شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


آخرین مستقل ساز


آخرین مستقل ساز
سبك سینمایی مینی مالیستی او به همراه دانسته هایش از فیلمهای كلاسیك و فلسفه شرق او را یك چهره بدیع در سینمای ۲۰ سال اخیر بدل كرد، و بر خلاف سایر كارگردانان كه شاید بخاطر نگاه مستقل و ارژینال خود تحسین می شوند، او هرگز فیلمی را تحت نظارت استودیوهای بزرگ فیلمسازی نساخته است. او از اولین فیلم بلند خود عجیب تر از بهشت كه در سال ۱۹۸۴ ، ۱۵۰ هزار دلار هزینه و ۲‎/۵ میلیون دلار فروش داشت، كنترل تمامی فیلمهای خود را در اختیار داشته است. گرچه موفقیت اول هر فیلمسازی در سینمای مستقل با فروش خوب و استقبال منتقدان مواجه می شود و او را ترغیب به حضور در سیستم استودیویی می كند اما جارموش علیرغم موفقیت در آغاز راه و پیشنهادهای متعدد از هالیوود هرگز حاضر نشد تا برخی از آزادیهای خلاقانه خود را با بودجه كلان استودیوها عرض كند. در سال ۱۹۸۶ او پس از عجیب تر از بهشت، فیلم تحت تعقیب را ساخت كه به داستان فرار سه زندانی از نیواورلئان می پردازد. همچون تمامی فیلمهای جارموش، شوخی های جذاب را با منطق و شعر در هم می آمیز. برای مثال روبرتو بنینی در این فیلم اشعاری را از والت ویتمن و رابرت فراست - البته به زبان ایتالیایی - می خواند. در سال ۱۹۸۹ جارموش قهرمان خود را در هتلی در ممفیس جای داد. در قطار اسرار آمیز سه اپیزود فیلم همگی تحت تأثیر الویس پریسلی هستند و از این رو جارموش از موزیسین ها در نقش های اصلی استفاده می كند. جواشترومر خواننده اصلی گروه Clash قهرمان اصلی قطار اسرار آمیز است همانطور كه تام ویتس و جان لوری در تحت تعقیب بازی كردند. جارموش پس از چند سال دوری از سینما در سال ۱۹۹۲ فیلم پنج اپیزودی شب به روی زمین را عرضه كرد كه داستان های مختلف آن در ۵ شهر جهان و بین راننده و مسافر یك تاكسی می گذرد. مرد مرده، وسترن سایكورلیك - فیلم بعدی جارموش بود و در سال ۲۰۰۰ فیلم دیگر جارموش - گوست داگ - اكران شد كه فارست ویتاكردرآن نقش یك جنگجوی امروزی را داشت كه با شیوه ژاپنی ها ی باستان مبارزه می كرد. اما گلهای شكسته فیلم تازه جارموش كه این ماه در سراسر جهان اكران می شود موضوعی فارغ از دلمشغولی های رایج او در دودهه گذشته دارد. در این فیلم ییل مورای در نقش پدری ظاهری شود كه به دنبال همسر گذشته است هر چند كه همچون فیلمهای گذشته جارموش به نظر می رسد گلهای شكسته فیلمی خارجی باشد كه داستان آن در آمریكا می گذرد. جارموش نیز همچون گدار نوعی وابستگی احساسی به برخی كهن الگوهای مذكر آمریكایی دارد. او به قهرمانان تنها سینمایی اش - گانگسترها، گاوچران، قمارباز- چهره ای مدرن می دهد و در گلهای شكسته این نگاه وسعت یافته هرچند كه جایگاه جارموش را به عنوان یك ناظر بر یك رؤیای گذرا حفظ می كند. جارموش درباره لفظ مستقل می گوید: «من از این واژه خسته شده ام و هر وقت كه این كلمه را می شنوم، عصبی می شوم . این لفظ بدل به برچسبی برای محصولات سینمایی مهجور شده است و هر كس می خواهد فیلمی بسازد كه در تحلیل های تجاری استودیو ها نمی گنجد، آن را مستقل می نامد. برای فیلمهای من عنوان دست ساز بهتر است. آنها در واقع در گاراژ ساخته می شوند و از تمدن فیلمسازی به دور هستند.
در ۵۲ سالگی چهره جارموش جوان تر به نظر می رسد و این چهره در تضاد با موهای خاكستری اوست تام ویتس دوست صمیمی جارموش می گوید: موهای او از ۱۵ سالگی خاكستری شد و از این رو او همیشه خود رامهاجری در دنیای تین ایجرها می دانست و این اثر را در تمامی فیلمهای او می توان دید.
جارموش فیلمنامه گلهای شكسته را در خلال گوش دادن به آلبومهای دهه ۱۹۷۰ مولاتو آستاك خواننده سبك جز از اتیوپی نوشت و موسیقی تیتراژ پایانی فیلم نیز متعلق به اوست برای جارموش سینما در واقع عكس العمل طولانی به موسیقی و انعكاس سریع احساسات ناشی از آن است. او در توضیع این رویكرد خود می گوید، فكر می كنم من بایستی موزیسین می شدم چون هنوز هم می خواهم در فیلمهایم فضا و احساس ناشی از گوش كردن به یك قطعه سه دقیقه و نیمی را منعكس كنم.پس از اینكه جارموش در دهه ۱۹۷۰ به نیویورك آمد گروهی به نام دل بنرایتیس را تشكیل داد. در آن زمان پانك و موج نو سبكهای مورد علاقه مانهاتان جنوبی بود و گروههایی چون رامونس و تاكتیك هوز مطرح بودند. در كنار آنها فیلمسازانی چون آموس پو- با فیلم بیگانه در سال ۱۹۷۸ جارموش را تحت تأثیر قرار دادند. جارموش پیرامون آن دوره می گوید: من خودم را خوش شانس می دانم. در اواخر دهه ۱۹۷۰ همه چیز در نیویورك ممكن بود شما می توانستید موزیسین یا فیلمساز باشید و كار پاره وقت هم داشته باشید و آپارتمانی را با ماهی ۱۶۰ دلار كرایه اجاره كنید من نوستالژی را دوست ندارم ولی خوشحالم كه آنجا بودم.جارموش بیان جالبی برای شیوه كار خود دارد. او می گوید: بهترین دوران وقتی است كه سر فیلمبرداری كاری هستم. فیلمنامه نویسی مثل اغوا كردن است و فیلمبرداری مثل رابطه داشتن چون شما فیلمبرداری را با حضور دیگران انجام می دهید. در زمان تدوین خودم را باردار حس می كنم و پس از اینكه تدوین به پایان می رسد حس می كنم كه فارغ شده ام و آنها فرزندم را برده اند. پس از پایان این روند، یكبار فیلم خودم را با حضور تماشاگران عادی می بینم البته با افرادی كه متوجه حضور من نشوند. و بعد هرگز فیلمهایم را نمی بینم چون مرا خسته می كند.گرچه جارموش دوست دارد تا فیلمهایش را در شهرهایی بسازد كه هرگز ندیده است (ممفیس در قطار اسرار آمیز و یا نیواورلئان در تحت تعقیب) او ترجیح می دهد تا شخصیت هایی را براساس هنرپیشگانی خلق كند كه شناخت كامل از آنها دارد. او تحت تعقیب را با در نظر گرفتن تام ویتس، مرد مرده را برای جانی دپ و عجیب تر از بهشت را برای جان لوری نوشت و طبیعی است كه گلهای شكسته را نیز برای بیل مورای بنویسد. جارموش گرچه فیلمهای اكشن آسیایی را دوست دارد ولی در عین حال فردی رمانتیك نیز محسوب می شود و فیلم گلهای شكسته خود را به ژان اوستاش كارگردان مهجور سینمایی تقدیم كرده است. او پس از ملاقات با بیل مورای فیلمنامه ای تحت عنوان سه ماه در آسمان نوشت كه نقش اصلی آن برعهده بیل مورای بود و ماجرای یك مرد با سه زن و فرزندانش بود. مورای كار را پسندید و جارموش به جشنواره كن ۲۰۰۲ آمد تا برای ساخت فیلم بودجه فراهم كند. به نتیجه رساندن آثار جارموش روند پیچیده ای دارد چون او باسیستم استودیوی كارنمی كند از طرفی جارموش تفاوتی اساسی با سایر كارگردانهای آمریكایی دارد و قبل از امضا هر قراردادی شرط می كند كه فیلم او به زبانهای دیگر دوبله نشود. بارت واكر مدیر برنامه های او می گوید: جیم معتقد است صدای هنرپیشگان بخشی از فیلم هستند و موجودیت فیلم با تغییر صدای هنرپیشه عوض می شود. او همچنین فیلمهایش را به شكل سیاه و سفید فیلمبرداری می كند كه باعث گریزان شدن سرمایه گذاران و شبكه های معتبر تلویزیونی می شود. پس از اینكه جارموش داستان فیلم و بازیگران خود را معرفی كرد، شركت های فیلمسازی خارجی تصمیم گرفتند كه تا چه حد مایل به خرید حقوق توزیع فیلم هستند و بعد تولید فیلم اغاز شد. جارموش فیلمنامه را پس از موافقت شركت ها دچار تغییرات اساسی كرد و آن را ظرف ۱۷ روز آماده كرد. سرعت كار باعث شد تا مورای فیلمنامه جدید او را در آغاز فیلمبرداری بخواند و جارموش هنوز هم مطمئن نیست كه او آن را تا به انتها خوانده باشد. زمانی كه جارموش از گذشته اش می گوید همواره در گفته هایش تحت تأثیر الگوهایی است كه گرچه بسیاری از آنها مرده اند ولی هنوز در ذهن او همچون ارواحی هوشمند حضور دارند. جیم جارموش در شهر اكرون ایالت اوهایو بزرگ شد و در دانشگاه نورت وسترن روزنامه نگاری خواند و بعد به دانشگاه كلمبیا رفت و در ادبیات ادامه تحصیل داد. او در سال ۱۹۷۷ وارد مدرسه فیلمسازی نیویورك شد و در سال سوم دستیار تدریس نیكلاس ری شد. او كه در آن زمان مبتلا به سرطان بود تأثیر زیادی بر جارموش گذاشت او می گوید: وی به من گفت اگر می خواهی فیلم بسازی، می توانی و این اعتماد به نفس برای من مهم بود.» وی در سال ۱۹۷۹ درگذشت و پس از او ویم وندرس كه با جارموش در حین فیلمبرداری یك كار مستند آشنا شده بود، موارد خام لازم برای ساخت فیلم ۳۰ دقیقه ای جارموش را در اختیارش گذاشت. پس از ساخت عجیب تر از بهشت هالیوود او را خواست و استودیو هاپیشنهاد های مختلفی برای ساخت فیلمهای اكشن، تین ایجری و گنگستری ارائه كردند ولی او همه چیز را رد كرد و مشخص شد كه جارموش قصد معامله با هیچ استودیویی را ندارد.
برای فیلم مرد مرده جارموش شخصاً به منزل رابرت میچم در سانتا باربارا رفت تا از او برای بازی در نقش یكی از شخصیت های منفی فیلمش درخواست كند. پس از صرف شام میچم پذیرفت كه در نقشی مدرن با عاریه گرفتن شاخصه های پرسوناژ كلاسیك وسترنش بازی كند. جارموش در مورد مرد مرده می گوید: این اولین فیلم من بود كه به شكلی مستقیم به مقوله اخلاق می پرداخت، اینكه زندگی شكننده ولی در عین حال زیبا و سخت گیراست. این بار نیز جارموش در گلهای شكسته نگاهی دیگر به مقوله اخلاق دارد هر چند كه جارموش همه چیز را در تجربه تازه اش خلاصه در بیل مورای می بیند. او با تحسین بازی مورای می گوید: نیكلاس ری گفت بازیگری مثل پیانوزدن است دیالوگ فقط دست چپ هنرپیشه و ملودی در چشمان اوست و این توصیف در مورد بیل مورای در این فیلم صدق می كند.


ترجمه امیررضا نوری زاده ـ نیویورك تایمز
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید