شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


از ماست که بر ماست


از ماست که بر ماست
یک پای فیلم ۳۰۰ در تاریخ است. اما تاریخی که ریشه پاگیری آن مشخص نیست. دکتر پرویز ورجاوند، محقق، پژوهشگر و تاریخ شناس تصویر نادرست شکل گرفته در فیلم ۳۰۰ را برای بسیاری از مردم باورپذیر می داند; چراکه شناختی از تاریخ باستان وجود ندارد.
▪ تاریخ نگاری غربیان تا چه حد قابل استناد است؟
از دیرباز یعنی از زمانی که از متون تاریخی یاد می کنند، نوشته هایی را که غربی ها یا یونانی ها و بعد رومی ها درباره ایران نگاشته اند به اعتبار نوشته هایی بوده که به طور کامل و جامع دشمنان ایران با موضع مشخص در قبال ملتی که به عنوان بزرگ ترین امپراتوری جهان وجود داشته، به رشته تحریر درآورده اند.
حتی زمانی که امپراتوری روم به وجود می آید، ایران و روم که دو امپراتوری بزرگ هستند و به عنوان دو ابرقدرت بزرگ جزو قدرت های جهانی به حساب می آیند، روبه روی یکدیگر قرار می گیرند و به همین اعتبار نوشته های رومی سرشار است از تناقض گویی ها و موفق جلوه دادن یونانی ها و رومیان و کوچک شمردن پیروزی های ایرانیان. به این اعتبار حتی آن چه در کتاب های تاریخی تا نیمه قرن بیستم و حتی بعد از آن نوشته شده، یک دید یک سونگرانه در قبال همه مسائل مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران دارد.
این بحث مربوط به تاریخ نگاری گذشته است، امروز چطور؟ وقتی در زمینه ساخت فیلمی مثل ۳۰۰ این قضیه اغراق آمیز تر از آن چه در تاریخ است نمایش داده می شود؟
خب وقتی این نوشته ها برای کسانی که می خواهند در دستگاهی مثل هالیوود فیلم بسازند، ماخذ قرار می گیرد، با توجه به برخوردی که آنها در تمام زمینه ها با مسائل تاریخی دارند و تلاش می کنند مسائل تاریخی را در چهارچوبی عرضه کنند که از برخی جاذبه های سینمایی برخوردار باشد (همان طور که اکثریت فیلم های تاریخی از مسیر واقع گرایانه خارج شده)، فیلم از مسیر حقیقی خارج می شود.
با توجه به این ویژگی ها، طبیعی است که در رابطه ایران و غرب و یا دولت شهرهای یونانی از یک سو و ایران و امپراتوری روم از سوی دیگر، در اینجا ذهنیت حاکم بر فرهنگ غربی ذهنیتی است که چون خود را میراث خوار فرهنگ یونان و روم می داند، کوشش دارد واقعیت های مسلم تاریخی را که به سود ایران، ساختار حکومتی و سازمانی ایران است نادیده انگاشته و از ایران به عنوان برترین قدرت شرق در مقابل غرب به گونه ای دلخواه استفاده کند.
بنابراین تا به حال فیلم هایی مانند اسکندر و نظایر آن، همه بر مبنای چنین برداشت هایی ساماندهی شده و به ویژه در طول سالیان اخیر که غرب در تلاش برای یک نوع درگیری (رودررویی تمدن ها به اعتماد غرب) با شرق است، سعی کرده اند شرق را در ابعاد مختلف از بعد ارزش های فرهنگی تا دیگر ابعاد در یک موقعیت فرودست تر از غرب قرار دهند.
▪ درخصوص فیلم ۳۰۰ چطور؟
باید به فیلم ۳۰۰ هم با توجه به مجموعه این مباحث نگاه کرد. سینماگر هالیوودی در این مجموعه بر آن است فیلمی بسازد که با فاصله گرفتن از واقعیت ها و جنبه های تخیل گرایانه جاذبه های بیشتری برای بیننده به وجود آورد و به این اعتبار این فیلم بیش از دیگر فیلم های تاریخی که تا به حال ساخته اند و به طور کامل از واقعیت ها و حتی از متون کهن یونانی فاصله گرفته و در چهارچوب یک فیلم تخیلی ساخته و پرداخته شده است.
تمام ابعاد این فیلم غیرواقع گرایانه است. از حجم نیروهایی که در این نبرد حضور دارند گرفته تا بعد چرایی شکل گیری این نبرد که اصلا مطرح نمی شود که آیا ایران فقط به عنوان یک تجاوزگر به سمت یونان می رود یا عوامل دیگری در این ماجرا دست داشتند. هیچ کدام از این موارد مورد توجه نویسنده فیلمنامه و کارگردان و تهیه کننده فیلم نبوده است و به نظر می رسد نکته ای که برایشان اهمیت داشته این بوده که آن چه گفته شده بتواند در بیش از سه هزار سینما به نمایش درآید و فروش لازم را از لحاظ گیشه داشته باشد.
▪ خب آیا واقعا قضایایی چون تروموپیل و ماراتون و ... از اهمیتی که مورخان ادعا می کنند، برخوردارند؟
هیچ یک از این نویسندگان یونانی نیستند که در نوشته ها، آنجا که مسئله رودررویی ایران و یونان پیش می آید به چیزی بسیار افزون تر از غلو کردن دست نیازیده باشند.
اما جالب اینجاست که همین آدم ها زمانی که در مورد مسائلی سخن می گویند که رودرویی ایران نیست، راجع به تمدن، ساختار حکومت تعلیم و تربیت و تمام آن چه که معنویات و فرهنگ جامعه ایران را می سازد، ناگزیر می شوند به مطالبی بپردازند که نشان دهنده یک عظمت است. در مورد این فیلم وضعیت دو دو تا چهارتای آن کاملا از حد اغراق گذشته است.
برای این که یک لشکر را از ایران حرکت دهند و از تنگه ای مثل تروموپیل بگذرانند، باید پل هایی بزنند که بتوانند این نیروها را از آن عبور دهند. عبور دادن این نیروها از تنگه در مدت زمان نمایش داده شده، تامین اسلحه و ابزار جنگی این تعداد نیرو و ... تماما جای بحث دارد. یا در مورد قضیه حمله اسکندر به ایران به نظر می رسد، او نیروهای خود را خیلی راحت به شوش یا پاسارگاد می رساند. اما هیچ کس ننوشته که حتی با تکنولوژی امروز هم نمی شود ۳۰۰هزار نفر نیرو را درآن مدت کم به آنجا رساند.
مسئله جغرافیایی نظامی یا این گونه رویدادها، هیچ گاه مورد بررسی قرار نگرفته، درحالی که همگان وقتی سخن از نیروی نظامی ایرانی ها می کنند، باور دارند که «مادی ها» قدرتمندترین نیروی نظامی جهان را داشته اند.
▪ خب این جنگ با چه هدفی صورت گرفته؟
وضعیت انسجام نیروهای ایرانی و لشکرکشی ها از زمان عیلامی ها شروع می شود و در دوره مادها ما شاهد اوج قدرت لشکر ایرانی هستیم که آشور قدرت های بزرگی چون لیدیه را در این دوره از سر راه بر می دارد و در پی آن در دوره هخامنشی به پیروزی های بزرگی دست می یابد و در دوره اشکانی و ساسانی هم بزرگ ترین ضربه ها به روم وارد می سازد که این موضوع حکایت از این دارد که سازمان دهی منطقی در لشکر ایرانیان وجود داشته و در چهارچوب این نظم یک ارتش میلیونی از یک سو به سوی دیگر حرکت می کند.
اما نکته جالب در مورد ماجرای تروموپیل این است که اصلا ایرانی ها برای کشورگشایی این حرکت را انجام نمی دهند، بلکه شرایط نامناسب اجتماعی و فشار دولتمردان یونانی به مردم آتن است که موجب آغاز این حرکت می شود.
در آن زمان بسیاری از آتنی ها به ایران پناه می آورند و خشایار شاه را به شدت برای رهایی مردم آتن تحریک می کنند.
که در این مورد به نظر من ناپلئون بهترین صحبت را کرده است که می گوید: «غیر از حمله و گوشمالی کردن گروه های متجاوز یونانی و تصرف آتن دیگر ارتش خشایار شاه چه باید می کرد که نکرد که شما به آن عنوان عدم پیروزی می دهید؟»
هرودوت تعداد نیروهای ایرانی این جنگ را در حدود نیم میلیون نفر ذکر کرده و در این فیلم تعداد نیروها به بیشتر از یک میلیون نفر می رسد...
اولا که وجود این تعداد نیرو و گذراندن آنها از تنگه مشکلی است که برای خشایار شاه پیش می آید، در عین حال خشایار تعداد زیادی از لشکریانش را باز می گرداند چرا که می داند حضور مقدار قابل ملاحظه ای از ارتش در این منطقه به زندگی مردم آنجا لطمه می زند و بنابراین بعد از این که آتن را تسخیر می کند، نیروها را برومی گرداند.
تمام این واقعیت ها در نوشته ها مورد توجه قرار نگرفته و جایی نوشته نشده است و طبیعی است که یک فیلمنامه نویس و کارگردان که با نداشتن کوچک ترین دانش در قبال مسائل تاریخ می خواهد فیلم بسازد، سعی می کند با جاذبه های خاص خود فیلمی ایجاد کند که مورد پسند مخاطب باشد.
▪ چه منبعی به جز کتاب های تاریخ غربی برای استناد کردن فیلم ساز و نویسنده وجود داشته؟
خب اگر فیلم ساز می خواست خود را به واقعیت نزدیک کند چه منبعی بهتر از سندهای تصویری موجود در تخت جمشید وجود دارد که شکل لباس، طرز پوشش سربازان ماد و ساز و برگ و .. کارها را به نمایش گذاشته است.
در حالی که در این فیلم یک مشت وحشی مغایر با آن چه ما در متون تاریخی مان داریم به نمایش درآمده متاسفانه امروز در دستگاه سینمایی آمریکا یک گروه از فیلم سازان وجود دارد که همه نیروهایشان را به گونه ای در این راستا به کار می گیرند که همچنان در هزاره سوم با فاصله گرفتن از واقعیت های علمی تاریخی، ملت هایی چون ایران با پیشینه فرهنگی درخشان را به این صورت به تصویر بکشند.
▪ همان طور که خودتان هم اشاره کردید، از تمدن ایران در بسیاری جاها به عنوان یک تمدن غنی یاد می شود، پس چطور است که این گونه سعی در خدشه وارد کردن به آن دارند؟
من اینجا ناگزیرم به این حقیقت اشاره کنم که چنین واقعیتی برمی گردد به عملکردمسولا ن ، یعنی زمانی که نتوانسته اند و نمی خواهند به تاریخ و فرهنگ گذشته ایران بها دهند و روی آن کار کنند و عظمت و شکوه تاریخی گذشته و ایران را به فرزندان و جهان بنمایانند، طبیعی است که این اتفاق رخ دهد و در شرایطی که هنر سینما سال هاست به این کشور وارد شده هنوز فیلمی درخور فرهنگ و تمدن ایرانی ارائه نشده است.
بنابراین طبیعی است در دنیای غرب فیلم سازان هر چه دل تنگشان می خواهد در مقابل بی مقدار نشان دادن کشوری که تمدن عظیمی داشته به خدمت می گیرند و جز این که بخش عمده ای از مردم ایران را دل آزرده کند و دل مردگی را افزونی بخشند کار دیگری نمی کنند.
بنابراین من معتقدم کشوری که نتوانسته فیلمی در مورد کورش کبیر بسازد و نشان دهد پایه گذار حقوق بشر، ایران است یا کسی فتوحات داریوش و پیروزی های شاپور و ... را به نمایش درنیاورده است و ده ها و صدها رویداد تاریخی جهان که ایران در آن نقش محوری داشته نساخته طبیعی است که این فیلم برای فرزندان امروز با توجه به آن چه در کتاب های تاریخ پیش از اسلام شاهدیم، واقعی بنماید.
نویسنده : مریم ذوالفقار
منبع : آتی بان


همچنین مشاهده کنید