پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


خوشبختی،‌کجای زندگی ماست؟


خوشبختی،‌کجای زندگی ماست؟
اغلب مواقع آن‌قدر درگیر رسیدن به چیزی كه فكر می‌كنیم خواسته واقعی و قلبی ماست، می‌شویم كه بین راه، فراموش می‌كنیم «آنچه واقعاً در طلبش بوده‌ایم، چیست؟» و به‌ندرت از خودمان سوال می‌كنیم «آنچه واقعاً می‌خواهم، كدام است؟»دقت و تامل روی این پرسش و پاسخ‌های متفاوتی كه افراد به آن می‌دهند، مشخص می‌كند كه موضوع و دغدغه مشتركی در پس تمام آرزوهای ما وجود دارد. همه ما می‌خواهیم احساس بهتری داشته باشیم، گرچه به این احساس درونی نام‌های متفاوتی می‌دهیم اما تمام آنها، چه خوشی، چه سرور و یا خوشبختی، آرامش درونی، رضایت، خرسندی، كامیابی، سعادت، آسایش و... نامیده شوند از یك انگیزه درونی سرچشمه می‌گیرند؛ «انسان به‌دنبال پرهیز و فرار از درد و غصه و یافتن راهی برای لذت‌بردن و شاد‌زیستن است.»این قانون كاملاً طبیعی است و تمام موجوداتی كه مانند من و شما قدرت ادراك و احساس دارند، در سراسر این كره خاكی به آن توجه دارند. ما روی كارها و محیط پیرامون خود به‌خوبی نظارت و توجه داریم و اگر چیزی به‌نظرمان سخت و یا نادرست برآید، این تجربه و حس را معمولاً ناخوشایند می‌پنداریم و برای رفع احساس نامطلوب ناشی از آن می‌كوشیم. اگر گرسنه باشیم، برای رفع ناراحتی و رنج احتمالی به‌سراغ غذا می‌رویم و با خوردن آن احساس بهتری پیدا می‌كنیم. زندگی در این لحظه مجددا به حالت آرامش و تعادل می‌رسد.
تمام موارد موجود در زندگی همین است؛ وجود احساس مشترك فرار از درد و رنج و كاهش آن و در نهایت رسیدن به احساس رضایت و آرامش!
ممكن است تصمیم بگیریم كار و حرفه خود را عوض كنیم، با این خیال كه احساس خوشبختی و رضایت بیشتری خواهیم داشت و در نتیجه شادتر خواهیم بود. ممكن است تصمیم بگیریم با دوستی، مدتی مشغول بازی تنیس شویم چون انتظار داریم پس از بازی احساس لذت و انبساط‌خاطر پیدا كنیم. احساس خوب ناشی از ورزش و یا رضایت ناشی از پیروزی و برد در بازی و شاید حتی دیدن بازی خوب دوستمان و برد او! ممكن است به‌سراغ كارهایی چون پرواز، غواصی، سنگنوردی، موج‌سواری و... برویم چون آنها را لذت‌بخش می‌دانیم و احساس ناشی از آزاد‌شدن آدرنالین را حس خوشایندی بدانیم.شاید هم ترجیح بدهیم زمانی را صرف نوشتن یك كتاب، شعر یا مقاله كرده و احساسی ورای سایر احساسات عادی و معمول زندگی را تجربه كنیم.اگر فكر و ذهن ما در رویاهای روزانه سرگردان شود و نتواند هیچكدام را آغاز كند، قطعا به احساس رضایت مورد‌نظر نمی‌رسیم.به‌هرحال اگر همه ما به‌دنبال راهی برای راحتی بیشتر ذهن و احساس خشنودی و خرسندی هستیم، باید بدانیم كه در بسیاری از مواقع، جست‌وجوی موفقیت‌آمیزی نداریم و برخی مواقع به‌قول معروف به بی‌راهه می‌رویم. در زندگی اكثر ما تجربه شده است كه نگاه كوتاه و سطحی به هدف‌ها و آرزوها، نتیجه‌ای مطلوب نداشته است و حتی در صورت رسیدن به آنها احساس رضایت واقعی و لذت واقعی و درونی حاصل نمی‌شود و برعكس در برخی شرایط احساس ناراحتی ناشی از رسیدن به آنچه آرزو و هدف می‌دانستیم، بیشتر از احساس خرسندی است.
چند نفر از ما یك شغل جدید را شروع كرده و یا رشته تحصیلی به‌ظاهر مناسبی را انتخاب كرده و درگیر یك ارتباط عاطفی جدید شده‌ایم تا شاید با یكی از راه‌های ذكر شده احساس خوشبختی بیشتر كنیم اما پس از رسیدن به آنها متوجه شده‌ایم كه احساس رضایت و خوشبختی قبلی پیش از رسیدن به این آرزو بسیار عمیق‌تر و بهتر بوده است!! در حقیقت اگر احساس رضایت و آرامشی هم ایجاد شده است، آنی و گذرا بوده و به‌زودی از بین رفته است.
تابه‌حال از خودتان پرسیده‌اید چرا پیش دندانپزشك می‌روم؟ در حالی كه اغلب مردم از درمان دندان‌ها و درد و ناراحتی احتمالی كه زیر دست پزشك ایجاد می‌شود، فراری هستند، پس چرا در حالی كه از این كار در همان لحظه لذتی برده نمی‌شود، به این كار تن می‌دهیم؟!
پاسخ این پرسش بسیار ساده است. امید به داشتن احساس خوش و مطلوب پس از گذشت لحظات سخت، ما را ترغیب می‌كند تا به دندانپزشك مراجعه كنیم، بابت درمان، هزینه‌ای سنگین بپردازیم و مدتی زمان صرف كنیم. و یا حتی نگرانی در مورد زندگی آینده می‌تواند آرامش امروز و معمول زندگی را برهم زند اما همین احساس كه نگرانی و ناراحتی گذرای امروز است، می‌تواند آینده‌ای خوب و خوشایند را تضمین كند، باعث می‌شود از لذت لحظه‌ای و مقطعی بگذریم و باز هم برای رسیدن به رضایت و خشنودی تلاش كنیم.این موضوع را می‌توان به‌سادگی در رفتارهای نوعدوستانه و انسانی هم مشاهده كرد. شاید شما هم بارها برای كمك به دیگران از منافع و موقعیت‌های شخصی گذشته باشید چون با صرف‌كردن زمان در این راه و انجام كاری خیر، احساس خوشایندی پیدا كرده‌اید كه ارزش تحمل آن سختی را داشته است.
حتی كسانی كه مازوخیست هستند و ظاهراً از نگرانی، مشكل و... لذت می‌برند و برای خود رنج و عذاب ایجاد می‌كنند، باز هم در پس انجام این كار در جست‌وجوی لذتند.
مشكل و خطای بیشتر ما در زندگی، عدم جست‌وجوی آرامش درونی یا خوشبختی نیست اما راهی را كه برای رسیدن به آن انتخاب می‌كنیم، صحیح نیست و گاهی بدتر از همه فكر می‌كنیم. تنها با تغییر وضعیت است كه می‌توان به خوشبختی رسید بدون آنكه خوشبختی واقعی را برای خود معنا كرده باشیم و ناخودآگاه ذهن خود را اسیر ویروسی می‌كنیم كه به آن حمله كرده و در نهایت ناراحتی‌های ذهنی و روحی را برای ما به‌جا می‌گذارد.
● چند تعریف روانشناسانه در مورد مفهوم خوشبختی
▪ «اد دنر» در یك بررسی تاریخی، خوشبختی را چنین تعریف می‌كند: «بالاترین حد خوبی‌ها و محرك و انگیزه‌ای موثر برای فعالیت‌های انسانی».
▪ «نورمن برادبرن» نیز خوشبختی را «داشتن احساسات و روحیه‌ای مثبت» خوانده است.
«آنگ كمپل» خوشبختی و شادی درونی را شامل ۳ جزء می‌داند كه مهم‌ترین آنها رضایت از شرایط و وضعیت موجود است.
▪ «جاناتان فریدمن» نیز می‌گوید: «مردم از راه‌های مختلفی در جست‌وجوی یافتن خوشبختی هستند اما در نهایت تمام آنها در طلب شادی درونی‌اند.»
بررسی‌های انجام شده در تعاریف روانشناسی نشان می‌دهد كه همه به یك نكته مشترك اشاره دارند: «احساس رضایت و خرسندی، مساوی خوشبختی است.»
«خوشبختی» یك راز نیست. اغلب ما می‌دانیم كه خوشبختی و احساس آن همراه با شادی و آرامش قلبی است و معتقدیم كه خوشبختی، بالاترین و غایی‌ترین هدف زندگی است. قطعا خوشبختی، حاكم بر زندگی است!
مینو صبور
منبع : روزنامه تهران امروز