پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


حذف کارکنان زن توسط کارفرمایان آمریکایی


حذف کارکنان زن توسط کارفرمایان آمریکایی
تحلیلگران معتقدند واقعیت هایی چون برنامه زمانبندی کاری غیرقابل انعطاف، تبعیض، ناکافی بودن زمان مراقبت از فرزندان، مرخصی های خانوادگی بدون حقوق و مرخصی های استعلاجی ناکافی می توانند علل کاهش زنان به عنوان نیروهای کار در آمریکا را توضیح دهند. هنگامی که لیزا سفتل برای بارداری فرزند اولش برنامه ریزی می کرد، گمان می کرد قرارداد منصفانه ای با رئیس اش بسته است. او پس از به دنیا آمدن فرزندش سه روز در هفته به عنوان مدیر به دفتر مرکزی یک شرکت مشاوره ای در منهتن می آمد و دو روز هم در خانه اش در حومه شهر نیویورک می ماند تا از فرزندش مراقبت کند. این شرایط سبب می شد او از مزایای کامل شغلی خود بهره مند شود و با همکاری همسرش از نوزاد خود مراقبت کند. رسیدگی به مهم ترین پروژه های شرکت همچنان وظیفه سفتل بود.
اما او در سال ۲۰۰۳ متوجه «نیمه پنهان» شرایط محیط های کاری در آمریکا شد. پس از اینکه فرزند لیزا به دنیا آمد، رئیس لیزا زیر قولش زد و به او گفت یا باید پنج روز در هفته به محل کارش بیاید یا سه روز در خانه بماند. سفتل می گوید: «مانند بسیاری از زنان از کار اخراج و یک مادر تمام وقت شدم. اکنون مدیر شرکت دیگری هستم و کارم هم نیازهای مالی ام را برآورده می کند و هم فرصت کافی برای مراقبت از فرزندم به من می دهد؛ کاری که در شرکت قبلی غیرممکن بود.» سفتل می گوید گزینه هایی که رئیس لیزا به او پیشنهاد کرده بود یا درآمدش را کاهش می داد یا تعادل کار و زندگی خانوادگی او را به هم می زد.
«اگر پنج روز کاری در هفته را می پذیرفتم، باید هزاران دلار برای نگهداری از فرزندم هزینه می کردم و در چنین شرایطی نقش مادری ام بسیار کمرنگ می شد و اگر سه روز در خانه می ماندم، خانواده ام از بیمه درمانی محروم می شدند چون کارفرمای همسرم او را بیمه درمانی نکرده بود و ما هم نمی توانستیم از پس هزینه آن بربیاییم.» براساس آمار اداره کار آمریکا اکنون ۶۰ درصد مادران متاهل شاغلند و این رقم چهار درصد کمتر از رقم مربوط به سال ۱۹۹۷ است. تعداد مادران متاهل شاغلی که فرزند نوزاد دارند نیز شش درصد کم شده و به ۵۳ درصد رسیده است. این ارقام اشتغال مادران که در واقع همان آمار مربوط به دوسوم از زنان بالغ است، گویای این واقعیت است که چرا نرخ مشارکت نیروی کار زن بین سال های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۶ در آمریکا کاهش یافته است. - معکوس شدن روند از دهه ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۰ تعداد نیروی کار زن در آمریکا به طور یکنواختی افزایش داشته است اما این روند اکنون معکوس شده است در حالی که اگر روند قبلی با همان سرعت ادامه پیدا می کرد اکنون ۳/۳ میلیون زن شاغل بیشتری در آمریکا وجود داشت. در حالی که در رسانه ها همیشه به گونه ای جلوه داده می شود که زنان خودشان ترجیح می دهند در خانه بمانند یا خودشان از کار کناره می گیرند اما گروه های مدافع حقوق زنان با این عقیده مخالفند. آنها معتقدند این محیط های کاری هستند که زنان را از برآورده شدن نیازهای اولیه شان ناامید می کنند؛ برنامه های کاری غیرقابل انعطاف، تبعیض های شغلی، نبود زمان کافی برای مراقبت از فرزند، کم بودن مرخصی های خانوادگی و کمی مرخصی های استعلاجی.
محققان یک مرکز پژوهشی در سانفرانسیسکو با بررسی ۱۳ هزار مورد از تبعیض ها به این نتیجه رسیدند که احتمال استخدام مادران ۷۹ درصد و امکان ارتقای شغلی مادران ۱۰۰ درصد کمتر است چرا که گویی از مادران انتظار رعایت استانداردهای کاری بالاتری می رود. ویلیامز، رئیس این مرکز، معتقد است برای بسیاری از زنان زمینه ای برای مادر شدن ایجاد نمی شود و به آنها فرصت کمتری برای انجام وظایف دشوارشان داده می شود. حتی به آنها گفته می شود یا باید کارشان را انجام دهند یا از فرزند خود مراقبت کنند. در پژوهشی هم که در سال ۲۰۰۷ توسط دانشگاه مک گین در بررسی ۱۷۳ کشور انجام شده، کشورهای آمریکا، سوازیلند، لیبریا، لسوتو و پاپوآ گینه نو تنها کشورهایی بودند که مرخصی زایمان با حقوق برای مادران را تضمین نمی کردند. - محدودیت مرخصی های خانوادگی ویلیامز می گوید: «قانون مرخصی های خانوادگی ۱۲ هفته ای که برای حمایت شغلی از مادران وضع شده مخصوص شرکت هایی است که ۵۰ کارمند یا بیشتر داشته باشند.
این قانون تاثیر زیادی بر زنانی که در شرکت های کوچک کار می کنند یا دستمزدهای کمی دارند، می گذارد.از طرف دیگر در سال ۲۰۰۱ هزینه نگهداری از کودک بین چهار تا ۲۰ هزار دلار برای هر کودک بود و این هزینه ها برای یک چهارم خانواده های آمریکایی با فرزند و درآمد کمتر از ۲۵ هزار دلار در سال کمرشکن است. رزماری هریس از اعضای انجمن زنان شاغل در میلواکی معتقد است این موانع برای زنانی که در مشاغلی با دستمزد پایین کار می کنند، بیشتر است: «بسیاری از کارگران رستوران ها یا دیگر بخش ها می دانند اگر یک روز برای رسیدگی به کودک یا والدین شان مرخصی بگیرند، اخراج می شوند. آنها در زمان بیماری هم مجبورند کار کنند و در نهایت به بیماری های جدی ای مبتلا می شوند که به ناچار باید از کار دست بکشند.» موسسه تحقیقاتی زنان در واشنگتن دی سی در بررسی های خود متوجه شد بین سال های ۱۹۸۳ تا۱۹۹۸ تنها ۴۸ درصد زنان درآمدی داشته اند در حالی که این رقم برای مردان به ۸۴ درصد می رسد.
همچنین از هر ۱۰ زن، سه زن طی چهار سال یا بیشتر درآمدی نداشتند در حالی که از هر ۲۰ مرد، یک مرد در این مدت بدون درآمد بوده است. در هر یک از این سال ها ساعات کاری زنان ۲۲ درصد کمتر از میزان ساعات کاری مردان و ۵۰۰ ساعت است. همچنین طی این دوره ۱۵ ساله متوسط درآمد زنان ۲۷۳ هزار دلار بود که ۶۲ درصد کمتر از درآمد ۷۲۲ هزار دلاری مردان بوده است. - نیازهای مالی در دوران میانسالی شکاف جنسیتی در دستمزدها به این معنی است که زنان باید به حقوق بازنشستگی ۸۰۰ دلار در ماه تکیه کنند در حالی که این رقم برای مردان هزار و ۱۷۷ دلار است و این در حالی است که زنان به طور متوسط پنج سال بیشتر از مردان زندگی می کنند. در عین حال تعداد زنانی که واجد شرایط بازنشستگی می شوند، کمتر از مردان است. این مساله باعث می شود از هر زن بازنشسته یک زن با حقوق کمتر از ۱۰ هزار دلار در سال زندگی کند و از هر پنج زن مسن مجرد یک زن در فقر به سر ببرد. براساس پژوهشی که در سال ۲۰۰۶ در دانشگاه کالیفرنیا انجام شده در رسانه ها کمتر به پیامدهای اقتصادی این قضیه توجه می شود. این پژوهش با بررسی ۱۱۹ مقاله منتشره در روزنامه ها از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۶ به این نتیجه رسید که در بیشتر موارد داستان به گونه ای نقل می شود که گویی زن ها به اراده خودشان دست از کار کشیده اند چون تشخیص داده اند نمی توانند هر دو وظیفه را با هم انجام دهند بنابراین به خاطر وظیفه مادری از کارشان صرف نظر می کنند.
این مقاله ها علاوه بر کم اهمیت جلوه دادن این موضوع بر اقتصاد خانواده، سعی دارند تصویر خوشبینانه ای از شانس اشتغال دوباره زنان بدهند. ویلیامز می گوید: «این زن ها نیستند که دست از کار می کشند. آنها به خاطر تبعیض شغلی، نبود زمان کافی برای مراقبت از کودکان و انعطاف ناپذیری محیط کار مجبور به رها کردن کار خودشان می شوند.»
منبع: www.womensenews.org
شارون جانسون
ترجمه: مهرزاد غنی پور
منبع : روزنامه سرمایه