جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جلاد بالکان


جلاد بالکان
با فروپاشی یوگسلاوی چهره هایی در این منطقه از بالكان ظاهر شدند كه به مرور زمان یكی از خونبارترین فصل های تاریخ اروپای شرقی را رقم زدند.
اسلوبودان میلوسوویچ كه به عنوان نخستین رئیس یك كشور در دادگاه بین المللی جنایتكاران علیه بشریت به محاكمه كشیده شد نمونه یكی از این چهره هاست. او كه در لاهه و در حالی كه محاكمه او در جریان بود، درگذشت، هنوز یكی از خبرسازترین چهره های بالكان است. در مطلبی كه در پی می آید مروری بر زندگی او داریم.
میلوسوویچ جوان فنون و قابلیت های سیاسی خود را در بلگراد تعلیم دید. در آخرین سال های حكومت مارشال تیتو، میلوسوویچ یك كمونیست نمونه بود. مرگ تیتو خلأیی را در اوج قدرت وی به وجود آورد. میلوسوویچ با درایت و زیركی از این شرایط و موقعیت به عنوان نردبانی برای به قدرت رسیدن استفاده كرد. در آوریل سال ،۱۹۸۷ بخت و اقبال به میلوسوویچ روی آورد و او هم دو دستی آن را چسبید. او به عنوان مرد شماره دو حزب كمونیست صرب، توسط ایوان استامبویچ برای حل و فصل درگیری های ایالت كوزوو معرفی شد.
از سوی دیگر ۱۰ درصد از كل جمعیت صرب ها در اثر كشتار آلبانیایی ها كاهش یافته بود. در این اثنا میلوسوویچ با قاطعیت تمام برای مردم خشمگین صرب سخنرانی كرد و سخنانی را بر زبان آورد كه بعدها همه چیز را تغییر داد. او گفت: هیچ قدرتی جرات نخواهد كرد دوباره شما را شكست دهد. سخنان او فریاد حمایت طلبی برای مردم دلسرد و مایوس صرب از حكومت كهنه گرای كمونیست بود. آنها ناباورانه صاحب رهبری شدند كه به آن احتیاج داشتند. مردی كه از نیروهای رسانه ای همچون تلویزیون برای تثبیت موقعیت تازه به دست آمده خود استفاده كرد. او در قدم اول، استامبویچ دوست قدیمی و مشاور و معلم خود را از قدرت سرنگون كرد. در عرض دو سال میلوسوویچ به عنوان رئیس جمهور صربستان انتخاب شد. خودمختاری و استقلال ایالت كوزوو، همانند ایالت های دیگر از میان برداشته شد. ملی گرایان صرب به سرعت به پیشروی خود ادامه دادند.
اما این اشتیاق و شور و هیجان عقیم و بی نتیجه ای كه صرب ها را به طرف خود كشانده بود برای مردم اسلوونی، كرواسی و سایر ایالت های استقلال یافته یوگسلاوی نفرت آور و مایه انزجار بود. میلوسوویچ احساس كرد كه در موقعیتی است كه می تواند یك صربستان بزرگ و وسیع از بقایای یوگسلاوی بنا نهد. در واقع او شرایط هولناكی را به وجود آورد كه كل صربستان را در كام خود كشید.
در سال ۱۹۹۱ وقتی كه ایالت های اسلوونی و كرواسی از یوگسلاوی جدا شدند، ارتش یوگسلاوی كه تحت سلطه و نفوذ صرب ها بود حالت تهاجمی به خود گرفت. حمایت بلگراد و میلوسوویچ نیز این امر را حساس تر كرد. شبه نظامیان صرب توسط ارتش ایالت های كرواسی به عقب رانده شدند.
ایالت بوسنی نیز در چنین شرایطی قرار داشت، وقتی این جمهوری استقلال خود را اعلام كرد، حزب اقلیت صرب آن در برابر این اقدام موضع گرفته و مقاومت كردند.
اكثر مسلمانان سارایوو پایتخت بوسنی، مانند سایر شهرها محاصره شدند. این محاصره حدود سه سال به طول انجامید. با وجود ترس و نفرت از جنگ، دوره جدیدی به وجود آمد: پاكسازی نژادی. همه مردم شامل این طرح به زور از خانه هایشان رانده شدند تا تقدیر شرایطی بدتر از این را رقم بزند.
میلوسوویچ از رهبر صرب های بوسنی و فرمانده ارتش آن ایالت ژنرال ملادیچ پیشی گرفت، كسی كه ۸۰۰۰ مسلمان، اعم از كوچك و بزرگ را قتل عام كرد.میلوسوویچ، معمار جنگ، خودش را به عنوان مرد اصلاحات عوض كرد. او كسی بود كه در پاریس پیمان صلح دیتون را به سود صرب های بوسنی امضا كرد و با این اقدام خود بسیاری از مردم را تحریك به جنگ كرد. با سه جنگ و شكست برای یوگسلاوی، میلوسوویچ چهارمین جنگ را با هدف كوزوو شروع كرد. در مدت ۱۰ سال شرایط در كوزوو به صورت نگران كننده ای وخیم تر شد، اما اكنون این آلبانیایی ها بودند كه علیه قوانین صرب ها آشوب كردند و خواستار بازگشت استقلال خود شدند.
در تابستان سال ،۱۹۹۸ وقتی آلبانیایی ها علیه قانون صرب ها دست به اعتراض زدند ، پلیس و نیروهای ضربتی ارتش جهت سركوب كردن پارتیزان های آلبانیایی، ارتش آزادی بخش كوزوو، بسیج شدند.
این برهه از شرایط، آغاز به پایان رسیدن رویای میلوسوویچ بود. هفته ها گفت وگوی صلح به جایی نرسید و ناتو تهدید خود مبنی بر بمباران نظامیان صرب را برای تسلیم شدن آنها عملی كرد.
در این میان، تكلیف بلگراد كاملاً روشن بود. میلوسوویچ اولین رهبری بود كه به سبب جنایت هایش علیه بشریت محاكمه می شد. تسلط و نفوذ او در قدرت رو به افول بود.
در تابستان سال ،۲۰۰۰ او نظم و شرایط انتخابات ریاست جمهوری را تغییر داد. در یك رای گیری، مردم یوگسلاوی تصمیم گرفتند كه چه كسی رهبری آنها را بر عهده خواهد گرفت. مفسران بر این باور بودند كه این شرایط میلوسوویچ را برای یك دوره دیگر ریاست جمهوری تثبیت خواهد كرد، ولی چنین نشد. در رای گیری سپتامبر سال ،۲۰۰۰ به رغم مخالفت های فراوان و كنترل شدید رادیو و تلویزیون، اسلوبودان میلوسوویچ توسط رهبر مخالف مغلوب شد. وقتی كمیسیون انتخاباتی دولت مركزی خواستار اجرای مرحله دوم انتخابات شد ، بدین ترتیب نقطه پایان یوگسلاوی گذاشته شد.
اعتصابات عمومی، اعتراضات و راهپیمایی های گسترده در ۱۵ اكتبر به اوج خود رسیدند. مخالفان میلوسوویچ ساختمان پارلمان بلگراد و ایستگاه تلویزیون را اشغال كردند. میلوسوویچ و همسرش گریختند. قوانین ۱۳ ساله در عرض ۱۲ ساعت به صورت خیره كننده برانداخته شدند.شش ماه بعد، با دستگیری رئیس جمهور سابق، كار ارتش طرفدار او نیز به پایان رسید. سرانجام عدالت اجرا شد، همان طوری كه همه آرزوی آن را داشتند.
محاكمه میلوسوویچ در دادگاه های نژادكشی و جنایت های انسانی در سال ۲۰۰۲ در دادگاه جنایی بین المللی لاهه با جدیت در جریان بود. در زمان مرگ او، دادستان موارد جرم او را تكمیل كرده بود، ولی بیماری های مكرر او مراحل را نیمه كاره گذاشت.
میلوسوویچ ممكن است به عنوان ملی گرایی به خاطر آورده شود كه برای ملتش و بالكان فاجعه به بار آورد و یا به عنوان قماربازی كه زندگی مردم خود را به بازی گرفت و از جنگ به عنوان وسیله ای برای تحكیم قدرت خود استفاده كرد. برخی از عاقبت این چنین او متأسف شدند و اكثریت دیگر نفس راحت كشیدند.
رهبر سابق یوگسلاوی، اسلوبودان میلوسوویچ، یك هفته بعد از مرگش به هنگام محاكمه در دادگاه جنایی لاهه در شهر خود در ایالت صربستان دفن شد. اكنون او در گورستانی در شهر زادگاهش دفن شده است. دولت صرب اجازه تشییع جنازه رسمی برای رهبر سابق خود را نداد و توجهی به مراسم نكرد. یك خبرنگار BBC اعلام كرد: بسیاری از بازماندگان جنایت های جنگی از حمایت دوباره میلوسوویچ وحشت زده شده بودند. او از سال ۲۰۰۱ به سبب جنایت های جنگی و نژادكشی در بالكان طی دهه ۱۹۹۰ محاكمه می شد.
میرجانا ماركوویچ و دیگر بستگان درجه یك او كه در خارج از صربستان زندگی می كردند در مراسم خاكسپاری حضور نداشتند، اما نامه هایی كه از طرف آنها بود بر سر قبرش خوانده شد.
یك نماینده از طرف ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و دادستان كل سابق آمریكا رامسی كلارك از شخصیت های خارجی حاضر در مراسم بودند.هیچ شكی نبود كه مردم بوسنی، كرواسی و كوزوو از گرامیداشت مردی كه به عنوان یك جنایتكار جنگی مرده بود منزجر بودند. بسیاری از مردم مراسم تشییع جنازه را با بی تفاوتی و یا با خصومت دنبال می كردند.تجزیه و تحلیل آزمایشات نشان می دهد كه میلوسوویچ در اثر حمله قلبی جان سپرد. گزارش اولیه انستیتو دادگاه ملی هلند گویای این مطلب بود كه در آزمایشات انجام یافته از بدن او هیچ اثری از مسمومیت یا داروی تجویزشده كه باعث مرگ او شود به دست نیامده است، اما طرفداران میلوسوویچ اصرار بر این دارند كه او مسموم شده است. بعد از گزارش استفاده او از داروهایی كه مصرف آنها را پزشكان سازمان ملل تایید نكرده بودند، پرسش های زیادی در مورد علت عارضه های مهلك قلبی میلوسوویچ مطرح شد.
بنا به گزارش دادگاه بین المللی جنایی لاهه نتیجه آزمایشات پزشكان هلندی وجود مسمومیت و یا تجویز دارویی كه سبب مرگ وی شود را رد كرد. رئیس جمهور سابق یوگسلاوی در اثر حمله قلبی در دادگاه لاهه جان سپرد. طرفداران او بر این باورند كه میلوسوویچ مسموم شده است و گروهی دیگر ادعا می كنند كه به او داروی تجویز نشده خورانده شده است.
میلوسوویچ بارها تاكید داشت او از اینكه قبل از مرگش مسموم شود نگران است، ولی گزارشات حاكی از این بودند كه او آگاهانه و دانسته از داروهایی مصرف می كرده تا خود را در موقعیتی قرار دهد كه به روسیه منتقل شود.
همسر ۶۳ ساله اسلوبودان میلوسوویچ كه با نام میرا شناخته می شد، در طی۱۳ سال حكومت همسرش به عنوان یك نیروی سیاسی و تشدیدكننده قوانین وی عمل كرد. مادر او یكی از اعضای پارتیزان های تیتو در طی جنگ جهانی دوم بود. او كه مظنون به انتقال اطلاعات به نیروهای آلمانی شده بود علی الظاهر به دستور شوهرش دستگیر و اعدام شد. میرا با میلوسوویچ در دانشگاه آشنا شد و در سال ۱۹۶۵ با او ازدواج كرد. او استاد جامعه شناسی، مفسر تلویزیون و رهبر حزب كوچك اما با نفوذ چپ متحد یوگسلاوی بود. میلوسوویچ در هر موضوعی عادت مشورت با همسرش را داشت. در خیلی از موارد سیاسی از او به دلیل سخنان و عقاید نئوكمونیستی اش با عنوان «ساحره سرخ» یاد می شود. بعضی دیگر او را به دلیل تشویق همسرش مبنی بر استوار بودن در عقایدش با نام «بانو مكبث صرب» می شناسند. او در سال ۲۰۰۳ برای فرار از دادگاهی شدن به روسیه گریخت. اتهاماتی كه بر او وارد شده مبنی بر تحریك به قتل عام و كشتار توسط همسرش بود. دلیل ترور بسیاری از شخصیت های سیاسی زیر سایه ابهام است، اما مهمترین آنها رئیس جمهور دوره كمونیستی صرب ایوان استامبویچ بود. او در سال ۲۰۰۰ ناپدید شد. وكلای شاكی بر این عقیده اند كه او به دستور میلوسوویچ به قتل رسید، ولی اتهام آن گریبانگیر همسرش شد.
بحث و مجادله درباره مرگ میلوسوویچ در لاهه خیلی زود به فراموشی سپرده شد. یك صفحه تلویزیون تمام صحنه ها را انبوه مردم نشان می داد. بسیاری از مردم برای بهتر دیدن صحنه ها بالای درختان رفته بودند. یك سخنران از جایگاه مخصوص چنین عنوان كرد كه: تا وقتی كه صربستان و صرب ها وجود دارند، اسلوبودان میلوسوویچ نخواهد مرد.همه این وقایع در خارج از ساختمان پارلمان دولت مركزی اتفاق افتاد كه در اكتبر سال ۲۰۰۰ توسط تظاهركنندگان و معترضان به اشغال درآمد و در نهایت به قانون اسلوبو نقطه پایانی را گذاشت، اما این فقط یك صحنه از ماجرا بود. در شهر، در میدان جمهوری معترضان جمع شده بودند. آنها جوان بودند و خوش بین و نگاهشان به آینده بود. آنها سوت می زدند و بادكنك ها را در هوا می چرخاندند. یكی از آنها گفت: من آینده ای درخشان تر و روشن تر می خواهم. برای این كشور زمان آن فرا رسیده است كه رو به جلو حركت كند. اروپا نیز به این حركت ما كمك خواهد كرد. یكی دیگر بر این عقیده بود كه میلوسوویچ مردی هولناك بود. او این كشور را عقب افتاده رها كرد. ما نمی خواهیم دوباره به سال های قبل بازگردیم.
خیلی از مردم در بلگراد تظاهرات نمی كردند. آنها یا در مغازه هایشان مشغول كار بودند و یا پای تلویزیون فوتبال تماشا می كردند و بعضی ها مشغول نوشیدن قهوه بودند. بیشتر مردم نمی خواستند در مورد رئیس جمهور سابق خود فكر كنند، آنها می خواستند او را فراموش كرده و به زندگی خود ادامه دهند.چرخه زندگی میلوسوویچ از ظهور تا افولش مانند شخصیت های نوشته گوته در كتاب فاوست است. او با ملی گرایی بالكان و جنگ عهد و پیمان بست. این دو عنصر او را به قدرت رساندند و تا مدتی در اوج آن نگهداشتند، ولی عاقبت آنها باعث تباهی او شدند.
چند رخداد كه میلوسوویچ را به طرف شكست سوق دادند، عبارتند است از: رویدادهایی نظیر ۲۴ آوریل سال ۱۹۸۷ میلوسوویچ برای انبوه جمعیت خشمگین صرب در كوزوو سخنرانی كرد. آنها احساس خطر و تهدید از طرف همسایه خود، آلبانی كرده بودند. او گفت: هیچ كسی جرات شكست دادن شما را نخواهد داشت. این جمله كوتاه زندگی او را تغییر داد. مردم شروع به فریاد زدن اسم او كردند و تحریم چند ساله یوگسلاوی در شور و هیجان ملی گرایی آنها شكسته شد. شش ماه بعد او رئیس جمهور صربستان و قهرمان ملی صرب ها شد.
۲۴ ژانویه سال ،۱۹۹۱ میلوسوویچ دیداری سری با رئیس جمهور اسلوانی میلان كوكان داشت. آنها در مورد تجزیه یوگسلاوی به توافق رسیدند، اما این مسأله در مورد كروات ها متفاوت تر بود. مناطقی در كرواسی وجود داشت كه اكثریت مردم آنها را صرب ها تشكیل می دادند و میلوسوویچ تصمیم گرفت تا این مناطق را حتی به زور از كروات ها بگیرد. هم پیمان نزدیك میلوسوویچ، بوریساوژوویچ آن روز در دفتر یادداشت خود نوشت: امروز ممكن است تمام مسیر یوگسلاوی تغییر كرده و رو به مرحله بحرانی حركت كند.
مارس سال ۱۹۹۱ میلوسوویچ اقلیت صرب های ساكن در كرواسی را بسیج كرد. آلن لتیل خبرنگار BBC گفت: من آنها را به خاطر می آورم كه چگونه با افتخار نقشه های جدید ایالت خود را با مرزهای تازه، بر افراشتند. صربستان گسترده جدید، شامل دو سوم بوسنی و یك سوم كرواسی بود. این نواحی با عنوان صربستان غربی معرفی شدند. میلوسوویچ ارتش یوگسلاوی را برای محافظت از این مناطق گسیل داشت، اما كروات ها آنها را مجبور به عقب نشینی كردند و تابستان همان سال جنگ شروع شد.
۱۸ اكتبر سال ،۱۹۹۱ روسای جمهور شش جمهوری یوگسلاوی با نماینده بریتانیا لرد كارینگتون جلسه ای در لاهه تشكیل دادند. در این جلسه طرح صلح مطرح شد. در این طرح صرب ها حق داشتن خودمختاری، مدارس مختص به خود، زبان مخصوص خود، ایستگاه های رادیو و تلویزیون و حتی پلیس را در خاك كرواسی به دست آورند. پنج نفر از شش رئیس جمهور با این طرح موافقت كردند. میلوسوویچ به تنهایی آن را رد كرده و باعث شروع جنگ و كشیده شدن آن به بوسنی شد.
آوریل سال ۱۹۹۳ جنگ در بوسنی یك سال به طول انجامید. میلوسوویچ با رهبر صرب های بوسنی رادوان كارازیچ در هتلی واقع در آتن دیدار كرد. او خواستار خاتمه جنگ بود چرا كه زیان های سختی بر اقتصاد كشورش وارد می شد و سعی در قانع كردن كارازیچ برای امضا كردن آخرین طرح صلح پیشنهادی بریتانیا را داشت. كارازیچ كه زمانی نماینده میلوسوویچ در بوسنی بود آن را امضا نكرد. میلوسوویچ كه خود عامل شروع جنگ بود، به خوبی می دانست كه به این آسانی نمی تواند آن را فروبنشاند. او عنان عفریت هایی كه خود باعث آزادی آنها بود را از دست داده بود.
زمستان سال ۱۹۹۳ میلوسوویچ همچنان برای پرداخت هزینه جنگ دستور چاپ بیشتر پول را داد. تورم حادی در نتیجه جنگ گریبانگیر دولت شده بود. قیمت ها هر لحظه افزایش می یافت. تورم تمامی پس اندازها و حقوق های مردم عادی را به انتها رسانده بود. اكنون اقتصاد در دست گانگسترهای ترتیب دهنده جنگ بود.
۵ اكتبر سال ۲۰۰۰ میلوسوویچ در چهار جنگ شكست خورد. او نتیجه رأی گیری را از دست داد، ولی عقب نشینی نكرد. مردم به خیابان ها ریختند. او از ارتش خواست تا وساطت كند، ولی ارتش اقدام به چنین كاری نكرد و این چنین شد كه میلوسوویچ به سوی سرنگونی پیش رفت.
امروز صرب ها فقط یك رهبر سابق خود را دفن نكردند. آنها بخشی از تاریخ خود را ورق می زدند كه برخی با افتخار و غرور به آن نگاه می كردند و برخی دیگر با تأسف و خجالت.
رقیه یوسفی
منبع : روزنامه همشهری