چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

منشأ ناهنجاری در ادبیات سیاسی


منشأ ناهنجاری در ادبیات سیاسی
از شگفتی های زمانه ما این است که برخی از بازیگران سیاسی کشور که کما بیش در کلاس های علم سیاست نیز نشسته اند، خود پیشگام تخریب هنجارهای اخلاق و سیاست شده اند. چه بسا احزاب و افراد نام آشنا در صحنه سیاست ایران که هم مدعی اصول اخلاق هستند و هم از آداب سیاست ورزی سخن می رانند؛ اما در میدان اظهارنظرها و تصمیم گیریهای سیاسی همه مرزهای اخلاق و آداب سیاسی را زیر پا می نهند.
گرچه فقدان ادبیات سیاسی در میان شماری از احزاب و گروه های سیاسی ما معضل امروز و دیروز نیست. اما واقعیت این است که این عارضه و آفت، چندی است حالتی دامنگستر پیدا کرده است و فضای رسانه ای و حزبی جامعه را در معرض نوعی آنارشیزم قرار داده است. فرمایشات اخیر رهبر حکیم انقلاب که در آن برای نخستین بار از تعبیر بی بند و باری در حرف زدن و اظهارنظر علیه دولت، بهره گرفتند، سخن دل بسیاری از منتقدان مشفقی است که با نگاهی نگران کشمکش ها و رفتارهای فرهنگ سوز را در محیط پیرامون ما دنبال می کنند.
برای پی بردن به عمق این مشکل لازم نیست دنبال نشانی و مصداق بگردیم؛ کافی است به شمار شایعاتی که در روزنامه های یومیه جای خبر می نشیند ، حجم تکذیبیه ها و شکوائیه ها و گلایه هایی که مراجع معظم تقلید و چهره های موجه از رسانه ها می کنند ، شمار سرمقاله ها، یادداشت ها و گزارش هایی که فقط به انگیزه تخریب مجریان امور یا تسویه حساب با رقیب صفحات برخی روزنامه ها را می پوشانند، تعداد واژگان و کلماتی که بازیگران سیاسی با لعابی دشنام آمیز علیه هم رد و بدل می کنند نگاهی بیفکنیم؛ می بینیم همه و همه نشانه هایی از آلودگی جو و محیط سیاسی پیرامون ما است.
روشن است که در هر بحثی پیرامون ادبیات و اخلاق سیاسی یک طیف بیش ازهمه مخاطب قرار می گیرند؛ «احزاب».
سیاست ورزی حرفه اصلی احزاب است و از این منظر «اخلاق سیاسی» چیزی نیست جز همان اصول و آدابی که جناح ها وگروه های سیاسی در مناسبات شان به نمایش می گذارند.
در همه نظام های سیاسی رفتارها و مناسبات بازیگران میدان سیاست با دو عامل تنظیم می شود؛ اول قانون و دوم اصلی به نام منافع ملی. جمهوری اسلامی که نظامی بر پایه ارزش های دینی استوار کرد معیارهای دیگری که بر گرفته از آموزه شریعت است را مد نظر قرار داد، بر همین اساس بنیانگذار کبیر نهضت و رهبر معظم انقلاب گروه های سیاسی را به مراعات پاره دیگری از ارزش ها و هنجارها توصیه کردند و در همین راستا بخشی از روش های رایج در رقابت های حزبی و انتخاباتی مغرب زمین مذموم شمرده شد. از جمله این الگو که همه چیز برای یک حزب در راه رسیدن به قدرت مباح است یا آنکه برای شکست حریف، از همه شیوه ها باید بهره جست.
به این صورت اکنون بحث بر سر این نیست که ارزش ها و ضد ارزش ها در میدان سیاست ورزی ایران چیست و یا مرزها وحریم های ممنوعه جدال سیاسی کجاست، این اصول و ارزش ها کمابیش شناخته شده اند و نکته جالب توجه این است که این منشور اخلاق سیاسی پس از گذشت سه دهه از حیات نظام اسلامی برای نخستین بار در دولت نهم تدوین وتنظیم شد. از طرفی در این سه - چهار سال که اوج کارزار سیاسی احزاب با دولت بوده است، رهبر فرزانه انقلاب و دیگر بزرگان نظام بارها این آموزه ها را به فعالان سیاست گوشزد کرده اند که راه توسعه سیاسی از جاده یأس یا بزرگ نمایی مشکلات و تخریب موفقیت های دولت نمی گذرد، جامعه جوانی مثل ایران در عین رقابت و پویایی سیاسی نیازمند حفظ انسجام و همگرایی قومی و مقابله با توطئه های تفرقه افکنانه است. ادبیات برد و باخت و جنگ قدرت نباید موجب شود اصول مسئولیت پذیری یا پایه های گفتمان خدمت متزلزل گردد.
در باب علت اخلاق گریزی احزاب ما محققان سیاسی کشورمان، در کندوکاو های تحقیقی شان به نکات ارزشمندی رسیده اند که این یافته های علمی و دانشگاهی نیز حاکی از آن است که: حتی بخشی از استانداردهایی که احزاب کشورهای دیگر در رقابت های سیاسی و تبلیغاتی خویش حفظ می کنند؛ در میان گروه های سیاسی کشور جا نیفتاده است؛ از این جمله است اصل منافع ملی و این که گروه های سیاسی حق ندارند در نزاع ها و رقابت های سیاسی خویش مسائلی که سیاست کلان کشور شناخته می شوند را به بازی بگیرند. به طور مثال آنها نمی توانند راه اجرای پروژه های حساس اقتصادی یا امنیتی و اجتماعی که مستقیماً به منافع مردم کشور ارتباط دارد را سد کنند یا آنکه در روند این گونه پروژه ها لطمه وارد کنند. از اصول دیگری که اساس منافع ملی را تشکیل می دهد حفظ انسجام و یکپارچگی جامعه است؛ بویژه جوامعی مثل ایران که ساختاری چند قومی دارد.
باید همه احزاب و بازیگران سیاسی به اصول مشترک همزیستی اقوام و طوایف مختلف پایبند بمانند و هیچ جناح سیاسی به خود اجازه ندهد برای رسیدن به اهداف خویش از احساسات قومی بهره گیرد یا آنکه به اقدام های خطرناکی مانند تحریک اختلاف های نژادی و قومی روی آورد.
از همین روست که رهبر بزرگوار انقلاب، بارها از این که دامنه رقابت های سیاسی به ارکان اقتدار ملی و وحدت جامعه ضربه بزند، گروه های سیاسی را انذار داده اند. روشن است که اگر احساس همبستگی ملی در یک جامعه آسیب ببیند اولین پیامد ناگوار آن بی اعتمادی مردم به نظام سیاسی خواهد بود. اگر منصفانه درباره کارنامه فعالیت حزبی جامعه بویژه در دوره دولت نهم داوری کنیم روشن خواهد شد که در این مدت اغلب این اصول و هنجارهای ملی در رفتار سیاست ورزان جامعه نقض شده یا مورد بی مهری قرار گرفته است. در این مدت سه - چهارساله، موضوعی از آنچه اصول منافع ملی شناخته می شود نمی توان سراغ داشت که از سوی جناح های سیاسی مورد تعرض واقع نشده باشد. در باب غربت اصل منافع ملی سخن ها بسیار است؛ از شایعه پراکنی و مسموم کردن فضای سیاسی یا تشویش اذهان عمومی می گذریم که این روزها به مشغولیت روزانه برخی احزاب تبدیل شده است، سخن بر سر این است که بسیاری از چهره های سیاسی که زمانی مصالح نظام و منافع ملی ترجیع بند سخنانشان بوده، اکنون رودرروی بخشی از تصمیم ها و استراتژی های قوای حاکمیت قرار گرفته اند که شاهرگ منافع ملی هستند که از این جمله می توان به تصمیم های نظام در باب سیاست خارجی یا طرح هایی که با تأیید مراجع قانونی کشور برای سرمایه گذاری و رفع نیازهای اقتصادی کشور جریان دارد، اشاره کرد.
پرواضح است که چرا رهبر حکیم انقلاب با این درجه از عتاب سیاسی کارشکنان علیه دولت را نکوهش کردند. در ماه های اخیر همه گام های مهمی که دولت و شخص رئیس جمهور برای پیشبرد سیاست های نظام و مطالبات حیاتی مردم برداشته اند، با موجی از واکنش ها و فضاسازی های منفی مواجه شده است؛ از حرکت های مهم دکتر احمدی نژاد در رفع تنش های بین المللی و احقاق حقوق هسته ای گرفته تا استراتژی کلانی که اکنون برای رونق سرمایه گذاری و بهبود وضع اقتصاد کشور در پیش گرفته است. با آنکه هر یک از این برنامه ها در نهایت در پی بر آورده ساختن یکی از اصول مورد تصویب نظام در قالب برنامه چهارم یا برنامه چشم انداز ۲۰ ساله مورد تأیید رهبر معظم انقلاب است؛ اما گروه های منسوب به دوم خرداد باز همین برنامه های ملی را که از قضا اغلب آنها در دوران حضور آنها در مجلس و دولت به تصویب رسیده اند(!) در لیست دعواهای سیاسی خود با دولت قرار داده اند. چندان بی سبب نیست که همین گروه های سیاسی در قبال رهنمودهای اخیر رهبر عظیم الشأن انقلاب زبان سکوت اختیار کردند؛ در حالی که معظم له در سخنان قبلی شان با مضمون انتخابات زودهنگام از منظر منافع ملی و با بیانی اقناعی همه زیان های رقابت های تخریبی امروز را برشمردند. بدون شک روزهای آینده را می توان فرصت دیگری برای آزمودن رفتارجناح های سیاسی به حساب آورد. ظاهر ماجرا این است که هیچ مؤاخذه ای از گروه های سیاسی که بی پروا سوار بر توسن قدرت در میدان منافع ملی تاخت و تاز می کنند صورت نمی گیرد اما واقعیت این است که این آزمون ها یک داور تیزبین دارد که با حضوری نامحسوس کارنامه بازیگران سیاسی را زیر نظر دارد و در زمانی که به «روز سرنوشت» معروف است، از رفتار و اعمال مدعیان سیاست حسابرسی می کند.این داور و ناظر مردمند و آن روز سرنوشت، ۲۲ خرداد ۸۸ است.
مهدی تقوی
منبع : روزنامه ایران