پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

محور تازه شرارت علیه ایران


محور تازه شرارت علیه ایران
۱) موضع تند مقامات فرانسوی علیه ایران در بحث اتمی و در حمایت از رژیم اسرائیل كه به صورت غیرمنتظره آشكار شد، برای بسیاری تعجب‌برانگیز بود. برای همین، این پرسش پیش آمد كه چرا در این مقطع، كه موضع آمریكا در موضوع اتمی كمی آرام شده و بحث مذاكره آمریكا با ایران و سوریه در مورد عراق مطرح است، یك‌باره پاریس محور دشمنی و شرارت علیه ایران می‌شود؟
۲) طبیعی است كه نخستین پاسخ را باید در رویدادهای جاری لبنان جستجو كرد. در آنجا مخالفان دولت، تظاهرات سیاسی تدارك دیده‌اند و پاریس حوادث بیروت را از چشم تهران می‌بیند، به همین خاطر، پاریس برای كاهش فشار به دولت لبنان، این رفتار را ضد ایران انجام می‌دهد.
۳) هرچند این پاسخ درست است، این بخشی از واقعیت است و بخش دیگر آن، توجه به نقش دولت سعودی است؛ سعودی‌ها، عراق را از دست رفته می‌دانند؛ در جنگ اسرائیل با لبنان نیز دچار درك اشتباهی از موازنه قوا شدند و برای همین، مردم لبنان را تنها گذاشتند و در كنار اسرائیل و آمریكا قرار گرفتند؛ در میان كشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس نیز موقعیت خود را تضعیف‌شده می‌بینند، چراكه با بحرین، قطر، امارات و عمان به گونه‌ای اختلاف دارند، آنان آمریكایی‌ها را گیج و درمانده می‌یابند و ایران را پیروز همه این صحنه‌ها می‌بینند.
۴) در روزهای جنگ میان مردم لبنان با دولت آمریكا و اسرائیل، خبرهایی از ملاقات مخفیانه مقامات عربستان با اسرائیل در رسانه‌ها منتشر شد كه چون به نظر بسیار خائنانه می‌آمد، صاحب‌نظران، احتمال وقوع آن را بعید می‌دانستند، اما خبرهای بعدی، مؤید اخبار اولیه بود.
در آن خبرها آمده بود كه نخستین جلسه مشترك بین مقامات سعودی و اسرائیلی با سفر «سعد حریری» از لبنان به پاریس و با حضور «دوست بلازی»، وزیر خارجه فرانسه برگزار شده بود.
هم‌اكنون نیز موضع تند فرانسه علیه ایران و در حمایت از اسرائیل، در ایامی است كه حوادث جدیدی بر ضد دوستان سعودی‌ها در بیروت در جریان است.
۵) تلویزیون «العربیه» متعلق به دولت سعودی، روز سه‌شنبه ۱۴/۹/۸۵، گزارشی ویدئویی در تبلیغ از گروه مجاهدین خلق پخش كرد. در حالی دولت سعودی تلاش می‌كند از این جنازه سیاسی بهره‌برداری كند كه دولت عراق، آمریكا را تحت فشار قرار داده تا آنان عراق را ترك كنند. روشن است كه سعودی‌ها این را نیز می‌دانند، ولی چون ناچار شده‌اند، به هر روشی متوسل می‌شوند تا جلو قدرت‌یابی ایران و دوستانش را بگیرند.
۶) شیراك، ملك عبدالله و رفیق حریری، سه دوست و شریك تجاری در سطح منطقه‌ای و جهانی بودند كه در عرصه‌های گوناگون، متحدا تحركاتی را دنبال كردند. با كشته شدن حریری، این مثلث دچار مشكلاتی شد كه هنوز خلأ وجودی حریری پر نشده است. حتی بازگشت امیر بندر به منطقه كه مدت ۲۳ سال به عنوان سفیر عربستان در آمریكا بود و شدیدا مشغول فعالیت در صحنه منطقه و بین‌المللی است، نیز این خلأ را پر نكرده است.
۷) هماهنگی فرانسه و سعودی به سال‌ها قبل برمی‌گردد؛ یعنی زمانی كه صدام بر عراق حكومت می‌كرد، شیراك هم با صدام و هم با ملك عبدالله، دوست و شریك تجاری بود. زمانی كه آمریكا تصمیم حمله به عراق را گرفت، ملك عبدالله، دو نفر را مأمور جلوگیری از این تصمیم كرد؛ امیر بندر در آمریكا، مأمور منصرف كردن بوش و دیگر مقامات آمریكایی شد و رفیق حریری، مسئول تحریك اروپایی‌ها برای همراهی نكردن با آمریكا در حمله به عراق. امیر بندر در این مأموریت موفق نشد، برای همین، بلافاصله پس از ۲۳ سال واشنگتن را ترك كرد و به منطقه بازگشت تا تلاش خود را در اینجا ادامه دهد، اما رفیق حریری توانست فرانسه و آلمان را به مخالفت با آمریكا بكشاند كه البته در این امر، موضوع حساب‌های پس‌اندازها هم بی‌تأثیر نبود.
اما به هر حال حمله صورت گرفت و صدام حسین ساقط شده و فضای عراق، به گونه‌ای شد كه روز به روز سعودی‌ها را مأیو‌س‌تر كرد. در آن زمان، خبرهای آشكار و نهان به خوبی نشان می‌داد كه هدف آمریكا پس از عراق، عربستان است ـ ظاهرا بدون لشكركشی ـ چون در طرح خاورمیانه جدید آمریكا، حكومت عربستان نیز جزو حكومت‌هایی بود كه تاریخ مصرف آن گذشته بود. البته سعودی‌ها بی‌كار ننشستند و تا آنجا كه توانستند از بعث‌ها و تروریست‌ها در عراق حمایت كردند. بنا بر اخبار منتشره، بالاترین تعداد افرادی كه عملیات انتحاری در عراق را انجام داده‌اند، اهل عربستان سعودی هستند. به این ترتیب، دولت سعودی هم خود را از دست جوانان افراطی مذهبی خلاص می‌كند و هم برای آمریكا و مردم عراق مانع‌تراشی می‌كند. به هر حال، گرفتار آمدن آمریكا در عراق، جان دولت سعودی را از مهلكه نجات داد.
اما نكته قابل توجهی‌كه در جای خود، نیاز به بررسی و پیگیری دارد، ترور رفیق حریری است كه با توجه به نقش وی در تحریك آلمان و فرانسه علیه سیاست كاخ سفید، موضوعی نبود كه آمریكایی‌ها را رنجیده‌خاطر كند، اما با این حال، آمریكا ترور رفیق حریری را پیراهن عثمان كرد تا با یك تیر، دو نشان زده، هم انگشت اتهام را از خودش دور كند و هم عامل فشار به دولت سوریه باشد.
۸) هرچند سعودی‌ها در مانع‌تراشی علیه آمریكا در عراق موفق بودند، درباره نقش ایران و دوستانشان در عراق نتوانستند كار مهمی جز مزاحمت ایجاد كنند. در مورد لبنان نیز این‌گونه است، از این رو، سعودی‌ها تلاش می‌كنند علاوه بر تحریم آمریكا و تشدید دشمنی آمریكا علیه ایران با قرار گرفتن در كنار اسرائیل، اردن، مصر و فرانسه جبهه جدیدی را بر ضد ایران سامان دهند.
۹) سعودی‌ها امیدوارند با كنار رفتن جمهوریخواهان از كاخ سفید و روی كار آمدن دمكرات‌ها كه به اسرائیل نزدیك‌ترند، سیاست آنها در نزدیكی به اسرائیل به بار بنشیند، نگرانی سعودی‌ها زمانی به نقطه بحرانی می‌رسد كه هم جمهوریخواهان و هم دمكرات‌ها، خواستار گفت‌وگو با ایران باشند؛ این همان چیزی است كه در گزارش بیكر ـ همیلتون، آمده است.
۱۰) اجلاس پاریس حاصل تلاش سعودی ـ اسرائیل بود و در آن، پول‌های نفت آورده سعودی چشم دولتمردان فرانسوی را بر واقعیت‌های منطقه بست. در این وضعیت، دولت ایران باید به حكومت سعودی بفهماند كه سیاست‌های گذشته خود را علیه ایران و شعیان منطقه دنبال نكند. جنگ ایران و عراق و حمایت از صدام، انتفاضه سال ۱۹۹۰ و كشتار شیعیان جنوب عراق با حمایت دولت سعودی، سیاست‌های غلطی بوده كه در نهایت به ضرر سعودی‌ها تمام شد، برای همین، سعودی باید دست از این برنامه كه روزی برای آمریكا و زمانی برای اسرائیل، لودگی می‌كند، بردارد و راه دوستی با همه مسلمانان را برگزیند تا در روز حادثه تنها نماند.
۱۱) اما از هرچه بگذریم، سخن دوست خوش‌تر است و آن اظهارات مسئول سابق پروند هسته‌ای ایران، درست در روزی بود كه قرار بود اجلاس پاریس برگزار شود.
این روحانی محترم از طریق جریده محترم حزب «اعتماد ملی»، پیامی مطلوب! را به اجلاس پاریس مخابره و ادعا كرد كه اگر سیاست ایشان بر پرونده اتمی ادامه می‌یافت، ایران به شورای امنیت نمی‌رفت. این اظهارنظر از چند زاویه قابل بررسی است؛ چرا مصاحبه ایشان، درست در روز سه‌شنبه ۱۴/۹/۸۵ كه قرار بود اجلاس «۱+۵» در پاریس برگزار شود، پخش شد؟
اگر از این تاریخ اطلاع نداشته‌اند، نشانه بی‌خبری و بی‌احتیاطی ایشان است و اگر اطلاع داشته‌اند، باید پاسخ دهند كه چرا در این مقطع، پیام اختلاف به پاریس منتقل كرده‌اند؟
شاید هم مصاحبه ایشان، مدت‌ها پیش انجام شده و انتشار آن درست در تاریخ یادشده، شیطنت روزنامه مذكور بوده است، اما اصل حرف ایشان درست است كه اگر سیاست اتمی ایشان دنبال می‌شد، ‌امروز ایران در شورای امنیت نبود، زیرا در صورت ادامه آن سیاست، هم‌اكنون شورای امنیت سازمان ملل در ایران بود، نه ایران در آنجا، چراكه مبنای ایشان، بر تحویل و تسلیم بود. در آن مقطع، همه پروژه‌های اتمی معلق و اطلاعات آنها تحویل غربی‌ها شد و این حركت در مورد سایر موجودی‌های ملت، از جمله تهران هم قابل تعمیم بود.
در نتیجه ممكن بود جلسات شورای امنیت سازمان ملل، برای رسیدگی به دیگر امور منطقه خاورمیانه در تهران برگزار شود، نه این‌كه پرونده ایران به نیویورك، محل دعوای قدرت‌های جهانی برود و به نتیجه هم نرسد؛ رویدادی که ماه ها و هفته هاست شاهد آن هستیم.
احمد بصیر