چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


فناوری و خلاقیت و اثر آن بر پیشرفت اقتصادی


فناوری و خلاقیت و اثر آن بر پیشرفت اقتصادی
با پیشرفت روز افزون دانش و فناوری و جریان گسترده اطلا عات، امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارت هایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. هدف باید پرورش انسان هایی باشد که بتوانند با مغزی خلا ق با مشکلا ت روبه رو شده و به حل آنها بپردازند، به گونه ای که انسان ها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهره گیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلا ت را از میان بردارند. امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلا قیت هستند که با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند.
رشد فزاینده اطلاعات، سبب شده است که هر انسانی از تجربه، علم و دانشی برخوردار باشد که دیگری فرصت کسب آنها را نداشته باشد، لذا به جریان انداختن اطلا عات حاوی علم و دانش و تجربه در بین انسان ها یکی از رموز موفقیت در دنیای امروز است. هیچ کس قادر نیست به میزان اطلا عات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد. این اطلا عات زمانی به حرکت در میآید که انگیزه ای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن می شود. در این مرحله انسان ها به سرنوشت یکدیگر حساسند و در جهت رشد یکدیگر می کوشند و در نهایت سبب می شود جریانی از علم ودانش و تجربیات میان آنها جاری شود که همین امر زمینه ساز نوآوری و خلا قیت خواهد بود.
سلا مت هر اقتصاد با مقیاس قدرت تولید و بهره وری اندازه گیری می شود. معیارهای دیگر اندازه گیری سلا مت اقتصاد شامل موارد دیگری است، از جمله : تولید ناخالص ملی (GNP)، تولید ناخالص داخلی (GDP) و بهره وری GDP معیارهای اندازه گیری مجموع برونداد یا خروجی اقتصاد است و نشان دهنده اندازه اقتصاد می باشد. همچنین می توان استدلا ل کرد که با مشاهدات تغییرات در GNP یا GDP می توان میزان سلا متی اقتصاد را استنتاج کرد. با این حال از آن جایی که این معیارها نشان دهنده میزان یا ارزش درون دادهای اقتصادی نیستند، چنین استنتاجی می تواند گمراه کننده باشد.
مناسب ترین معیار برای اندازه گیری سلا مت و رشد اقتصاد، بهره وری است. بهره وری نسبت برون داد کالا و خدمات به میزان درون داد مورد نیاز می باشد. دو مقیاس عمومی برای بهره وری وجود دارد. بهره وری کارگری یا انسانی (LP) میزان برون داد در ازای هر واحد نیروی انسانی است. نیروی انسانی می تواند کارگران، ساعات کار یا مقیاس دیگر باشد. مقیاس عمومی دیگر بهره وری عوامل کار Total Probuctivity Factor (TFP) است که نسبت مجموع برون داد به مجموع تمام درون دادها می باشد. TFP تلا ش می کند بازدهی یا کارایی فرآیندهای تولید اقتصادی را اندازه گیری کند.
بنابراین اگر برای افزایش تولید به سرمایه گذاری و هزینه کردن در تهیه وسایل تولید یا به همان میزان هزینه نیروی کار انسانی نیاز باشد، در آن صورت صرف نظر از انواع تصمیم گیری توسط شرکت، TFP افزایش نخواهد یافت. از سوی دیگر در صورت گزینش برنامه خرید دستگاه و وسایل، LP افزایش خواهد یافت، زیرا همان میزان برون داد می تواند با هزینه نیروی انسانی کمتر و در نتیجه کارگران یا کارمندان کمتر به دست آید. بهره وری، ابزاری مفید برای اندازه گیری سلامت اقتصاد است زیرا به نسبت برون دادها به درون دادها توجه دارد. این امر با در نظر گرفتن آنچه در اقتصاد مهم است، به خوبی نمایش داده می شود.
به طور کلی، مردم بر این باورند که نشانه یک اقتصاد قوی، افزایش ثروت عموم مردم است. رشد بهره وری به شیوه زیر رشد اقتصادی را تغذیه و تقویت می کند: با افزایش بهره وری هزینه واقعی تولید کاهش می یابد. با کاهش هزینه تولید، قدرت خرید یا درآمد واقعی مصرف کنندگان افزایش می یابد زیرا اکنون آنها می توانند با درآمد خود کالاها و خدمات بیشتری را خریداری کنند. مصرف کننده می تواند کالا یا خدمت بیشتری را از تولید کننده ای که بهره وری اش را افزایش داده، خریداری کند، یا می تواند کالا ها و خدمات دیگری را بخرد. صرف نظر از این که مصرف کننده چگونه از افزایش قدرت خریدش استفاده کند، به هر حال تقاضای کلی برای کالاها و خدمات افزایش می یابد. تقاضای فزاینده برای کالاها و خدمات منجر به ایجاد اقتصادی می شود که کالاها و خدمات بیشتری تولید می کند و می تواند پشتوانه ایجاد یا ثبات شغل های بیشتری گردد.
از مدت ها پیش پیشرفت های فناوری به عنوان عاملی اساسی در رشد بهره وری پذیرفته شده است و می توان گفت که فناوری، موتور رشد اقتصادی است. واضح است که ارزش فناوری در اقتصاد ملی به وسیله مقامات ارشد دولت پذیرفته شده است. اما به دست آوردن اعداد و ارقام متقن برای اصلاح و بهبود بهره وری که بتواند به پیشرفت فناوری خاصی مربوط گردد، بسیار مشکل می باشد.
طی سال های اخیر با کاهش موانع بین المللی در زمینه مبادله کالاها، خدمات، سرمایه، نیروی کار و شتاب پیشرفت های فناوری و علمی اقتصاد جهانی با جهش قابل توجهی روبه رو بوده است. پیشرفت های فناوری موقعیت های جدیدی را برای فعالیت های کسب و کار ایجاد نموده و به واسطه تمایل بنگاه ها به انتقال واحدهای تولیدی به مناطقی با هزینه کمتر، دولت ها در زمینه لزوم نیاز به خلق محیط و شرایط مناسب کسب و کار و پشتیبانی از فعالیت بخش خصوصی حساسیت بیشتری اعمال می کنند.
مجمع جهانی اقتصاد به منظور تعیین سطح رقابت پذیری کشورها از فاکتورهای مختلفی استفاده می کند که یکی از عامل های مهم در بررسی مذکور تعیین میزان بهره وری کشورها که در واقع موید نحوه استفاده بهینه از عوامل و منابع می باشد، در نظر گرفته شده است. اقتصادی رقابت پذیرتر است که تمایل به رشد میان مدت و بلند مدت بیشتری خواهد داشت سو» مدیریت در بهره برداری از منابع مالی دولتی و نرخ تورم بالا از جمله نتایج جانبی هستند که محیط کسب و کار را تا حد زیادی بغرنج کرده و مشوقات سرمایه گذاری را برای طرح های بلند مدت به تحلیل می برد. صرف وجود اقتصاد کلا ن پایدار برای افزایش بهره وری کافی نمی باشد بلکه محیط بنیادی درونی که فعالیت عوامل اقتصاد را موجب می گردد نظیر قوانین حمایت از مالکیت معنوی، کیفیت سیستم قضائی و کنترل فساد نیز از الزامات سلا مت محیط کلا ن اقتصادی یک کشور محسوب می گردد. بسیاری از عوامل دیگر نیز در افزایش بهره وری نقش دارند که از جمله عوامل کلیدی تحصیلا ت و آموزش و اطمینان داشتن از دستیابی نیروی کار به دانش جدید و آموزش دهی آنها به فرآیندها و فناوری های جدید می باشند.
نوآوری از جمله فعالیت هایی است که از تنوع گسترده ای برخوردار می باشد. بنگاه ها طیف وسیعی از روش ها را در زمینه نوآوری استفاده می نمایند نظیر انجام سرمایه گذاری بالا برای خرید ماشین آلا ت جدید تولید با بکارگیری مواد اولیه نو. در هر صورت قابلیت های مورد نیاز برای بنگاه های مختلف گوناگون می باشد.
به منظور ارائه تصویر شفافی از ساختار ظرفیت های نوآوری در کشورهای مختلف و دخالت دهی نحوه انجام فعالیت های نوآورانه توسط بنگاه ها معمولا بین سبک های نوآوری تمایز قائل می شوند.
بدین منظور بنگاه ها به دو دسته کلی ذیل تقسیم بندی می شوند:
۱) بنگاه های غیر نوآور
۲) بنگاه های نوآور
بسته به نحوه فعالیت نوآوری بنگاه ها، دسته دوم خود به چهار گروه زیر طبقه بندی می شوند که تعاریف مربوط به هر یک ذیلا ارائه شده است:
الف) نوآوران استراتژیک
بنگاه هایی هستند که نوآوری یکی از اجزای اصلی استراتژی رقابتی آنها محسوب می گردد. DR بنگاه های مذکور عمدتا براساس توسعه محصولا ت جدید یا فرآیند های نوآورانه متمرکز است و آنها منبع اصلی گسترش نوآوری به سایر بنگاه ها می باشند.
ب) نوآوران تناوبی
بنگاه هایی که DR و توسعه نوآوری را هر زمانی که مورد نیاز یا مطلوب است در داخل بنگاه انجام می دهند در این گروه قرار می گیرند. تمرکز فعالیت های DR واحدهای مذکور در مطابقت دهی فناوری های جدیدی که توسط سایر بنگاه ها توسعه داده شده با نیازهای خودشان می باشد.
ج) اصلا ح کنندگان فناوری
اصلا ح محصولا ت یا فرآیندها از طریق فعالیت های غیرDR، فعالیت اصلی بنگاه های این گروه است. بسیاری از واحدهای این گروه اساسا نوآوران فرآیندها هستند که از روش های مهندسی تولید استفاده می نماید.
د) مطابقت دهندگان فناوری
مطابقت دهی نوآوری هایی که توسط سایر بنگاه ها یا سازمان ها انجام گرفته از فعالیت بنگاه های این گروه به شمار می آید.
یکی از عامل های مهم در بررسی وضعیت نوآوری یک کشور، میزان تقاضا برای نوآوری است که معمولا برای ارزیابی و سنجش تقاضا برای محصولا ت و فرآیندهای نو از معیارهای زیر استفاده می شود:
۱) سهم تشکیل سرمایه ثابت نا خالص از GDP
اگر چه معیار مذکور به دلیل پوشش دادن کلیه اشکال تشکیل سرمایه ثابت که می تواند شامل سرمایه گذاری دربخش ساختمان یا گسترش خطوط تولید با دستگاه ها و ماشین آلا ت قبلی باشد، معیار کاملی محسوب نمی شود ولی از آن جایی که اکثر تشکیل سرمایه های جدید از محتوی نوآوری برخوردارند مانند ساختمان های جدیدی که از اجزای نو در طراحی آنها استفاده می شود یا تجهیزات سرمایه ای جدید که از لحاظ مدل بهبودهایی در آنها به چشم می خورد لذا به عنوان یکی از معیارهای مربوط مورد بهره برداری قرار گرفته است.
۲) فرهیختگی خریدار
میانگین دو معیار در ارزیابی میزان فرهیختگی خریدار مورد استفاده قرار می گیرد. معیار اول سرعت پذیرش محصولا ت و فرآیندهای جدید از سوی مصرف کنندگان که عمدتا مرتبط با مصرف کنندگانی که واحدهای کسب و کار می باشند را مورد بررسی قرار می دهد و معیار دوم در حالتی که خریدار غیر فرهیخته بوده و انتخاب هایش صرفا براساس ارزانی قیمت و شهرت قبلی صورت می گیرد که در برگیرنده مصرف کنندگان عادی است بررسی را انجام می دهد.
۳) سهم جمعیت جوان(۲۹-۱۵) از کل جمعیت
تجربیات نشان داده که جمعیت جوان تمایل بیشتری نسبت به افراد مسن در آشنا شدن به محصولا ت جدید دارند. سهم مذکور معیار خوبی برای پیش بینی میزان تقاضا برای محصولا ت جدید در آینده کوتاه مدت می باشد.
۴) عدم پاسخگویی مصرف کنندگان به نوآوری ها
در این بخش بنگاه های نوآور و غیرنوآور درمورد میزان اهمیت عدم پاسخگویی مصرف کنندگان به عنوان یک مانع در خصوص قابلیت نوآوری آنها اعلا م نظر می کنند و از طریق تعیین میزان میانگین موزون میزان اهمیت دهی بنگاه های مختلف، معیار مذکور تعیین می شود.
۵) سرانه تولید ناخالص داخلی بر حسب استانداردهای قدرت خرید
قدرت خرید محصولا ت و خدمات نو توسط مصرف کنندگان به درآمد خالص آنها پس از کسر مالیات بستگی دارد و سرانه مذکور بر پایه نیازهای اساسی غذایی و مسکن تعیین می گردد.
توانایی دولت ها برای اجرای سیاست های پشتیبانی از نوآوری در بخش خصوصی، تدارک خدمات و کالاها از مواردی است که در ارائه تصویری از حاکمیت نوآوری مفید می باشد.
۱) دولت الکترونیکی
درصد بنگاه هایی که از اینترنت برای ارتباط با دستگاه ها و ادارات دولتی برای کسب اطلاعات، دریافت و تکمیل فرم ها و سایر موارد مرتبط اقدام می کنند مشخص کننده معیار دولت الکترونیکی است.
۲ )نرخ درک سیاست نوآوری
اثربخشی سیاست های پشتیبانی کننده از نوآوری تا حدودی بستگی به بهره برداری از آنها توسط بنگاه های واجد شرایط و مطلوب دارد. مطلوبیت از طریق نوع برنامه های پشتیبانی نوآوری در هر کشور و بنگاه تعریف می شود. به عنوان مثال بنگاهی برای دریافت کمک مالی مناسب است در صورتی که اولا برنامه مربوط در کشور موردنظر موجود باشد ثانیا بنگاه مذکور نیروی محقق جدید را استخدام کرده باشد.
۳ ) اندیس سیاست نوآوری
معیار مذکور ترکیبی از ۳ عامل مختلف است که توسط مجمع جهانی اقتصاد در گزارشات مربوط به رقابت پذیری جهانی ارائه می شود و شامل اثربخشی سیستم های حمایت از مالکیت معنوی، میزان و امکان دسترسی به اعتبارات و یارانه های DR و هزینه های موانع تعرفه ای می باشد.
۴) اندیس هزینه ایجاد بنگاه
هزینه های بالا برای راه اندازی یک کسب و کار جدید می تواند باعث کاهش ایجاد واحدهای با فناوری پیشرفته و واحدهای زایشی (Offs-Spin) و واحدهای نوآور می گردد و معمولا از ۴ عامل تعداد مراحل مورد نیاز برای ایجاد کسب و کار جدید، زمان مورد نیاز، سهم هزینه های لازم از متوسط درآمد ملی و حداقل سرمایه لازم به عنوان درصدی از متوسط درآمد ملی، تشکیل می گردد.
● رابطه بهره وری و اشتغال
بحث پیشین نشان داد که پیشرفت فناوری منجر به افزایش بهره وری و در نتیجه رشد اقتصاد و در نهایت رشد اشتغال می گردد. بنابراین می توان استدلال کرد که پیشرفت فناوری منجر به رشد اشتغال می گردد. زمانی که مفاهیم تا سطح اقتصاد خرد نزول می یابد و بر یک صنعت یا حتی یک شرکت خاص متمرکز می گردد .
پیشرفت فناوری منجر به افزایش بهره وری و در نتیجه رشد اقتصاد و در نهایت رشد اشتغال می گردد. بنابراین می توان استدلال کرد که پیشرفت فناوری منجر به رشد اشتغال می گردد. زمانی که مفاهیم تا سطح اقتصاد خرد نزول می یابد و بر یک صنعت یا حتی یک شرکت خاص متمرکز می گردد .
موضوع بحث و تجزیه و تحلیل نیز تغییر می یابد. در این سطح نیروی کار اغلب به دو گروه تقسیم می شود: نیروی کار با مهارت بالا ، و نیروی کار با مهارت پایین.
نشان داده شده است که با توسعه زنجیرهای فناوری پیشرفته، تقاضا برای نیروی کار با مهارت بالا نیز افزایش می یابد. بنابراین نیروی کار ماهر مکمل افزایش فناوری است اما این تاثیر بر مجموع تعداد شغل ها مبهم است زیرا تقاضا برای نیروی کار با مهارت پایین نیز مبهم می باشد. دلیل این ابهام آن است که فناوری جدید جای نیروی کار با مهارت پایین را می گیرد، که خود می تواند منجر به کاهش تعداد مشاغل گردد. افزایش بهره وری باعث افزایش تقاضا برای تولید می گردد، در نتیجه تقاضا برای نیروی کار با مهارت پایین در زمینه های حمل و نقل و تحویل محصول افزایش خواهد یافت. بنابراین تاثیر خالص پیشرفت فناوری بر مشاغل با مهارت پایین مشخص نیست. پتانسیل برای افزایش مشاغل با مهارت پایین به عنوان مقیاس تاثیر در نظر گرفته می شود و بنا بر استنتاج می تواند منجر به افزایش خالص در مجموع اشتغال در شرکت یا صنعتی که از پیشرفت فناوری استفاده کرده، گردد. به نظر می رسد که پیشرفت های فناوری نتایج متفاوتی را برای نیروی کار ماهر وغیر ماهر ایجاد می کند. بنابراین منطقی است که ترکیبی از مشاغل مورد بررسی قرار گیرد. ارائه تعریف از نیروی کار ماهر و نیروی کار غیر ماهر بسیار مشکل است. برخی صاحب نظران به منظور انطباق با پیشرفت فناوری و جلوگیری از آسیب دیدن نیروی کار غیر ماهر پیشنهاد داده اند که دولت از برنامه های آموزشی برای افزایش مهارت نیروی کار غیرماهر حمایت کند.
ثابت گردید که فناوری های مورد بررسی (نه آنهایی که تولید جدیدی را خلق می کنند) بر بهره وری تاثیر می گذارند. بهره وری به عنوان معیار مناسب اندازه گیری سلا مت اقتصاد انتخاب شد. این ارتباط می تواند به وسیله تغییر در استاندارد زندگی در اقتصادهایی که در طول زمان از رشد بهره وری چشمگیر برخوردار شده اند، نمایش داده شود. تاثیر فناوری بر بهره وری مورد کنکاش قرار گرفت. بهره وری به شدت تحت تاثیر پیشرفت های فناوری قرار دارد.
نفوذ و تاثیر پیشرفت های فناوری بر اشتغال نیز مورد بررسی قرار گرفت. نشان داده شد که نیروی کار با مهارت بالا مکمل فناوری است و با پیشرفت فناوری تقاضا برای نیروی کار ماهر بیشتر می شود. وضعیت برای نیروی کار غیر ماهر بسیار مبهم تر است پیشرفت های فناوری دست کم در دراز مدت می تواند باعث کاهش تقاضا برای نیروی کار غیر ماهر گردد. در دراز مدت افزایش بهره وری مجموع میزان اشتغال را افزایش می دهد زیرا مجموع اقتصاد رشد می کند و می تواند شغل های بیشتری را ایجاد و حمایت کند.
خلا قیت و نوآوری موجب خواهد شد که موارد ذیل تحقق یابد:
رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خودشکوفایی، موفقیت های فردی، شغلی و اجتماعی، پیدایش سازمان، تولیدات و خدمات، افزایش کمیت، تنوع تولیدات و خدمات، افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت، کاهش هزینه ها، ضایعات و اتلا ف منابع، افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان، ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان، ارتقای بهره وری سازمان موفقیت مجموعه مدیریت وکارکنان سازمان، رشد و بالندگی سازمان، تحریک و تشویق حس رقابت، کاهش بوروکراسی اداری «کاهش پشت میزنشینی و مشوق عمل گرایی» تحریک و مهیا کردن عوامل تولید.
نویسنده :عبدالله فتحی مقدم- محمدرضا یوسفی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید