چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


خطر سفارش نویسی در ادبیات پایداری


خطر سفارش نویسی در ادبیات پایداری
علیرضا كمری از پژوهشگران ادبیات پایداری (دفتر ادبیات و هنر مقاومت سوره مهر) است كه آثار متعددی را در این باره منتشر كرده است.
از كتاب های او می توان به «یادمانا» (۵ مقاله درباره خاطره نویسی و خاطره نگاشته های جنگ و جبهه)، «با یاد خاطره» كه جلد نخست آن حوزه خاطره نویسی و خاطره نگاشته های پارسی در تاریخ ایران را پوشش می دهد، «نامه های فهیمه» (نامه های فهیمه بابائیان پور به همسرش شهید غلامرضا صادق زاده) و... اشاره كرد. با این پژوهشگر درباره خاطره نویسی در ادبیات پایداری و ... سخن گفته ایم. علیرضا كمری در پاسخ به چند سؤال به مباحث كتاب «یادمانا» ارجاعم داد كه پاسخ ها از این طریق فراهم آمده است.
● برای آغاز بحث می خواهم این سؤال را طرح كنم كه اگر به ادبیات پایداری به عنوان گونه و ژانری از ادبیات نگاه كنیم، «خاطره نویسی» چه بخشی از این ادبیات است، آیا كاركرد خاطره نویسی فقط فراهم سازی «مصالح» و «مواد اولیه» برای ادبیات پایداری است یا نه، «خاطره نویسی» هویت مستقلی دارد و می تواند به عنوان یك ژانر در ادبیات مطرح شود؟
▪ ابتدا لازم است بگویم هنوز تلقی و تعریف روشن و یكدستی از «انواع» ادبیات در نوشته های پژوهشی مربوط به علم ادبیات و اظهارات كار برندگان این اصطلاح دیده نمی شود و لابد می دانید شمار كتاب ها و مقالاتی كه در این موضوع فراهم آمده، انگشت شمار است. به همین سبب گاهی نوعی درهم آمیزی از كاربرد و معنی «نوع» اتفاق می افتد كه آن را به فرم و قالب (شكل)، طرز و شیوه (سبك) نزدیك می كند، در حالی كه صورت و شیوه به طور منطقی به تبع «نوع» یا «گونه» ضرورت طرح پیدا می كند.
به هر حال معیارها در شناخت دقیق نوع میان اهل نظر یكسان نیست و به همین دلیل در برابر واژه ژانر (Ganre) كلمات نوع، گونه و جنس را به كار می برند. در تقسیم بندی نوع شناسانه آثار ادبی نه فقط ویژگی های محتوایی بلكه خصوصیات ظاهری مدنظر قرار می گیرد. مهم این است كه بدانیم در نوع شناسی، زمینه های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی مؤثر در پیدایی، رواج و افول گونه های ادب حایز اهمیت است. زیرا به واقع آثار ادبی ما به ازای زمانی - مكانی وقایع هستند و از این رو تبیین تاریخی، یكی از راه های شناخت انواع ادبی است.
این همان وجه توجه به تاریخ در ادبیات است كه از خوانش تاریخ ادبیات متوقع و منظور است؛ با این نگاه كه فرایند و تأثیر متقابل ادبیات و تاریخ شناخته شود. به طور مثال نوع قصیده در زمانه ای یكی از صورت های رایج شعری بوده كه مدح ممدوح وصله ستانی شاعر از هنجارها و كنش های ادبی مقبول به شمار آمده است؛ اما اكنون سخن از قصیده سرایی بیشتر وجه یادكردن یا تلمیح یا احساس اعزاز آركائیك به چیزی یا كسی دارد.
در واقع، دوره قصیده گویی و قصیده خوانی سپری شده است. بنابراین هر عصر و زمانه ای بسته به شرایط و اقتضائات تاریخی، سیاسی اجتماعی و فرهنگی، گونه های ادبی خود را به وجود می آورد و می پرورد. نكته دیگر در پیدایی و گسترش نوع ادبی، مصالح و موادی است كه اثر به وسیله آن ساخته و پرداخته می شود. این مصالح تنها خوانده ها یا نوشته ها و دریافت های نویسنده نیستند، در موارد بسیار، مشاهدات و كنش های پدیدآورنده می تواند ماده و مصالح اثر را فراهم سازد.
خاطره های مكتوب، یك ژانر (نوعی) ادبی نوظهور در ادبیات معاصر ایران به شمار می روند كه به سبب خصلت روایی - نقلی شان قابلیت بررسی و مقابله نوع شناسانه یا انواع دیگری همچون مقامه، حكایت، داستان، تذكره ها و برخی زندگی نامه ها را دارند.
خاطره های مكتوب یا خاطره نگاشته ها نه تنها یك ژانر ادبی محسوب می شوند، بلكه انواع دیگری در زیر و ضمن آن جای می گیرند، از قبیل بث الشكوی، حدیث نفس، حسب الحال، دفاعیات، اعترافات، سفرنامه ها و ... از تلفیق انواع ادبی، انواع دیگری به وجود می آیند؛ نوع داستان - خاطره یا حكایت- خاطره را می توان به عنوان نمونه در خاطرات جنگ شناسایی كرد. بتازگی شگرد و شیوه ای در نوع خاطره نوشته های مربوط به این رویداد دیده می شود كه متأثر از ریخت حكایت و داستان واره های كوتاه است و زمان و مكان در آنها مشخص نیست و از ساخت روایت های اسطوره ای متأثر است. در دسته بندی ارسطویی - افلاطونی، ادبیات پایداری از آن نظر كه بر بنیاد حماسه شكل می گیرد، یك نوع ادبی است. گرچه نوع غنایی (لیریك) و غمگنانه (تراژدی) در بطن حماسه شكل می گیرد و به وجود می آید، وجوه غنایی و غمگنانه نیز در ادب پایداری وجود دارد. در واقع ادب و پایداری به خودی خود گستره ای وسیع است كه انواع فرعی و بینابینی در آن امكان ظهور و بروز دارد.
● اگر اشتباه نكنم، شما یكی از دلایل بی رونقی و بی رغبتی به خاطره نویسی در ادبیات پایداری كشورمان را تفاوت فرهنگی غرب و شرق در نگاه به «خود» (Self) یا «من» دانسته اید و عنوان كرده اید كه «من» در فرهنگ شرقی از مظاهر خودپرستی تلقی می شود. این كه بسیاری از كسانی كه جنگ را لمس كرده اند، اما تمایلی به ورود به حوزه خاطره نویسی نداشته اند و ندارند، از این دلیل نشأت می گیرد یا دلایل دیگری به آن مترتب است؟
▪ خاطره نویسی و خاطره گویی وقتی در یك جامعه یا دوره رواج و قبول می یابد كه «من» فردی و جمعی در آن جامعه هویت یافته و به وجود آمده باشد و انسان ها به استقلال شخصیتی و نقش فردی خود وقوف یافته باشند. این وضع در اروپا پس از رنسانس به وجود آمد و در نتیجه انقلاب ها یا خیزش های آزادی خواهانه و استقلال طلبانه تشدید گردید.
خاطره نویسی در معنای متعارف و امروزین آن در ایران - متأثر از تحولات اجتماعی در اروپا - از اواسط دوره قاجار شكل گرفت و انقلاب مشروطه به آن وسعت بخشید و حتی در روش و نگرش تاریخ نگاری سنتی ایران، تأثیری شگفت به وجود آورد. این تأثیر نه تنها هنجار معمول تاریخ نگاری را - كه در چارچوب خواست و مصالح و پسند فرمانروایان بود - برهم زد، بلكه در زبان نگارش (نثر) و ادبیات این عصر و پس از آن، تأثیری شگرف و پایدار برجای گذاشت و به دوره متكلف نویسی و مطنطن گویی پایان داد.
پس از استقرار نیم بند مشروطه در ایران اگرچه فضای ذهن جامعه با فضای دوره پیش از آن تفاوت بسیار یافت، به مرور با تمركز یافتن قدرت، حدود اختیار و آزادی به دوره استبدادی - البته به گونه ای جدید - بازگشت. در اواخر دوره پهلوی، ویژگی ای عمومی در ذهن و اندیشه آحاد جامعه مانند نهال پنهانی كه پس از سال ها سر از خاك برآورد و جوانه بزند، بروز و ظهور یافت و آن همانا خودباوری فردی و جمعی ملت بود.
این خودباوری از نظر جامعه شناس شهیر و انقلابی این عهد، مرحوم دكتر علی شریعتی «رجعت به خویشتن خویش» خوانده شد كه تعبیر دیگری از همان خودباوری جمعی و فردی ملت است. اما یكی از دلایل ضعف تألیف در خاطره نگاشته های جنگ این بوده كه میدان ها و مناطق جنگی و... كمتر امكان آن را فراهم می آورده كه رزمندگان به نگارش خاطرات خود... بپردازند. علاوه بر این، بی اطلاعی از قواعد نگارشی و ناآشنایی با اقسام نثر فارسی و افزون بر آن، مقید نبودن به چنین شیوه هایی و پیروی مطلق از زبان عاطفی و توان شخصی و انعكاس ساده و بی پیرایه وقایع به زبان متعارف، موجب شده است كه خاطره نوشته ها بیشتر با ملاك های شناخته شده نثرهای ادبی، چندان همخوان و متناسب نباشد.
این ناتوانی قلم و غربت آن در وقایع «یدرك» و «یوصف» از آن روست كه درك درست و دریافت واقعیت های جاری جبهه ها منوط به حضور در میدان های جنگ بوده و جنبه حصولی و انتقالی آن از طریق كتابت، بسیار صعب و ناممكن می نموده است.
● چه ضرورتی برای نگاه نقادانه به خاطره نویسی جنگ وجود دارد؟
▪ عنوان «ادبیات خاطره نویسی جنگ» تعبیر عام، شامل و گسترده ای است. حال آن كه آنچه كه بیشترین حجم مورد نظر خاطرات منتشر شده را در بر گرفته و در اصل عنوان خاطره نویسی را از آن خود كرده است، خاطرات رزمندگان داوطلب حاضر در میدان های جنگ بوده است و نه همه كسانی كه جنگ را درك كرده و به هر صورت در گیر و دار آن نقشی داشته اند.
حتی نظامیان موظف، مانند ارتشیان به خاطره نویسی آن چنان كه باید نپرداخته اند. وضع موجود گرچه حیطه بررسی ما را در خاطرات از نظر كمبود دامنه، دقیق تر خواهد كرد، اما از شمول و گستره آن خواهد كاست و ما را در قبول عنوان پیشنهادی برای این میز گرد، دچار تردید خواهد كرد. به نظر من همه آنانی كه به هر صورت با جنگ درگیر بوده یا از آن مطلع شده یا نكته ای در ذهن و یادشان باقی مانده، اعم از تلخ و شیرین، زشت و زیبا، كم و زیاد، می توانند داشته های ذهنی خود را خاطرات جنگ تلقی كنند و ما باید برای دستیابی به آنها كوشش كنیم. ماجرای بمباران شهرها و مصائب خانواده ها، بویژه آنچه بعدها در نتیجه جنگ پیش آمد و حوادث و خاطرات پس از جنگ را پدید آورد، این ذخیره حجیم را غنی تر و متنوع تر می كند.
● اگر بخواهیم از زاویه ای كلی تر به موضوع «ادب مقاومت» نگاه كنیم، احتمال پیدا كردن چه گونه هایی در آن وجود دارد؟
▪ آثار ادب مقاومت به ۳ نوع جدا از یكدیگر تقسیم می شوند. آثاری كه در اصل موضوع و پرداخت و پیدایی به وجود شخص پدیدآورنده، موجود و محقق می گردند. خاطره نگاشته ها مصداق كامل این نوع محسوب می شوند. آنچه پدیدآورندگان خاطرات جنگ نگاشته اند، نتیجه حضور و شهود و عمل خود آنان در جبهه و جنگ بوده است.
از این رو، اركان ایجادی خلق اثر ـ پدیدآورنده، پدیده، موضوع و ماده، مكان و محیط ـ در خاطره نگاشته ها در هم تنیده و وحدت یافته اند. پدیدآورندگان و نویسندگان خاطرات جنگ پیشتر از آن كه راوی و نویسنده باشند، رزمنده و پیكارگر عرصه های جهاد و دلاوری اند، بنابراین خاطره نگاشته ها در نتیجه حضور رزمندگان در جبهه و جنگ و بیشتر در اوقات فراغت از ذهن و ضمیر آنان به روی كاغذ منتقل شده اند، بدین جهت خاطره نگاشته ها از اصیل ترین و طبیعی ترین جلوه های ادب و فرهنگ جبهه و جنگ هستند و هیچ دست و نظر «غیر»ی در پیدایی و نگارش آنها دخالت نداشته است.نوع دوم آثار ادب مقاومت در نتیجه احساس و علاقه و اعتقاد اهل قلم و تأسی و الهام آنها از محیط جبهه و جنگ خلق می شوند. با توجه به این كه این گونه آثار را بیشتر هنرمندان و نویسندگان خلق می كنند، ارزش و مرتبه ادبی و هنری آنها بسیار والاست، گرچه بر خلاف خاطرات، آن اصالت و پیوستگی همه جانبه و كامل با جبهه و جنگ را در ذات و جانمایه خود ندارند و بیشتر دانش حصولی پدیدآورندگان و معرفت با واسطه آنها از فضای جبهه و جنگ در خلق آنها مؤثر بوده است.
در شكل و نوع سوم ادب مقاومت به لحاظ نسبت پدیدآورنده (نویسنده) و پدیده (موضوع خلق شده) به گونه ای نادر و پرارج دست می یابیم كه خالق اثر هم بر آرایه های كلامی و تفكر متعالی و ریزبینی های هنرمندانه وقوف و هم خود در جبهه های جنگ حضور داشته است. این پدیده های خاص و نادر را «آثار ادبی كمال یافته» در گستره جبهه و جنگ می توان نام برد.(۳)
● یكی از موضوعاتی كه بارها طرح شده این است كه برای آفرینش آثار قابل اعتنا در حوزه ادبیات پایداری باید با آن فاصله بگیریم. آیا این فاصله گذاری تنها یك فاصله گذاری زمانی است؟
▪ تعبیر «قابل اعتنا» برای من مفهوم نیست اما اثری كه در زمان - همزمان - واقعه نوشته می شود، دلالت خودش را دارد و بعد از زمان نیز، در خلق و پدیدآوری حضور در زمان واقعه و نیز مكان واقعه بسیار مهم است و فاصله نه تنها مفید نیست بلكه مضر است. شاید یكی از خسارت های گفته یا نگفته بر اهل قلم روزگار ما این باشد كه بسیاری از آنها نتوانستند یا نخواستند كه این رویداد را بی واسطه و بی درنگ تجربه كنند.
نویسندگان جنگ در دنیا كسانی بوده اند كه آن را از نزدیك تجربه و لمس كرده اند. بنابراین - به تعبیر شما - آثار قابل اعتنا همان ها هستند كه در زمان و مكان رویداد از نگاه و دریافت نویسنده روایت می شوند. تاریخ «هردوت» از جنگی های ایران و یونان و گزارش گزنفون - بازگشت ۱۰ هزار نفری - و شرح نبرد «پلوپنزی توسیدید» با حضور همین مورخان گزارشگر در میدان نوشته شده تا برسیم به نمونه های فراوان آثار نویسندگان جنگ اول و دوم جهانی. در میان آثار ادبی جنگ و دفاع مقدس به نظر من كتاب های «قابل اعتنا» - بلكه شاخص - وجود دارند.
گرچه در میان انبوه تولیدات نهادهای مشغول، ممكن است نزد غیر اهل نظر به خوبی شناخته نشده باشند. در شناخت و تحقیق البته فاصله خودآگاه و ارادی بیان «فاعل شناسا» و «موضوع شناسایی» ضروری است. این فاصله به طور حتم فاصله زمانی نیست؛ گرچه فاصله زمانی امكان شناخت و رسش و اظهار دریافت را برای محقق و پژوهنده آسان تر فراهم می كند، با این وصف زمانه ما با عنایت به حجم گسترده و متراكم و پیاپی اطلاعات و مسائل، مقتضی فرصت سوزی و وقت كشی نیست. از نگاه و منظری دیگر چیزی كه اثر پدید آمده را قابل اعتنا می كند با ملاك فاصله یا نبود فاصله از واقعه، شناخته نمی شود. مهم این است كه اثر تا چه اندازه در میزان شناخت و افزایش معرفت تأثیرگذار و تعیین كننده باشد.
شكی در این نیست كه در همه جای دنیا، دولت ها از حماسه ها و روحیه ملی كشورشان حمایت می كنند. اما آنچه بسیار حساس است نحوه ورود این نهادها برای پشتیبانی از این موضوع است. شاید اگر آن حساسیت ها رعایت نشود این پشتیبانی نه تنها یك عامل پیش برنده نباشد بلكه خود به یك مانع برای ایجاد آثار جدی تبدیل شود.
اعتلا و استعلای ادبی و هنر و اندیشه در استقلال و استغنای آن است. مراجع قدرت و ثروت هر چقدر از اوامر خود بكاهند و به آگاهی و خدمات خود بیفزایند به صلاح اهل قلم و آثار ایشان است. طلب و تمنای مبتنی بر معرفت، بی جواب نمی ماند و سبب شكوفایی و ثمر می شود و سفارش دهی بازار مزدوران (سفارش نویسان) را گرم می دارد. سلامت تنه و توان شجر فرهنگ و ادب پایداری شاید نیازمند هرس شاخه های زائد این تنه و هرزه های پیچیده به آن باشد.
گفت وگو با علیرضا كمری، پژوهشگر دفتر ادبیات و هنر مقاومت سوره مهر
حسن فرامرزی
۱- «یاد مانا» پنج مقاله درباره خاطره نویسی و خاطره نگاشته های جنگ و جبهه ‎/ دفاع مقدس - علیرضا كمری - انتشارات سوره مهر - چاپ ۱۳۸۱ - صفحه ۳۶ ، ۷۶ و ۷۷
۲- همان - صفحه ۸۴ و ۸۵
۳- همان - صفحه ۲۷ و ۲۸
منبع : روزنامه ایران