پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

۱۱ سبتامبر هند و چند کلمه در مورد دموکراسی هندی


۱۱ سبتامبر هند و چند کلمه در مورد دموکراسی هندی
● دم خروس در این میان پیدا نیست!
حمله‌ی تروریست‌ها به بمبئی و کشتاری که صورت گرفت همه را متوجه‌ی شبه قاره‌ی هند و نقش آن در جهان نمود. کاندالیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا به سرعت خود را به دهلی نو رساند و توصیه کرد که هند و پاکستان چون دو قدرت اتمی منطقه هستند از جنگ در این مورد پرهیز کنند.
هندی‌ها دم خروس را دیده بودند چون عملیاتی به این گستردگی و دقت نمی‌توانست بدون برنامه ریزی ماهرانه و کمک‌ مالی زیاد صورت بگیرد. هند بلافاصله اعلام کرد که تروریست‌ها از لشکر طیبه هستند و در پاکستان سازمان داده شده و دوره دیده‌اند.
پاکستانی‌ها که متوجه شدند دست آن‌ها رو شده بلافاصله اعلام کردند که ما اطلاعی از این مساله نداشتیم، اما بدشانسی آن‌ها این بود که یکی از تروریست‌ها زنده دستگیر شد. بدین ترتیب برگ برنده به دست هندی‌ها افتاد.
همین بدشانسی، آمریکایی‌ها را که هم آتش‌بیار معرکه و پایه‌گذار تروریسم هستند، دستپاچه کرد.
امروز حتا مردم عادی کوچه و بازار هم می‌دانند که القاعده و طالبان دست پرورده‌ی آمریکا، پاکستان و عربستان هستند که به منظور مبارزه با دولت چپگرای افغانستان و جلوگیری از نفوذ شوروی سابق تشکیل شدند.
در این میان مخصوصا پاکستان کشوری است که براساس مذهب از هند تشکیل شده، نقش عمده‌ای در پرورش بنیادگرایی مذهبی و تربیت تروریست‌ها دارد. چطور ممکن است پایگاه تربیت تروریست‌ها در خاک کشوری تشکیل شده باشد و سازمان‌های اطلاعاتی آن کشور از آن مطلع نباشند. پس هند حق دارد که انگشت اتهام را به سوی پاکستان دراز می‌کند. چون همسایه‌ی بدبخت خود را خوب می‌شناسد.
«کاسترو» حرف آخر را زد که: مبارزه با تروریسم بهانه‌ای است تا آمریکا هر جا که دلش خواست دخالت کند. «مایکل مور» فیلمساز و فعال معروف آمریکایی با ارایه‌ی اسناد معتبر ثابت می‌کند که حادثه‌ی ۱۱ سپتامبر توطئه‌ی مشترک آمریکا و عربستان برای حمله به هر جا که خواستند بود.
آمریکا از پیمان استراتژیک هند، چین و روسیه ناراحت است چون پیمانی علیه خود او محسوب می‌شود. در چین با راه انداختن جار و جنجال «دالائی لاما» رهبر بودایی‌های تبت و از طرف دیگر تقویت تایوان و راه‌های دیگر درصدد کنترل چین است.
او با کمک پادوهای خود در سراسر دنیا خیلی سعی کرد که مانع برگزاری المپیک در چین شود، اما چین هم المپیک را آبرومندانه برگزار کرد و هم مدال‌های آن را درو نمود و با کسب مقام اول تو دهنی محکمی به آمریکا زد.
در روسیه، آمریکا مدت‌هاست که با تحریک مسلمانان چچن آن‌ها را آزار می‌دهد و بعد سراغ گرجستان و آبخازیا رفت و سرانجام با قرار نصب سپرهای موشکی در لهستان و جمهوری چک جنگ سرد را تجدید نمود. به‌هرحال اگر تحقیقات در مورد ترور خانم بوتو به‌جایی رسید در مورد هند هم نتیجه خواهد داد.
آمریکا در هند به یک جنگ نیابتی دست زد. بدین ترتیب که با همکاری متحد خود پاکستان شروع به تحریک جدایی طلبان کشمیر نمود و از طرف دیگر تروریسم را به خاک هند کشاند، طوری که دولت هند مجبور است بودجه‌ی زیادی صرف مبارزه با تروریسم کند.
مساله‌ی مهم تسلیحات هسته‌ای پاکستان است که غرب آن را در مقابل هند اتمی تحمل می‌کند و «پرویز مشرف» حاکم سابق نظامی پاکستان بارها گفته که در صورت لزوم از آن استفاده خواهد کرد.
● دموکراسی هندی میراث گاندی یا دموکراسی سیاسی منهای اقتصادی
کسانی که هند را دیده‌اند از فقر زننده و باورنکردنی مردمی صحبت می‌کنند که کنار خیابان به دنیا می‌آیند و همان‌جا می‌میرند. در مقابل اقلیتی هم هستند که ثروت‌های افسانه‌ای دارند. طبق گزارش یونسکو از هر ۵ نفر یکی در فقر کامل (مطلق) زندگی می‌کند.
دوستی که در هند تحصیل کرده بود می‌گفت: برای بیشتر مردم تهیه‌ی غذا یک مشکل جدی است. مساله این‌جاست که در مقابل این جهنم طبقاتی باید گفت که هند از تمدن‌های باستانی جهان است زندگی اقوام مختلف در کنار هم موجب گردیده که مردم هند کمتر گرفتار تعصب‌های دینی، قومی، نژادی و غیرو باشند؛ به‌طوری که بسیاری از روشنفکران و اقوامی که به هر دلیل نمی‌توانستند در وطن خود زندگی کنند به آن‌جا پناهنده می‌شدند.
در ایران بعد از حمله‌ی اعراب، بسیاری از زرتشتی‌ها به هند مهاجرت کردند که به نام پارسیان مشهور شدند و هنوز هم در آن‌جا زندگی می‌کنند و گاهی پست‌های کلیدی صنعت و تجارت را در دست دارند.
پس از استیلای انگلستان بر هند، انگلستان به منظور ابقاء سلطه‌ی خود از سیاست مشهور امپریالیستی اختلاف بیانداز حکومت کن استفاده می‌کرد. اساس این سیاست دامن زدن به اختلافات قومی، دینی و غیرو بود که توسط جاسوسان انگلیس انجام می‌شد تا نشان دهد هندی‌ها لیاقت آزادی را ندارند.
انگلستان به منظور وابسته ساختن هند صنایع هند را نابود کرد و محصولات خود را جانشین آن‌ها نمود و با مالیاتی که از مردم می‌گرفت ارتش مستعمراتی هند را تشکیل داد و همه جا از آن‌ها به‌عنوان گوشت دم توپ استفاده می‌کرد.
انگلستان به‌طور عمد با رواج تریاک و خرافات و سرکوب روشنفکران و جنگ حیدری نعمتی هند را به ذلت کشاند.
گاندی مانند هر روشنفکری میان دو مشکل بزرگ قرار داشت؛ از یک سو امپریالیسم سرکوبگر انگلستان و نوکران داخلی او، از سوی دیگر توده‌های جاهل و دیکتاتور زده‌ای که دست چپ و راست خود را نمی‌شناختند.
گاندی بزرگ‌ترین ضربه را به انگلستان با تحریم کالاهای انگلیسی زد. بدین ترتیب که از خود شروع نمود. با یک چرخ نخ‌ریسی لباس ساده خود را تهیه نمود و با شیر یک بُز غذای خود را تهیه کرد تا سرمشقی برای مردم باشد.
در اثر این تحریم صنایع انگلستان خوابید و حکومت انگلستان مجبور شد علی‌رغم تمام سرکوب‌های نظامی، سیاسی به هند آزادی بدهند.
«خوزه مارتی» فیلسوف کوبایی معتقد است که آزادی بدون فرهنگ به‌دست نمی‌آید.
بدین ترتیب مردم هند که سال‌ها در جهل و زیر یوغ دیکتاتوری زندگی کرده بودند با انفجار جمعیت و فقر زننده هنوز هم به آزادی نرسیده‌اند.
امپریالیسم انگلستان مجددا با استفاده از سیاست اختلاف بیانداز حکومت کن، گاندی را ترور کرد و جنگ‌های قومی و دینی ایجاد نمود.
حزب کمونیست هندوستان با نفوذی که در ایالت «کولا» دارد آن‌جا را اداره می‌کند و تا حدود زیادی موفق به ریشه‌کن کردن بی‌سوادی، گسترش بهداشت و بهبود شرایط اقتصادی گردید.
این حزب به دولت هم راه پیدا کرد اما با نزدیک شدن هند به آمریکا جهت همکاری‌های هسته‌ای از دولت خارج شد. البته هند چند حزب کمونیست دارد. در میان احزاب هند قدرت اصلی در دست حزب قدیمی کنگره است که به قول عده‌ای در طبقه‌بندی راست قرار می‌گیرد.
یک روشنفکر هندی می‌گفت: مشکلات هند وحشتناک است چون جمعیت آن مانند موش زیاد می‌شود، اما از طرف دیگر همسایه‌ی ما چین کمونیست تقریبا این مشکلات را حل کرده و فکر می‌کنیم که میراث گاندی دیگر تمام شده.
منوچهر بصیر
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه