یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

داستان گناه - The Story


سال تولید : ۱۹۷۵
کشور تولیدکننده : لهستان
محصول : فیلم پولسکی
کارگردان : والرین بوروچیک، برمبنای رمانی نوشته استفان زیرومسکی.
فیلمنامه‌نویس : والرین بوروچیک، برمبنای رمانی نوشته استفان زیرومسکی.
فیلمبردار : زیگمونت ساموشیوک
آهنگساز(موسیقی متن) : فلیکس مندلسون و یوهان پاخلبل
هنرپیشگان : گرازینا دلوگولکا، یرژی زلنیک، اوککیرد لوکاشویچ، رومان ویلهلمی، مارک والچفسکی و کارولینا لوبینیسکا.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۸ دقیقه.


آغاز قرن بیستم، لهستان. دختری به‌نام «اوا» (دلوگولکا) که سخت تحت تأثیر و مراقبت مادرش (لوبینیسکا) است، دل‌باخته مستأجرشان، «لوکاش» (زلنیک) می‌شود که منتظر تمام شدن مراحل قانونی طلاقش است؛ و وقتی مادرش، «لوکاش» را بیرون می‌کند، می‌فهمد که او برای کار طلاقش به رُم رفته است. «اوا» با دریافت نامه‌ای که خبر از زخمی شدن «لوکاش» در دوئل با «کُنت شچربیک» (لوکاشویچ) می‌دهد، خود را به بالین او می‌رساند. پس از مدتی «لوکاش» ناپدید می‌شود و بعد از رُم برای «اوا» نامه می‌نویسد. «اوا» از «کنت» می‌شنود که «لوکاش» به جرم کلاه‌برداری به زندان افتاده، و در خفا بچه‌اش را به‌دنیا می‌آورد و می‌کشد. مادرش طردش می‌کند و پس از مدتی، «کنت» خرج سفرش به رُم را می‌دهد، ولی «اوا» وقتی می‌رسد که «لوکاش» رفته است. «اوا» به مونته کارلو می‌رود تا با قمار خرج جست‌وجوی «لوکاش» را دربیاورد، و آنجا به اظهار عشق «کنت» هم پاسخی منفی می‌دهد. از تعدادی دانشجوی لهستانی می‌شنود که «لوکاش» ازدواج کرده، ولی بعد معلوم می‌شود که دروغ بوده است. در اتریش، مرد خبیثی به‌نام «پوکرونی» (ویلهلمی) به او هتک حرمت می‌کند و همراه همکارش، «پلازا» (والچفسکی)، او را مجبور به شرکت در کارهای خلاف می‌کند. «اوا» خانه‌ای را آتش می‌زند و می‌گریزد تا در ورشو به خیابان بیردازد، ولی مرد ثروتمندی او را با خود به «بهشت گناهکاران» می‌برد. آنجا «پلازا» پیدایش می‌کند و به بهانه داشتن پیغامی از «لوکاش» او را پیش «پوکرونی» برمی‌گرداند. وقتی «اوا» می‌فهمد که قربانی بعدی این تبهکاران «لوکاش» است، خودش را قربانی می‌کند تا جان محبوبش را نجات دهد.
* رمان زیرومسکی درباره عشقی دیوانه‌وار که قهرمانش را به کام سرگردانی و مصیبت می‌کشاند، در سال 1908 به چاپ رسید و معاصرانش آن را یک شکست (یا هرزه‌نگاری محض) تلقی کردند. کار، اثری است اعتراض‌آمیز در رده نانای امیل زولا که به جای جبرگرائی علمی، هراس‌ها و ارعاب‌های کاتولیکی را می‌نشاند. بوروچیک، وفادار به انبوه حوادثی که زیرومسکی سر راه قهرمان زن داستانش ترتیب می‌دهد، کاری می‌کند که پوچی این سلسله مصایب بارها عیان‌تر شود (چون تراکم این حوادث در حجم یک فیلم‌نامه، جلوه‌ای به مراتب تصنعی‌تر از یک رمان دارد) و ملودرام قصه را به یک نمایش مجلل اُپرائی برمی‌گرداند. بوروچیک گفته است: «هنگام خواندن داستان گناه بیشتر در مورد نویسنده‌اش فکر می‌کردم تا شخصیت‌ها و اینکه او چه احساسی نسبت به آنان دارد... و نیز به خواننده، واکنش‌ها و تخیلاتش». در فیلم، او آوای نویسنده‌ای را منتقل می‌کند که از زمانه‌اش جلوتر بود و می‌کوشید نقبی از دل فشارها و سرکوب‌ها به سوی دورنمای آزادی بزند. و این آوا را به‌صورت سرود مسحور کننده‌ای در ستایش از تخیل در می‌آورد.