سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نائینی اندیشه ای ناتمام


نائینی اندیشه ای ناتمام
جنبش مشروطه در ایران همانند دیگر كشورهای اسلامی به رغم اینكه در ادامه جنبش مشروطه خواهی و موج دموكراسی در اروپای نیمه اول قرن نوزدهم پدید آمد، به ویژه در مضمون و محتوا با مشروطه اروپایی تفاوت های چشمگیری داشت. ریشه این تفاوت ها را باید در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، فكری و سیاسی متفاوت جنبش مشروطه در اروپا و كشورهایی نظیر ایران جست وجو كرد. جنبش مشروطه در ایران برآمده از تحولی عمیق در ساختارها و مناسبات اجتماعی و اقتصادی نبود. آنچه ایرانیان را به برپایی جنبش مشروطه تشویق می كرد، الزامات و ضرورت های عملی برای جبران عقب ماندگی و انحطاطی بود كه پس از آشنایی با فرهنگ و مدنیت پیشرفته غرب بدان واقف شده بودند. در نتیجه این جنبش از هیچ تئوری و نظریه مدونی كه براساس اقتضائات، هویت و خود ویژگی های تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی ایرانیان شكل گرفته باشد، تغذیه نمی كرد. مهم ترین رساله ها در تبیین مشروطه پس از اوج گیری نهضت مشروطه و یا در دوران استبداد صغیر نوشته شد. به رغم این تاخیر، برخی از رساله های مذكور را باید حامل نوآوری های ارزشمند در حوزه اندیشه سیاسی دینی دانست كه تا آن زمان تحت حاكمیت تفكر سنتی شیعی بر جای مانده از عصر صفوی بود. تنبیه الامه و تنزیه المله نوشته علامه شیخ محمدحسین نائینی از جمله معتبرترین و متقن ترین این رساله ها است.
اجتهادات متعدد نائینی در این رساله در مسائل مختلف اندیشه سیاسی سنتی شیعی، از وظایف و كاركردهای حكومت در اسلام گرفته تا حقوق شهروندان در عرصه عمومی و تا خارج كردن حكومت از احكام غیبت در نظریه شیعی و تحویل آن به امر عمومی، و... مسیری را در این حوزه از معرفت دینی گشود كه ادامه و تكامل آن می توانست پشتوانه تئوریك قدرتمندی برای ساختن بنای دمكراسی متناسب با فرهنگ و اعتقادات جامعه ایران باشد و مسیری دیگر در تاریخ مبارزات اجتماعی و سیاسی ما بگشاید. فوت نابهنگام و مشكوك آخوند خراسانی استاد و الهام بخش نائینی، افراط و تفریط های پاره ای از جریان های سكولار و هرج ومرج ناشی از دخالت های روس و انگلیس پس از مشروطیت، موجب انزوا و انصراف وی از پیگیری افكارش شد. راهی كه نائینی و عالمانی نظیر او در صدر مشروطیت گشودند، رهروی نیافت و در كوران تحولات پرادبار پس از مشروطه به محاق رفت و تاریخ اندیشه دینی صد سال اخیر به گونه ای دیگر رقم خورد. اكنون پس از یكصد سال شاهد پیدایش افكاری از جنس اندیشه های آخوند خراسانی و نائینی در میان برخی از رهبران دینی روشن بین معاصر هستیم. توجه به كرامت ذاتی انسان به عنوان یك مبنا در استنباط حقوق و تكالیف انسان از نصوص دینی در افكار مراجعی چون آیت الله حسینعلی منتظری و آیت لله سیدمحمدحسین فضل الله، توجه به حق مشاركت شهروندان در اداره امور و تعیین سرنوشت خویش در آرای فقهی مجتهدان و مراجعی چون آیت الله یوسف صانعی اگرچه نوآوری هایی پراكنده، اما در غوغای رادیكالیسم عوام گرایانه موجود بسیار ارزشمند و امیدبخش اند و نشانه از تحولی تدریجی در اندیشه فقهی با خود دارند كه در صورت تداوم، می توان به شكل گیری حركتی نوین در این حوزه امیدوار بود.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید