پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

نمونه هایی از فضائل امام رضا (ع)


نمونه هایی از فضائل امام رضا (ع)
● دعای مستجاب
آل برمك، مخصوصاً یحیی بن خالد بر مكی برای حفظ حكومت و مقام خویش هارون عباسی را وادار كردند تا موسی بن جعفر (ع) را شهید كرد، بدین سبب امام رضا (ع) در مكه به آنها نفرین كردند، حكومت و مقامشان تار و مار گردید.
محمد بن فضیل گوید: ابوالحسن رضا (ع) را دیدم، در عرفات ایستاده و دعای می‏كرد. بعد سرش را پایین انداخت، (گویی چیزی به قلب مباركش الهام شد) كه وی علت سر به زیر انداختن را پرسیدند؟ فرمود: به برامكه نفرین می‏كردم كه سبب قتل پدرم شدند. خداوند امروز دعای مرا درباره آنها مستجاب كرد، امام از مكه برگشت، چیزی نگذشت كه در همان سال، هارون بر آنها خشم گرفت وتار و مارشان كرد، جعفر برمكی شقه شد، پدرش یحیی به زندان رفت، بطوری متلاشی شدند كه مایه عبرت مردم گشتند.
● علم غیب ‏
حسن بن علی بن وشا از مسافر نقل می‏كند: با ابوالحسن الرّضا (ع) در «منی» بودم، یحیی بن خالد با گروهی از آل برمك از آنجا گذشتند. امام صلوات الله علیه فرمود: بیچاره‏ها نمی‏دانند در این سال چه بلایی به سرشان خواهد آمد، بعد فرمود: بدانید عجیب‏تر از این آن است كه من با هارون مانند این دو انگشت خواهم بود، آنگاه دو تا انگشت مبارك را در كنار هم گذاشت. مسافر گوید: والله من معنی این كلام را نفهمیدم مگر بعد از آنكه امام را در طوس در كنار قبر هارون دفن كردیم.
● لقب رضا ازخدا است
ابونصر بزنطی رضوان الله علیه گوید: به امام جواد صلوات الله علیه گفتم: قومی از مخالفان شما می‏گویند: پدرت صلوات الله علیه را مأمون، رضا لقب داد، كه به ولایت عهدی راضی شد. فرمود: به خدا قسم، دروغ گفته و گناهكار شده‏اند. پدرم را خدای تعالی رضا لقب داده است زیرا كه به خداوندی خدا در آسمانش و به رسالت رسول الله و ائمه در زمینش راضی بود.
گفتم: مگر همه پدرانت چنین نبودند؟ فرمود: آری. گفتم: پس چرا فقط پدرت به این لقب ملقب شدند؟ فرمود: چون مخالفان از دشمنانش مانند موافقان از دوستانش از وی راضی شدند و چنین چیزی برای پدرانش به وجود نیامد، لذا از میان همه به رضا ملقب گردید.
ناگفته نماند: مخالفان خواسته‏اند با این طریق منقصتی بر آن حضرت فراهم آوردند، ولی چنانكه دیدیم این لقب از جانب خدا بوده است، درست است كه همه امامان صادق، كاظم، رضا، جواد و هادی و... بودند ولی برای هر یك بمناسبتی لقب بخصوص تعیین گشته است .
● حضرت ابوالحسن رضا (ع) در«نیاج»
ابو حبیب نیاجی ۴ گوید: رسول خدا (ص) را در خواب دیدم كه به «نیاج» آمد و در مسجدی كه حاجیان هر سال می‏آمدند نشست گویا محضر ایشان رفته و سلام كرده و مقابلش ایستادم، در پیش آن حضرت طبقی از برگ درختان خرمای مدینه بود و در آن خرمای صیحانی داشت. گویا رسول خدا مشتی از آن خرما را به من داد، شمردم هیجده تا بود، - پس از بیداری - خوابم را چنین تأویل كردیم كه هیجده سال عمر خواهم كرد.
بعد از بیست روز در زمینی بودم كه برای زراعت آماده می‏كردند، مردی پیش من آمد گفت: حضرت ابوالحسن رضا (ع) به «نیاج» آمده و الان در مسجد نشسته‏اند. در این بین دیدم كه مردی به دیدار آن حضرت می‏روند، من هم به زیارت آن بزرگوار شتافتم، دیدم در محلی نشسته كه رسول خدا (ص) را در آنجا دیده بودم، زیر آن حضرت حصیری بود مانند حصیرری كه در زیر جدش بود. و در پیش وی طبقی از برگ درخت خرما و در آن خرمای صیحانی قرار داشت .
سلام كردم، جواب سلامم را داد و از من خواست نزدش بروم، مشتی از خرما به من داد كه شمردم هیجده تا بود، گفتم: یابن رسول الله (ص)! زیاد بدهید، فرمود: اگر رسول خدا (ص) زیاد داده بود ما هم زیاد می‏دادیم «فقال لوزادكَ رسولُ اللّه لزدْناكَ».
● فضایل امام رضا(ع)اززبان ابراهیم بن عباس
ابراهیم بن عباس گوید: امام رضا (ع) نشد كه به كسی در سخن گفتن ظلم یا جفا كند، هر كه با او سخن می‏گفت، كلام او را قطع نمی‏كرد و مجال می‏داد تا آخر سخنش را بگوید. اگر كسی حاجت پیش او می‏آورد در صورت امكان ابداً او را رد و مأیوس نمی‏كرد. ندیدم كه در پیش كسی پایش را دراز كند، و ندیدم در پیش كسی تكیه كند. ندیدم كه به كسی از غلامانش فحش بدهد، ندیدم كه آب دهان را به زمین اندازد، و ندیم كه با صدا و قهقهه بخندد بلكه فقط تبسم می‏كرد.
چون سفره طعام را باز می‏كردند همه خدمتكاران و غلامانش را و حتی دربان را با خود در سر سفره می‏نشانید. شبها كم می‏خوابید، بیشتر بیدار می‏ماند، اكثر شبها از اول تا آخر احیا می‏كرد، بسیار روزه می‏گرفت، در هر ماه سه روز روزه از وی فوت نمی‏شد. می‏گفت : این روزه همه عمر است «ذلك صومُ الدّهر» .۶ در پنهانی بسیار احسان می‏كرد و صدقه می‏داد، این كار را بیشتر در شبهای ظلمانی انجام می‏داد، هر كه گوید: نظیر او را در خوبی دیده‏ام، باور نكنید .
▪ مبارزه با اسراف
روزی غلامانش میوه‏ای را خوردند ولی آن را تمام نخوردند و مقداری مانده به دور انداختند، امام صلوات الله علیه بر آنها بر آشفت و فرمود: سبحان الله، اگر شما بی نیاز هستید دیگران بدان نیازمندند، بجای انداختن، به مستمندان انفاق كنید، «سبحان الله ان كنتم استغنیتم فان اُنا ساً لم یستغنوا اطعموه من یحتاج الیه»
▪ علم غیب ‏
محمد بن سنان گوید: به آن حضرت عرض كردم: خودت را به امامت و پیشوایی مشهور كرده و در جای پدرت نشستی حال آن كه از شمشیر هارون خون می‏ریزد؟! فرمود: قول رسول خدا (ص) به من این جرأت را داده است، آن حضرت فرمود: اگر ابوجهل مویی از سر من بركند، بدانید كه من پیغمبر نیستم، و من می‏گویم: اگر هارون توانست مویی از سر من بگیرد بدانید كه من امام نیستم.
● فضیلت زیارت امام رضا(ع)
رسول خدا (ص) فرمود: بزودی پاره‏ای از بدن من در زمین خراسان دفن می‏شود، هیچ غمگینی او را زیارت نمی‏كند، مگر آن كه خدا غمش را زایل می‏كند و هیچ گناهكاری او را زیارت نمی‏كند، مگر آن كه خدا گناهانش را می‏آمرزد. «قال رسول اللّه (ص) ستّد فَنُ بضعهٌٔ منی بخراسان مازارها مكروب الا نفس الله كربه و لا مذنب الا غفرالله ذنوبه» ۱۰زیارت ائمه علیهم السلام مانند توبه از مكفرات است و مصداق: «ان الحسنات یذهبن السیئات» (هود: ۱۱۴) می‏باشد، رسول خدا (ص) این كلام را در وقتی فرموده كه هنوز پدر و مادر امام هم به دنیا نیامده بودند.
امام جواد صلوات الله علیه به داوود صرمی فرمود: «من زار ابی فله الجنهٔ» . هر كه قبر پدرم را زیارت كند اجرش بهشت است .
و در روایت دیگری فرمود: هر كس قبر پدرم را عارفاً بحقه زیارت كند ازطرف خدا بهشت او را ضمانت می‏كنم: «قال ابوجعفر محمد بن علی الرضا (ع) ضمنت لمن زار قبر ابی (ع) بطوس عارفاً بحقه الجّنهَٔ علی اللّه عزوجل»
● سخنی گهربار
ثامن الائمه صلوات الله علیه فرمود: مؤمن، مؤمن (واقعی) نمی‏شود مگر آن كه در وی سه سنت (عادت و كار) باشد: سنتی از پروردگارش ،سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش. اما خصلتش از پروردگار آن است كه اسرار مردم رإ؛ّّ مخفی بدارد و افشا نكند و اما خصلتش از پیامبر آن است كه با مردم مدارا كند، و امام خصلتش از امام آن است كه در ضررهای بدنی و مالی صبر و استقامت داشته باشد. «قال الرضا (ع) لایكون المؤمن مؤمناً حتّی یكونَ فیه ثلاث خصالٍ: سنهٌٔ من ربه و سنهٔ من نبیه و سنهٔ من ولیّه، فاما السّنهُٔ من ربه فكتمان السر و اما السنهٔ من نبیه فمداراهٔ الناس و اما السنهٔ من ولیّه فالصبر فی الباساء والضراء» تحف العقول: ص ۴۴۲.
● احسان
مردی به محضر حضرت رضا (ع) آمد و گفت: به اندازه مروت خویش به من احسان كن، فرمود: نمی‏توانم (زیرا مروت امام خارج از حد بود). گفت: پس بقدر مروت من احسان كن، امام فرمود: آری، بعد به غلامش فرمود: دویست دینار به او بده.
امام در روز عرفه در خراسان همه مالش (شاید نقدینه باشد) را احسان كرد و به اهل نیاز تقسیم فرمود. فضل بن سهل گفت: این غرامت و اسراف است. فرمود: نه، بلكه غنیمت است، آنچه را كه در آن پاداش و كرامت هست، غرامت مشمار.
● علی بن موسی عالم آل محمد
موسی بن جعفر صلوات الله علیه به پسرانش می‏فرمود: برادرتان علی بن موسی عالم آل محمد است، از او از دینتان بپرسید، آنچه می‏گوید حفظ كنید، من ازپدرم امام صادق (ع) دفعات شنیدم می‏گفت: عالم آل محمد در صلب تو است ای كاش او را درك می‏كردم، او همنام امیرالمؤمنین علی است. .۱۴ امام صادق صلوات الله علیه در ۲۵ شوال ۸۳ هجری از دنیا رفت، امام رضا (ع) بعد از ۱۶ روز در ۱۱ ذوالقعده همان سال به دنیا آمد.
● تواضع
مردی از اهل بلغ گوید: در سفر خراسان در خدمت امام رضا (ع) بودم .روزی طعام خواست، همه خدمتكاران از سیاهان و دیگران را كنار سفره جمع كرد، گفتم: فدایت شوم ،بهتر آن است كه آنها در خوان دیگری بخورند. فرمود: آرام باش پروردگار همه یكی است، مادرمان حوا و پدرمان آدم یكی است، مجازات بسته به اعمال است «فقال: مه ان الرّبّ تبارك و تعالی واحد، والام واحدهٔ والاب واحد و الجزاء بالاعمال» .
● بنده نوازی
امام صلوات الله علیه به غلامانش گفته بود: در وقت طعام خوردن اگر بالای سرتان هم بایستم قبل از تمام كردن طعام برنخیزید، یاسر گوید: گاهی بعضی از ما را صدا می‏كرد، می‏گفتند: مشغول طعام خوردنند، می‏فرمود: پس بگذارید طعامشان را تمام كنند: «قال: ان قمت علی رؤوسكم و انتم تاكلون فلاتقوموا حتی تفرغوا».
● توحید
بزنطی علیه الرحمهٔ نقل می‏كند: مردی از ماوراء نهر بلخ خدمت امام رضا (ع) آمد و گفت: از شما سؤالی می‏كنم اگر جواب دادید به امامتان معتقد خواهم بود، حضرت فرمود: از هر چه می‏خواهی بپرس.
گفت: مرا از خدایت خبر بده، در كجا بوده و چطور بوده و بر چه چیز تكیه كرده بوده است؟ امام (ع) فرمود: «انّ اللّه اَیّنَ الأَینَ بلاأینٍ و كَیّفَ الكْیفَ بلا كیفٍ و كان اعتمادُه علی قدرته» .
یعنی خداوند به وجود آوردنده مكان است بی آنكه مكانی داشته باشد و به وجود آورنده كیفیت است بی آنكه كیفیتی داشته باشد و اعتمادش بر قدرتش بود، (خدا لامكان است، مكان از عوارض جسم است، خدا جسم نیست، كیفیت، مخلوق خداست، لازمه‏اش محدود بودن است، خدا بی انتها است، خدا بر قدرت خود ایستاده، هستی را از جایی دریافت نكرده است).
آن مرد چون این جواب را شنید برخاست، سر مبارك امام را بوسید و گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و ان علیا وصی رسول الله والقیّمُ بعده بما أَقام به رسول الله و انّكم الائمهٔ الصادقون و انك الخلف بعدهم» ۱۷ ظاهراً آن مرد از فلاسفه بوده و از جواب امام (ع) پی‏به دانایی و امامت آن حضرت برده است .
منابع
عیون اخبارالرضا: ج ۲ ص ۲۲۵ باب ۵۰.
عیون اخبارالرضا: ج ۲ ص ۲۲۵ باب ۵۰.
- علل الشرایع: ج ۲ ص ۲۳۷ باب ۱۷۲.
نیاج بر وزن كتاب روستایی است در بادیه.
عیون اخبارالرضا: ج ۲ ص ۲۱۰ باب ۴۷، بحار ج ۴۹ ص ۳۵.
چون بحكم «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها» هر یك روز در جای ده روز است .
عیون اخبار الرضا: ج ۲ ص ۱۸۴، بحار ج ۴۹ ص ۹۱.
انوار البهیه ص ۱۰۷.
انوار البهیه ص ۱۰۷.
وسائل الشیعه: ج ۱۰ ص ۴۳۳ و ۴۳۵.
وسائل الشیعه: ج ۱۰ ص ۴۳۳ و ۴۳۵.
وسائل الشیعه: ج ۱۰ ص ۴۳۳ و ۴۳۵.
بحارالانوار /۱۰۱/ ۱۰۰/ ۴۹.
بحارالانوار /۱۰۱/ ۱۰۰/ ۴۹.
بحارالانوار /۱۰۱/ ۱۰۰/ ۴۹.
فروع كافی: ج ۶ ص ۲۹۸.
اصول كافی: ج ۱ ص ۸۸ باب الكون و المكان.
(خاندان وحی، سید علی اكبر قریشی، ص ۵۷۰ - ۶۰۴)
منبع : سایت مداحی