چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

ریسمان پوسیده


ریسمان پوسیده
●متن شبهه:
رفتار بسیاری از مردم، خاطرۀ داستان آتش در نیستان را برای انسان زنده می‌کند.
در این داستان آتش نیستانی را می‌سوزاند و از میان می‌برد. نی‌ها در حال سوختن، به آتش اعتراض می‌کنند که چرا با ما چنین می‌کنی؟!؟
آتش پاسخ بسیار جالبی داده و به نی‌ می‌گوید: تو در ظاهر فروتنی می‌کردی ولی با همین رفتار مشغول خود پرستی بودی؛ با هزاران جلوه می‌گفتی که من هیچ نیستم یا به عبارتی امروزی‌تر،"ما که عددی نیستیم"؛ "ما که کاره‌ای نیستیم"؛ "ما متفاوتیم".
وقتی که در الفاظ نی به نقل از آتش دقت می‌کنیم متوجّه می‌شویم که نی، با تکرار الفاظ "ما" و مفاهیمی چون تواضع، خشوع و... می‌خواهد داشتن یک صفت نیکو به نام فروتنی را فریاد بزند و به همه بگوید که من "جناب نی"، صفت با فضیلت تواضع و فروتنی را در خود دارم.
از دیدگاه آتش این کار نی یک ریای بزرگ و عین خود پرستی در قالب فروتنی است.
مجذوب علیشاه داستان نی(۱) را اینگونه به تصویر می‌کشد:
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که در جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت کین آشوب چیست
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
زان که میگفتی نی ام با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
واقعیت این است که بسیاری از اوقات؛ انسان‌ها به مفاهیم ارزشی، آرمانی و حتی اخلاقی نه به خاطر خود آنها بلکه به خاطر امیال و هوای نفس خودشان اعتقاد دارند. اعتقاد به منجی نیز از این آفت در امان نمانده و بسیارند کسانی که منجی را نه به خاطر خود او که به خاطر خودشان می‌خواهند.
اینان از منجی و احوال ‌و ‌شرایط حضور وی قرائتی به دست می‌دهند که موافق تمایلات‌ و خواست‌های نا‌مشروعشان است. مانند اینکه می‌گویند برای زمینه سازی ظهور وی باید فساد را در زمین بیشتر کنیم(۲) یا اینکه دسته‌ای دیگر منجی را ملکِ طلق خود می‌دانند و چنین می‌پندارند
” وقتی که در الفاظ نی به نقل از آتش دقت می‌کنیم متوجّه می‌شویم که نی، با تکرار الفاظ "ما" و مفاهیمی چون تواضع، خشوع و... می‌خواهد داشتن یک صفت نیکو به نام فروتنی را فریاد بزند و به همه بگوید که من "جناب نی"، صفت با فضیلت تواضع و فروتنی را در خود دارم. ... “ که اگر منجی بیاید؛ ایشان و فقط ایشان سرور زمین خواهند بود و دیگران چونان علف زیر پای آنهایند(۳).
بر همین اساس شاید بتوان علت گرایش به منجی را در نزد گروهی از مردم و حتی برخی به اصطلاح متفکّرین، هوای نفس و خود‌خواهی مذموم ایشان قلمداد کرد.
بیان شبهه فوق دو صورت متمایز ولی قریب المعنا می‌یابد. در صورت نخست شخص پیروِ هوای نفس اساساً توجهی به این ندارد که اعتقاد او به منجی، زاییده هوای نفس او است. و او واقعاً فکر می‌کند که مخلصانه و به خاطر خود منجی است که او را پذیرفته و به او ایمان آورده است.
یعنی به اصطلاح منطقیین، دچار جهل مرکب(۴) است. زیرا او نمی‌داند که به خاطر تمایلات نفسانی، مؤمن به منجی است و از این ندانستن خود نیز آگاه نیست. پس جهل او مرکب است از دو جهل بسیط؛ جهل به اصل مسأ‌له و نیز عدم توجّه به جهل اوّل.
صورت دوم شبهه این است که اساساً شخص معتقد به منجی، او را به این خاطر پذیرفته که چنین باوری در راستای تمنیات نفس او است.
در این فرض، شخص کاملاً به مسأله واقف است و می‌داند که اگر اعتقاد به منجی در تضاد با خواسته‌های نفس او می‌بود؛ هرگز ایمانی به منجی پیدا نمی‌کرد.
البته این مورد جای بحث دارد که آیا واقعاً چنین شخصی ایمان قلبی به منجی آورده یا اینکه اعتقاد به منجی را با توجّه به مسائل و اقتضائات روز جامعه، چون ریسمانی برای رسیدن به اهداف خود قرار داده است.
به هر حال بنا بر هر دو فرض هوای نفس است که زیر ساخت اصلی اعتقاد به منجی را در گروهی از مردم شکل می‌دهد.
●نقد و بررسی:
اگر به چند نکته خصوصاً در راستای مسأله غایت و هدف افعال اختیاری توجّه داشته باشیم، نگاه به شبهۀ مذکور قدری عمیق‌تر خواهد بود.
۱- اینطور نیست که لزوماً در تمام افعال اختیاری فقط یک هدف وجود داشته باشد(۵). بدین بیان که، بعید نیست یک فعل اختیاری را بتوان با اهداف غایی متفاوت ولی همسو انجام داد(۶).
تصوّر کنید فردی را که دست انسان نابینای ثروتمندی را می‌گیرد و به آن سوی خیابان می‌برد. چنین شخصی احتمالاً اطلاعی از ثروت او نداشته و فقط به خاطر ارضای علاقه روانی نوع ‌دوستی خود چنین کاری را انجام داده، اما هدف او قرب به خداوند هم بوده است. گذشته از این دو در میان راه متوجّه ثروتمند بودن وی نیز شده و نزد خود چنین تصور کرده که می‌توان بهره‌ای مالی نیز از این کار به دست آورد.
شاید اگر هر یک از اهداف سه‌گانۀ فوق به تنهایی وجود می‌داشت او به چنین کاری اقدام ” اینان از منجی و احوال ‌و ‌شرایط حضور وی قرائتی به دست می‌دهند که موافق تمایلات‌ و خواست‌های نا‌مشروعشان است.... “ می‌کرد(۷). پس نمی‌توان گفت که چون گروهی منجی را در راستای اهداف نفسانی خود می‌دانند؛ صرفاً به همین خاطر به وجود چنین شخصیتی اعتقاد پیدا کرده‌اند.
۲- در مثال قبل توجّه کنید! امکان داشت که به عنوان یک تحلیل‌گر، هرگز متوجّه اغراض مختلف در یاری رساندن این شخص نسبت به نابینا نشویم و فقط به هدف ضمنی بهره ‌مالی دست ‌بیابیم؛ آیا در این صورت می‌توانستیم بگوییم که او هدف دیگری نداشته است؟ یا درست‌تر آن است که بگوییم تاکنون به وجود این هدف پی‌برده‌ایم و درباره وجود یا عدم وجود اهداف دیگر، نمی‌توانیم ابراز نظری داشته باشیم. کوتاه سخن اینکه "نیافتن دلیل بر نبودن نیست".
۳- مطلب دیگری که در پاسخ به شبهۀ "هواپرستی" در اعتقاد به منجی راه‌گشا است؛ توجه به این نکته است که تلقی ما از واقعیت، واقعیت را دگرگون نمی‌کند(۸).
فرض کنیم هنگام قدم زدن در یک نیمه شب، شَبهی را از دور ببینیم؛ در اوّلین نگاه چنین تصور می‌کنیم که گویا او یک شیر یا حیوانی درنده است.اما وقتی کمی نزدیکتر می‌رویم گمان می‌کنیم که او یک انسان است و در نهایت وقتی کاملاً نزدیکش می‌شویم و با دقت به آن می‌نگریم؛ در می‌یابیم که تنه یک درخت شکسته است.
آیا زمانیکه ما فکر می‌کردیم آن موجود حیوانی درنده یا یک انسان است؛ واقعاً به یک حیوان یا انسان تبدیل می‌شد؟ به عبارتی دیگر آیا تلقی ما از وقایع می‌تواند وقایع را دگرگون کند. بدون تردید پاسخ منفی است(۹).
با توجه به مقدماتی که ذکر شد می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که:
اوّلاً: در بسیاری از انسان‌ها هرگز اینگونه نیست که آمدن منجی به طور مستقیم منافعی شخصی برای معتقد به حضرتش را در پی داشته باشد؛ هر چند که در برخی قرائت‌های منجی اینگونه است.
به عنوان مثال شیعیان معتقدند که منجی می‌آید تا عدل و مساوات به معنای حقیقی را در جهان جاری کند هر چند که جمع کثیری از شیعیان در این راه کشته شوند(۱۰) و جان خود را فدای آرمان مهدوی کنند. مسلّم است که چنین ایمانی هرگز نمی‌تواند زاییده هوای نفس باشد؛ ایمانی که به دور از هرگونه سهم‌‌خو‌اهی، ” در بسیاری از انسان‌ها هرگز اینگونه نیست که آمدن منجی به طور مستقیم منافعی شخصی برای معتقد به حضرتش را در پی داشته باشد؛ به عنوان مثال شیعیان معتقدند که منجی می‌آید تا عدل و مساوات به معنای حقیقی را در جهان جاری کند هر چند که جمع کثیری از شیعیان در این راه کشته شوند.... “ خودبینی و نفس‌پرستی است.
▪ثانیاّ: وجود زمینه‌های خاص روانی در افرادی که گرایش به منجی دارند نمی‌تواند ما را به این نتیجه برساند که قطعاً اینان به خاطر هوای نفس یا میل شخصی است که او را پذیرفته‌اند.
▪ثالثاّ: بر فرض که افرادی به خاطر تلقی‌های غلطشان از منجی به او ایمان آورده باشند؛ باز هم هرگز نمی‌توان این میل یا هوای نفسانی را علت منحصره این افراد در اعتقاد به منجی دانست. و چه بسا که علل مختلف و متعالی دیگری در کار باشد که ما از درک آنها به دور مانده‌ایم.
▪رابعاً: اینکه گروهی بر اساس تلقی غلط و مطابق تمنّیات نفس خودشان به منجی ایمان آورده و او را پذیرفته باشند؛ هیچ خللی در اصل مسأله منجی و نیز واقعیت متعالی ‌رهاننده ایجاد نمی‌کند. چرا که تصورات واقعیات را دگرگون نمی‌کنند.
پی‌نوشت‌ها
۱- دیوان اشعار مجذوب علیشاه.
۲-چنین گرایشاتی را می‌توان در برخی از فرقه‌هایی که دست از ظاهر شریعت کشیده و به گمان خود به یقین رسیده‌اند؛جستجو کرد.
۳- این گونه تعابیر را ذیل تفاسیری که بر برخی از آیات تورات نوشته شده می‌توان یافت.معهد عتیق، مزامیر داود،سفر۹۲،بند۸.
۴-جهل مرکب در واقع جهلی است که در آن حکم و اذعان نفس وجود دارد ولی مطابق با واقع نیست. المنطق، محمدرضا مظفر، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ هفتم،ج۱،ص۱۴،قم،۱۳۷۵ ه.ش.
۵-افعال اختیاری که انسان انجام می‌دهد معلول یک سلسله علل غایی است.این علل یا اهداف ممکن است غریب،متوسط و یا بعید باشند.نکته مهم اینکه باید این مجموعه به یک علت نهایی منتهی شود . این علت ممکن است لذت،کمال جویی،حب نفس و... باشد.برای مطالعه بیشتر‌،ر.ک:
الشفاء،حسین بن عبدالله (ابن سینا)، ص۳۶۸، انتشارات کتابخانه مرعشی نجفی،۱۴۰۴ه.ق.
اصول فلسفه و روش رئالیسم، محمد حسین طباطبایی، ج۲،ص۲۰۸، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۷۴ه.ش.
۶-اخلاق در قرآن، محمد تقی مصباح یزدی،ج۱،ص۲۶و۱۱۵، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۶ ه.ش.
۷-علل هم سو ممکن است به گونه‌ای باشد که وجود هریک از آنها در تحقق فعل اختیاری کفایت کند.مانند اینکه بگوییم سطح فلز گرم است چون روی آتش قرار گرفته و آفتاب نیز بر آن تابیده است.
۸-المنطق، محمدرضا مظفر، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ هفتم،ج۱،ص۱۵،قم،۱۳۷۵ ه.ش.
۹-در تبیین رابطه وقایع خارجی با ذهن که از شؤون نفس انسان می‌باشد؛مباحث بسیار جدی در دو بعد معرفت شناختی و هستی شناختی در گرفته.اما به طور خلاصه می‌توان گفت که آدمی قادر است به واسطه ذهن خود با عالم خارج در ارتباط باشد و در این امور خارجی، ذهن،وصورت نفسانی هریک وجودی مستقل از یکدیگر و مطابق نفسالامر خویش دارند.
۱۰-اصل شهادت در راه رسیدن به آرمان مهدوی یک امر مسلم ،پذیرفته شده و ارزشمند در نزد شیعیان است؛به طوری که روزانه در بسیاری از ادعیه این خواسته را از درگاه حق تعالی مسئلت می‌کنند.
ر.ک:مفاتیح الجنان،شیخ عباس قمی،دعای عهد،ص۸۹۳، انتشارات‌فاطمه زهراء(سلام الله علیها)، قم،۱۳۸۰.
منبع : خبرگزاری آینده روشن