شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
عصبانی هستم، احترام بگذارید!
چهره مردی را در نظر بگیرید که شدیداً عصبانی و بر افروخته است، داد و فریاد میزند، پرخاش میکند و با چشمانی از حدقه بیرون زده به اطرافیان نگاه میکند!
به نظرتان این فرد با این شدت عصبانیت با خود چه میکند؟ آیا از این پس کسی هست که خواهان ارتباط با او باشد؟ آیا او در شغل و موقعیت خود همچنان دارای ارزش است؟
ببینیم تحقیقات به این سئوالها چگونه پاسخ میدهند.
لاریزا تیدنز، نویسنده و پرفسور مدرسه تجارت استتفورد قبلاً دریافته بود افرادی که دارای مقام و رتبه اجتماعی بالا هستند بیشتر عصبانی میشوند. به نظر وی مشاهده افراد عصبانی این تصور را در ذهن به وجود میآورد که اینگونه افراد با بروز عصبانیت به شخصیت اجتماعی خود لطمه میزنند ولی نتیجه تحقیقات او عکس این نتیجهگیری را نشان داد.
او از کارمندان یک شرکت نرمافزاری درخواست کرد تا رتبهای برای همکاران خود تعیین کرده و به دنبال آن نحوه بیان احساسات آنها را توضیح دهند و در نهایت بنویسند که از شخصیت آن همکاران چه چیزهائی را آموختهاند. نتیجه تحقیق عجیب بود، فردی که بالاترین رتبه را به دست آورده بود، همان فرد بسیار عصبانی بود که دیگران پرهیز از خشونت را از او آموخته بودند!
در ادامه این تحقیقات تیدنز از دو گروه از دانشجویان کارشناسی ارشد خواست تا به فیلم مصاحبهای که در آن دو کارمند اخراجی به ذکر جزئیات اخراج خود از محل کارشان میپرداختند، نگاه کنند، یک نفرشان میگفت که او در محیط کار مرتباً پرخاش میکرده است و دیگری مدعی بود که خودش مقصر بوده، زیرا نتوانسته با قاطعیت و اقتدار آن شغل را حفظ کند. شرکتکنندگان در این آزمون معتقد بودند که فرد عصبانی، لایق و سزاوار پست بهتر و دریافت حقوق بیشتری بوده است.
محققان اعلام میکنند که مردم برخلاف احساسات واقعیشان که فرد عصبانی و خشن را نمیپسندند و هرگز خواهان داشتن ارتباط با او نیستند، در هنگام تصمیمگیری و اعلام رأی به گونهای دیگر عمل میکنند و همین تفاوت در باور و عملشان است که روز به روز عرصه تاخت و تاز برای افراد عصبانی و خشن را باز و بازتر میکند تا جائی که این امر به خودشان و حتی دیگران مشتبه میشود که عصبانی بودن و داشتن چاشنی خشونت در کارها عامل پیشرفت و ترقی آنها است. محققان میگویند مردم معمولاً در اعلام رؤی و نظرشان از یک سری باورها و حتی تعصباتی پیروی میکنند که خودشان نیز به آنها آگاه نیستند و اکثراً هم این باورها و تعصبات واقعیت ندارند. برای مثال شاید داشتن پدر بزرگی عصبانی و حساب بردن همهٔ اعضاء فامیل از او در نزد کودکی که امروز در یک موقعیت اجتماعی مؤثر قرار دارد، امتیازی محسوب شده باشد و این امتیاز و برجستگی پوشالی زمان کودکی که بسیار سطحی و بی اساس بوده است به مرور زمان تبدیل به یک اصل برای فرد شود. آنطور که بعدها با وجود آگاهی بر مضرات و تخریبهای عصبانیت و خشونت باز هم ناخودآگاه آنرا میپسندد. در واقع به عدم آگاهی بر تعصبات و باروهای نادرست خود رأی میدهد و نه به فرد خشن و عصبانی.
محققان اعلام میکنند که تعداد افراد خشن و عصبانی در پستهای مهم و بزرگ، نشاندهنده میزان عدم آگاهی سایرین بر باورهای متعصبانهشان است و دقیقاً مدیران خشن از همین روزنه یعنی غفلت زیردستان سود میجویند و همچنان بر مسند خویش باقی میمانند.
حالا شما بگوئید، مقصر واقعی کیست؟ مدیر خشن یا کارمندان ناآگاه؟!
منبع : فصلنامه علم موفقیت
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس شورای اسلامی مجلس حجاب دولت دولت سیزدهم رئیسی رئیس جمهور سیدابراهیم رئیسی گشت ارشاد توماج صالحی جمهوری اسلامی ایران
تهران قتل شهرداری تهران سیل کنکور هواشناسی وزارت بهداشت پلیس سلامت سازمان سنجش زنان سازمان هواشناسی
قیمت دلار قیمت خودرو خودرو بازار خودرو دلار قیمت طلا مسکن سایپا بانک مرکزی ارز ایران خودرو تورم
سینمای ایران سینما کیومرث پوراحمد سریال پایتخت سریال تلویزیون موسیقی رهبر انقلاب قرآن کریم فیلم ترانه علیدوستی مهران مدیری
کنکور ۱۴۰۳ اینترنت عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس بارسلونا سپاهان
هوش مصنوعی سرطان نخبگان سامسونگ اپل فناوری ناسا الماس بنیاد ملی نخبگان مریخ ربات
سازمان غذا و دارو کاهش وزن بارداری هندوانه مالاریا آلزایمر زوال عقل