جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مرحمت فرموده ما را مس کنید


مرحمت فرموده ما را مس کنید
در مثنوی مولانا حکایتی است از مواجهه دو فرد که به یکدیگر اعتمادی ندارند و در نهایت وقتی بحث‌ها و جدل‌های کلامی و فلسفی نتیجه‌ای نمی‌دهد، یکی از این افراد به طرف دوم رو می‌کند و می‌گوید تو هرچقدر حجت و برهان بیاوری که غمخوار منی من باور نمی‌کنم چرا؟ چون:
هر زبانی که خیال اندیش شد
گر دلیل آری خیالش بیش شد
و سپس در ابیاتی توضیح می‌دهد که اعتمادی به تو ندارم که بخواهم دلسوزی‌ات را باور کنم و در نهایت فهرستی از کارهای فرد مقابل را برایش ردیف می‌کند و می‌گوید، نمی‌توانم باور کنم که تو دلسوز منی و...
حکایت رفتار دفتر امور موسیقی فعلی و مرکز موسیقی قبلی و مرکز سرود و آهنگ‌های انقلابی قبل‌تر با موسیقی و اهل موسیقی مصداق همان مثل مولوی است،‌ چراکه در تمام این سال‌ها رفتار مرکز موسیقی وزارت ارشاد با اهالی موسیقی از منظر رابطه دولت با شهروند نبود، بلکه از منظری نگریسته شد که گویی اهالی موسیقی قوم و قبیله‌ای از کشوری دیگرند که دست‌اندرکاران دفتر موسیقی هیچ‌گونه سابقه‌ای از آنها ندارند و مدام باید حساب و کتاب پس دهند و انگشت‌نگاری‌های شناسنامه‌ای از کار آنها صورت گیرد تا بتوانند کاری را انتشار دهند یا کنسرتی را به صحنه ببرند. نمونه دم‌دست آن،‌ رفتاری است که با گروه کامکارها صورت گرفت که فغان هوشنگ کامکار را درآورد و در نهایت ایشان عطای برگزاری کنسرت در شیراز را به لقایش بخشید.
اکنون و برای کنسرت استاد شجریان در تالار کشور هم رئیس دفتر امور موسیقی از منظر مدعی العموم وارد میدان شده است و با ندادن مجوز به تالار محل برگزاری خواسته است از اهالی موسیقی و مخاطبان حمایت کند.
با چنین پیشینه‌ای و در حالی که کوه عدم‌حمایت دفتر امور موسیقی از اجرای کنسرت در تهران و شهرستان‌ها همچنان پیش چشم اهالی موسیقی است، چگونه می‌توان باور کرد که رئیس دفتر امور موسیقی ارشاد از منظری دلسوزانه و مشفقانه چنین مسئله‌ای را طرح کرده است. اگر معاونت هنری وزارت ارشاد و دفتر امور موسیقی واقعا به حال موسیقی دل می‌سوزانند چرا پیگیر حقوق اهالی موسیقی از سازمان صداوسیما و برخی سارقان فرهنگی نیستند، کاری که معاونت سینمایی صورت داده است. هنوز سخنان آقای معاون وزیر در گوش ما طنین‌انداز است که به جای دفاع از اهالی موسیقی و هجمه به بخش اماکن نیروی انتظامی و طلب توضیح خواستن از آنها برای دریافت پول از اهالی موسیقی،‌ گفته است که این رقم بسیار ناچیز است.
آقای معاون، ‌آقای رئیس! اگر کار اداره اماکن نیروی انتظامی در درخواست هزینه برای اداره موسیقی امری قانونی است که احدی از اهالی موسیقی در این زمینه مشکلی ندارد، ‌اما اگر غیرقانونی است، پرداخت یک ریال آن هم مشکل‌زا است و این شمایید که به عنوان بخش اجرایی حاکمیت باید از حقوق افراد حقیقی و حقوقی زیر مجموعه خود دفاع کنید. وقتی در کشوری بعد از ۳۰ سال حتی یک سالن موسیقی درست و درمان ایجاد نشده است و این بخش از هنر به‌رغم ظرفیت‌های فراوانی که دارد، کمترین حمایت‌ها را شاهد بوده است، چگونه باید باور کنیم که رفتار و اعتراض کنونی آقای رئیس به مسائلی چون قطع برق و ماجراهای حاشیه‌ای کنسرت قبلی( کنسرت گروه دستان با همایون شجریان) از منظری خیرخواهانه است.
حتی اگر بپذیریم که این حرکت خیرخواهانه است، وقتی آن را در برابر دادن مجوز به کنسرت گروه قمر و سالار عقیلی قرار دهیم،‌که در همین تالار کنسرت دارند، چه باید بگوییم. اگر قرار است که دفتر امور موسیقی از اهالی موسیقی دفاع کند چرا به گروه قمر در تالار وزارت کشور اجازه کنسرت داده‌اید؟ آقای معاون، آقای رئیس، اهالی موسیقی( از مدیر سالن، تا مخاطبان و خریداران بلیت،‌تا گروه‌های موسیقی و از جمله آقای شجریان) با مشکلات سخت‌افزاری موسیقی در ایران آشنا هستند (نبود سالن مناسب، سامانه صوتی کیفی و...) و پذیرفته‌اند در همین شرایط کنسرت دهند. پس تا زمانی که تالاری مناسب و در شأن موسیقی و شهروندان تدارک نکرده‌اید، با اینگونه دخالت‌های بیجا وقت و هزینه اهالی موسیقی را تلف نکنید. ایرادهای شما منطقی است‌،اما نه به قیمت اینکه به خاطر آن کنسرتی را بر هم زنید. در فکر استاد شجریان و شأن ایشان هم نباشید چراکه آقای شجریان سال‌ها قبل وقتی قرار شد دیگر ورزشگاه‌ها محل برگزاری کنسرت نباشد گفته بود: تماشاگران راضی‌اند که روی سکوهای نه چندان مناسب ورزشگاه‌ها بنشینند و کنسرت را تماشا کنند، من هنرمند هم راضیم در چنین فضایی کنسرت دهم، چه کسی باید در این میان ناراضی باشد که برگزاری کنسرت در ورزشگاه‌ها ممنوع شده است.
سیدابوالحسن مختاباد
منبع : روزنامه کارگزاران