پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فرزند محبوب مکزیکوسیتی


فرزند محبوب مکزیکوسیتی
چندین دهه است كه شهر «مكزیكو» (مكزیكوسیتی) به عنوان شهری لجام گسیخته شهرت یافته است. این كلانشهر (پایتخت) با نزدیك به ۲۵میلیون سكنه، از جرایم خشونت بار خیابانی، ویرانه های شهری، گره حمل و نقل و بوروكراسی «امروز برو، فردا بیا» و سیل مداوم دهقانان فقیر كه در حلبی آبادهای درهم و برهم ساكن می شوند، در رنج است. دیگر، شهردار بودن در چنین شهری به بن بستی برای سیاستمداران آرمانگرا تبدیل شده بود. به همین دلیل، زمانی كه آندره آس مانوئل لوپز در سال ۲۰۰۰ شهردار این شهر شد، توقعات مردمی در سطح پایینی بود. كمتر از پنج سال بعد، اما، لوپز اوبرادو كه خودش خود را «جرقه امید» نامید، شهر را سكویی برای پرش و تبدیل شدن به یك ستاره ملی سیاسی كرد. این شهردار ۵۱ ساله با كاهش دستمزد مقامات، مهار سفرها، كاهش مراحل كاغذبازی برای دریافت تلفن، كارت های اعتباری و وسایل نقلیه شهری، خود را محبوب میلیون ها نفر كرد. این مرد خلق، به مادران مجرد، سالمندان و معلولان ۶۰ دلار در ماه می پردازد - كه همه اینها به قول خودش ، با صرفه جویی امكان پذیر شده است. او به دانشجویان فقیر بورسیه می دهد و برای مشاغل كوچك وام هایی با بهره كم می پردازد. وی دانشگاه شهر مكزیكو را بنیان نهاد كه بر اساس قرعه كشی و نه امتحان ورودی، دانشجو می پذیرد. او حتی پارتی بازی، حیف و میل و عقد قراردادها براساس روابط را در مورد شهرداران قبلی از جناح چپ ملی گرای حزب خود، یعنی حزب انقلاب دموكراتیك (PRD) افشا كرد. شهرداران سراسر جهان از دستاوردهای لوپز اوبرادو معروف به آملو (AMLO) متحیر شدند و او را به عنوان اولین نایب قهرمان بهترین شهردار دنیا در سال ۲۰۰۴ انتخاب كردند. اكنون آملو اندیشه های والاتری دارد. اومدتی پیش استعفا داد تا خود را برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۶ آماده كند. او درنظرسنجی ها با دو رقم از رقبای احتمالی خود در حزب رئیس جمهور یعنی حزب اقدام ملی (PAN) و حزب انقلابی بنیادین (PRI) كه زمانی پیش تاز بود، جلوتر افتاده است. دلتنگی لوپز، او برادو برای روزهای خوب گذشته، یعنی زمانی كه دولت بر اقتصاد مكزیكو نظارت داشت و این امر در تركیب با علاقه به برنامه های پرهزینه اجتماعی، سبب ناراحتی رهبران و سرمایه گذاران خارجی می شد. لوپز او برادو، عنصر كلیدی نفرت نخبگان سیاسی وتجاری،فرزند تجار خرده پاست، مردی است كه هرگز در بخش خصوصی كار نكرده ، انگلیسی صحبت نمی كند و به ندرت به خارج سفر كرده است. اما بدون لوپز اوبرادو، صحنه انتخابات ضعیف است. PAN و PRI كه از نزاع های داخلی بر روی ظرفیت های خود در پرچم داری ریاست جمهوری به ستوه آمده اند، هیچ علامتی مبنی بر ایجاد اتحاد علیه نتیجه محتوم خود، نشان نمی دهند. در واقع، لوپز اوبرادو می تواند انتظار بسیج اعضای برگشته از PRI را داشته باشدكه «روبرتو مادرازو» رهبر حزب و نامزد احتمالی خود را تحقیر می كنند. در همین حال، لوپز اوبرادو آماده می شود تا برای گسترش شبكه هواداران خود در ۳۱ ایالت، به آنها سفر كند. با چنین شتابی، به نظر می رسد كه تنها چیزی كه ممكن است مانع وی در رسیدن به امیال ریاست جمهوری باشد، آن است كه دچار اشتباه شود. متأسفانه برخی وجود نخوت دراین قهرمان مردمی را بزرگترین آفت می دانند.
كار وكاسبی مردم
لوپز اوبرادو به عنوان شهردار ، از صبح قبل از طلوع آفتاب كار خود را آغاز می كرد. وی هر روز ساعت ۳۰:۶ دقیقه صبح پس از دیدار محبت آمیز با كشاورزانی كه بیش از آن خسته بودند تا قصه های عاشقانه شبانه را گوش كنند، یك كنفرانس خبری برگزار می كرد. این نشست ها به لوپز اوبرادو فرصت می داد تا دستور كار خود را برای تمام روز آماده كند. این موضوع همچنین یك استراتژی به دقت حساب شده ای بود كه وی را از دیگر مقامات متمایز می كرد. در حالی كه آنها چرت می زدند، او كار مردم را از پیش می برد در حالی كه راننده، آنها را در اتومبیل های آنچنانی حمل می كرد، او با نیسان قراضه خود وارد ساختمان شهرداری می شد.در حالی كه آنها سخنرانی های خود را با الفاظ نمایشی، زینت می دادند ، او به زبان مردم عادی صحبت می كرد. در حالی كه آنها برای عدم تحرك قانونی خود بهانه می تراشیدند، او برای كمك به «بی چیزها» برنامه های جدید ارائه می داد. از نظر «فدریكو ویلكینز» كه كارشناس مكزیكی وسایل ارتباط جمعی است، لوپز اوبرادو تصویری از یك «مسیحی فقیر» به دست می داد - یك خدمتگزار مردم كه «زندگی (شخصی) نداشت، زیرا برای مردم زندگی می كرد». اما لوپز اوبرادو سرنوشت سیاسی خود را تنها به دست فقرا نسپرد. او در نمایشی از پراگماتیسم و زرنگی سیاسی، همچنین سعی درجلب طبقه متوسط از شهروندان مكزیكو كرد. پل ها و جاده های جدید ساخت تا آشكارا جریان خسته كننده ترافیك را سرعت ببخشد. او پیاده روها را فرش كرد و در طول خیابان اصلی شهر: «Paseodela Reforma» كه بخش ثروتمندنشینی مانند «لاس لوماس» (Las Lomas) را به بخش فقیرنشین شهر متصل می كند، درختكاری كرد. وی «كارلوس اسلیم» میلیونر، اسقف اعظم «نوربرتو ریورا كاررا» و رئیس جمهور «وینسنته فاكس» را متقاعد كرد تا به تلاش او برای بازسازی مركز تاریخی شهر كه خراب شده بود، بپیوندند، جایی كه ویرانه های آن، محل اجتماع زنان خیابانی ، معامله كنندگان موادمخدر و كلوب های كثیف شده بود. در كنار چنین كوشش هایی، طبقه متوسط ناباورانه نسبت به رهبری با رسالت مسیحایی باقی ماند. كسی كه شعارش در مبارزه برای انتخاب شهردار عبارت بود از:«به خاطر همه، و در درجه اول به خاطر فقرا».
همدردی:
با جمعیتی بالغ بر ۱۰۷ میلیون نفر كه نیمی از آنها در فقر زندگی می كنند، دیگر در مكزیكو كمبودی برای سخنوریهای پوپولیستی وجود ندارد. سیاستمداران به طور منظم از بهبود بخشیدن به وضعیت ستمدیدگان صحبت می كنند، اما لوپز اوبرادو قدم جای پای تعداد معدودی گذاشته است. وجهه اسطوره ای او در میان بسیاری از فقرای مكزیكو، به اولین شغل او در خارج از دانشگاه بر می گردد
منبع : خبرگزاری آفتاب