جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


پول کلان در صنعت داروسازی


پول کلان در صنعت داروسازی
یکی از مهمترین نکات در صنعت داروسازی پول کلان در این صنعت است.هر چند ادعا می‌شود که صنعت داروسازی یک تجارت پرخطر است، هر سال شرکت‌های داروئی نسبت به سایر صنایع سود بیشتری را نصیب خود می‌کنند. برای مثال در سال ۲۰۰۲، میانه سودآوری ۱۰ شرکت داروئی برتر ایالات متحده آمریکا حدود ۱۷% بود، در حالی که میزان سود سایر شرکت‌های صنعتی موجود در فهرست ۵۰۰ شرکت برتر نشریه Fortune تنها ۳/۱% بود. در واقع، پس از کم کردن میزان هزینه‌ها از کل درآمد، این ۱۰ شرکت داروئی در آن سال نسبت به مجموع ۴۹۰ شرکت دیگر، سود بیشتری کسب کرده بودند.
در سال ۲۰۰۳ برای اولین بار طی دو دهه گذشته صنعت داروسازی از جایگاه نخست خود به مقام سوم تنزل پیدا کرد. افزایش سود، به‌طور قطع ناشی از افزایش قیمت‌ها است و قیمت‌ها به‌خصوص در ایالات متحده، تنها کشور پیشرفته که برای افزایش قیمت داروها در آن محدودیتی وجود ندارد، زیادتر از حد معمول است. از ۱۰ شرکت داروئی برتر در سطح جهان، ۵ شرکت اروپائی و ۵ شرکت آمریکائی هستند، با وجود این، ایالات متحده آمریکا مرکز اصلی سودآوری برای همه شرکت‌ها است. در ایالات متحده آمریکا، بیماران بیمه نشده (که تعدادشان هم زیاد است)، نسبت به بیماران بیمه شده، هزینه بیشتری را برای داروها پرداخت می‌کنند و قیمت داروهای نسخه شده در ایالات متحده آمریکا به مراتب بیشتر از سایر کشورهای پیشرفته است. به‌علاوه، در ایالات متحده آمریکا قیمت داروهای پرفروش به‌طور معمول به میزان ۲ تا ۳ برابر نرخ تورم عمومی افزایش می‌یابد.
داروهای مشابه
منبع اصلی سودآور برای شرکت‌های بزرگ داروئی عبارت است از داروهای ”مشابه“ که در واقع با ایجاد تغییرات اندک در داروهای سودآور موجود در بازار به‌وجود می‌آیند. برخی از این داروها مشابه به‌منظور گسترش حق انحصاری [تولید] یک داروی قدیمی‌تر ساخته می‌شوند.
سایر داروهای مشابه نیز داروهائی هستند که توسط رقبا به‌منظور عرضه در بازارهای پرسود ساخته می‌شوند. به‌طور کلی، دلیلی به نفع برتری یک داروی مشابه نسبت به داروی دیگر وجود ندارد. چرا که هیچ‌گاه این داروها با دوزهای یکسان و به‌صورت سربه‌سر در کارآزمائی‌های بالینی مقایسه نشده‌اند. در عوض، این داروها در مقایسه با دارونما آزموده شده‌اند و واضح است که کلیه این داروها از هیچ بسیار بهتر هستند. در واقع، قابل تصور است که در خانواده داروهای مشابه، هر داروی موفق در حقیقت از داروی قبلی بدتر باشد و بدون انجام آزمون‌های مقایسه‌ای مناسب، هرگز حقیقت مشخص نمی‌شود.
به‌دلیل آنکه داروهای مشابه ارزان‌تر هستند و تولید آنها کم‌خطرتر است و بازار فروش آنها از قبل مهیا شده است، صنعت داروسازی به‌صورت فزآینده بر این داروها تکیه دارد. در سال‌های ۲۰۰۳-۱۹۹۸، تعداد ۴۸۷ دارو توسط اداره نظارت بر غذا و داروی ایالات متحده (FDA) تأئید شده است. از این داروها، تعداد ۳۷۹ مورد (۷۸%) در گروه داروهائی طبقه‌بندی شده‌اند که طبق نظر کارشناسان ”به نظر می‌رسد دارای کیفیت داروئی مشابه با انواعی که قبلاً در بازار ارائه شده‌اند، باشند“ و تعداد ۳۳۳ مورد (۶۸%) حتی ترکیبات جدید هم نداشتند (آنچه که توسط اداره نظارت بر غذا و داروی ایالات متحده ”اجزاء مولکولی جدید“ نامیده می‌شود) ولی در عوض دارای فرمولاسیون جدید با ترکیب [مولکولی] جدید انواع قدیمی بودند.تنها ۶۷ مورد (۱۴%) از ۴۸۷ دارو واقعاً ترکیبات جدیدی بودند که به‌عنوان انواع ارتقاء یافته [اصلاح شده] داروهای قدیمی‌تر در نظر گرفته شده بودند. این وضعیت همچنان رو به وخامت است. صنایع داروسازی ساخت داروهای مشابه را با این استدلال توجیه می‌کنند که آنها نیاز بیمارانی را که به داروهای قدیمی موجود در بازار پاسخ خوبی نمی‌دهند تأمین می‌کنند و از طرف دیگر رقابت بین شرکت‌های داروئی، قیمت داروها را پایئن نگه می‌دارد. هیچ‌یک از این دلایل شایستگی چندانی برای توجیه این موضوع ندارند و این ادعا که داروهای مشابه از نظر بالینی سودمند هستند به ندرت در کارآزمائی‌های بالینی آزموده شده است. شرکت‌های داروئی، داروهای مشابه را در بیمارانی که به داروهای دیگر پاسخ نداده‌اند (یا عوارض غیرقابل قبول دارو را نشان داده‌اند) آزمایش نمی‌کنند. حکایت‌های موجود، که تعدادشان هم نسبتاً زیاد است، واضحاً غیرموثق هستند. به هر حال، با اینکه داشتن یک جایگزین، منطقی می‌نماید اما توجیه جایگزین‌های چهارم، ششم و هشتم بی‌معنی است. از نظر اثر رقابت در قیمت‌ها نیز باید گفت که این اثر ناچیز است. داروهای مشابه تقریباً هرگز ارزان‌تر از سایر داروها نیستند. در عوض، شرکت‌های داروئی سعی می‌کنند وانمود کنند که این داروها بهتر هستند. حتی در مواردی این شرکت‌ها نتایج کارآزمائی‌های بالینی را که در آنها از این داروها برای یک کاربرد نسبتاً متفاوت استفاده شده است پشتیبانی مالی می‌کنند. البته باید به این موضوع اشاره کرد که در ایالات متحده آمریکا قمیت اغلب داروهای متعلق به فهرست داروهای مشابه طی زمان، حتی با معرفی رقبائی جدید هم تقریباً هرگز کاهش نمی‌یابد. در عوض، قیمت‌ها به‌طور بی‌وقفه افزایش می‌یابند.
بازاریابی
هزینه‌های بازاریابی نیز همسو با افزایش تعداد داروهای مشابه، افزایش می‌یابند. طی دهه‌های گذشته شرکت‌های بزرگ داروئی بیش از هر چیز برای بخش ”اجرائی و فروش“ هزینه صرف کرده‌اند. (شرکت‌های مختلف عنوان‌های متفاوتی برای این بخش از بودجه خود دارند). برای مثال، در دهه ۱۹۹۰، ۱۰ شرکت داروئی برتر در سطح جهان به‌طور پیوسته حدود ۳۵% از درآمد خود را در بخش اجرائی و فروش مصرف کرده‌اند و تنها ۱۴% - ۱۱% درآمد بخش تحقیق و توسعه صرف شده است (در این دهه، آنها ۲۵% - ۱۹% از فروش سود برده‌اند). تنها در ۱۰ شرکت برتر آمریکائی در سال ۲۰۰۲، هزینه‌های صرف شده در بخش اجرائی و فروش ۳۱% درآمد فروش را شامل می‌شد در حالی که تنها ۱۴% از این درآمد در بخش تحقیق و توسعه مصرف شده بود. این مقدار شامل رقم حیرت‌آور ۶۷ بیلیون دلار از ۲۱۷ بیلیون دلار حاصل از فروش است. جهت‌گیری اغلب فعالیت‌ها در بازار فروش در راستای ترغیب پزشکای و بیماران به‌منظور انتخاب یک داروی مشابه است حتی در حالی که پایه علمی برای این انتخاب وجود ندارد. به همین علت، اخیراً نمونه‌های رایگان نیز به همراه داروهای مشابه در اختیار عموم قرار داده می‌شود. متقاعد کردن مردم برای انتخاب یک داروی مشابه [جدید] نیازمند تشویق فراوان است.در مقابل برای ترغیب مردم به استفاده از داروهای واحد و مهم احتیاج به تشویق زیادی نیست. تبلیغات نیز در گسترش بازار فروش نقش مهمی دارند. به‌طور معکوس شرکت‌های داروئی به‌طور فزآینده بیماری‌های جدیدی را برای مطابقت با داروهایشان ایجاد می‌کنند. آنها سعی می‌کنند مردم را متقاعد کنند که مبتلا به بیماری‌هائی هستند و لازم است برای مدت طولانی درمان شوند. در نتیجه، میلیون‌ها نفر از مردم در عین سلامت فکر می‌کنند که مبتلا به وسواس یا ناخوشی‌های اغراق‌آمیز نظیر ”اختلالات عمومی اضطراب“، ”عملکرد نامناسبنعوظی“، ”اختلالات پیش از قاعدگی“ و بیماری رفلاکس معدی به مری (GERD) هستند. قیمت این داروها نیز به نوبه خود گران است. شرکت‌های بزرگ داروئی سعی می‌کنند وانمود کنند که قیمت‌ها به‌منظور پوشش هزینه‌های بخش تحقیق و توسعه بالا برده می‌شوند ولی درست‌تر آن است که بگوئیم قیمت‌ها به‌منظور پوشش هزینه‌های بازار و منفعت‌طلبی بیش از اندازه، بالا است.
نفوذ بر حرفه پزشکی
در کشورهائی که فروش داروها براساس نظام تجاری است حرفه پزشکی به‌طور عمده از مسئولیت خود در آموزش دانشجویان پزشکی و پزشکان در زمینه تجویز داروها کناره‌گیری کرده است. اکنون شرکت‌های داروئی قسمت اعظم آموزش پزشکی، همایش‌های پزشکی و نشست‌های حرفه‌ای را حمایت می‌کنند. هر چند آنها این فعالیت را آموزش می‌دانند، بیلیون‌ها دلار هزینه که در این زمینه صرف می‌شود از بودجه فروش این شرکت‌ها تأمین می‌شود.هرچند سازمان‌های صنعتی و پزشکی دستورالعمل‌هائی را به‌منظور محدود کردن این هدایا تهیه کرده‌اند، رفتارها به‌طور کلی داوطلبانه و سرشار از راه‌های گریز است. هرچند از نظر شاغلان حرف پزشکی نامعقول است که به سرمایه‌گذاران شرکت‌ها برای ارزیابی کامل و حیاتی محصولاتشان متکی باشند، شواهد بسیاری وجود دارد که بازار دارو زیر نقاب آموزش، مصرف یک دارو را افزایش می‌دهد؛ ولی از خود بپرسید، چرا اصلاً شرکت‌های داروئی باید هدایائی اعطاء کنند، به‌خصوص اینکه آنها بلافاصله قیمت داروها را بالا می‌برند. شاغلان حرفه پزشکی نیز باید برای آموزش خود هزینه پرداخت کنند همان‌طور که شاغلان سایر حرفه‌ها این کار را انجام می‌دهند.
منبع : ماهنامه اقتصاد خانواده