چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

به این دلایل ابومازن را نمی پذیریم


به این دلایل ابومازن را نمی پذیریم
صرفنظر از موافقت یا مخالفت تشکل ها با تجدید دوره ریاست محمود عباس تا ژانویه ۲۰۱۰ ،عملا روشن شده است که روش مذاکراتی وی در تعامل با مساله فلسطین – اسرائیل، با شکست قطعی روبرو شده است. روشکه خود او همواره از آن به عنوان تنها گزینه پیش روی فلسطینیان آن یاد می کند.
از این رو منطقی است که وی از عرصه سیاست ( و نمی گویم از عرصه مبارزه برای آزادی وطن و انسان فلسطینی) دست بکشد، چرا که او نه تنها دائما گزینه مقاومت در برابر اشغالگری صهیونیستی را انکار کرده بلکه با دروغ و اتهام، مقاومت فلسطین را مسوول وضعیت معیشتی ناگوار مردم و روند سیاسی مساله فلسطین می داند و خود را از تمام اتهاماتی که متوجه وی است، مبرا می داند.
با این وجود ابومازن همچنان بر پیشروی در مسیر کور خود (مذاکره) اصرار می ورزد که این امرپرسش های بسیاری را درباره علت حقیقی این اصرار برمی انگیزد.
در اینجا شاید یادآوری حوادث و برخی شواهد تاسف برانگیز بتواند کسانی را که در شناخت حقایق اوضاع فلسطین حیران مانده اند، یاری کند و به کلیت جریان های منطقه فلسطین و کل منطقه عربی احاطه دهد و می تواند حقیقتی دیگر را روشن کند که حاصل آن این است که : سرزمین فلسطین "ارض کنعان" سرزمینی عربی- اسلامی است که هرگز جایز نیست حتی از یک وجب خاک آن به نفع صهیونیست ها یا دیگران کوتاه بیاییم،هرچند که شرایط مسلمانان و اعراب و فلسطینیان بسیار دشوار و خطرناک باشد:
اما چرا افکار عمومی فلسطین بیش از این حاضر به ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان نیستند:
۱) ابومازن و هواداران او همچنان بر توافقنامه اسلو تاکید دارند و طرح نقشه راه و تفاهم با امریکا و اسرائیل در آناپولیس را به رسمیت می شناسند. ضمن آنکه آنرا اساس درست روند صلح در مساله فلسطین می دانند .به این معنی که اسلوب مذاکراتی که بیش از ۱۰ سال به طول کشیده و تاکنون هیچ نتیجه ای به بار نیاورده در نگاه آنان همچنان روش محکم تر و صحیح تر و بعبارتی تنها راه برای رسیدن به حل و فصل عادلانه قضیه فلسطینی در برابررژیم صهیونیستی است .
۲) خطرناک تر از آن و با وجود اینکه روش مذاکره ناکامی خود را اثبات کرده است، ابومازن همچنان بر توقف مقاومت مسلحانه با دشمن صهیونیستی اصرار می ورزد. این در حالی است که او خود می داند تمام جنبش های آزادیخواه در جهان بی شک اثبات کرده اند که شرط موفقیت هر طرف مذاکره کننده ای میزان توان و قدرتی است که در عالم واقع از مذاکرات آن پشتیبانی می کند.
۳) در این زمینه ابومازن مبارزات مسلحانه فلسطینیان را متهم می کند که مسوول تمام فجایع است حال آنکه این شرایط تماما محصول مستقیم او محسوب می شود. از زمانی که توافقنامه اسلو توسط خود او امضا شد کمترین سخن درباره آن این است که وضعیت فلسطین را به مرحله و اوضاع کنونی کشاند. این توافقنامه باعث اختلاف نظر تشکیلات خودگردان فلسطین و موافقان توافقنامه از یک سو و مردم فلسطین و تشکل های مبارز از سوی دیگر گردید و در نتیجه امروز بیش از ۱.۵ میلیون انسان بی گناه با خواست و موافقت بخش دیگر جامعه فلسطین در محاصره اسرائیل قرار گرفته اند.
۴) از جمله نتایج دیگر این اختلافات این بود که هماهنگی بین موسسه های امنیتی فلسطین و نیروهای اشغالگر در کرانه باختری تحت نظر هماهنگ کننده امریکا (ژنرال دایتون) به شمشیری برنده بر بالای سر اعضای مقاومت در تشکلهای مختلف به خصوص حماس و جهاد اسلامی بدل شد. همینطور کاملا آشکار است که هدف اصلی این هماهنگی تشکیل گروهی از عناصر دستگاه امنیت ملی فلسطین تحت امر ابومازن و آموزش و استقرار آنها در شهرها و روستاهای کرانه باختری از جمله جنین و الخلیل می باشد. وظیفه اصلی این عناصر پیگیری تمام عناصر مبارز از جمله فرماندهان گردانهای الاقصی شاخه نظامی جنبش فتح وابسته به ابومازن است نه آنگونه که وی ادعا می کند حفظ امنیت داخلی.
۵) اعتراف سازمان آزادیبخش فلسطین(که در زمان امضای اسلو عرفات رئیس آن بود) به قانونی بودن غصب سرزمینهای عربی توسط یهودیان و تاسیس رژیم اسراییل در آن در سال ۱۹۴۸ که شاید خطرناک ترین مساله در این توافق درباره مراحل روندهای چالش فلسطینی- اسرائیلی، سهیم بودن این اقدام بر روش چشم پوشی کامل ازحق فلسطینیان آواره در بازگشت به شهرها و روستاهایشان باشد. آوارگانی که در سال های ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ با قتل و کشتار و ترور از وطن خود رانده شدند .
۶) در سایه این توافق منحوس فرایند مستعمره سازی در سرزمینهای اشغال شده با اعداد و ارقامی هولناک افزایش یافت. به عنوان مثال قدس شرقی با زنجیره ای از مستعمره های یهودی عظیم که مانع ارتباط این بخش فلسطینی نشین با دیگر قسمت های کرانه باختری شده اند ،محصور شد و نسبت زمین هایی که از کل مساحت کرانه باختری در حریم آنچه یهودیان "قدس بزرگ" می نامند، به ۸ درصد – اگر بیش از این نباشد- رسیده است .
۷) ساخت دیوار حایل که هزاران دونم از زمین ها را به سود یهودیان ثبت کرده است و به بهانه ها و ادعاهای امنیتی دروغین آنرا به مناطق اشغالی افزوده است. در پی آن عملیات یهودی سازی قدس بسیار نزدیک و به اصطلاح ( قاب قوسین او ادنی) شده است.این موضوع علاوه بر انکار حق بازگشت اوارگان فلسطینی از سوی یهودیان و مخالفت آنان با بازگرداندن قدس شرقی به فلسطینیان و تحمیل شروطی خشک و سختگیرانه درباره استفاده فلسطینیان ازآبهای منطقه و اصرار بر خلع سلاح کامل دولت وعده داده شده فلسطین، است.
۸) سیطره اسرائیل بر مرزهای زمینی و دریای و هوایی دولت وعده داده شده فلسطینی و دیگر اقدامات تحریک کننده که در نهایت هدف آن واداشتن فلسطینی ها به کوچ ابدی از سرزمین مادری خود به کشورهای همسایه می باشد تا زمینه تاسیس آروزی همیشگی خود "دولت عبری "را فراهم کنند و تمام خاک فلسطین از بحر(دریای مدیترانه ) تا نهر(رود اردن) را به صفت یهودیت مطلوب خود دراورند .
۹) وابسته سازی پیکره اقتصاد فلسطین به اقتصاد رژیم صهیونیستی به گونه ای که نتواند به شکل حقیقی هیچگونه توفیقی حاصل نماید و به مرحله استقلال از اقتصاد اسرائیل برسد .
۱۰) ادامه دلبستگی ابومازن به توافقنامه اسلو به عنوان مرجع مذاکرات با اسرائیل، اعتراف رسمی نسبت به رژیم صهیونیستی است که با باورهای ثابت و غالب مردم فلسطین و تشکل های مبارز در تضاد است .
به این دلایل و دهها دلیل ریز و درشت دیگر که در این مجال نمی گنجد، پافشاری ابومازن و دیگر سران فتح حاضر در اسلو بر ادامه مذاکرات با دشمن اسرائیلی بر اساس مبنا قرار دادن توافق اسلو و پیامدهای آن و طرح نقشه راه و پیشنهادهای آناپولیس به عنوان مرجع مذاکرات از سویی ، و اصرار وی بر رهایی از تشکل های مقاومت مسلحانه و دست یازیدن وی به همکاری با دشمن و هماهنگ کننده سیاسی نظامی امریکا به منظور نابودکردن اعضای گروههای مبارز؛ در تعارض با باورهای ثابت ملت فلسطین است،امری که تمام طبقات جامعه فلسطینی را بر آن داشته است تا با تمدید دوران ریاست ابومازن مخالفت کنند و طرح وزرای خارجه کشورهای عربی برای ابقای وی به هر بهانه را مردود بدانند.
به عبارت دیگر پیشنهاد تمدید دوران ریاست عباس از سوی وزرای خارجه عرب از سوی تشکل های فلسطینی که همواره مقابله مسلحانه با دشمن را شعار و باور خود قرار داده اند درتضاد است و اکثریت مردم فلسطین نیز آن را رد می کنند. زیرا رئیس حکومت در رام الله به هیچ وجه به ارزش مقاومت مسلحانه اعتراف نداشته و آنرا به رسمیت نمی شناسد و می کوشد آنرا به هر نحو ممکن متلاشی نماید. این حکومت نیم بند همچنین همکاری با این نیروها(مقاومت) را بر اساس اصول و آرمانهای فلسطین( به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی و ادامه کاربرد سلاح در مقاومت) نمی پذیرد.
موسی راغب
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید