یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اسلام مقتدر و دشمنانش


اسلام مقتدر و دشمنانش
دکتر ماهاتیر محمد نخست وزیر سابق مالزی در روزهای پایانی حکومت خود در دهمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی سخنرانی کرد. این سخنرانی به لحاظ نکات و بازتابهایی که داشت عیناً ارائه می شود.
۱) مردم دنیا چشم به ما دوخته اند مطمئناً ۳/۱ میلیارد مسلمان، یک ششم جمعیت جهان، حتی آنهایی که نسبت به توانایی و اراده ما برای بازیابی و حفظ عظمت اسلام و مسلمین و یا آزادسازی برادران و خواهرانشان حتی در مرحله تصمیم گیری بدبین و ناامید هستند، امیدشان به ما و این اجلاس (سازمان کنفرانس اسلامی) است.
۲) نمی خواهم موارد ظلم وستم و استضعاف را برشمارم یا بار دیگر ظالمان و استعمارگران را محکوم کنم، چرا که یک عمل بیهوده است و آنها نگرش و روش خود خود را بواسطه محکوم کردن ما تغییر نمی دهند. اگر قرار است، عظمت خود و دین مان، اسلام، را بازیابیم، این ما هستیم که باید تصمیم بگیریم و این ما هستیم که باید عمل کنیم.
۳) برای شروع، همه کشورهای مسلمان می توانند مواضع خود را نزدیک کنند و اگر نمی توانند در مورد همه مسائل به توافق برسند، لا اقل در موارد خاصی مانند فلسطین موضعی مشترک اتخاذ کنند. همه ما مسلمانیم، همه ما ستم کشیده ایم، همه ما حقارت دیده ایم، ولی ما سران کشورهای اسلامی که به واسطه اراده خداوند در صدر هم دینان مسلمان خود قرار گرفته و بر کشورهایمان حکومت می کنیم هرگز با هماهنگی در ایجاد برادری و اتحادی که اسلام ما را به آن امر نموده است قدمی برنداشته ایم. ولی نه تنها حکومت های ما دچار اختلاف شده اند، بین امت مسلمان نیز تفرقه افتاده است و این تفرقه مدام در حال افزایش است.
۴) در طول ۱۴۰۰ سال اخیر، مفسران اسلام، علمای امسلمان از مذهب واحد اسلام، که توسط پیامبر خدا محمد(ص) آورده شد، آنقدر تفسیر های متفاوتی ارائه داده اند که در حال حاضر هزار مذهب داریم که گاه آنقدر با هم تفاوت و تضاد دارند که ما اغلب با یکدیگر جنگیده و همدیگر را می کشیم.
۵) به جای اینکه امت واحدی باشیم به خودمان اجازه داده ایم که به فرقه ها، مذاهب و طریقت های مختلف تقسیم شویم، که هر یک بر درست بودن اسلام خود تأکید دارد تا به وحدت امت اسلام.
۶) ما از این نکته غافلیم که دشمنان و استعمارگران ما هرگز به دنبال این نیستند که آیا ما مسلمان حقیقی هستیم یا نه؟ در نظر آنها همگی ما مسلمانان پیروان دین و پیامبری هستیم که آنها (دشمنان) آن را مروج تروریسم می دانند و ما را دشمنان قسم خورده ی خود می پندارند. آنها به ما حمله کرده و ما را می کشند، به سرزمینهای ما تجاوز می کنند و حکومت های ما را چه سنی باشند چه شیعه چه علوی چه دروزی و چه ازهر نژاد دیگری باشند سرنگون می کنند. و ما را با حمله و تضعیف یکدیگر و گاهی انجام کارها و خواسته های آنان در نقش نماینده و وکیل آنها برای حمله به دیگر مسلمانان آنها را تشویق کرده و یاری می دهیم. ما از طریق خشونت سعی در سرنگونی حکومت هایمان داریم که این امر منجر به تضعیف و فقیر کردن کشورهایمان می شود.
۷) به طور کل غافل شده ایم و همچنان دستور اسلام برای اتحاد و برادری نسبت به یکدیگر را فراموش می کنیم،بله همه ما کشورها و امت های مسلمان.
ولی این همه آن چیزی نیست که ما از تعالیم اسلام غفلت کرده ایم. ما امر به خواندن شده ایم،اقراء یعنی کسب دانش کنید. مسلمان صدر اسلام این واژه را به عنوان مطالعة آثار دانشمندان یونانی و سایر کشورهای پیش از اسلام تعریف کردند و این دانشمندان مسلمان با مطالعات خود خدمات بسیاری را به دانش بشری افزودند.
۸) مسلمانان صدر اسلام ریاضیدانان و دانشمندان،محققان،پزشکان و منجمان بزرگی را تربیت کرده اند که آنها در همة زمینه های علوم زمان خود سرآمد بودند، در عین اینکه مذهب خود اسلام،را نیز مطالعه و بدان عمل می کردند. در نتیجه مسلمانان توانستند از سرزمین خود و از طریق ایجاد تجارت جهانی کسب ثروت کنند، توانستند قوای دفاعی خود را تقویت کرده و از مردم خود محافظت کنند و طبق تعالیم اسلام، روش زندگی که همان دین است را به آنها ارائه کنند. در آن هنگام، اروپائیان قرون وسطی هنوز عقب افتاده و خرافاتی بودند، در حالی که مسلمانان روشنفکر تمدن بزرگ اسلامی را ایجاد کردند،تمدنی باشکوه و قدرتمند،که به تنهایی می توانست با بقیة جهان رقابت کند و امت را از تهاجمات بیگانگان حفاظت کند. اروپائیان مجبور بودند که نزد دانشمندان مسلمان زانو زنند اما امروذه قضیه بر عکس شده و مسلمانان به غرب می روندتا میراث علمی خودشان را (دوباره) کسب کنند.
۹) ولی در نیمة راه ساختن تمدن عظیم اسلامی تفسیرهای جدیدی از اسلام ظهور کرد که می گفت تحصیل علم توسط مسلمانان یعنی مطالعة فقه اسلامی و به همین خاطر مطالعة علوم، طب و... از رونق افتاد. به تدریج مسلمانان از نظر علم عقب ماندند، با عقب ماندگی علمی، تمدن عظیم اسلامی نیز به تحلیل رفت. اگر ظهور عثمانیها نبود تمدن اسلامی پس از سقوط گرانادا در سال ۱۴۹۲ بطور کلی از بین رفته بود.
۱۰) موفقیت های اولیه عثمانی ها با رنسانس علمی همراه نشد. آنها در عوض به مقوله های کم اهمیت تری پرداختند مثل:آیا شلوارهای تنگ و کلاه های شاپو اسلامی است؟آیا ماشینهای چاپ مجاز هستند و آیا از برق می توان برای روشن کردن مساجد استفاده کرد. ؟ مسلمانان بطور کلی از انقلاب صنعتی دور ماندند و آن را از دست دادند. واین پسرفت آنقدر ادامه یافت که فرانسه و انگلیس شورشیان را علیه حکومت ترکها برانگیختند. و سبب سقوط عثمانیها،آخرین قدرت جهان اسلام،شدند و آن را به مستعمرات اروپایی تبدیل کردند که بر خلاف وعده های داده شده به کشورهای مستقل نیز تبدیل نشدند. و تنها پس از جنگ جهانی دوم بود که این مستعمرات استقلال یافتند.
۱۱) گذشته از دولتها و کشورهای تازه تأسیس شده، ما شیوة زندگی لیبرال دموکراسی غربی را پذیرفتیم. این کار نیز موجب تفرقه و فاصله بین ما شد، زیرا احزاب و گروه های سیاسی که ما تشکیل دادیم، برخی از آنها ادعای(درستی) اسلام خود را داشتند و اسلام سایر احزاب را رد می کردند و حتی اگر دموکراسی مانع به قدرت رسیدن آنها می شد از پذیرفتن آن(دموکراسی) نیز سرباز می زدند. آنها به خشونت روی می آوردند و در نتیجه کشورهای مسلمان را بی ثبات و ضعیف می کردند.
۱۲) با همة این تحولات در طی قرون اخیر، امت (اسلام) و تمدن مسلمانان آن قدر ضعیف شد که در یک زمان هیچ کشور مسلمانی نبود که توسط اروپائیان تصرف و استعمار نشده باشد. ولی کسب مجدد استقلال نیز به تقویت مسلمانان کمکی نکرد. این کشورها ضعیف بوده و بد ااداره می شدند و دائم کشورهای آشوب زده بودند. اروپائیان هر چه خواستند توانستند در قلمرو مسلمانان پیاده کنند. و تعجبی ندارد که آنها از سرزمین های مسلمان برای ایجاد کشور اسراییل برای حل مشکل یهودیان خود استفاده کنند. مسلمانان متفرق کار موثری برای جلوگیری از تحقق وعدة بالفور و تجاوزات صهیونیست ها نمی توانند انجام دهند.
۱۳) به رغم اینکه همة این موارد برخی موجب می شوند ما باور کنیم که زندگی ما بهتر از استثمارگران ما است. برخی معتقدند فقر اسلامی است، تحمل ظلم اسلامی است. این دنیا برای ما نیست،شادی های بهشت در جهان پس از مرگ مال ماست. همه ی آنچه که ما باید انجام دهیم ادای مراسم مذهبی خاص پوشیدن لباسهای مخصوص و حفظ ظاهری ویژه است. ضعف ما، عقب ماندگی ما و ناتوانی ما در کمک رساندن به برادران و خواهرانمان که مورد ظلم و ستم واقع می شوند بخشی از اراده ی الهی است. محنت های است که ما قبل از لذات بهشت در جهان آخرت باید آنها را تحمل کنیم. ما باید این سرنوشتی را که به آن دچار شده ایم بپذیریم لازم نیست کاری کنیم ما نمی توانیم دربرابر اراده ی الهی کاری کنیم.
ولی آیا این درست است که اراده ی الهی در این است که بتوانیم کاری کنیم ولی آن را انجام ندهیم؟ خداوند در سوره ی رعد در آیه ی ۱۱ می فرماید : که ما سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهیم مگر اینکه آن قوم خود برای تغییر سرنوشت خویش تلاش کنند.
۱۴) مسلمانان صدر اسلام همانند ما در عصر حاضر تحت ظلم و ستم بودند. ولی بواسطه تلاش های صادقانه و قاطعانه برای کمک به خویشتن و مطابق با تعالیم اسلام، خداوند به آنها یاری رساند تا دشمنان خود را شکست داده و تمدنی بزرگ و قدرتمند را بسازند. و لیکن ما، بویژه با این همه منابعی که خداوند به ما عطا کرده است، چه اقدامی کرده ایم.
۱۵) اکنون ما یک قدرت ۳/۱ میلیارد نفری هستیم. بزرگترین منابع نفتی دنیارا داریم. ثروت زیادی داریم. ما عقب مانده تر، نادان تراز اعراب حجاز نیستیم که اسلام را پذیرفتند. ما با نظام مالی جهان آشنا هستیم. ما۵۷ کشور از ۱۸۰ کشور دنیا را کنترل می کنیم. با این حال ما بیچاره تر و درمانده تر از تعداد اندک اعراب تازه مسلمان که پیامبر (ص) را بعنوان رهبر خود پذیرفتند، به نظر می رسیم. چرا؟ آیا این به خاطر اراده خداوند است یا به این خاطر است که ما دین خود را به غلط تفسیر کرده ایم، یا از پیروی و عمل به تعالیم صحیح مذهب خود قصور و غفلت کرده ایم و یا کارهای اشتباهی را مرتکب شده ایم؟
۱۶) دین ما دستور داده و امر کرده است که خود را برای دفاع از امت آماده سازیم. متأسفانه ما بر(اصل) دفاع تکیه نمی کنیم بلکه(هنوز) بر سلاح های دوره پیامبر متکی هستیم. آن سلاح ها و اسب ها دیگر نمی توانند برایمان مفید واقع شوند. ما به موشک و تفنگ،بمب و هواپیماهای جنگی، تانک و ناوهای جنگی نیاز داریم تا از خود دفاع کنیم. ولی چون آموختن علوم و ریاضیات و غیره را از رونق انداخته و تنها به آخرت پرداخته ایم، امروز توانی برای تولید سلاح های خودمان برای دفاع از خود نداریم و مجبوریم که سلاح های خودمان را از دشمنان و استعمارگران خود بخریم این همان پیامدیست که از تفسیر سطحی قرآن به دست می آید. پیامد توجه نکردن به اصل سنت پیامبر و تعالیم قرآن و پرداختن به ظاهر و روشها و ابزاری که در قرن نخست هجرت کاربرد داشتند. در مورد سایر تعالیم اسلام نیز وضع به همین منوال است. ما بیشتر نگران قالب و ظاهر کلمات هستیم تا پیام و منظور خداوند و تنها به تفسیر واژه ای و ادبی سنت پیامبر می پردازیم.
۱۷) امروزه ما تمامی امت مسلمان دچار اضمحلال و حقارت شده ایم. نسبت به مذهب ما غفلت شده اماکن مقدس ما از شکوه افتاده کشورهایمان اشغال شده و مردم ما گرسنگی کشیده و کشته می شوند.
۱۸) هیچ یک از کشورهای ما به راستی استقلال ندارند. ما تحت فشار استعمارگران خود هستیم تا خواسته های آنها را در مورد اینکه چگونه باید زنگی کنیم، چگونه بر سرزمینهای خود حکم برانیم و حتی باید چگونه فکر کنیم، اجرا کنیم.
۱۹) امروزه آنها می خواهندبه کشورهایمان حمله کنند، مردم ما را بکشند، شهرها و روستاهای ما را ویران کنند، آیا هیچ کار اساسی نیست که ما بتوانیم انجام بدهیم، آیا در اسلام این است که سبب این همه موارد شده است؟ یا این بدین خاطر است که ما از وظیفه ی خود مطابق با مذهب خود قصور کرده ایم؟
۲۰) تنها واکنش ما بیشتر عصبانی شدن است. مردم عصبانی نمی توانند خوب فکرکنند و به همین خاطر ما می بینیم که مردم نا معقول واکنش نشان می دهند. آنها خودشان دست به حمله می زنند و هر که را که بتوانند می کشند، حتی مسلمانان هم دین خود را، تا عصبانیت و خشم خود را فرو بنشانند. حکومت های آنان هیچ کاری برای متوقف ساختن آنها نمی توانند آنجام دهند. دشمن تلافی کرده و فشار بیشتری بر حکومت های آنان اعمال می کند و حکومت ها چاره ای جزاینکه تسلیم شده و تن در دهند و دستورات دشمن را بپذیرند، یعنی از دست دادن استقلال عمل.
۲۱) با این کار مردم آنها و امت ( اسلام) عصبانی تر شده و مخالف حکموتهای خود می شوند. هر اقدامی برای (دستیابی)به راه حل صلح آمیز به واسطه حملات کورکورانه برای عصبانی ساختن دشمن و جلوگیری از هر اقدام صلح آمیز،با شکست مواجه می شود.
۲۲) (اکنون) یک حس بیچارگی و نا امیدی در میان کشورهای مسلمان و مردمشان وجود دارد. آنها احساس می کنند که نمی توانند هیچ کاری را درست انجام دهند. آنها فکر می کنند آنچه انجام می دهند تنها وضعیت را بدتر میکند. مسلمانان همیشه توسط اروپائیان و یهودیان تحت سلطه بوده و مورد ظلم واقع می شوند، آنها همیشه فقیر، عقب افتاده و ضعیف خواهند بود. همانطور که گفته شد برخی معتقدند این اراده ی الله است که وضعیت مسلمانان این است که در این دنیا فقیر و مظلوم باشند.
۲۳) ولی آیا این درست است که ما باید برای خودمان کاری بکنیم و هیچ کاری نتوانیم بکنیم؟آیا این درست است که ۱/۳ میلیارد نفر نتوانند برای نجات خود از حقارت و ظلم و ستمی که از سوی دشمنی به مراتب کوچکتر در حق آنها اعمال شده است هیچ قدرتی اعمال کنند؟ آیا آنها فقط می توانند کورکورانه با خشم و عصبانیت عکس العمل نشان دهند؟
۲۴) اینطور نیست که هیچ چاره ی دیگری وجود نداشته باشد. ۱/۳ میلیادر نفر مسلمان نتوانند برای نجات خود از حقارت و ظلم و ستمی که از سوی دشمنی به مراتب کوچکتر در حق آنها اعمال شده است هیچ قدرتی اعمال کنند؟ آیا آنها می توانند کورکورانه با خشم و عصبانیت عکس العمل نشان دهند؟
۲۵) این طور نیست که هیچ چاره دیگری وجود نداشته باشد ۱/۳ میلیارد مسلمان نمی توانند توسط چند میلیون یهود شکست بخورند. باید راهی باشد وتنها اگر ما درنگ کرده و تفکر کنیم، نقاط ضعف و قوت خود را ارزیابی کنیم، برنامه ریزی کرده و استراتژی پیاده کنیم، خواهیم توانست راه حلی بیابیم و سپس مقابله به مثل کنیم. ما به عنوان امت اسلامی باید در پی تعلیمات و راهنمایی های قرآن و سنت پیامبر باشیم. مطمئنا تلاش (و مجاهدت) ۲۳ ساله پیامبر می تواند در مورد آنچه باید ونباید انجام دهیم دستور العملها و راهنمایی هایی برایمان در بر داشته باشد.
۲۶) ما در حقیقت خیلی قوی هستیم. ۳/۱ میلیارد مسلمان را نمی توان به راحتی از میان برداشت. اروپاییان۶ میلیون از ۱۲ میلیون یهودی را کشتند. ولی امروزه یهودیان با نمایندگان و عاملان خود بر جهان حکومت میکنند. آنها از دیگران برای جنگیدن و کشته شدن برای خودشان استفاده می کنند.
۲۷) ما شاید نتوانیم آن کار را کنیم. ما شاید نتوانیم همه ۱/۳ میلیارد مسلمان را متحد کنیم. ما شاید نتوانیم همه حکومتهای مسلمان را برای اقدام هماهنگ ترغیب کنیم. ولی اگر بتوانیم حتی یک سوم امت و یک سوم کشورهای مسلمان را اقدام مشترک ترغیب کنیم، می توانیم کاری از پیش ببریم. به خاطر بسپارید که پیامبر وقتی به مدینه رفت پیروان زیادی نداشت. ولی او انصار و مهاجرین را متحد کرده و از آن پس، آن قدر قوی شد که توانست از اسلام دفاع کند.
۲۸) ما نه تنها از نظر نیروی نظامی، بلکه در تمامی زمینه ها باید خودمان را قوی کنیم. کشورهایمان باید خوب اداره شوند و با ثبات باشند، از نظر مالی و اقتصادی باید قوی باشیم، صنعتی رقابتی و در تکنولوژی پیشرفت کنیم. این کارها زمان می برد ولی شدنی است و وقتی که صرف آن شود خوب صرف شده است. همه ما توسط مذهبمان به صبر توصیه شده ایم. ان الله مع الصابرین. مسلما در صبوری خیر و صلاحی است.
۲۹) ولی دفاع از امت، حملات مقابله به مثل باید پس از آن که ما خانه ها را درست چیدیم شروع شود. حتی امروز هم ما سرمایه و امکانات کافی برای به کار گیری علیه دشمن داریم. دیگر بر عهده ی ماست که آنها را شناسایی کرده و بدانیم و چگونه آنها را به کار بگیریم که جلوی تحولات و تغییرات اعمال شده توسط دشمن را بگیریم. این کار کاملا شدنی است، به شرط آن که ما تأمل کرده و فکر کنیم، طرح ریزی کنیم،استراتیژی پیاده کنیم و گامهای نخست اساسی را برداریم.
۳۰) در هر نزاعی، هر جنگی، هیچ چیز مهمتر ازاقدام هماهنگ و متناسب نیست. کمی از پیروی از مقررات و نظم (Discipline) همه آن چیزی است که بدان نیاز داریم. پیامبر در کوه احد شکست خورد چون نیروهایش نظم و آرایش خود را حفظ نکردند. ما این را می دانیم، ولی با این حال، مایل نیستیم که به خود نظم بخشیده و از اقدامات نامتناسب و ناهماهنگ دست برداریم. ما باید شجاع باشیم نه اینکه بی پروا باشیم. ما باید نه تنها به اجر خودمان در جهان آخرت بلکه به نتایج(پاداش) ماموریت(اقدامات) خود در این دنیا نیز فکر و تأمل کنیم.
سخنران: ماهاتیر - محمد
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید