یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بگذارید یک مثال ملموس تر بزنیم


بگذارید یک مثال ملموس تر بزنیم
● امضای رفتار، امضای شخصیت
برگه حضور و غیاب امتحان را كه جلویم می‌گذارند، بدون اینكه چشم از روی برگه امتحانی‌ام بردارم، چند خط كج و معوج را برحسب عادت روی كاغذ می‌كشم و حتی یك بار نگاهش نمی‌كنم تا ببینم زشت است یا زیبا؟.
خیلی وقت‌ها هم پیش می‌آید كه از خودم می‌پرسم مراقب‌های بدبخت از كجا می‌فهمند كه من، واقعاً خودم هستم؟ اصلاً چه ویژگی از من را می‌شناسند كه امضایی به اسم من را باور می‌كنند؟ در روزهای نوجوانی، روزهایی كه هنوز ما و مشق‌هایمان را به حال خود رها نكرده بودند، بیشتر ساعت‌های بیكاریمان صرف پیدا كردن یك امضا می‌شد. هرچه خلاقانه‌تر می‌توانستیم با خط‌ها بازی كنیم، بهتر بود.
اگر به شكل خوبی می‌رسیدیم، فردا در مدرسه آدم بهتر و قابل‌قبول‌تری بودیم. آن امضاها و خط‌ها هنوز هم با ما هستند، از یك روزی در میانه‌های دوران دبیرستان دیگر مجبور شدیم یك امضا را انتخاب كنیم و زیر تمام برگه‌هایی كه باید، امضا بزنیم. این بازی با خط‌ها در حال حاضر تبدیل به شناسنامه ما شده است. شناسنامه‌ای كه تا ما را می‌بینند، یاد آن می‌افتند.
اصلاً مگر فكر می‌كنید، امضا فقط همین است؟ فقط همین اندازه كه چهار خط را بی‌توجه به هم و برحسب عادت كنار هم بگذاری و ببینی كه خودت در كنار آن ایستاده‌ای. همیشه دوست داشتم امضایم بدون قسمتی از نام فامیلم باشد. اصلاً اسم و فامیلم را در خودش مستتر داشته باشد. یا مثلاً دوست داشتم در پس آن خط‌های كج، شما روحیات من را هم بشناسید. احتمالاً در گوشه‌هایی از دنیا این اتفاق می‌افتد. آنقدرها هم كه فكر می‌كنم، ناشدنی نیست. اما وقتی انتظار داری كه تمام مردم شهر، از روی امضای تو بفهمند كه آدم تنهایی هستی یا دور و برت شلوغ است؟ خوشحالی یا ناراحت؟ جوانی یا پیر؟ ترسو هستی یا شجاع؟ خوش خنده هستی یا بداخم؟ اینها را اگر از روی امضا می‌فهمیدیم خیلی بهتر بود.
اما حالا كه نمی‌شود و از دورهمی‌های كودكانه و كل كل‌ها برای اینكه چه كسی بهتر امضا می‌كند، خبری نیست، ما هم از همان نقاشی‌های آماتوری حرف می‌زنیم كه می‌توانند نوع دیگر پیدا كنند و شناسنامه یك ملت شوند. می‌دانید؛ هر چیزی كه به تكرار برسد، تبدیل به امضا یا شناسنامه شما می‌شود.
یعنی تكرار است كه به زندگی شما معنی می‌دهد. این تكرار می‌تواند همان چند نقاشی شبیه به هم باشد، می‌تواند یك حركت در صورت یا چهره، چه بسا یك رفتار متفاوت. همه اینها می‌توانند یكجا اسم امضا بگیرند. هركدام هم امضا به حساب می‌آیند؛ امضای رفتار، امضای شخصیت، امضای... احساس می‌كنید در كلاس درس نشسته‌اید؟ من كه منظورم اینها نبود.
بگذارید یك مثال ملموس‌تر بزنم. ما یك سری امضاهای معنوی داریم؛ امضاهایی كه در ظاهر نقشی نمی‌اندازند، اما اگر پیگیر و مقاوم باشی، می‌توانی خصوصیاتی كه تكرار می‌شوند را پیدا كنی و اسم امضا را به آن بدهی. می‌بینید؟ تكرار است كه امضای ما را می‌سازد. دقت كرده‌اید كه درباره بعضی فیلم‌ها می‌گویند؛ فیلم، امضای كارگردان را دارد؟ خب این امضای كار‌گردان یعنی چه؟ مثلاً درباره مركز تجارت جهانی ساخته اولیور استون، می‌گویند كه فیلم، امضای كارگردانش را ندارد و از این نظر به او انتقاد وارد می‌دانند. اما فیلم، هدیه‌ای امید‌بخش به مردم آمریكاست. مردمی كه در ۱۱ سپتامبر قربانی تروریسم شده‌اند و این نگاه احساساتی از استون بعید است. این اتفاق درباره گروه‌های جنایتكار هم وجود دارد. آنها هم با تكرار قتل‌های سریالی شان، در واقع جرم را با افتخار گردن می‌گیرند و از آن تصویر یا از عمق قتل و جنایتشان ردپایی به جا می‌گذارند.
مثال ساده‌تر می‌خواهید؟ وقتی همه اس‌ام‌اس‌هایت را با علامت تعجب تمام می‌كنی، یعنی شناسنامه اس‌ام‌اس‌هایت به یك علامت تعجب بند است! حتی اگر عادت داری كه هنگام حرف زدن اندكی سرت را به سمت راست یا چپ كج كنی باز‌هم یك امضای رفتاری از خودت نشان داده‌ای. امضای شما از هوش و مهربانی‌تان اندكی نشانه دارد؟ بگردید و امضایی پیدا كنید كه از وجود خودتان بیرون آمده باشد. به‌گونه‌ای كه حتی كشورتان را هم تحت‌تاثیر قرار بدهد.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید