چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


موسیقی مناطق و نواحی ایران و اسطوره ها


موسیقی مناطق و نواحی ایران و اسطوره ها
پیش‌تر آمد که گذر از تاریخی پرحادثه آیینهای تموزی در ایران را در طول زمان دستخوش تغییرات کرده است، اینک ببینیم آیین اسب چوبی که در تمامی نواحی‌ِ ایران به اجرا درمی‌آید چگونه به ما رسیده است؟ از بزرگ‌‌ترین مشکلات و بلایای ایران خشکی به هنگام تموز (تابستان) بوده و هست، باور ایرانی در این باره چنین بوده است که: ت‍‍ِشتر (ستارة قلب الاسد) بارانهای سودمند تابستانی را با خود به همراه می‌آورد، در‌حالی‌که ا‌َپوش‍َه با آزادسازی‌ِ دیو بدیها آبها را زندانی می‌کند وتشت‍َر است که آنها را رهایی می‌بخشد.
پس پارسایان به خواهش و نیایش برمی‌خواستند، تشتر به این نیایش گوش داده به صورت اسب زیبایی با گوشهای زر‌ّین و لگام زرنشان به دریای فراخ کرت فرود می‌آید.
اما دیو خشکی (ا‌َپوش‍‍َه) به شکل اسبی مهیب با گوش و یال و د‌ُم ک‍ُل به مقابلة با او می‌شتابد. دیو خشکی در سه روز نبرد او‌ّلین بر تشتر رایومند چیره می‌شود و او را هزار گام از دریای‌ِ فراخک‍َرت عقب می‌ران‍َد، تشتر به درگاه اهورامزدا پناه برده و به زاری می‌پردازد، اهورامزدا به سبب نیایش پارسایان او را نیرویی دوباره می‌بخشد و این بار در نبرد این تشتر است که بر ا‌َپوش‍َه غلبه می‌یابد و دریا را به جوش آورده متلاطم می‌سازد و آبها را به سان‌ِ بخار برمی‌‌‌انگیزان‍َد تا به ارتفاعات رفته و با یاری باد نیرومند مزدا ابرهای پدید آمده، به جلو رانده می‌شود و باران بر هفت نقطة جهان می‌بارد.
اسطورة ت‍ِشت‍َر به شکل آدم اسب است و در بازی‌ِ اسب چوبی نیز چنین نمایان است در شکل درست این بازی‌ِ آیینی دو اسب چوبی و دو سوار حضور دارد، اسبی سرخ با سواری زن‌سان و سپیدپوش و اسبی سیه با سواری زن‌سان و سیه‌‌‌پوش که هم‌زمان با هم به نبرد می‌پردازند و همواره این سوار سپیدپوش و اسب سرخ (ک‍َه‍َر) است که پیروز می‌شوند.
این بازی‌ِ آیینی از سوی دیگر ما را به سوی اسطورة ناهید نیز رهنمون می‌شود، چون ناهید یا آناهیتا را دارای بازوانی سپید و زیبا و شانه‌ای به ستبری‌ِ شانة اسبی با زینتهای باشکوه و بسیار برومند و نیرومند ستوده‌‌اند و گفته‌اند، و باز در اینجا به یاد نوشته‌های هرودت می‌افتیم که می‌نویسد: ایرانیها ناهید را با فرشتة باروری سامیها (ایشتر) یکی می‌دانستند.
کشفیات جدید در بغاز‌خوی ترکیه و دیگر نقاط خاور نزدیک، نشان داد که هندوان و ایرانیان در زمانهای بسیار قدیم با فرهنگ آشور و بابل در تماس بوده‌اند، ضمن آنکه دلایل بسیاری دال بر تأثیر و نفوذ افکار‌ِ کیشی اقوام همسایه در معتقدات دینی هندوان و ایرانیان در دست است.
یکی دیگر از تأثیرات اساطیر بابلی بر باورهای ایرانی اسطورة زو Zu است.
رب‌النوع توفان که به‌صورت پرنده‌ای تجل‍ّی پیدا می‌کند، این تجل‍ّی را نیز در اساطیر ایرانی می‌توان بازیافت، زیرا در میان اساطیر ایرانی عقابی را سراغ داریم که آتش ایزدی یعنی آذرخش را به زمین می‌آو‍َ‌‍‌ر‌َد به همین منوال در اساطیر بابلی پرندة زو می‌کوشد که دفترچة تقدیر را از انلیل برباید، طی نبردی که در آسمان درمی‌گیرد، زو می‌کوشد و موفق می‌شود که به دفترچة تقدیر دست یابد. و فقط مردوک (مردوخ) است که می‌تواند آن را بازستان‍َد.
حال به اساطیر ایرانی که می‌نگریم به پرنده‌ای به نام و‌َر‌ِغن‍َه برمی‌خوریم که به شاهین ترجمه شده است این مرغ در اساطیر یکی از تجلی‍ّات و‌َر‌ِثر‌َغِنَه است و فر‌ّ کیانی‌ِ جم به گواه ی‍َشت ۱۹، ۳۵ به شکل همین مرغ از او دوری می‌جوی‍َد و به آسمان می‌رود.
و‌َر‌ِغن‍َه پرندة سحرآمیزی است و دارای‌ِ نیرویی اسرارآمیز است، تا جایی که: اهورامزدا به زرتشت می‌گوید: ای زرتشت پاکی گ‍ُه‍َر، پ‍َری از م‍ُرغ‌ِ و‌َر‌ِغن‍َه‌ی فراخ بال بجوی، این پر را به تن خود بمال، با این پر ساحری‌ِ دشمن را باطل کن، کسی که استخوانی از این مرغ نیرومند (شاهین) یا پری از این مرغ نیرومند با خود دارد، هیچ مرد توانایی او را نتوان‍َد ک‍ُشت و نه او را از جای به د‌َر توان‍َد ب‍ُرد، آن بسیار احترام، بسیار فر‌ّ نصیب آن کس کند، آن او را پناه بخشد، آن پیر مرغ‍َکان‌ِ مرغ و‌َرغ‍ِن‍َه.
یکی دیگر از تجلیات و‌َر‌ِثر‌َغ‍ِنَه (پیروزی) پرندگان‌ِ س‍َئ‍ِن‍َه یا سیمرغ ایرانیان است که پرهای گسترده‌اش به ابر ف‍َراخی می‌مان‍َد و از آب کوهساران لبریز است، س‍َئ‍ِن‍َه‌ی پرنده بر فراز درخت گوک‍ِرن‍َه‌ّ۱، درخت عقاب و درخت داروهای‌ِ نیک و حاوی‌ِ تخم کلیة ر‍‍‌ُستنیها در میان دریای‌ِ فراخ کرت مسکن دارد وقتی از درخت به پرواز درمی‌آید هزار شاخة گوک‍ِرن‍َه به زمین می‌ریزد و هنگامی که بر فراز درخت فرود می‌آید، هزار شاخه را می‌شکند و تخم موجود در آنها را به هر سو پراکنده می‌سازد.
در کنار این پرنده دو پرندة دیگر در اساطیر ایرانی وجود دارد، نخست پرندة نیرومند چ‍َم ر‌ُش که کارش جمع‌آوری‌ِ دانه‌های پراکنده و بردن آن به محلی است که ت‍ِشت‍َر بر آبها دست می‌یابد، دو دیگر مرغ کرشیپ‌ت‍َر است که نقش معنوی‌تری به عهده دارد، زیرا وی آیین مزدا را آن‌گونه که آورده شده، در محلی که ج‍َم، مردمان را گرد آورده است می‌گست‍َر‌َد و در آنجا مردمان، اوستا را به زبان‌ِ مرغان تلاوت می‌کنند، بُندهِشنْ بند ۱۹ و ۱۶ شاهد ما می‌باشد.
حال با این آشنایی به موسیقی‌ِ مناطق کردستان، شمال خراسان و سیستان و بلوچستان وارد می‌شویم به آهنگهایی بسیار سحرانگیز و جالب برمی‌خوریم، ساز‌ِ سیمرغ در بلوچستان، ک‍َه کووی (در سیستان)، ط‍ُرقه و گوگرچین در شمال خراسان، پ‍َر‌ِش‌ِ ج‍َل در جنوب خراسان، این آهنگها همگی حکایت پرواز و بال‌گشایی‌ِ پرنده به سوی‌ِ ژرفای فلک و نبرد و سوختن و بازگشتن را در خود دارند که با اسطوره‌های ایرانی و در نهایت با اسطورة بابلی زو نزدیکی‌ِ فراوان می‌یابند، این آهنگها فاقد آواز هستند و گونه‌ای از موسیقی‌‌ِ بسیار زیبای توصیفی و بی‌کلام ایرانی است که تاکنون به آنها پرداخته نشده، درحالی‌که می‌دانیم طبیعت اساطیری‌ِ فریدون نیز با ایزدان‌ِ پرنده‌سان‌ِ توفان و آذر آورندگان نزدیک است.
از دیگر سو یکی از مهم‌ترین ادوات موسیقی‌ِ نواحی ایران ن‍ِی جفتی یا دوز‌َله یا ق‍ُشم‍ِه است و می‌دانیم که دوز‌َله را در همه جا از بال شاهین و یا استخوانهای این پرنده می‌سازند و با موم به هم وصل می‌کنند و صدایی که از این ساز برمی‌خیزد، جادویی عجیب دارد که روح انسان را به پرواز درمی‌آورد.
هوشنگ جاوید
پی‌نوشت:
۱.گوگرچین یا گوئ‍َرچین از خانوادة بلدرچین و نایاب است و شاید از همین واژة گوگ‍ِر‍‍ِ‌ن‍َه باشد که در طول زمان دچار فراگشت واژه‌ای شده است.
منبع : سورۀ مهر


همچنین مشاهده کنید