یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


چرا پرداختن به تاریخ اقتصادی مهم است؟


چرا پرداختن به تاریخ اقتصادی مهم است؟
تحولات عرصه نظریه پردازی در علم اقتصاد، پرداختن به بعضی از جنبه‌های این علم انسانی را در سال‌های اخیر بیش از پیش برای نظریه‌پردازان حائز اهمیت نموده است.
اندیشمندان و صاحبنظران اقتصادی امروزه بر خلاف گذشته از «تک علمی» دیدن این علم فاصله گرفته‌اند و جنبه‌های مرتبط با این را بیش از گذشته در نگاه خویش پررنگ نموده‌اند.
برخلاف گذشته و خصوصا در فاصله سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ میلادی، پرداختن به کاستی‌های نظری علم اقتصاد بیش از گذشته حائز اهمیت شده است به‌گونه‌ای که در سال‌های اخیر تعدادی از اقتصاددانانی که مفتخر به دریافت جایزه نوبل در حوزه اقتصاد شده‌اند، بخشی از فعالیت‌های مطالعاتی خویش را در این زمینه مهم متمرکز نموده‌اند.
اهمیت موضوع پرداختن به تاریخ اقتصادی تا آنجا پیش رفته است که اقتصاددان بزرگی مانند داگلاس نورث در اولین سطر از کتاب معروف خویش تحت عنوان «نهادها؛ تغییرات نهادی و عملکرد اقتصادی» از اهمیت تاریخ بحث می‌کند و آن را به عنوان شاه بیت و شاید زیربنای مباحث خویش در نظر می‌گیرد.
شاید بسیاری از دانش‌آموختگان علم اقتصاد بر این نکته اتفاق نظر داشته باشند که موضوع (و شاید یکی از جنبه‌های موضوعی) علم اقتصاد بررسی رفتارهای «انسان‌ها» می‌باشد. مهم‌ترین جنبه طرح این نکته را می‌توان در این مساله دید که شکل گیری رفتارهای انسان مستقل از محدودیت‌های محیط پیرامونی وی نیست.
بدین معنا که قیدهایی که نهادهای اجتماعی بر رفتار انسان‌ها تحمیل می‌کنند باعث شکل‌گیری رفتارهای آدمی نمی‌باشد. حال سوال این است که این قیدها چگونه شکل می‌گیرند؟ چه عامل یا عواملی باعث می‌شود که قیدهایی بر رفتارهای انسان‌ها اعمال شود؟ اصلا منشا شکل‌گیری این قیدها چه هستند؟ چرا قیدهای اجتماعی از جامعه‌ای با جامعه دیگر متفاوت هستند؟ به همین اعتبار چرا علم اقتصاد یک علم جهانشمول نیست؟شاید طرح سوالات بالا و بسیاری از سوالات دیگر باعث شده تا عده‌ای از اقتصاددانان حال حاضر دنیا در نوع نگاه خود به توانمندی‌های این علم تجدید نظر کرده، رویه‌ای منتقدانه به آموزه‌های اقتصاد مرسوم(main stream) اعمال کنند.
به نظر می‌رسد که برساخت‌های ذهنی و ساختار ذهنی انسان‌ها و کارگزاران اقتصادی (agents) در یک ساختار نهادی باعث می‌شود تا انسان‌ها در طول تاریخ قید‌هایی را بر خود تحمیل کنند. واضح است که با توجه به آموزه‌های فرهنگی متفاوت در جوامع مختلف، بر ساخت‌های ذهنی انسان‌ها با یکدیگر متفاوت باشد و همین امر باعث می‌شود تا نهادسازی‌های مختلف و به‌دنبال آن محدودیت‌های مختلف بر رفتار انسان‌ها در جوامع متفاوت وجود داشته باشد.
ملاحظه می‌شود که برای فهم شیوه رفتار انسان‌ها تنها بسنده نمودن به قیدهای قیمتی و بودجه‌ای کافی نیست و رفتار شناسی انسان‌ها به متغیر‌های مهم دیگری (در کنار متغیر مهم قیمت) بستگی دارد که جای آنها در رفتارشناسی انسان‌ها در اقتصاد ایران خالی است.
شاید بی‌مناسبت نباشد که برای روشن‌تر شدن بحث از مثال‌های ملموس‌تر استفاده شود:
در بین ما متداول است که هنگامی‌که دچار مشکلی می‌شویم تلاش می‌کنیم تا ببینیم آیا در شب یا شب‌های قبلی در عالم رویا، خوابی موید مشکل پیش آمده دیده‌ایم یا نه؟ ولی فردی در کشورهای بیشتر توسعه یافته تلاش می‌کند تا زنجیره علت و معلولی رفتارهای خودش را بچیند و نتیجه لازم را بگیرد.
ملاحظه می‌کنید که حداکثر شدن مطلوبیت و رضایت ذهنی انسان‌ها برای یک ایرانی با یک فرد غیرایرانی یکسان نیست؛ چراکه محدودیت‌هایی که بر هر یک تحمیل می‌شود متفاوت است. در ضمن بر این نکته تاکید می‌شود که قیدها لزوما قیمتی نمی‌باشند و قیدهای دیگری نیز در شکلگیری رفتارها اثرگذار هستند.
امیدواریم که با توضیحات ارائه شده و مثال‌های ذکر شده تا حدی توانسته باشیم دلایل تئوریک اهمیت پرداختن به تاریخ اقتصادی را روشن نماییم.
مهدی ایجی
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید