پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


اندازه‌گیری جهانی شدن فرهنگ


اندازه‌گیری جهانی شدن فرهنگ
از آنجایی که اندازه‌گیری بلاواسطه جهانی شدن فرهنگ غیرممکن است و ارزش‌ها و باورهای مردمان کشورهای جهان به طرز گسترده‌ای در هم تنیده‌اند لازم است ابتدا شاخص‌های اندازه‌گیری را تعیین کرد و اندازه و دامنه تاثیر و نفوذ ارزش‌ها و باورها را درقیاس با آنها سنجید. در این صورت، بهترین شاخص، ابزار و عواملی‌اند که فرهنگ با بال‌های آنها از جایی به جایی دیگر در جهان رفته است.
با وجود اینکه شماری از نشانه‌های آشکار جهانی شدن را می‌توان در خودروهای لکسوز و قهوه استارباک (starbucks) دید، به اعتقاد ما بهترین روش اندازه‌گیری جهانی شدن فرهنگ رجوع به شاخص فعالیت رسانه‌های عامه پسند است. استدلال ما برای رجحان بخشیدن به رسانه‌ها این است که اگرچه شیوع پدیده‌هایی مانند غذاهای آماده و آسان پز(fastfood ) به عنوان نمادهای فرهنگی در جهانی شدن رفتارها نقش بسزایی دارند اما تاثیر کالاهای فرهنگی بیش از کالاهای مادی است.
حال که مفروض ما این است که بررسی مصرف تولیدات ارتباط جمعی که از کشورهای بیگانه وارد شده‌اند، شاخص مناسبی برای اندازه‌گیری میزان و ژرفای جهانی شدن است می‌توانیم بر اهمیت تولیداتی مانند فیلم‌ها، برنامه‌های تلویزیونی، کتاب‌ها و موسیقی‌های خارجی و نظایر اینها تاکید بورزیم.
یافته‌های تجربی ما درباره تاثیر رسانه‌ها بر جهانی شدن فرهنگ با استدلال‌های عقلی راجع به این موضوع سازگارند اما محاسبه همه اشکال فرهنگ از طریق تجربه و مشاهده ناممکن می‌نماید زیرا اساس چنین روشی نمی‌تواند بر اطلاعات سازمان یافته استوار شود. به علاوه وضع عناصر فرهنگی غیررسانه‌ای هم تابعی از وضع همتایان رسانه‌ای است. اما به هرحال چندین پدیده فرهنگی تاثیرگذار وجود دارند که می‌توان میزان نفوذ آنها را شاخصی قابل اتکا برای سنجش گستره و ژرفای جهانی شدن به شمار آورد.
اول از همه فیلم‌های سینمایی‌اند. واقعیت این است که مردمان بسیاری از کشورها به شدت تحت نفوذ سینمای‌ هالیوود هستند اما بیشترشان گمان می‌کنند یا اینگونه وانمود می‌کنند که دلبستگی آنها به‌هالیوود ربطی به جهانی شدن ندارد بلکه این دلبستگی نوعی شیفتگی و یا حتی وابستگی فرهنگی است. با این حال سینما هنوز شاخص با ارزشی برای سنجش میزان تاثیر کالاهای فرهنگی بر جهانی شدن است. مخالفت چینی‌ها با ورود معدود فیلم‌های آمریکایی به کشورشان آشکارا نگرانی رهبران پکن را از نفوذ فرهنگی آمریکا نشان می‌دهد. در صورتی که در کشورهایی مانند سنگاپور که به فرایند جهانی شدن پیوسته‌اند فیلم‌های تولید کشورهای دیگر در سراسر کشور نمایش داده می‌شود.
برنامه‌های تلویزیونی شاخص دیگری برای اندازه‌گیری گستره و ژرفای جهانی شدن است. با توجه به این که تولید برنامه تلویزیونی نسبت به تولید فیلم ارزان‌تر است تقریبا همه کشورها می‌توانند پاره‌ای برنامه‌های بومی‌ بسازند. برنامه‌های تلویزیونی گاه اهمیت منطقه‌ای فراوانی پیدا می‌کنند. کشورهایی مانند چین و اسپانیا که حوزه‌های زبانی منطقه‌ای برایشان اهمیت زیادی دارد از قابلیت‌های تلویزیون محلی و منطقه‌ای بهره فراوان می‌برند. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد و صدور کالاهای تلویزیونی رونق می‌گیرد، کشورهای دیگر هم به منابع سرشار رسانه‌ای دسترسی پیدا می‌کنند و دریایی از منابع مشترک فراهم می‌شود.
سومین عنصر موثر فرهنگی در فرایند جهانی شدن، صدور آثار چاپی مانند کتاب‌ها، روزنامه‌ها، مجلات و نشریات ادواری و گاهنامه‌ها به دیگر کشورها است. اطلاعات مندرج در این دسته از کالاهای فرهنگی به آسانی منتقل می‌شوند و در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرند. به طوری که با ارسال روزنامه‌های بین‌المللی و مجلات خبری یک کشور به کشورهای دیگر، خوانندگان آنها با عقاید و آراء مردم دیگر کشورها آشنا می‌شوند.
مجلات عمومی‌ و عامه‌پسند مانند مجلات تزیین خانه، نشریاتی درباره مشاهیر و ستاره‌ها، مجلات ورزشی و نظایر اینها نوعا نشریاتی تاثیرگذار هستند. با ورود آثار نوآورانه به کشورها نشریات داخلی کشورها ناچار می‌شوند برای راضی کردن مخاطبان خود به نوع‌آوری‌هایی دست بزنند و این نوع‌آوری‌ها لاجرم پاره‌هایی از فرهنگ کشور دیگر را اخذ و منتشر می‌کنند.
این به خوبی نشان می‌دهد که روش این نوع رسانه به ایجاد نگرش‌هایی تازه می‌انجامد که در محدوده‌های فرهنگ بومی‌ محصور نیستند. منابع مفیدی مانند پایگاه اطلاعاتی یونسکو وجود دارد که اطلاعات سازمان یافته و جامعی درباره تولید و داد و ستد اقلام رسانه‌ای (فیلم‌ها، کتاب‌ها و...) و جنبه‌های دیگر فرهنگی در اختیار ما می‌گذارد. این پایگاه اطلاعاتی که مجموعه بزرگی از کشورها را تحت پوشش قرار می‌دهد از سال ۱۹۷۰ میلادی فعال است. با وجود این اطلاعاتی که در اختیار داریم اطلاعات منسجم و یکدستی نیست که بتوانیم از همه آنها به عنوان شاخص اندازه‌گیری میزان جهانی شدن فرهنگ استفاده کنیم.
● روش‌شناسی
ما در اندازه‌گیری جهانی شدن فرهنگ از روشی مانند روش موسسه «ای‌تی‌کی‌یرنی» در ارزیابی سیاست خارجی آمریکا در سال ۲۰۰۳ استفاده کردیم. به این صورت که میزان واردات و صادرات کتاب‌ها، بروشورها، روزنامه‌ها و مجلات کشور مورد نظر را محاسبه و سپس مجموع آن را بر اندازه جمعیت تقسیم کردیم و از این راه به راهکاری اساسی برای ارزیابی جهانی شدن فرهنگ دست یافتیم: سطح بالای واردات محصولات رسانه‌ای هر کشور حاکی از سطح بالای دسترسی آن کشور به رسانه جهانی است، هم چنین صادرات نیز بازتاب یک تجارت پر جنب و جوش در امر رسانه است که جهانی شدن فرهنگ را نشان می‌دهد.
به عبارتی هرقدر دلارهای هزینه شده در کشوری برای خرید محصولات فرهنگی بیشتر باشد میزان پیوستگی آن کشور با جهانی شدن فرهنگ بیشتر خواهد بود.
بر اساس بررسی‌های انجام شده بر روی اطلاعات قابل دسترسی یو نسکو، این اطلاعات تعدادی از کشورها را در بر نمی‌گیرد و اگر چه منابع دیگری برای بعضی اطلاعات وجود دارد، ما تنها بر روی آمارهای یونسکو تکیه کردیم تا انسجام و سازگاری را حفظ کنیم. با توجه به این که هیچ اطلاعاتی در مورد واردات فیلم در بیشتر کشورها وجود ندارد، تنها دو شاخص اندازه برای جهانی شدن باقی می‌ماند؛ کتاب‌ها و بروشورها-روزنامه و مجلات.
جدید‌ترین آمار پایگاه اطلاعاتی یونسکو تنها شامل اطلاعات سال ۱۹۹۷ به بعد می‌شود و در این مدت هم همه کشورها را در بر نمی‌گیرد. اما حتی با این محدودیت‌ها این شاخص اندازه جهانی شدن می‌تواند قابل قبول باشد. البته فقدان اطلاعات منسجم و دسته‌بندی شده دردسرساز است. طبق اطلاعات ارائه شده از سال ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ اتریش به ترتیب در ردیف‌های ۵ و ۴ رتبه‌بندی شده بود، اما از آن آنجا که درباره سال ۱۹۷۷ و قبل از آن هیچ اطلاعات موثقی موجود نیست در بررسی‌های آن سال‌ها اتریش از فهرست بررسی حذف شده است.
به همین ترتیب بلیز که بر طبق اطلاعات سال ۱۹۹۵ در رتبه چهارم بود، از فهرست بیرون رفت و از آن هنگام هیچ اطلاعات قابل دسترسی از سال ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ وجود ندارد. این وضع در مورد چند کشور کوچکتر نیز به علت نبود اطلاعات صادق است.
● قابلیت‌های روش‌شناختی
قبلا دشواری کسب اطلاعات دقیق و سازمان یافته را که یک نقطه ضعف مهم در این روش است مشاهده کردیم و دیدیم که لازم است شاخص‌های فرهنگی دیگری برای سختی حفظ سازگاری در مجموعه اطلاعات باشد.
دست کم دو موضوع روش شناختی دیگر وجود دارد که لازم است به آنها اشاره شود: مهمترین مساله این است که بیشتر کشورهایی توسعه یافته‌اند که صنایع رسانه‌ای مهم دارند و در یک سطح وسیع همه کشورهای در حال توسعه به علت محتوای رسانه‌ای به این چند کشور وابسته هستند. بنابراین گرچه ‌هالیوود و بالیوود هر دو صنایع رسانه‌ای مهم دارند و هرچند تولیدات فیلم بالیوود هفت برابر تولیدات آمریکا است، این‌هالیوود است که بیشترین نفوذ جهانی را دارد. به طوری‌که یونسکو تخمین زده است که ۸۵درصد نمایش فیلم در دنیا متعلق به تولیدات ‌هالیوود است.
در روشی که ما از آن استفاده کرده‌ایم بین محصولات آمریکایی که به دیگر کشورها وارد می‌شود و دیگر محصولات تمایز قائل نشده‌ایم و همه را ذیل عنوان مشترک جهانی شدن فرهنگ تعریف کرده‌ایم.
نکته دوم این است که می‌بایست بین جهانی شدن فرهنگ در فضای برابر و آزاد و وابستگی ناگزیر کشورهایی که به علت محرومیت از کالاهای فرهنگی ناگزیر به استفاده از کالاهای فرهنگی دیگران از جمله آمریکا می‌شوند تمایز قائل شویم. آن چیزی که ما وابستگی فرهنگی می‌نامیم نبود صنعت فرهنگی بومی‌مفید است. این محرومیت، کشورها را لاجرم به دیگر کشورها و در وهله نخست ایالات متحده وابسته می‌کند.
اما جهانی شدن فرهنگ با این وابستگی که شرح آن رفت تفاوت دارد و جریانی خودجوش و اختیاری است که به همپوشانی فرهنگی ملت‌ها و افزایش مشترکات آنها می‌انجامد.
ترجمه و تلخیص:گیتی فاضلی
منبع: trkluver@ntu.edu.sg
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد