سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

جهان متن و جهان مخاطب


جهان متن و جهان مخاطب
هرمنوتیک عمری به درازنای «متن» دارد. هر کجا که متنی تصنیف شده و بیانی پایان یافته باشد، باید چشم به راه هرمنوتسین ها ماند، اما «هرمنوتیک» از چه با ما سخن می گوید؟ قصد این دانش از واکاوی متون و بیان های ثبت شده چیست؟ چرا بشر باید به هرامسه و علم هرمنوتیک معتمد باشد؟ آیا آنچه که هرمنوتیک می گوید، در صحت کامل است؟ آیا کاویدن معنا به دست هرمنوتسین ها و ورود به دنیای متن الزاماً منجر به دستیابی به حقیقت و معنای متن می شود؟
این چند پرسش در کنار چندین سوال دیگر، در حول و اطراف هرمنوتیک وجود دارد و البته پاسخ دادنی است.
دانستن این نکته که همگی ما به گونه یی بر سر سفره گسترده هرمنوتیک زانو زده ایم و از آن بهره ها می بریم، شاید یک دستاورد علمی نباشد، اما بی شک بازیافت امری فلسفی در روزمره زندگی انسانی است که فی نفسه جالب می نمایاند. انسان در زمانه و زندگی خود، بی خبر و ناخواسته، بارها و بارها از فن هرمنوتیک برای پیشبرد زندگی روزانه خود سود می جوید. نویسنده ایرانی در کتابی موجز که مجموعه درس گفتارهای اوست، کنش های انسانی را در گستره هرمنوتیک جای می دهد. «شخصی که می کوشد از گفته های دوستش به رازی پی ببرد، دانش آموزی که می کوشد مساله یی هندسی را حل کند، سیاستمداری که می کوشد گفته های قبلی خود را تصحیح کند و عاشقی که می خواهد عشق خود را ابراز کند، شاعری که شعر می گوید، همگی داخل قلمرو گسترده هرمنوتیک فعالیت می کنند.»۱ اما پیوند هرمنوتیک با دانش سیاسی و علم سیاست در کجاست؟ هرمنوتیک در علوم سیاسی چه معنایی می تواند متبادر کند؟ آیا اصولاً تفسیر در سیاست از معنایی برخوردار است یا خیر؟ شاید پاسخ مستقیم این پرسش ها نیز در مقاله حاضر یافت نشود، سیاست به عنوان علم قدرت، بی نهایت در متن جامعه نفوذ کرده است. پرواضح است که نظام های معرفتی گوناگون نیز، آنگاه که قصد گره خوردگی با روش های مشخص جهت ارائه طریق و قواعد نیل به معنی و حقیقت هستی داشته باشند، با «سیاست» پیوندی همبسته برقرار می کنند. سعی این مقاله عیان کردن نقاطی است که تفکر هرمنوتیکی، نتایج سیاسی بار می آورد. همچنین نگاه سیاسی به فلسفه هرمنوتیک باعث پدیدآیی روش ها و انگاره هایی شده است که در طول مقاله بدان ها اشاره می رود. نیز باید اضافه کرد که هرمنوتیک به عنوان روشی برای فهم اندیشه سیاسی نیز مورد عنایت مقاله حاضر واقع می شود. شاید این نکته واپسین، بیان موجهی باشد بر این گزاره که ما قصد بررسی «هرمنوتیک در علوم سیاسی» را خواهیم داشت،
هرمنوتیک از واژه یونانی هرمس گرفته شده است. هرمس در اساطیر یونانی خدایگان پیام رسان بوده است که پیام خدایگان های گوناگون را به هم می رسانده و نیز حلقه واسط انتقال پیام از خدایگان ها به آدمی بوده است. دانش هرمنوتیک از عمر درازی برخوردار نیست. چه اینکه می توان از افلاطون و ارسطو مثال هایی در تایید وجود تفکر تفسیرگرایانه آورد و آنچه مسلم است نگاه تفسیری به متن (به ویژه متن مقدس) از قدیم (به ویژه قرون وسطی به این سو) رواج داشته است، اما هرمنوتیک به عنوان یک دانش از قرن نوزدهم مطرح شده است. «در اوایل قرن نوزدهم هرمنوتیک از صورت مجموعه یی از حکمت ها و قواعد پسینی خارج و به شکل یک علم با قوانین خاص خویش ظاهر شد. این علم یا فن جدید که در بنیانگذاری اش فریدریش شلایرماخر نقش تام داشت، طی دو سده گذشته مراحلی را پشت سر گذاشته است.»۲ اشاره شد که هرمنوتیک بیشتر در طول فهم متن مقدس کارایی یافته بود، آن هم یک تاویل متصلب که کلیسا متعین و متولی آن بود. ولی در طول تاریخ تفهم، اولین کسی که هرمنوتیک را از وادی متن دینی رهانیده و دست به بسط آن در گستره علوم انسانی زده است «شلایرماخر» است. پس از وی و با ظهور «ویلهلم دیلتای» و با دقت و توجه در «حیث تاریخمندی آدمی» موج جدیدی در تفسیر آغازیدن می گیرد و در نهایت با «هایدگر» و سپس شاگردش «گادامر» هرمنوتیک معرفت شناسانه به هستی شناسانه متغیر می شود. شلایرماخر و دیلتای در تفسیر متون محدود بودند و در چارچوب مشخصی به کاویدن می پرداختند و معنای دست یافته را عینی می پنداشتند. اما در نظر هایدگر و گادامر هیچ گونه تفسیر نهایی و عینی وجود ندارد. چیزی که وجود دارد معنادهی مداوم است. بدین سان است که امر معرفت شناسانه در دستگاه هرمنوتیکی شلایرماخر به امر هستی شناسانه نزد گادامر مبدل می شود. اگر در هرمنوتیک معرفت شناسانه رسیدن به معنای متن اهم توجه را بر می انگیزد، در هرمنوتیک هستی شناسانه هدف تبیینی از نحوه وجود آدمی است.
در سیر تکاملی هرمنوتیک مدرن پس از گادامر به پل ریکور می رسیم که دست به تکمیل نظریه رایج در هرمنوتیک زد. به راحتی می توان از فوکو، اکو، درانیوس و... نیز سخنی در باب تاویل گرایی آورد، اما آنچه به خلاصگی هر چه تمام تر آورده شد، سیر تاریخی تکامل دانش هرمنوتیک فلسفی بود. اما معنای هرمنوتیک و فهم هرمنوتیکی چیست؟ هرمنوتیک در واقع به معنای دستیابی به معنای پنهان متن است. «هرمنوتیک با معناهای پنهان سر و کار دارد، این خود موجب دشواری بزرگی است.»۳ در این تعریف یک اصل باید مسلم داشته شود و آن «زبانی بودن» متون است. به عبارت دیگر «زبان واسطه هرگونه فهمی است».۴ زبانی دانستن متون یا در مرتبه فراتر هر کنش، اشاره و رویدادی، شرط بهره گیری از هرمنوتیک برای رسیدگی به معناست. مفهوم کانونی دیگر در هرمنوتیک «فهم» است. در واقع «هدف در هرمنوتیک فهم است نه تبیین.»۵ عمل تفهم (در مقابل فهم مولف) عملی است که هرمنوتیک را به عنوان یک دانش فلسفی بر می سازد. حال فهم چیست؟ «فهم در مقام فن عبارت است از دوباره تجربه کردن اعمال ذهنی مولف متن. عمل فهم غتفهیمف عکس تصنیف است، زیرا فهم از بیان پایان یافته و ثابت آغاز می شود و به آن حیات ذهنی بازمی گردد که آن بیان از آن برخاسته است.»۶ فرد هرمنوتیک خواهان سفری معناکاوانه از سوی مخاطب به درون جهان متن است. این معناکاوی البته در سفر صعب خود به موانعی برمی خورد که به «دایره شناخت» می انجامد.
دایره شناخت یا همان دور هرمنوتیکی در واقع به حلقوی بودن فهم از سوی مخاطب اشاره دارد. آنجا که برای فهم جزء باید به کل نگریست و برای دانستن از کل نیز باید به جزء رجعت کرد. «حلقه هرمنوتیک بر این نکته تاکید دارد که چگونه جزء و کل در فرآیند فهم و تفسیر به صورت حلقوی به یکدیگر مربوط هستند. فهم اجزا برای فهم کل ضروری است. در حالی که برای فهم اجزا ضرورتاً کل را باید درک کرد. بر این اساس شناخت انسان بدون درک سخن او و مدرک سنجش بدون شناخت او ممکن نیست. فهم غدر هرمنوتیکف ضرورتاً با چنین دوری روبه رو است.»۷ با گذر از گذرگاه سخت و دشوار دور هرمنوتیکی (که البته واجد تناقض منطقی در درون خویش هست) استکمال معنا صورت می پذیرد و ما به معنای نهایی در متن خواهیم رسید. (البته اگر قائل به نهایی بودن یا شدن معنا در متن باشیم.) چه اینکه اصولاً معنا در گرو فهم است و فهم نیز دچار دور هرمنوتیکی، البته هرمنوتسین ناچار از رویارویی با اینچنین دوری است زیرا آشکار ساختن اعمال ذهنی مولف برابر با برملاساختن حیات ذهنی و روانی است که اثر از آن برخاسته است و این فراشد تنها در مواجهه مخاطب با متن (یا هرمنوتسین با تکست) و در رابطه متقابل اندیشه و ساختمان دستوری است. اگر خواستار ساده سازی مسائل پیش گفته باشیم باید بگوییم «هرمنوتیک اگر روش باشد، دو کلیدواژه اصلی دارد؛ معنا و تفسیر. ما باید به دنبال معنای در پس موضوع و تفسیر آن باشیم. مهم برای ما نیت مولف، معنای متن و زمینه آن است.»۸ حال که معنایی منسجم از «هرمنوتیک» داده شد، سزاوار است که هرمنوتسین ها و اسلوب هایشان را مورد مداقه قرار دهیم.
«شلایرماخر»، «بوئک»، «دیلتای»، «هایدگر»، «گادامر»، «بتی»، «هرش»، «هابرماس»، «ریکور» و... همه شان از هرمنوتیک به مثابه روشی برای تفهم متن بهره جسته اند اما بحث ما بی شک حول «کوئینتن اسکینر» درمی گیرد. چه اینکه وی در اندیشه سیاسی از هرمنوتیک بهره برد. اسکینر حین استفاده از هرمنوتیک برای فهم اندیشه سیاسی، از «زمینه گرایی» (روشی که تفکر را در بازه زمانی تولدش به بررسی می نشیند) نیز سود جست. اسکینر برای توضیح و تبیین «ماکیاولی» و «هابز» از این روش التقاطی (تفکر هرمنوتیکی و تفسیر زمینه گرایانه) استفاده کرده است. نگاه دقیق تری به این روش فهم آن را آسان تر می کند. «اثر اسکینر بر سه محور تکون یافته است؛ تفسیر متون تاریخی، بررسی شکل گیری و تحول ایدئولوژیک و غآخرین محورف تحلیل روابط ایدئولوژی با کنش سیاسی تبلوربخش آن ایدئولوژی.»۹ یکی از شارحین اسکینر این روش وی را در قالب پنج مرحله که الهام بخش هرمنوتسین های سیاسی می تواند باشد، دسته بندی کرده است؛
۱) ارتباط عمل نویسنده با زمینه ایدئولوژیک
۲) ارتباط عمل نویسنده با زمینه عملی (کنش سیاسی)
۳) تحول و تعریف ایدئولوژی ها
۴) ارتباط ایدئولوژی سیاسی و عمل سیاسی ۵- نقش اندیشه و عمل سیاسی در مرسوم ساختن تحولات ایدئولوژیک.۱۰
در مورد مثالی ماکیاولی باید اذعان داشت که برداشت مدرنی که وی از مفاهیمی مانند «قدرت» و «سیاست» داشت، بی تردید به جا مانده از تاثیر زمینه تاریخی و ایدئولوژیک دوران زیست آن فیلسوف سیاسی بوده است.
«فلسفه مدرسی و اومانیسم زمینه عام ایدئولوژیک دولت شهرهای ایتالیا را طی دوران رنسانس تشکیل می دهند.»۱۱
همچنین فروپاشی جمهوری فلورانس و اختلاف دولت شهرهای شمالی ایتالیا، زمینه عملی بوده است که تفکر ماکیاولی در بستر آن نقش بسته است و این زمینه پیوند مستقیم با متونی دارد که ماکیاولی در مقام آفریننده آن قرار دارد. درواقع فهم ما از نوشته شهیر ماکیاول؛ «شهریار» بدون دقتی هرمنوتیکی راه به سرمنزل مقصود نخواهد برد. (البته در نظر اسکینر) هرمنوتیک و سیاست این گونه است که به هم می رسند و گرانیگاه نوشته حاضر می شوند، درواقع نقطه تلاقی بحث ما آنجایی است که با چشمی فلسفی به رویدادی سیاسی نگریسته شود و هرمنوتیک اسکینر از نتایج این نوع نگاه است. اما از ذکر یک نکته نمی توان گریزان بود که قریب به اتفاق فیلسوفانی که به هرمنوتیک پرداخته اند، مطالعات جدی در اندیشه سیاسی نداشته اند. اما اندیشمندان سیاسی بوده اند که گوشه نظری به فهم هرمنوتیکی داشته اند. «لئواشتراوس» از جمله آنان است. البته چون اشتراوس در ابتدای امر یک فیلسوف سیاسی است و با نگاهی سیاست گرایانه (نه الزاماً فلسفی) به تفهم متن پرداخته است، الزاماً به هرمنوتیک نرسیده است اما روشی که منسوب به وی است، خویشاوندی نزدیکی با هرمنوتیک دارد. «پنهان نگاری» دستاوردی است که اشتراوس آن را در مسیر فهم فلسفه سیاسی اسلام (به خصوص فارابی) کشف می کند.
پنهان نگاری یا نگارش بین خطوط به آن روشی اطلاق می شود که عامداً توسط مولف اتخاذ می شود و بدین ترتیب متن دچار رازآمیزی و افسون می شود. «پنهان نگاری شیوه و هنری از نگارش است که در آن فیلسوف سیاسی به دلایلی ایده ها و افکار خود را به گونه یی به نگارش درمی آورد که فهم واقعی آن برای همگان مشخص نیست.»۱۲ اشتراوس در مقام بیان دلیل این پنهان نگاری به «تعقیب و آزار»، «وظیفه سیاسی» و «آموزش فلسفی» اشاره می کند.۱۳ در این میان مترجمی آگاه و تاویلگری دانا می تواند گوهر اصلی متن را یافته و بین خطوط را بخواند. چه اینکه کار مترجم نزدیکی زیادی به کار تاویلگر دارد. البته نمی توان به راستی و درستی کار اشتراوس را هرمنوتیکی دانست اما می توان پنهان نگاری را به مثابه انگاره یی دانست که مستخرج از نگاه سیاسی به متن و تفهم آن است. چیزی که هرمنوتیک هم به دنبال آن است از جنبه دیگر نیز می توان تعاطی و تلاقی «هرمنوتیک» و «سیاست» را به نظاره نشست و آن در برپایی نرم افزاری مقدمات جامعه باز به واسطه به رسمیت شناختن تعدد فهم و تکثر آرا است. همانگونه که مذهب پروتستان زاییده شکست تاویل متصلب کلیسای کاتولیک است. در واقع کاری که لوتر و کالون در برسازی پروتستانتیسم کردند، ارائه فهم دیگری از متن مقدس (متضاد و مخالف با آنچه مرجعیت کلیسا در انحصار داشت) بود. «بدین ترتیب مذهب پروتستان سلسله جنبان هرمنوتیک خاص کتاب مقدس در دوره جدید بوده است.» در واقع «...جامعه متکثر که به صورت غیرقابل تعلیلی، کثرت گرا و چندمرکزی است، با هستی شناسی هرمنوتیکی... بستگی پیدا می کند. مرکززدایی از حقیقت و تفسیر و آموزه هرمنوتیکی معطوف به گفت وگو، خاستگاه هرمنوتیکی برای جامعه باز فراهم می نماید.»۱۵
در پایان مقاله سخنی جز اعتذار از عدم پرداختی همه سونگر به دانش هرمنوتیک نمانده است، باشد که مخاطب خود به دنیای متن سفر کند. آن وقت است که انبوه سوالات وی را دربر می گیرند و در مقام پاسخ، فربه تر و پردانش تر از گذشته می شود. البته پایانی بر این سوالات نمی توان متصور بود، چرا که «هرمنوتیک ما را با قانون بنیادین سخن فلسفی که ما بسیار می پرسیم و به ندرت پاسخ می یابیم روبه رو می کند. هر پاسخ هم راهگشا و آغازگر پرسش های متعدد بعدی است.»۱۶ هرمنوتیک اگر وادی بی پاسخی باشد، لیک وادی جذابی است و باید آن را تجربه کرد.
حامد زارع
پی نوشت ها؛
۱- ساختار و هرمنوتیک، بابک احمدی، تهران، انتشارات گام نو، چاپ سوم، ۱۳۸۳، صفحه ۶۴
۲- گزیده هرمنوتیک معاصر، ژوزف بلایشر، ترجمه سعید جهانگیری، آبادان، نشر پرسش، چاپ اول، ۱۳۸۰، صفحه ۷
۳- ساختار و هرمنوتیک، بابک احمدی، تهران، انتشارات گام نو، چاپ سوم، ۱۳۸۳، صفحه ۶۵
۴- هرمنوتیک، وان ا. هاروی، ترجمه همایون همتی، نامه فرهنگ، شماره های ۱۴ و ۱۵، صفحه ۱۲۴
۵- روش شناسی علوم سیاسی، سیدصادق حقیقت، قم، انتشارات دانشگاه مفید، چاپ اول، ۱۳۸۵، صفحه ۳۱۰
۶- علم هرمنوتیک، ریچارد ا پالمر، ترجمه محمدسعید حنایی کاشانی، تهران، نشر هرمس، چاپ سوم، ۱۳۸۴، صفحه ۹۷
۷- هرمنوتیک و سیاست، مهدی رهبری، تهران، انتشارات کویر، چاپ اول، ۱۳۸۵، صفحه ۳۷
۸- روش شناسی علوم سیاسی، سیدصادق حقیقت، قم، انتشارات دانشگاه مفید، چاپ اول، ۱۳۸۵، صفحه ۳۵۸
۹- همان
۱۰- این مراحل پنج گانه تقریر درس گفتارهای سیدصادق حقیقت در ترم نخست سال تحصیلی ۸۷-۸۶ در دانشگاه مفید است.
۱۱- روش شناسی علوم سیاسی، سیدصادق حقیقت، قم، انتشارات دانشگاه مفید، چاپ اول، ۱۳۸۵، صفحه ۳۵۸
۱۲- اشتراوس و روش شناسی فهم فلسفه سیاسی اسلامی، محسن رضوانی، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ۲۸، صفحه ۱۷
۱۳- همان
۱۴- هرمنوتیک، محمدرضا ریخته گران، تهران، نشر کنگره، چاپ اول، ۱۳۷۸، صفحه ۴۶
۱۵- هرمنوتیک و سیاست، مهدی رهبری، تهران، انتشارات کویر، چاپ اول، ۱۳۸۵، صفحه ۲۳۵
۱۶- ساختار و هرمنوتیک، بابک احمدی، تهران، انتشارات گام نو، چاپ سوم، ۱۳۸۳، صفحه ۶۴
منبع : روزنامه اعتماد