پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


بررسی مضامین پایداری در سروده های"خلیل الله خلیلی"


بررسی مضامین پایداری در سروده های"خلیل الله خلیلی"
مقاله ای را كه می خوانید«بررسی مضامین پایداری در سروده های "خلیل الله خلیلی"» شاعر برجسته افغانستانی است كه به وسیله "رضا چهرقانی برچلویی " كارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی نوشته شده است.
بی تردید خلیل الله خلیلی (۱۲۸۶ ـ ۱۳۶۶ش) مشهورترین شاعر معاصر افغانستان است. او« شاعری است در قالب ،كهن گرا و در بیان نواندیش ، از سویی وارث سنت زیبایی شناسی قدیم است و به همین اعتبار به فصاحت و استواری زبان اهمیت می دهد و از سویی بنابر طبع نوجوی خود كوشیده است در همان چارچوب قوالب كهن نو آوری هایی به خرج دهد و در این مسیر از كاربرد قالب هایی مثل چارپاره هم پرهیز نكرده است .
درونمایه شعر خلیلی را جدا از توصیف ها و ستایش های مذهبی و سیاسی و اخوانیه هایی كه بنابر سنت در شعر همه اقران او دیده می شوند ، مفاهیم سیاسی و اجتماعی تشكیل می دهد . انتقاد از نابسامانی های كشور و بی كفایتی زمامداران ، دعوت به وطن دوستی و حفظ افتخارات كهن ، بیان تضادهای اجتماعی مثل فقر و غنا مضامین غالب شعر اویند. این مایه از تنوع در موضوعات و معانی در شعر كمتر كسی از اقران او در افغانستان و حتی ایران دیده می شود.او همچنان دلبستگی ای به استعمار ستیزی و باز گشت به خویشتن و وحدت در میان جوامع اسلامی دارد . و در این گرایش ها ، بدون تردید متأثر از علامه اقبال لاهوری است»۱
بی تردید خلیل الله خلیلی شاعری است در قالب ،كهن گرا و در بیان نواندیش ، از سویی وارث سنت زیبایی شناسی قدیم است و به همین اعتبار به فصاحت و استواری زبان اهمیت می دهد و از سویی بنابر طبع نوجوی خود كوشیده است در همان چارچوب قوالب كهن نو آوری هایی به خرج دهد و در این مسیر از كاربرد قالب هایی مثل چارپاره هم پرهیز نكرده است . درونمایه شعر خلیلی را جدا از توصیف ها و ستایش های مذهبی و سیاسی و اخوانیه هایی كه بنابر سنت در شعر همه اقران او دیده می شوند ، مفاهیم سیاسی و اجتماعی تشكیل می دهد .
عبدالغفور آرزو زندگی خلیلی را به سه دوره تقسیم كرده است :
« مبارز ـ مصلح ـ مبارز»۲‌او كه در یازده سالگی طعم شهادت پدر و تبعید و حصر را چشیده بود در آغاز جوانی با انگیزه های كاملا شخصی در صف مبارزان مردمی و مخالفان امان ا... خان قرار گرفت و در دولت مستعجل بچه سقا نیز چند صباحی مستوفی مزار شریف بود كه همین امر بهانه آزار او در زمان نادرخان شد.اما خلیلی در دوره دوم زندگی خود(یعنی پیش از انقلاب اسلامی افغانستان) شاعری بود نزدیك به دربار و مشاور فرهنگی ظاهر شاه، با این وجود ، صراحت او در انتقاد از دستگاه حاکم و بیان دردها و مسائل مردم و عتاب و خطاب مستقیم با بعضی از وزرا و وكلا شعر او را به مرزهای ادب پایداری نزدیك می كند.۳
خلیلی ، بعد از کودتای مارکسیستی و آغاز انقلاب اسلامی افغانستان(یعنی در دوره سوم حیات) ، هنر خود را یکسره در خدمت انقلاب و مبارزه با متجاوزان روس و دست نشاندگان آنها قرار داد و به همین دلیل بسیاری از صاحب نظران او را آغازگر شعر مقاومت افغانستان می دانند. واصف باختری در این بــاره می گـــوید : « نخستین شعـرهای جهادی كه به نام شعر مقاومت به افغانستان رسید از استاد خلیلی بود مانند مستزاد « ای وای وطن ، وای وطن وای وطن وای » و چند قصیده دیگر كه در امریكا سروده شده بودند »۴
"ابوطالب مظفری" هم علی رغم انتقاداتی كه نسبت به زندگی پیش از انقلاب خلیلی دارد ۵ مقام خط شكنی او را به رسمیت شناخته می گوید : « شعر مقاومت افغانستان با تجاوز نیروهای اشغالگر اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد و آغازگر آن هم پیرمرد وطن دوستی بود كه در انتهای عمر خویش خانه را روشن كرد.»۶
مقصود از پیرمرد وطن دوست در عبارت فوق خلیل ا...خلیلی است كه در آغاز به قدرت رسیدن كمونیست ها در ایالت نیوجرسی امریكا به سر می برد و نخستین واكنش های ادبی نسبت به این حادثه را در قالب اشعاری پرهیجان نشان داد .
وی پس از مدت كوتاهی به منظور نزدیك شدن به خاك وطن و همدردی با مردم جنگ زده خود ، امریكا را ترك گفت و به اسلام آبادِ پاكستان نقل مكان كرد و تا پایان عمر (۱۳۶۶ ه‍.ش)۷ همه توان شعری خود را مصروف جهاد و مقاومت در برابر متجاوزان نمود. اشعار انقلابی این شاعر دلسوخته توسط شخصیت ها و سازمان های جهادی بلافاصله پس از ســروده شدن در جزوات كوچك منتشر می شد و در صفوف مجاهدین دست به دست می گشت . تأثیر این اشعار در بالا بردن روحیه مجاهدین و تحریض مردم به مقاومت چنان بود كه بعضی عقیده دارند شعر او از تیر مجاهدان كارگرتر افتاده است .۸
ما در این مقاله شعر خلیلی را از منظر مضامین پایداری در دو دوره قبل و بعد از کودتای مارکسیستی در افغانستان ، مورد بررسی قرار خواهیم داد .
۱- مضامین پایداری در شعر خلیل الله خلیلی(قبل از کودتای مارکسیستی):
۱-۱- اینترناسیونالیسم اسلامی
با اینكه خلیلی را شاعری ملی گرا شمرده اند،گرایشات اینتر ناسیونالیسم اسلامی در آثار او جلوه های بارزی دارد. محمد سرور مولایی در این باره می نویسد : «عشق به وطن درزندگی واشعار وآثارخلیلی مفهومی بسیار گسترده دارد و تنها حدود جغرافیایی و سیاسی و مردمــان خاص را در بر نمی گیرد بلكه مــرزهای وطن او از دورتـرین نقطه های پیوند فرهنگی تا نزدیكترین روابط تاریخی سیاسی و اجتماعی و استوارترین علایق دینی و مذهبی و سنتی را شامل می شود.
در گستره فرهنگی و تاریخی و سیاسی و ادبی ، مزرهای وطن او از سواحل دریای گنگ در شرق تا آن سوی دجله و فرات و آسیای صغیر و سواحل مدیترانه در غرب،‌و سمرقند و بخارا و خوارزم در شمال تا دریای عمان و هند را در جنوب در می نوردد .»۹ در واقع خلیلی خود را موظف به موضع گیری در برابر مصائب تمام جهان به ویژه بلاد اسلامی می داند . و همین موضوع او را در كسوت یك مصلح اجتماعی و در مقام «كوچك ابدال» اقبال می نشاند. در دیوان او اشعار متعددی درباره الجزایر ، فلسطین ، عراق ، یمن و. . . وجود دارد که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم .
مكر اسرائیل مصروف جهاد مؤمنان با خویش در مكر و عناد
او چو دیواری قوی بر بسته صف مرد و زن در جستجوی یك هدف
مؤمن نامتحد در روز حرب روی این در شرق و روی آن به غرب
یا:
خصم در قدس است و جنگ اندریمن آه واو یلا ز بـازی زمن
(مجموعه اشعار ، ص۱۴)
خلیلی حتی درباره آتش بس چند روزه ای كه امریكا به مناسبت ایام میلاد مسیح در جنگ ویتنام اعلام كرد موضع گیری می کند و می گوید :
انبیــا رهـبران حـق بودند بهر تأمین صـلح جنگیدند
رهــبران زمــانه مــا بـین صلح را بهـر جنگ بگزیدند
گر دو روزی به احترام مسیح آتش جنگ را خموشیدند
همچو گرگی كه می رود به كمین زین عمل خیر خویش سنجیدند
تا نمانید چنگ و دندان تیز حـیله صلــح را تــراشیدند
(مجمو عه اشعار، ص ۱۴۲)
۱-۲ - انتقاد از اهل سیاست
از دیگر مضامین عمده شعر خلیلی ، انتقاد از سیاست و سیاست پیشگان است.
... به شهرستان عقل آدمی آتش زدند اكنون
سیاستجو به لبخندی ، حكمفرما به امضایی
كنون زین آتش فتنه شگفتی هاست درگیتی
كه بینی شعله اش جایی و آید دود ازجایی
(مجموعه اشعار ، ص ۳۶)
در جای دیگر سیاستمداران را تلویحا اسناد به خوك می دهد :۱۰
آتشی از جنگ افروزند هر دم در جهان این سیاست پیشگان شوم با افكار خویش
پیش ما از آشتـــی لافند اما در كمیـــن گرمتــــر سازند هر دم عــرصه پیكار خویش
ظالمان راگنج گوهركی كند قانع كه خوك گر به گلشن جا كند جوید همان مردارخویش
(مجموعه اشعار، ص ۸۱)
۱-۳- نفی استبداد
مضمون دیگر‏ نفی استبداد است كه با توجه به رابطه شاعر با ظاهر شاه ، غالبا در بیانی ملایم و غیر مستقیم ابراز می شود :
...فكر یك شخص رای مردم نیست هر صدایی صدای مردم نیست
فكر یك شخص هر قدر نیكوست تابع مد و جزر حالت اوست
دولتی را قوام بیشتر است كه در آن رأی قوم معتبر است
(مجموعه اشعار ، ص ۱۸۸)
۱-۴ - انتقاد از بی عدالتی اجتماعی و اقتصادی
خلیلی در اشاره به محرومیت مردم ، فساد مسؤولان ، بی عدالتی و ظلم موجود درجامعه ،خطاب به وزیر مطبوعات وقت می گوید :
ولی یك روز در اخبار دولت نخواندم ماجرای اهل ثروت
كه این آقای افخم ، این ولسوال چه سان چاپیده از خلق این همه مال
فلان كس از كجا كرد این همه زر كه قصرش با فلك گردیده همسر
نبودش از پدر جز كهنه شالی نه باغی نی سرایی نی نهالی....
چرا این جمع رشوت خوار قلاش نشد در یك جریده رازشان فاش
شگفت این است کاین رندان چالاك همی لافند از خدمت در این خاك
(مجموعه اشعار، ص ۱۵۶)
او اشعار دیگری هم درباره ظلم و بی عدالتی و محرومیت مردم دارد که «گریبان بینوا»،
«فقر گرسنگان» و «ناله خاركن» از آن جمله اند . ۱۱
خلیلی در دوران پیش از انقلاب با آنكه در بیان مصائب مردم و ظلم و بی عدالتی حاكمان كوتاهی نكرده ، شیوه لیبرال مآبانه را برای تحقق آرمان های خودبرگزیده است. در حقیقت او در این دوره تغییر اوضاع به نفع محرومان را در چهارچوب نظام سیاسی موجود و با روش های مسالمت آمیز جستجو می كند .
۲- مضامین پایداری در شعر خلیل الله خلیلی( بعد از کودتای مارکسیستی):
۲-۱- ستایش آزادی و آزادگی و مبازره با استبداد
ساختار حكومت در افغانستان ، همیشه ساختاری استبدادی بوده است . پیش از كودتای ماركسیستی ، حركت هایی كه در راستای محدود یا ساقط كردن استبداد صورت گرفته بود با سركوب شدید مواجه شدند . چنانكه جنبش مشروطیت در افغانستان به نتیجه نرسید و حركت افرادی همچون علامه بلخی هم در نطفه خفه شد .
در واقع تنها تجربه جمهوری در افغانستان ، دوران كوتاه حكومت داوود خان است كه رئیس جمهور آن نه با رأی مردم كه با كودتا به حكومت رسیده و به مراتب از پسر عم خود ظاهرشاه مستبد تر بود . بعد از كودتای ماركسیستی هم استبداد حزبی جای استبداد فردی را گرفت . استبدادی كه به اعتقاد صاحبنظران نوع ماركسیستی _ استالینی آن به مراتب خطرناك تر و بی رحمانه تر از استبداد فردی و سنتی شاهان است .
پرچمدار شعر ضد استبدادی دوران سلطنت ( پیش از کودتای ۱۳۵۷ ه‍.ش) علامه بلخی است . اگر مشروطه خواهان به دنبال تحدید استبداد و امثال خلیلی در پی مهار كردن آن بودند ، بلخی می كوشید تا استبداد را از ریشه ساقط كند. بعد از كودتای هفتم ثور نیز مردم افغانستان با شدت بیشتری به مبارزه با استبداد احزاب دست نشانده خلق و پرچم پرداختند و در این میان خلیلی ذوق و زبان خود را در خدمت اراده و خواست ملت قرار داد .
استبداد ستیزی ملت افغانستان از خوی آزادیخواهی و مناعت طبع آنان سرچشمه می گیرد آنان بردگی را عین شرمندگی می دانند به اعتبار همین روحیه ، خلیلی می گوید :
زندگی در بردگی شرمندگی است معنی آزاد بودن زندگی است
سر كه خم گردد به پای دیگران بر تن مـردان بود بار گران
بندهٔ حق در جهان آزاده است مست وی فارغ زجام و باده است ( اشكها و خونها ،‌)
آزادی ضامن شرافت است و جوانمردان در راه شرف جان می بازند .
عشق و آزادی و ایمان وشرف انسان است مرگ در راه شرف شأن جوانمردان است ( اشكها و خونها ،‌)
افغان یعنی جوانمرد۱۲ و جوانمرد كه شرف را با جان پاس می دارد زمام خویش به غیر نمی سپارد
زمام خویش سپردن به غیر بی شرفی است قسم خورم كه در این حرف اشتباهی نیست ( اشكها و خونها ،‌)
غیرت افغان از آزادگی است و آزادگی از مسلمانی نشأت می گیرد.
نیست مومن كه به آیین غلامان باشد حریت جوهر شمشیر مسلمان باشد
بندهٔ غیر شدن خصلت انسانی نیست سر نهادن به در غیر ، مسلمانی نیست ( اشكها و خونها ،‌)
به اعتقاد خلیلی دین و آزادی درخون افغان است پس تن به غلامی نمی دهد و طوق بندگی غیرحق را نمی پذیرد.
دین و آزادی است در ذرات خون ما نهان ما و این پیمان ما تا جان شود از تن برون
گر غلامی طوق الماس است بندبندگی است بشكنش در زیر پا چون كردی از گردن برون ( اشكها و خونها ،‌)
آزاده گردن به تیغ می دهد اما به طوق نه
گردن آزادگان را تیغ بهتر جای طوق مرد حق را سرفرازی باشد از دار و طناب ( اشكها و خونها ،‌)۲-۲- نفی سلطه و دخالت بیگانگان
اگر چه نیروهای خارجی ـ اعم از منطقه ای و بین المللی ـ در شكل بخشیدن به اكثر رخدادهای مهم تاریخ افغانستان تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم داشته اند ، هرگز روساخت اجرایی استعماری در این كشور برقرار نشده است . استعمار پیر انگلیس طی سه جنگ بزرگ با ملت افغانستان ، هر بار با شكستی فضاحت بار از میدان به در شد و عاقبت برای همیشه از منابع این كشور چشم پوشید . استعمار شرق نیز علیرغم ده سال حضور مستقیم در این كشور (۱۹۷۶ـ ۱۹۸۹م) سرانجام مجبور به فرار شد .
آسیب شناسی تفرقه و عدم اتحاد در مشرق زمین ـ به خصوص در كشور افغانستان ـ اساساً از دو منظر اختلافات مذهبی و اختلافات قومی قابل مطالعه است. همانطور كه اشاره كردیم اختلافات قومی و مذهبی همیشه درشرق و جود داشته و جنگ هفتاد و دو ملت دغدغه فرزانگان و شاعران بوده است خلیل الله خلیلی نیز به عنوان شاعری وطنخواه و روشن بین چه قبل و چه بعد از انقلاب نسبت به خطرات تفرقه هشدار داده است.
اصولاً روح شدیداً استقلال طلب افغان ها و وابستگی خدشه ناپذیر آنها نسبت به قبیله و خاك و بالأخره غرور ذاتی با خون سرشته ایشان سلطه هیچ بیگانه ای را در این كشور بر نمی تابد . اسلام نیز به عنوان دینی كه نفی هر گونه تسلط اقتصادی ،‌سیاسی و نظامی بیگانگان بخصوص كفار را بر پیروان خویش تكلیف می كند از مهمترین عوامل بیگانه ستیزی در میان مردم افغانستان است . چرا که دینداری در جامعه افغانستان ، بدون شك از بسیاری كشور های اسلامی دیگر ریشه دارتر و عمیق تر است .
در مسلمانی غلامی نیست فرمانش بدر
در مسلمانی اسارت نیست زنجیرش بتاب ( اشكها و خونها ، ص ۶۸)
شاعر از زبان ناهید ، بانوی مبارز افغان که در تظاهرات ضد کمونیستی کابل به شهادت رسید خطاب به متجاوزان روس می گوید :
به خاک ما چراای بی خدایان پای بنهادید؟
به جان ما چرا ای داعیان صلح افتادید ؟
شما بنیان گذار جور و تزویرید و بیدادید
ستمکارید وآدمخواروخون آشام وجلادید؟(دیوان اشعار ، ص ۴۲۴)
۲-۳ - دعوت به اتحاد و مبارزه با تفرقه
آسیب شناسی تفرقه و عدم اتحاد در مشرق زمین ـ به خصوص در كشور افغانستان ـ اساساً از دو منظر اختلافات مذهبی و اختلافات قومی قابل مطالعه است. همانطور كه اشاره كردیم اختلافات قومی و مذهبی همیشه درشرق و جود داشته و جنگ هفتاد و دو ملت دغدغه فرزانگان و شاعران بوده است خلیل الله خلیلی نیز به عنوان شاعری وطنخواه و روشن بین چه قبل و چه بعد از انقلاب نسبت به خطرات تفرقه هشدار داده است.
۲-۳-۱- اختلافات قومی
در افغانستان قومیت های گوناگون نظیر پشتون ، تاجیک ، ازبک ، ترکمن ، هزاره و ... زندگی می کنند که این تنوع قومی در طول تاریخ ، زمینه مناسبی را برای تفرقه افکنی استعمارگران فراهم ساخته است . خلیل ا... خلیلی دربیت زیر به سیاست های استعمار در تفرقه افكنی اشاره می کند.
هزاره كیست ، پشتون كیست ،‌تاجیك چیست؟‌ازبك چیست ؟
اساس فرقه بازی های استعمـار را بشكن ( اشكها و خونها ، ۹۵ )
در نمونه زیر هم شاعر ضمن اشاره به نقش استعمار در ترسیم جغرافیای سیاسی میهن خود ، ملت را از تفرقه و تشتت نهی می کند :
وای از ملتی كه دست قرون كرده اجزایشان به هم مقرون
شود آن ازبك این دگر تاجیك آن یكی دور و آن دگر نزدیك
این دو سه خط باطل موهوم چند باشد به مغز ما مرقوم ...
در بنای نسب فتاده خلل هست معیار عصر علم و عمل
آن هزاره كه می برد یك بار بهتر از صد وزیر رشوت خوار(مجموعه اشعار ، ص ۱۸۳)
۲-۳-۲- اختلافات مذهبی
خلیلی با آنکه پیرو مذهب عامه است از اظهار ارادت نسبت به خاندان امامت خود داری نکرده است در دیوان او ابیات بسیاری در ستایش از علی (ع) وجود دارد . او همچنین قصیده بلندی را به مناسبت فرخنده میلاد حضرت رضا (ع) ، هشتمین امام شیعیان ، سروده است . خلیلی در باب ضرورت وحدت مسلمانان می گوید :
بر مسلمانان مگر از دین حمایت فرض نیست ؟
پیرو توحید را با هم صداقت فرض نیست ؟
بهراین ناموس عظمی درس غیرت فرض نیست ؟
در جهاد حق مگر بر ما اخوت فرض نیست ؟(دیوان اشعار ، ص ۴۱۸) یا در جای دیگر با لحنی پدرانه ملت را به اتحاد و پرهیز از تفرقه دعوت می کند :
ملــت ورزیــده بــالــغ نظــر خود شناسد راه خیر و راه شر
خود به خود داند كه نیروی جهاد اتحـاد است اتحاد است اتحـاد (‌شبهای آوارگی ،۱۶۶)
۲-۴- ستایش مجاهدان و رزمندگان
ذات حضرت حق در بسیاری از آیات قرآن به صیغه امر و با صراحت دستور جهاد داده و برای عاملان این فریضه كه آنها را مجاهد می نامد ، درجه و مقامی عالی تعیین فرموده است . در نزد مردم افغانستـان نیز مجـاهدان راستین از ارج و قرب والایـی برخـوردار هستند و شاعران زیادی از جمله خلیلی در سپاس و ستایـش از این رزمندگـان نستوه راه خـدا شعر سروده اند. از نگاه خلیلی این مجاهدان راه حق جرعه نوشان خمخانه توحید و شیران دشمن شكار سپاه پیامبرهستند :
سرفرازان سپاه احمدند جرعه نوشان شراب سرمدند ( شبهای آوارگی ،‌)
او در شعری به نام سرود مجاهد ، رزمندگان را مؤید به قدرت الهی می داند و ایشان را بازوی توانای ملت می خواند :
ما مجاهد حقیم قدرت خدا با ماست هرکجا که رو آریم دست کبریا با ماست
از فراز سنگرها چشم مصطفی با ماست در طلوع هرصبحی طرفه مژده ها با ماست
ما به پیکر ملت بازوی تواناییم
اعتماد امروزیم افتخار فرداییم( دیوان اشعار ، ص ۴۲۱ )
ستایش خلیلی از رزمندگان به روزهای آغازین انقلاب اسلامی افغانستان باز می گردد او به هنگام اقامت در نیوجرسی و پیش از مهاجرت به پاکستان در ستایش رزمندگان می گوید :
ای برهنه پا سرو سر افراز تویی تو سردار سزاوار به هر ناز تویی تو
دشمن شکن و فاتح وسرباز تویی تو فرمانده این خاک از آغاز تویی تو
غیر از تو کسی نیست در این مرز کهن وای
ای وای وطن وای وطن وای(دیوان اشعار ، ص ۲۲۴)
۲-۵- بیان مصائب و دشواری های جنگ
جنگ از پدیده های بلا خیز و مصیبت بار عالم است كه در گذر خود از گردنه های صعب العبور تاریخ ، انبوهی از كشته و ویرانی بر جای می نهد . افغانستان هم از كشورهایی است كه به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود ، تاریخی پر از جنگ را پشت سر نهاده است . «گه سكندر، گه عرب گاهی مغول و اینك فرنگ» با انگیزهای گوناگون بدین كشور هجوم آورده اند و ره آورد این تهاجمات مشتی یتیم و بیوه و خانه ویران شده و مزرعه به آتش كشیده بوده است . خلیلی هجوم بی رحمانه روس ها به کشور خویش را چنین تصویر می کند :
به هرجا نعره تكبیر و چادرهای خون افشان
یكی در شعله ها سوزان ، یكی در موج خون غلتان
یكی را تیغ بر سینه ، یكی را تیر بر چشمان
یكی را در جگر خنجر ، یكی را در دهان پیكان ( ‌اشكها و خونها ،‌ص ۱۸۹ )
جنگ ، زن و مرد و پیر و جوان نمی شناسد ، همه را به خاك و خون می كشد
چه دختران كه به خون ، سرخ كرده زلف سیاه به جای آنكه بیالایدش به مشك و عبیر
چه كودكان كه سپردند تن به پنجه مرگ ولی هنوز لب خود نشسته اند از شیر ( اشكها و خونها ، ۱۷۸)
بوی خون تمام دشت را فرا گرفته است . جنگ تنها در «خاك آریا» نیست . از «پامیر تاجلجتا» ، از جیحون تا فرات ، از افغانستان تا عراق در تب جنگ می سوزد .
راه دشوار است وشب تاریك و دشمن در كمین بر فضا افكنده سایه ابرهای سهمگین
از لب جیحــون به خون سرخ است تا شط فرات و ز در خیبر در آتش می تپد تا خانقین ( اشكها و خونها ، ص ۵ )
شاعر عید مصیبت زده را به مادر داغدیده چنین تبریك می گوید :
مبارك باد عید آن مادری را كه فرزندش به خون غلتیده امروز
به جای روی گـرم تابناكش به زاری مرقدش بوسیـده امروز( اشكها و خونها ، ص ۸۳)
۲-۶- شرح رنج غربت و بیان مشكلات مهاجرت
وطن در شعر و اندیشه خلیلی جایگاه ویژه ای دارد و یکی از مضامین کلیدی دیوان او محسوب می شود .
داند خدا كه بعد خدا می پرستمت هان ای وطن مپرس چرا می پرستمت( اشكها و خونها ، ص ۳۵ )
غربت نیز در تقابل با مفهوم وطن معنا پیدا می كند.در واقع وطن همچون مادری است كه انسان در آغوش او احساس آرامش و امنیت می كندو بی او در ازدحام هر چه غیر اوست خود را غریب می بیند .
زیـر این سقف بلـند تابناك روی این سطح فراز و پست خاك
بی وطن را هیچ جا آرام نیست ( اشكها و خونها ، ص ۱۱۸ )
حقیقت این است كه مضمون غربت و آوارگی به دنبال اشغال افغانستان توسط روس ها و مهاجرت مردم به نقاط دور و نزدیك دنیا وارد شعر و ادبیات این كشور شد . از این تاریخ به بعد شاعران افغانستان تنها از روزن اینترناسیونالیسم اسلامی به مفهوم وطن نمی نگرند خلیلی كه تا قبل از ۱۳۵۷ ه‍.ش. وطن خود را از شرق دور تا شمال افریقا وسعت داده بود‌در این دوره فقط از افغانستان خودش دم می زند :
ای گـرامی خاك پــاكم ای وطـــــن ای فــدای خار خارت جان مـن
گر چه خاك دیگران بس دلكش است دور از تــو در نگــاهم آتش است
تـو نـه خـاكی مـایهٔ جـان منــی تو بمــان ای آنكــه جانـــان منـــی
جان مـا «گر رفت گو رو باك نیست تو بمان ای آنكه چون تو پاك نیست»‌
تو بمــان ای كــعبه نــاموس مــا ای امــید خــاطر مــأیـوس مـــا ( ‌شبهای آوارگی ، ص ۴۳)
فرا رسیدن بهار، غم غربت و یاد وطن را در دل شاعر دامن می زدند :
وطن نوروز می آید ،‌خلد در چشم ما چون خار
گیاهش ، سنبلش ، سروش ، بهارش ، باغ و نسرینش ( اشكها وخونها ، ۸۳)
بنا بر این خلیلی عید را به آوارگان اینگونه شادباش می گوید :
مبارك باد عید آوارگـان را كه زیر آسمان جایی ندارند
اگر اینجا به غربت جان سپارند برای قبر مأوایی ندارند ( اشكها وخونها ، ۸۳)
در ابیات زیر هم سخن از بهار و لاله و داغ ، اشارتی ظریف به شهادت فرزندان میهن است .
وطن ! آمد بهار امـا نبینم گـل به دامـانت نیایـد نغمه شادی ز مرغان غزلخوانت
به جای موج،خون می جوشد از انهار خندانت به جای لاله روید داغ از طرف بیابانت ( اشكها و خونها ، ۹۴)
از تأثیرگذارترین اشعار خلیلی در شرح غربت ، قصیده ای است که شاعر در اقتفای تبعیدی یمگان سروده و مطلع آن چنین است :
هر دم زند بر رگ جان نیشتر مرا آوارگی از این چه كند بیشتر مرا ( اشكها و خونها ، ۳۳)
۳- خلاصه و نتیجه گیری :
با بررسی آثار خلیل الله خلیلی در می یابیم كه این شاعر توانای افغان در طول حیات شعری خود همواره به مسایل سیاسی و اجتماعی توجه داشته است به گونه ای كه در بررسی آثار وی از این دیدگاه ، با اشعار متعددی رو به رو می شویم كه واجد مضامین پایداری هستند .
مروری بر سروده های خلیلی در دوران حكومت سلطنتی (پیش از كودتای ماركسیستی ) نشان می دهدكه اینتر ناسیونالیسم اسلامی ، انتقاد از بی عدالتی های اجتماعی و اقتصادی و انتقاد از سیاست پیشگان عمده ترین مضامین سیاسیـ اجتماعی مطرح شده در دیوان خلیلی هستند در كنار این مضامین ، گاهی نیز شاعر به صورت ضمنی و تلویحی به نفی حكومت استبدادی پرداخته است.
مروری بر سروده های خلیلی در دوران حكومت سلطنتی (پیش از كودتای ماركسیستی ) نشان می دهدكه اینتر ناسیونالیسم اسلامی ، انتقاد از بی عدالتی های اجتماعی و اقتصادی و انتقاد از سیاست پیشگان عمده ترین مضامین سیاسی ـ اجتماعی مطرح شده در دیوان خلیلی هستند در كنار این مضامین ، گاهی نیز شاعر به صورت ضمنی و تلویحی به نفی حكومت استبدادی پرداخته است .
خلیلی در دوران انقلاب اسلامی افغانستان (پس از كودتای ماركسیستی) نیز به عنوان شاعری پییشتاز در عرصه شعر مقاومت افغانستان شناخته شده است .چنانكه پیشتر اشاره كردیم بسیاری از صاحبنظران او را به عنوان نخستین شاعر جهادی می شناسند . آثار منتشر شده خلیلی در این دوره نشان می دهند كه وی توان شعری خود را یكسره در خدمت نهضت جهادی افغانستان قرارداده است. لذا ستایش آزادی و آزادگی ، مبازره با استبداد ، نفی سلطه و دخالت بیگانگان ، دعوت به اتحاد و مبارزه با تفرقه ، ستایش مجاهدان و رزمندگان ، بیان مصائب و دشواری های جنگ و شرح رنج غربت و بیان مشكلات مهاجرت عمده ترین مضامین سروده های او در این دوره هستند .
در پایان باید به این نکته اشاره نماییم که مضامین سیاسی و اجتماعی در شعر خلیلی محدود به موضوعات یاد شده نیست و بررسی همه جانبه شعر او از منظر ادبیات پایداری مجال فراختری را می طلبد .
پی نوشت ها :
۱- محمد كاظم كا ظمی ، شعر پارسی ، ص ۱۰۶
۲- عبدالغفور آرزو ، نقد خلیلی ، ص ۷۵
۳- مانند مثنوی «صدق آباد» كه خطاب به وزیر مطبوعات وقت سروده شده و در آن با صراحت از بدبختی های مردم و بی دردی زمامدارن سخن می گوید .رك ؛ خلیل ا.. خلیلی ، ‌مجموعه اشعار ، ص ۱۵۵
۴- واصف باختری ، دیروز ، امروز و فردای شعر افغانستان ، مجله شعر ، ش۱۴ ، ص ۷۷
۵- ابوطالب مظفری ، از سر تربت آتش نفسان می آیم ، ص ۱۰۲ ، شانه های زخمی پامیر ، به کوشش م . ح . ملك جعفریان.
۶- ابوطالب مظفری ، شاعری جستجوی حقیقت است ، مجله شعر ، ش ۱۳ ، ص ۸۷
۷- برای آگاهی از چند و چون واپسین روزهای حیات خلیلی و چگونگی مرگ او رك: محمود طاووسی ، مثنوی هزاره اول ، صص ۱۵ ـ ۲۸
۸- چنگیز پهلوان ، شعر امروز افغانستان ، مجله آینده ، ش ۷-۱۲ ، ص ۳۱۸
۹- محمد سرور مولایی ، به یاد خلیل ا.. خلیلی ، مجله آینده ، ش ۳ـ ۵ ، ‌ص۳۵۷ و ۳۵۸
۱۰- برای آگاهی از دلایل خصومت خلیلی با سیاست پیشگان رك: عبدالغفور آرزو ، نقدخلیلی ، ص ۶۷
۱۱- رك: خلیل ا... خلیلی ،‌مجموعه اشعار ، ص ۱۷۶ ، ۱۱۷ ،‌
۱۲- افغان از ریشه «اوه گانه» است و معنایی نزدیک به شوالیه و جوانمرد دارد رک : مری لوئیس كلیفورد، سرزمین و مردم افغانستان ،ترجمه مرتضی اسعدی ، ص۱۴۱
فهرست منابع و مآخذ
ـ آرزو ، عبدالغفور، ۱۳۷۵ ، نقدخلیلی ، چ اول ، مشهد ، ترانه .
ـ باختری ، واصف ، ۱۳۷۳ ، دیروز ،‌امروز و فردای شعر افغانستان ، مجله شعر ، ش ۱۴.
ـ پهلوان، چنگیز ، ۱۳۷۷ ، شعر امروز افغانستان ، مجله آینده ، شماره ۷-۱۲.
ـ خلیلی ، خلیل ا... ، ۱۳۶۴، اشك ها و خون ها ، چ اول ، اسلام آباد ، انتشارت رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران.
ـ خلیلی ،خلیل ا... ، ۱۳۷۸، دیوان ، با مقدمه دكتر محمد سرور مولایی ، چ اول ، تهران ، عرفان.
ـ خلیلی ، خلیل ا... ، ۱۳۶۵ ، شب های آوارگی ، چ اول ، اسلام آباد ، شورای ثقافتی جهاد افغانستان.
ـ خلیلی ، خلیل ا... ، ۱۳۷۲، مجموعه اشعار ، به كوشش مهدی مداینی ، چ اول ، تهران ،‌پژوهشگاه.
ـ طاووسی، محمود ، ۱۳۷۸ ، مثنوی هزاره اول ،‌چ اول ، شیراز ،‌نوید.
ـ كاظمی ، محمد كاظم ، ۱۳۷۹ ، شعر پارسی ، چ اول ، مشهد ، ضریح آفتاب.
ـ كلیفورد ، مری لوئیس ،۱۳۷۱ ، سرزمین و مردم افغانستان، ترجمهٔ مرتضی اسعدی ،‌چ دوم ،‌تهران ، علمی و فرهنگی.
ـ مظفری ، ابوطالب ، ۱۳۷۳ ، شاعری جستجوی حقیقت است ،‌مجله شعر ، ش ۱۳.
ـ ملك جعفریان ،‌محمد حسین ، ۱۳۷۱، شانه های زخمی پامیر ،‌چ اول ، تهران ، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی.
ـ مولایی ، ‌محمد سرور ، ۱۳۶۸، به یاد خلیل ا... خلیلی ، مجله آینده ، شماره ۳-۵ .
رضا چهرقانی برچلویی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آتی‌بان