دوشنبه, ۱۴ خرداد, ۱۴۰۳ / 3 June, 2024
مجله ویستا

ابتدای ماه‏های قمری


ابتدای ماه‏های قمری
بحث اصلی آن است كه هرگاه دوره طبیعی ماه جدید آغاز شده باشد، ولی ما نتوانیم آن را ببینیم یا در شهری رؤیت ماه حاصل شود، اما در شهر دیگری دیده نشود، چه باید كرد. اگر ندیدن ماه در شهری فقط به سبب ابری بودن هوا باشد، رؤیت ماه در شهر دیگری برای ساكنان شهر اول كافی خواهد بود. گاهی علت اختلاف رؤیت، اختلاف افق دو شهر است كه باید متون دینی را بررسی كنیم. در این زمینه هم میان اهل سنت و هم شیعه اختلاف است.
عالمان شیعی معتقدند رؤیت ماه در شهر هم‏افق یا قریب الافق برای اثبات هلال كفایت می‏كند؛ اما برای شهرهای بعیدالافق مشهور، عدد كفایت است؛ اما افراد قابل توجهی از فقیهان متأخر باز آن را كافی می‏دانند. میان عالمان سنی، در كتاب مغنیه آمده كه حنفیه، مالكیه و حنبلی‏ها رؤیت را هر كجای زمین كافی می‏دانند؛ اما شافعیه، معتقد به عدم كفایت است و قریب الافق بودن را شرط كفایت می‏داند.
ادلّه طرفداران كفایت رؤیت برای شهرهای بعیدالافق از این قرار است: طبق سوره قدر، شب قدر برای همه اهل زمین یكی است. احادیثی كه با تعابیر گوناگون، ملاك را رؤیت گرفته‏اند، اطلاق آن باعث كفایت رؤیت در مورد یك منطقه دارد، و تعبیر به كفایت دیدن در شهر دیگر، شامل همه شهرها می‏شود.
ادلّه مخالفان از این قرار است: از تعبیر كفایت دیدن در شهری برای شهر دیگر، اطلاق استفاده نمی‏شود؛ بلكه انصراف عرفی به شهرهای هم افق و یا قریب‏الافق دارد، و نیز چگونه تعبیر شهر دیگر، شامل حتی شهری است كه در دورترین نقطه زمین ما قرار دارد.
در هر حال نمی‏توان برهان قاطعی بر وحدت زمان هلال اقامه كرد؛ پس نمی‏توان فرد یا دولتی را به تعیین هلال واداشت و نباید در این مباحث از جهانیان واهمه داشته باشیم؛ بلكه باید طبق اصول و ادله خود حركت كنیم.
یگانه راه قطعی، دستور ولیّ امر مسلمانان بر تعیین وقت هلال است كه ادله شرعی كافی برای پذیرش آن وجود دارد.
ابتدا سه مطلب كه در روشن شدن موضوع بحث مؤثر است، ذكر می‏شود:
۱) ما مسأله وحدت اسلامی را از مهم‏ترین ویژگی‏های امت اسلامی می‏دانیم؛ یعنی همان اموری كه قرآن كریم بر آن اصرار ورزیده و سنت شریف بر آن تأكید كرده است. ما هر گامی را كه به شكل درست و شرعی برای تحقق این هدف اسلامی بزرگ برداشته شود، تأیید می‏كنیم؛ هدفی كه همگان به آن تمایل دارند؛ چرا كه تمام مسلمانان از این نظر در حالت واحدی قرار دارند و در صددند در مسیر تكامل، خود را به رها شدن از قید و بندهای دنیایی بكشانند و از جهت دیگر با متجاوزان و غربی بستیزند.
۲) بر این نكته تأكید می‏كنیم بسیاری از كسانی كه در جوامع اسلامی در حال حاضر بر امور مسلطند، درصدد سودجویی از مسأله تعیین ابتدای ماه‏های قمری و مناسبت‏های اسلامی هستند تا در مسیر اهداف كوچك خود، از آن استفاده كنند. این امر باید باعث آن باشد كه خود را از این حاكمان كنار زنیم و این مناسبت‏ها را به دست افراد مستقل بسپاریم تا این مناسبت‏ها تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار نگیرند و ما فقط خدا را مراقب خود قرار دهیم.
۳) هر ماه با خارج شدن از جایگاه خود كه میان زمین و خورشید است، آغاز می‏شود (همان وقتی كه جهت تاریك ماه، در مقابل زمین قرار می‏گیرد و بدین سبب برای ساكنان زمین دیده نمی‏شود). ماه با خارج شدن از این محل آغاز می‏شود كه ناحیه نصف روشن آن به شكل هلال، شروع می‏شود (و این حالت، شروع حركت اقترانی نام دارد) و ماه هر قدر از زمان پنهان شدن خود فاصله گیرد، مساحت قسمتی كه برای ما ظاهر شده، افزون‏تر می‏شود تا جایی كه همه نصف آن به شكل «بدر» برای ما آشكار خواهد شد كه زمین در این زمان میان ماه و خورشید قرار می‏گیرد.
در ابتدای ماه، ظهور هلال در محل غروب خورشید حاصل می‏شود و در این حالت مدّت اندكی در بالای افق قرار دارد و پس از آن پنهان می‏شود؛ به همین علت، گاهی رؤیت ماه دشوار یا غیر ممكن است؛ مانند موارد ذیل:
▪ هلال ماه بعد از غروب خورشید بالای افق غربی، در زمان كمی ظاهر، و پس از آن در زیر افق غربی پنهان شود كه در این صورت ظهورش آشكار نخواهد بود و چه بسا رؤیت آن مشكل یا غیر ممكن باشد.
▪ قسمت روشن هلال در مقابل زمین قرار گیرد و پس از آن در زیر افق، قبل از غروب خورشید پنهان شود كه در این هنگام، تا زمانی كه خورشید پیدا است، امكان رؤیت هلال وجود ندارد.
▪ ناحیه نورانی ماه كه مقابل زمین است، بسیار اندك باشد؛ به سبب آن كه در ابتدای خروج از حالت پنهان شدن است كه در این وقت با چشم غیر مسلح دیده نمی‏شود.
در تمام حالات سه گانه پیشین، در واقع دوره طبیعی ماه آغاز شده است و فقط ما نتوانسته‏ایم آن را نگاه كنیم؛ اما ماه شرعی با مفهومی كه دارد، هنوز شروع نشده است و شروع ماه شرعی فقط بر دو امر توقف دارد:
۱) امر اوّل. ماه از محل پنهان شده خود شروع به خارج شدن كند و قسمت روشن آن مقابل زمین قرار گیرد.
۲) امر دوم. با چشمان عادی و غیر مسلح، منطقه روشن ماه دیده شود؛ به همین علت، گاهی ماه شرعی از ماه فلكی و طبیعی به تأخیر می‏افتد.
در شریعت اسلامی، معیار دیدن ماه فقط با چشم است، نه دیدن به هر شكل؛ گرچه با ابزار باشد كه در این صورت وجود مانع از رؤیت هلال مانند ابر و مه ضرری به آن نخواهد رساند.
همچنین معیار، رؤیت ماه با ابزار علمی نیست. معیار فقط دیدن با چشم معمول و بدون ابزار است.
● مسأله اختلاف شهرها در رؤیت ماه
گاهی هلال ماه در شهری دیده می‏شود؛ اما در شهر دیگری دیده نمی‏شود. در چنین وضعی حكم چیست؟
در پاسخ این پرسش گفته می‏شود كه ندیدن ماه، گاهی به سبب وجود مانعی مانند ابری بودن هوا است. در این صورت، شكی نیست كه رؤیت هلال در یك شهر، برای شهری كه دارای آسمانی ابری است، كفایت می‏كند.
گاهی عدم رؤیت هلال به علت اختلاف افق است؛ چه اختلاف در طول یا عرض و یا هم طول و عرض باشد.
رؤیت ماه از نظر شرعی فقط به دو امر بستگی دارد: خروج ماه از حالت پنهان خود و امكان دیدن آن با چشم عادی، آغاز ماه به مفهوم شرعی آن، امری نسبی خواهد بود. چه ما معتقد شویم كه در واقع، خارج شدن ماه از حالت پنهانی خود امری نسبی است یا امری طبیعی و واحدی است كه تكرار نمی‏شود (چون در مفهوم محاق و حالت پنهان شدن ماه دو نظریه است). برخی می‏گویند: این حالت در اثر قرار گرفتن مركز ماه بر روی خطی است كه بین مركز زمین و خورشید تصویر می‏شود كه در این صورت، ماه از دید همه اهل زمین پنهان خواهد شد و برخی نیز معتقدند كه حالت پنهان شدن (محاق) ماه بر اساس قرار گرفتن جهت تاریك ماه با منطقه‏ای از زمین است كه امری نسبی خواهد بود.
در هر حال، نسبیت در دیدن ماه، بر آمده از امكان رؤیت ماه با چشم معمول و غیر مسلّح است؛ به همین علّت، لازم است به متون شرعی رجوع شود تا بدانیم كه آیا شارع مقدّس امكان دیدن ماه را در مكانی از زمین برای مكان‏های دیگر در شروع ماه جدید كافی می‏داند یا چنین رؤیتی را برای مكان‏های دیگر معتبر نمی‏داند.
در این عرصه، اختلاف مهمی میان دانشمندان بزرگ، در بررسی متون پدید آمده است. سرّ اختلاف این بزرگان ممكن است به علت «انصراف» متون باشد كه در جمله «دیدن ماه در شهر دیگری»، برخی گفته‏اند درست است. این تعبیر مطلق است؛ اما این اطلاق، به شهری انصراف دارد كه در افق با شهری كه رؤیت هلال انجام گرفته، نزدیك است.
برخی این انصراف را نپذیرفته، و گفته‏اند: تعبیر «شهر دیگری» شامل هر شهر دیگری می‏شود؛ گرچه هم افق یا قریب‏الافق نباشند؛ چرا كه مطلق و بدون قید ذكر شده است.
● دیدگاه عالمان شیعه
دانشمندان شیعه همگی بر این نكته توافق دارند كه رؤیت ماه در شهری برای شهرهای قریب الافق نیز كفایت می‏كند؛ چون در چنین حالتی علم پیدا می‏شود كه ندیدن ماه در شهرهای قریب الافق، به علت مانعی بوده است؛ اما درباره شهرهای دور كه دارای افق‏های گوناگونی هستند، گفته شده كه عالمان گذشته به این مسأله نپرداخته‏اند؛ اما رأی مشهور عالمان متأخر آن است كه رؤیت هلال در شهری برای شهرهای دیگر كه در افق با آن شهر مختلف است، كافی نیست و نمی‏توان آن را ابتدای ماه شرعی برای شهرهای دیگر برشمرد؛ البته تعدادی از عالمان و محققان شیعه به كفایت رؤیت در یك شهر برای شهرهای دیگر معتقد شده‏اند. این كفایت را مرحوم علامه حلی در كتاب التذكره از برخی عالمان نقل كرده، و خود با صراحت تمام در كتاب المنتهی آن را برگزیده است؛ چنان كه شهید اول در كتاب الدروس، این قول را محتمل دانسته و نیز مرحوم محدث كاشانی در كتاب الوافی نیز با صراحت آن را برگزیده و روایت ذیل را در این باب ذكر كرده است:
بصری می‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام درباره هلال رمضان كه در ۲۹ شعبان آن گاه كه هوا بر ما ابری می‏شود پرسیدم. امام پاسخ داد: روزه نگیر، مگر هلال را ببینی و اگر اهل شهر دیگری شهادت بر رؤیت آن در آن روز دادند، روزه آن روز را قضا كن. (الاستبصار، ج ۲، ص ۶۴، ح ۲۰۶)مرحوم فیض كاشانی در حاشیه‏ای بر این روایت می‏گوید: این كه امام فرمود: اگر ماه را اهل شهر دیگری در آن روز دیده باشند، تو روزه آن روز را قضا كن، به علّت آن است كه اگر فردی در شهری ماه را دیده باشد، در واقع حدود هزار نفر آن را دیده‏اند؛ چنان كه گذشت و به ظاهر، فرقی نیست شهری كه در آن ماه دیده شده است، به شهری كه دیده نشده، نزدیك یا دور باشد؛ چون اولاً بنای تكلیف بر خود رؤیت است، نه بر امكان رؤیت و ثانیا نزدیك و دور بودن برای عموم مردم مشخص نیست و ثالثا لفظ مطلق است و تعبیر «شهر دیگر» بدون قید ذكر شده؛ پس این كه میان فقیهان متأخر ما مشهور شده: شهر قریب الافق یا بعید الافق با یك‏دیگر فرق دارند و به دنبال این، كلام فقیهان در تفسیر دور و نزدیك بودن هم به واسطه اجتهاد با یك‏دیگر مختلف شده، بی اساس است (ص ۲۰).
مرحوم شعرانی بر كلام فیض كاشانی تعلیقه‏ای دارد كه می‏گوید: خود شریعت، ماه قمری را به امكان رؤیت مرتبط كرده است. حال باید توجه كنیم كه آیا ماه را در هر منطقه‏ای به امكان رؤیت در همان منطقه ربط داده یا ماه را به همه مناطق در صورت امكان رؤیت در هر مكانی ربط داده. بر اساس آنچه ما از ادلّه شرعی می‏فهمیم، نزدیك‏تر به واقع آن است كه در یك مكان كه امكان رؤیت باشد، برای همه مناطق كافی است؛ پس اگر هلال در شهری رؤیت شود، در شهرهای دیگر هم ثابت می‏شود.
همین قول را صاحب كتاب حدائق در الحدائق تأیید كرده و نیز صاحب جواهر به آن متمایل شده؛ گر چه به اختیار این قول تصریح نكرده است و نیز نراقی در المستند و سید ابوتراب خوانساری در شرح نجاهٔ العباد و سید حكیم در المستمسك خود به این قول متمایل شده‏اند. متن كتاب چنین است: با علم به متساوی بودن دو شهر در افق طولی، اشكالی در حجّیت بیّنه رؤیت هلال در یكی از دو شهر برای شهر دیگری نیست، و همین طور است اگر هلال در شهرهای شرقی رؤیت شده باشد كه در این صورت، برای شهرهای غربی به طریق بهتری اثبات می‏شود؛ اما اگر رؤیت هلال در شهرهای غربی باشد، تمسك به اطلاق متن روایت (شهر دیگر) بعید نیست. (مگر این كه علم به عدم رؤیت در شهرهای دیگر باشد كه در این حالت مجال برای حكم ظاهری وجود ندارد) و ادعای انصراف لفظ و منحصر كردن آن به دو شهر كه قریب الافق هستند ثابت نیست. (المستمسك، ج ۸، ص ۴۸۱)
آقای خویی در كتاب منهاج الصالحین همین قول را گفته؛ زیرا تصریح كرده است: و این قول [=كافی بودن رؤیت در شهری برای ثبوت هلال در شهر دیگری گرچه با اختلاف افق آن دو [قوی‏تر و روشن‏تر است. (منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۲۷۴)
مرحوم سید محمد باقر صدر در الفتاوی الواضحهٔ این قول را پسندیده است، (الفتاوی الواضحهٔ، ص۵۱۹) و مرحوم شیخ كاشف الغطاء در كتاب الفردوس الاعلی می‏گوید:
سؤال:آیا اگر در آسمان مانعی نباشد، بیّنه در شهر برای ثابت‏شدن هلال حجّت است‏یا حجیت‏ندارد؟
جواب: در این سؤال، نوعی اجمال وجود دارد؛ اما ضابطه كلی آن است كه ادلّه حجّیت بیّنه مطلق است و به دور نبودن یا شك نكردن در بیّنه بعد از تحقق موضوع آن مقید نیست، مگر آن كه انسان، به اشتباه بودن بیّنه یا خطا بودن آن علم یابد؛ پس فرقی نیست بیّنه‏ای كه بر رؤیت هلال قائم شده در خود شهر یاخارج شهر باشد و دور از شهر یا نزدیك آن باشد... .
رأی دیگر، عدم كفایت است كه این قول نیز طرفدارانی دارد. امام خمینی قدس‏سره به این قول تصریح كرده؛ آن‏جا كه می‏گوید: اگر هلال در شهری ثابت شده، امّا در شهر دیگری ثابت نشده باشد، اگر هر دو شهر از نظر افق نزدیك هم یا هم افق باشند، كفایت می‏كند در غیر این صورت كافی نیست. (تحریر الوسیلهٔ، ج ۱، ص ۲۹۷)
● دیدگاه عالمان غیر شیعه
▪ علامه مغنیه در كتاب خود (فقه در مذاهب پنجگانه) نقل كرده كه حنفیه، مالكیه وحنبلی‏ها گفته‏اند: هرگاه رؤیت هلال در ناحیه‏ای از زمین ثابت شود، بر سایر نواحی زمین نیز ثابت می‏شود و در این مسأله فرقی میان دور و نزدیك و غیر آن به واسطه اختلاف افق هلال نیست. امامیه و شافعیه گفته‏اند: اگر اهل شهری هلال را رؤیت كنند، اما اهل شهر دیگری آن را رؤیت نكنند، اگر در افق قریب باشند، حكمشان یكی است و اگر در افق و زمان طلوع ماه اختلاف داشته باشند، هر شهری حكم خاص خود را دارد(الفقه علی المذاهب الخمسه، ص ۱۶۲)؛ امّا ما دیدیم كه در صورت اختلاف افق، عالمان شیعه اختلاف دارند؛ گرچه آنچه در مغنیه گفته، مشهور میان عالمان شیعه است.
امام محمد غزالی در كتاب احیاء الدین گفته است: هرگاه هلال در شهری دیده شود، اما در شهر دیگری دیده نشود و بین آن دو از نظر مسافت، كمتر از مسیر دو روز فاصله باشد، روزه بر اهل دو شهر واجب است؛ ولی اگر مسافت بیشتری باشد، هر شهری حكم خاص خود را دارد و در این صورت، وجوب روزه از شهری به شهر دیگر سرایت نمی‏كند. (ج ۱، ص ۲۳۲)
● ادلّه طرفداران كفایت رؤیت هلال در شهری برای شهرهای دیگر
پیش از هر چیزی، سوره قدر را یادآور شده‏اند كه دلالت می‏كند شب قدر فقط یك شب برای اهل زمین است با اختلافی كه در افق‏های شهرهای ساكنان آن وجود دارد؛ به علّت آن كه قرآن كریم در یك شب نازل شده و این شب همان شب قدر است كه بر هزار ماه برتری دارد و در آن امور بر اساس حكمت الاهی تدبیر و جدا می‏شود (دخان (۴۴)، ۴)، و همه مناطق كره زمین را در بر می‏گیرد.
بعد از شاهد قرآنی پیشین، روایاتی ذكر می‏شود كه برخی از آن‏ها از این قرار است:
گفتار پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله كه فرموده است: تا رؤیت ماه روزه بگیرید و با رؤیت ماه [جدید] نیز افطار كنید (بحار الانوار، ج ۵۵، ص ۳۵۶). این روایت، خطابی كلی برای همه امّت است؛ پس هر كس در هر مكانی آن را ببیند، رؤیت او همانند رؤیت برای همه است.
صحیحه هشام بن حكم كه از امام صادق علیه‏السلام نقل كرده. حضرت در مورد كسی كه ۲۹ روز را روزه گرفته بود فرمود: اگر برای این فرد بیّنه عادل [= شهادت دو عادل] از اهل شهر بود كه آنان بر اساس رؤیت هلال، سی روز روزه گرفته‏اند، باید یك روز را قضا كند. (الوسائل، ج ۱۰، ص ۲۶۵)
روایت صحیحه ابو بصیر از امام صادق علیه‏السلام . از امام صادق علیه‏السلام درباره روزی از ماه رمضان كه روزه‏اش قضا می‏شود، پرسیده شد. در پاسخ فرمود: آن را قضا نكن، مگر آن كه دو شاهد عادل از نمازگزاران بر هنگامه ابتدای ماه شهادت دهند و نیز امام صادق علیه‏السلام فرمود: آن روز را كه قضا می‏شود، روزه مگیر، مگر اهل شهرها آن روز را قضا كنند؛ پس اگر آنان چنین كردند، تو هم روزه آن روز را بگیر. (تهذیب الاحكام، ج ۴، ص ۱۵۷)
روایت صحیحه اسحاق بن عمار كه می‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام از هلال ماه رمضان در حالی كه در روز ۲۹ شعبان هستیم و آسمان هم ابری است پرسیدم. امام علیه‏السلام پاسخ داد: این روز را روزه مگیر، مگر هلال را رؤیت كنی؛ اما اگر ساكنان شهر دیگری بر رؤیت هلال گواهی دادند، تو آن روز را قضا كن. (همان، ص ۱۷۸، ح ۴۹۳)
روایت صحیحه عبدالرحمان بن ابی عبداللّه‏ كه می‏گوید: از امام صادق علیه‏السلام درباره هلال ماه رمضان در حالی كه در روز ۲۹ شعبان آسمان بر ما ابری است، پرسیدم. امام پاسخ داد: روزه مگیر، مگر آن را ببینی؛ اما اگر اهل شهر دیگری بر آن گواهی دادند، روزه آن روز را قضا كن. (الاستبصار، ج۲، ص ۶۴، ح ۲۰۶)
و نیز به روایات دیگری تمسك كرده‏اند؛ مانند آنچه در كتاب تهذیب از امام باقر علیه‏السلام آمده: فطر روزی است كه مردم افطار می‏كنند، و عید قربان روزی است كه مردم قربانی می‏كنند، و روزه وقتی است كه مردم روزه می‏گیرند. (تهذیب الاحكام، ج ۴، ص ۳۱۷، ح ۹۶۶)
روایتی نیز از طریق ابی الجارود نقل شده و می‏گوید: از امام باقر علیه‏السلام شنیدم كه می‏فرماید: روزه بگیر زمانی كه مردم روزه می‏گیرند و افطار كن؛ آن‏گاه كه مردم افطار می‏كنند؛ چرا كه خداوند، هلال‏ها را زمان تعیین وقت‏ها برای مردم قرار داده است. (همان، ص ۱۶۴، ح ۴۶۲)
به آنچه در دعای روایت شده در قنوت نماز عید ذكر شده تمسك كرده‏اند: خدایا! از تو مسألت دارم به حق این روز كه برای مسلمانان عید قرار داده‏ای (مصباح المتهجّد، ص ۶۴۵)، و نیز دعای روایت شده از امامان معصوم را ذكر كرده‏اند كه در آن آمده است: و رؤیت آن را برای همه مردم، رؤیت یكسان قرار داده‏ای.
استدلال‏های آنان به سكوت همه روایات ختم شده كه هیچ یك، وحدت افق را در مسأله رؤیت معتبر نكرده و حتی در روایات ضعیف هم از وحدت افق ذكری نشده است.
● ادلّه مخالفان كفایت رؤیت هلال در شهری برای شهرهای دیگر
آنچه در گفتار این مخالفان ظهور دارد، از همان ابتدا تأكید بر مسأله «انصراف» عرفی است كه از تعبیر «رؤیت در شهر دیگر» استفاده كرده‏اند به شكلی كه تعبیر «شهر دیگر» درست، و مطلق است و شامل همه شهرهای دیگر می‏شود؛ اما منصرف و متمایل به شهری است كه با شهری كه رؤیت حاصل شده از نظر طول و عرض، قریب‏الافق هستند؛ پس در این حالت، قاعده فقط در خصوص شهرهای نزدیك به هم، رأی به وحدت حكم می‏دهد و آن گاه كه دقت كنیم، می‏بینیم این انصراف عرفی با توجه به مسائل ذیل مورد تأكید واقع می‏شود:
▪ بعید پنداشتن این مسأله كه در روایتی كه تعبیر «شهر دیگر» را دارد، نظر به شهرهایی هم داشته باشد كه در دورترین نقطه زمین باشد.
▪ تأكید عرف بر تشبیه و قیاس اختلاف اوقات طلوع قمری بر اوقات مختلف طلوع‏های خورشیدی، به‏رغم بطلان این قیاس، امّا در هر حال، این باور عرفی باعث منصرف كردن ظهور كلام از شمول همه شهرها می‏شود و این مسأله سبب می‏شود كه اگر به واقع منظور از «شهر دیگر» اعم از شهرهای نزدیك و دور بوده، لازم بود در خود روایات تصریح می‏شد كه فرقی میان شهر نزدیك یا دور نیست و چون چنین تصریحی در روایات موجود نیست، همان باور عرف و فهم عرفی كه از تعبیر «شهر دیگر» فقط شهر نزدیك را می‏فهمد، پذیرفته شده است.
از استدلال طرفداران كفایت رؤیت به سوره قدر پاسخ داده می‏شود كه شاید آن شب در علم خداوند فقط یك شب است و این مسأله با حكم ظاهری این شهر با دیگری فرق دارد. نیز شاید از استدلال آن‏ها به گفتار پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله (روزه بگیرید تا رؤیت، و افطار كنید با رؤیت) چنین پاسخ داده شود كه حكم گرچه كلی و عمومی است، به اندازه افراد و شهرهای متعدد، این حكم نیز منحل و متعدّد می‏شود به ویژه آنگه كه قاعده «انصراف» ذكر شده را هم مدّ نظر قرار دهیم.
به این طریق نیز از شواهد دیگری كه ذكر كرده بودند، پاسخ داده می‏شود و افزون بر این‏ها در سند روایات نیز ضعف وجود دارد؛ اما این‏كه گفتند روایات از اعتبار وحدت افق ساكت است، همین سكوت می‏تواند دلیلی ضدّ طرفداران كفایت رؤیت باشد؛ زیرا این روایات از بیان عدم فرق میان شهرهای دور و نزدیك ساكتند به‏رغم آن‏كه متعارف میان مردم ، وجود این فرق است؛ پس اگر روایات در صدد عدم فرق شهر نزدیك با دور بود، می‏بایست این عدم فرق را بیان می‏كرد.
در هر حال، منشأ این مسأله و بازگشت آن به فهم ظاهر كلام برمی‏گردد؛ پس نمی‏توان برهان قاطعی اقامه كرد؛ چرا كه در مسأله، متن صریحی نداریم. بر این اساس، ما معتقدیم كه مسأله یگانه كردن ماه‏های قمری، امری است كه با این اختلاف‏ها تا زمانی كه وجود دارند، سازگاری ندارد و امكان بهره برداری و رسیدن به نظامی كلی نیست؛ حال چه قائل به انفتاح باب اجتهاد یا بسته بودن آن باشیم؛ زیرا با عرضه كردن آرا می‏یابیم كه مذاهب در این مسأله مختلفند و نیز آرای مجتهدانی هم كه طرفدار انفتاح باب اجتهاد هستند نیز متعدّد و پراكنده است و طبیعی است تا وقتی اوضاع چنین است، امكان اجبار فرد یا دولتی به نظام خاصی كه گاهی هم آن را باور ندارد، ممكن نیست؛ پس چگونه امكان دارد بیانه‏ای بر وحدت ابتدای ماه صادر شود. بله، مگر ولیّ امر مسلمانان در این زمینه، دستوری صادر كند.
به‏رغم آنچه در این نوشته گذشت، می‏یابیم كه كوشش‏های انجام گرفته شده گاهی در جهت تقریب آرا بسیار مفید بوده، و در مسیر تشخیص شهادت‏های صحیح از باطل گاهی مؤثر شده است؛ بلكه این كوشش‏ها در متحد كردن بخش بزرگی از افرادی كه به وحدت افق‏ها ایمان دارند، مفید واقع می‏شود؛ اما با این همه، ما از سودجویی سیاسی پست از این مسأله شریف ترسانیم.
در پایان می‏گوییم: هرگاه ما به شریعت خود تمسك جوییم و به حق و همراه دقت سخن گوییم، پیروزیم و آنچه جهانیان درباره ما می‏گویند چندان مهم نخواهد بود و به همین سبب است كه اعتراض خویش را به استناد برخی از عالمان به «دیدگاه جهانی» یادآور می‏شویم؛ پس مهم نزد ما تحقق بخشیدن به خواست شریعت اسلامی است و دانستیم كه مسأله رؤیت هلال مسأله‏ای اختلافی است و در آن اجماعی نیست.
(مترجم: محمد علی اسدی نسب)
منابع و مآخذ
۱) قرآن كریم.
۲) الاستبصار، ج ۲.
۳) المستمسك، ج ۸.
۴) منهاج الصالحین، ج ۱.
۵) الفتاوی الواضحهٔ.
۶) تحریر الوسیلهٔ، ج ۱.
۷) الفقه علی المذاهب الخمسه.
۸) احیاءالدین، محمدغزالی، ج ۱.
۹) بحارالانوار، ج ۵۵.
۱۰) الوسائل، ج ۱۰.
۱۱) تهذیب الاحكام، ج ۴.
۱۲) مصباح المتهجّد.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان