یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
مادر و پسر - Mother And Son
سال تولید : ۱۹۹۷
کشور تولیدکننده : آلمان و روسیه
محصول : توماس کوفوس
کارگردان : الکساندر سوکوروف
فیلمنامهنویس : یوری آرابوف
فیلمبردار : الکسی فیودوروف
آهنگساز(موسیقی متن) : میخائیل ایوانوویچ
هنرپیشگان : الکسی آنانیشنوف و گودرون گهیر
نوع فیلم : رنگی، ۷۳ دقیقه.
مادر (گهیر) سخت بیمار است. بدنش نحیف شده و قوایش تحلیل رفته است. پسر (آنانیشنوف) عاشقانه از او پرستاری میکند. به او غذا میدهد، روبهروی خانه، روی نیمکت مینشاندش، و کارت پستالهای قدیمی را با صدای بلند برایش میخواند. آن دو کودکی پسر را به یاد میآورند؛ زمانی را که مادر نمیتوانست بگذارد پسرش یک لحظه از جلوی چشمش دور شود، چرا که میترسید از دستش بدهد. مادر سعی میکند. مرگ قریبالوقوعش را از پسر پنهان کند. مادر میخواهد قدم بزند، میخواهد بین مردم باشد هرچه که نمیتواند راه برود. پسر او را به دهکدهٔ خالی میبرد؛ مکانی متروک که آخرین ساکنانش آن دو هستند...
● فیلمی رویائی درباره عشق روحانی میان مادری در حال مرگ و پسر جوانش سوکوروف موفق میشود تجربهای احساسی به دست دهد در فیلمهای معاصر نظیری برای آن نمیتوان سراغ گرفت. اینجا آهنگ فیلم، آگاهانه، آرام است. گفتوگوها ناچیز و تقریباً جزئی هستند و ̎اکشن̎ صحنهها تقلیل داده شده به لحظههائی هیپنوتیسمی و فرارونده از عشق و ایثار در مادر و پسر ، سوکوروف با هر نمائی که عرضه میکند (به جای اینکه به سرعت قطع بدهد و منظر جدیدی را پیش روی تماشاگر بگشاید) فرصت میدهد تا تماشاگر از تصویر حظ ببرد و رویاهای خود را در آن جستوجو کند و شاید رابطهٔ مادر ـ فرزندی خود را به یاد بیاورد. چشماندازی که مادر و پسر در آن زندگی میکنند زیبائی غمانگیزی دارد؛ چشماندازی که سوکوروف به شکل نقاشیهای رمانتیک آلمان استفاده میکند ـ تصاویر او بیشتر به نقاشیهای کاسپار داویت فریدریش شباهت دارد تا ظاهر فریبنده بیشتر فیلمهای تاریخ سینما. نماهای دور مزارع ذرت، که در باد موج میخورند ـ و بالایشان ابرها روی تپهها میلغزند؛ و اتاقهای تاریک پرسایهای که ناگهان شعاعی از نور در آنها میدرخشد. تا آخر فیلم، مادر و پسر در این پس زمینه بصری تها میمانند. تنها دوبار، دنیای بیرونی در افق ظاهر میشود. مثل یادآوری اینکه آدمهای دیگری هم هستند و به شکل دود به جای مانده از لوکوموتیو ـ که پسر میبیند؛ و آرزومندانه به آن خیر میشود. وقتی مادر میمیرد، پسر در دنیائی که دیگر هیچ آرامشی برای او ندارد، به کلی تنها میماند.
کشور تولیدکننده : آلمان و روسیه
محصول : توماس کوفوس
کارگردان : الکساندر سوکوروف
فیلمنامهنویس : یوری آرابوف
فیلمبردار : الکسی فیودوروف
آهنگساز(موسیقی متن) : میخائیل ایوانوویچ
هنرپیشگان : الکسی آنانیشنوف و گودرون گهیر
نوع فیلم : رنگی، ۷۳ دقیقه.
مادر (گهیر) سخت بیمار است. بدنش نحیف شده و قوایش تحلیل رفته است. پسر (آنانیشنوف) عاشقانه از او پرستاری میکند. به او غذا میدهد، روبهروی خانه، روی نیمکت مینشاندش، و کارت پستالهای قدیمی را با صدای بلند برایش میخواند. آن دو کودکی پسر را به یاد میآورند؛ زمانی را که مادر نمیتوانست بگذارد پسرش یک لحظه از جلوی چشمش دور شود، چرا که میترسید از دستش بدهد. مادر سعی میکند. مرگ قریبالوقوعش را از پسر پنهان کند. مادر میخواهد قدم بزند، میخواهد بین مردم باشد هرچه که نمیتواند راه برود. پسر او را به دهکدهٔ خالی میبرد؛ مکانی متروک که آخرین ساکنانش آن دو هستند...
● فیلمی رویائی درباره عشق روحانی میان مادری در حال مرگ و پسر جوانش سوکوروف موفق میشود تجربهای احساسی به دست دهد در فیلمهای معاصر نظیری برای آن نمیتوان سراغ گرفت. اینجا آهنگ فیلم، آگاهانه، آرام است. گفتوگوها ناچیز و تقریباً جزئی هستند و ̎اکشن̎ صحنهها تقلیل داده شده به لحظههائی هیپنوتیسمی و فرارونده از عشق و ایثار در مادر و پسر ، سوکوروف با هر نمائی که عرضه میکند (به جای اینکه به سرعت قطع بدهد و منظر جدیدی را پیش روی تماشاگر بگشاید) فرصت میدهد تا تماشاگر از تصویر حظ ببرد و رویاهای خود را در آن جستوجو کند و شاید رابطهٔ مادر ـ فرزندی خود را به یاد بیاورد. چشماندازی که مادر و پسر در آن زندگی میکنند زیبائی غمانگیزی دارد؛ چشماندازی که سوکوروف به شکل نقاشیهای رمانتیک آلمان استفاده میکند ـ تصاویر او بیشتر به نقاشیهای کاسپار داویت فریدریش شباهت دارد تا ظاهر فریبنده بیشتر فیلمهای تاریخ سینما. نماهای دور مزارع ذرت، که در باد موج میخورند ـ و بالایشان ابرها روی تپهها میلغزند؛ و اتاقهای تاریک پرسایهای که ناگهان شعاعی از نور در آنها میدرخشد. تا آخر فیلم، مادر و پسر در این پس زمینه بصری تها میمانند. تنها دوبار، دنیای بیرونی در افق ظاهر میشود. مثل یادآوری اینکه آدمهای دیگری هم هستند و به شکل دود به جای مانده از لوکوموتیو ـ که پسر میبیند؛ و آرزومندانه به آن خیر میشود. وقتی مادر میمیرد، پسر در دنیائی که دیگر هیچ آرامشی برای او ندارد، به کلی تنها میماند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
حجاب دولت ترکیه حسین امیرعبداللهیان انتخابات جنگ مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم نماز جمعه مجلس افغانستان حسن روحانی
هواشناسی سیل زاهدان تهران شهرداری تهران فضای مجازی باران سازمان هواشناسی یسنا آتش سوزی هلال احمر سامانه بارشی
قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو خودرو دلار بانک مرکزی مسکن تورم قیمت طلا حقوق بازنشستگان ارز ایران خودرو
تلویزیون صدا و سیما پایتخت مسعود اسکویی موسیقی مهران غفوریان دفاع مقدس صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
غزه رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه امیرعبداللهیان اوکراین نوار غزه انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال مهدی طارمی پرسپولیس استقلال سپاهان رئال مادرید لیگ برتر بارسلونا باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال علی خطیر بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام گوگل اپل ناسا عکاسی تبلیغات مایکروسافت کولر
توت فرنگی آلرژی چاقی کبد چرب