نظری به اظهارات اخیر پوتین - راهی را که روسیه باید برود (در این روز ۲۵ جولای)

اظهارات ولادیمیر پوتین در نشست سفیران روسیه هنگام اعلام سازمان تازه وزارت خارجه این كشور كه دارای هفت معاون وزیر شده است قابل تامل است و به او باید گفت كه نباید انتظار همكاری از غرب داشته باشد كه ۴۵ سال كینه و دشمنی از مسكو را در دل پروراند.
پوتین در آن نشست گفته بود نیروهایی هستند كه می كوشند روسیه را بی اعتبار كنند. تصور ذهنی سایر كشورها از روسیه دور از حقیقت است. این بی اعتبار كردن، به روسیه و داد و ستد وكسب و كار آن صدمه می زند.
وی از سفیران روسیه خواسته است كه چهره مثبتی از روسیه به مردم محل ماموریت خود نشان دهند، آنان را از فرهنگ روسیه، تاریخ و جنگهای میهنی اش آگاه سازند تا ملل دیگر چهره تازه روسیه را ببینند.
در برابر این اظهارات باید یاد آور شد:
ـ ضعیف نمایی دهه گذشته به منظور گرفتن كمك و بسط همكاری بازرگانی بود كه هیچكدام حاصل نشد. تنها با تجدید اقساط وامها موافقت شد كه طلبكاران راه دیگری جز آن نداشتند. نه كسی كالای روسی خرید و نه در این كشور سرمایه گذاری با حسن نیت كرد. تنها بازارهای روسیه از اجناس گران بها از جمله مرسدس بنز و ماشین بستنی و رستوران مك دونالد پرشد. هنوز روسیه را به سازمان جهانی تجارت راه نداده اند. روسیه از آمریكا چه كم دارد كه نمی تواند مانند آن بر نفت سعودی دست اندازد، به این و آن امر و نهی كند و .... تاریخ نشان داد كه در این جهان، اخلاقیات عمری نداشته و حتی پاپها روزگاری سیاستمدار و دولتمرد با تمام خصلتهایش شدند. اشغال نظامی عراق در قرن ۲۱، قرن ادعای قانون و حساب و كتاب و فرضیه های بلند و كوتاه! نشان داد كه همه اینها صرفا « حرف » بوده است. بنابراین اگر پوتین حرفهایی را كه زده است واقعا باور دارد، وای به حال روسیه.
ـ نسل جدیدی كه با پوتین روی كار آمده است اقدامی چشمگیر برای نشان دادن یك روسیه نیرومند بعمل نیاورد. رسانه های روسیه هنوز از بدبختی های این كشور و مردمش می نویسند، چرا؟. روسیه با این تكنولوژی نیاز به گسترش رسانه های خود تا سطح آمریكا و اروپای غربی دارد، از جمله دو ـ سه خبرگزاری بین المللی و حمایت ضمنی از آنها؛ به همین گونه كه غرب می كند.
ـ این استدلال كه به مغز روسها فرو برده می شود كه اقتصاد آلمان و ژاپن به دلیل دست برداشتن از نظامیگری شكوفا شد، درست نیست و یك شستشوی مغزی است. این دو كشور در جنگ شكست خوردند، اشغال نظامی شدند و امكان سخن گفتن از نظامیگیری نداشتند. همه قدرت آمریكا نتیجه نظامیگری، تسلیحات و نفوذ رسانه های آن در جهان و استفاده از این دو وسیله قدرت است . در پرتو همین دو ابزار، نفوذ اقتصادی خود را بسط داده پولش را بین المللی ساخته و معاملات پر منفعت را نصیب شركتهای خود می كند. این سیاست متكی به تفنگ، زبان و قلم را آمریكا از زمان جنگهای خود با اسپانیا در ۱۰۵ سال قبل پیشه ساخته و موفق بوده است.
ـ روسیه اگر بخواهد كوتاه آید كه تجارت داشته باشد، تا آخرین موشك و سلاح اتمی خود را منهدم نكند باز به آن راه نخواهند داد زیرا از آن ضربه دیده اند. به مسكو قول دادند كه اگر پیمان ورشو را منحل كند و از اروپای مركزی خارج شود، آنان هم ناتو را منحل خواهند كرد كه دیدیم وارد قلمرو سابق شوروی هم شدند، كشورهای بالتیك را وارد اتحادیه خود كردند، در ازبكستان و قرقیزستان نیرو مستقر ساختند و دارند گرجستان را تحریك به ضدیت می كنند و ....
ـ برای روسیه، یك راه وجود دارد و آن راهی است كه آمریكا از دهها سال قبل در پیش گرفته؛ همان قوانین ، همان تشكیلات ، همان سیاست و همان حركت؛ عینا. آمریكا یك امپراتوری است كه از گوام ، آلاسكا و هاوایی شروع و به پورتوریكو و ویرجین آیلند ختم می شود. ماهی نیست كه بر تسلیحات و زیر دریایی های خود اضافه نكند و برای كشورهای دیگر خط و نشان نكشد. روسیه هم همین كار را باید بكند. آن زمان كه بهانه از كمونیسم و صدور آن می آوردند به پایان رسید. روسیه اگر بخواهد آرام بنشیند، آن را آرام نخواهند گذارد.

دکتر نوشیروان کیهانی زاده

منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز