جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مردم و حرکت جدید اصلاح‌طلبان


مردم و حرکت جدید اصلاح‌طلبان
من تغییر می کنم، تو تغییر می کنی، او تغییر می کند و این یعنی اینکه ما تغییر کرده ایم.
تغییر کردن یعنی آن قبلی نبودن، دیگری شدن، از وضعیتی به وضعیتی جدید درآمدن، پشت به چیزی کردن، به جلو نگریستن و اصلا حات، نمادی مهم برای تغییر است.
در این مقوله قصد نداریم به این بپردازیم که چرا جناح اصلاح طلب پس از چهار پیروزی بزرگ در دو انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس ششم و اولین دوره شوراها روند نزولی را به سرعت طی کرد و متحمل چند شکست پی در پی شد.
در این نوشتار می خواهیم به علت رویکرد جناح اصولگرا به دموکراسی و آزادی و ایرانیت بپردازیم. چرا پس از دو دهه شاهدیم که دموکراسی و ملیت خواهی ایرانی به صورت واژگان کلیدی و تعیین کننده برای گفتار کاندیداها و نامزدهای انتخاباتی درآمده است، به طوری که در انتخاب ریاست جمهوری گذشته شاهد بودیم که در گفتار و برنامه های تمام نامزدهای تعیین صلا حیت شده، شاهد به کار بردن مستمر عبارات دموکراسی و مردم سالا ری دینی بودیم.
مفاهیم دموکراسی، ملیت خواهی ایرانی، اصلاح تمام عیار در درون نظام را در حال حاضر در گفتار کسانی می بینیم و می شنویم که برخی از آن قبلا کاملا با آن بیگانه بودند و حتی کسانی را که چنین دیدگاهی را تبلیغ می کردند غرب زده و ضد اسلا م، بی دین و علیه نظام می دانستند! گسترش چنین گفتمانی اتفاقی و بدون تامل صورت نگرفته است، ماندن در عرصه عمومی، حضور در راس قدرت و پرداختن به سیاست اصیل مستلزم درک و یادآوری قدرت جادوئی و تعیین کننده اراده عمومی جامعه ایرانی برای تغییر و اصلاح است.
اغلب جریان های سیاسی در داخل یا خارج ایران به دلیل نداشتن تحلیل سیاسی مشخص، فاقد استراتژی روشن و مشخص نیز هستند و همگی سعی می کنند به نحوی اغراق آمیز در بازی با کلمات این ضعف راپنهان کنند. در واقع جریان های یاد شده به جای سیر در «تحلیل سیاسی»، به سوی«استراتژی کوتاه مدت سیاسی» گام برمی دارند تا به گمان خویش راه میان بر را برای رسیدن به قدرت پیدا کنند، قدرتی که همواره به عنوان ویژگی حیاتی و قلب تپنده سیاست تلقی می شود. دو دسته بندی کلی برای قدرت وجود دارد. قدرتی که از طریق ساز و کارهای حکومتی و متکی به آن ایجاد شده و دیگری قدرتی که در عرصه عمومی، از طریق تبادل آرا، هم اندیشی و شکل گیری مفاهیم مشترک و به طور کلی از طریق یک گفتمان حاصل می شود. حال قضاوت برعهده خواننده است که کدام نوع قدرت است که به تصمیم گیری جمعی و تکریم شخصیت افراد اصالت می بخشد.
حال اگر بپذیریم که علت اصلی رویکرد جریان اصولگرا به دموکراسی و ملیت خواهی چیزی جز بقا و ماندن در راس حکومت نیست، پس بی هیچ شک و تردید خیلی زود چهره واقعی خود را در معرض نمایش خواهند گذاشت. همانند اکنون که پس از دو سال خیلی واقعیت ها عیان شد.
از مسکن گفته شد و کار و امکان ازدواج و البته پول نفت. اما اینک که فرصت اندکی به انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی باقی مانده است، باز هم تب وعده وعیدهای انتخاباتی با ریتمی تند فضای جامعه رادر بر گرفته است. جناح حاکم که می بیند درتحقق وعده های پیشین ناموفق بوده، همانند سنوات گذشته می خواهد با حذف رقیب باز هم در راس هرم قدرت باقی بماند.
برای نیل به این مقصود با گسترش حیطه اختیارات و عمل خویش در درون جریان اصولگرا سعی دارند بافت جبهه اصولگرا را تغییر دهند و کاندیداهای خود را برای مجلس هشتم انتخاب نمایند تا با یکپارچه کردن بلوک قدرت و با مسدود ساختن منافذ و شکاف های داخلی از یک سو و مهار گرایش های دموکراتیک جامعه مدنی، روشنگری و گرایش دانشجویی از سوی دیگر به اهداف خود، جامه عمل بپوشانند.
به نظر می رسد فضای سیاسی که در حال حاضر در جامعه به وجود آمده از ابتدای انقلاب تاکنون بی سابقه بوده است. در واقع نظام سیاسی ما درحال پوست اندازی به شدت راست گرایانه ای است که هسته اصلی آن را انحصار قدرت سیاسی گروهی خاص با اتکا به درآمد نفت تشکیل می دهد. انحصار طلبان در صددند که با پوشیدن لباس دموکراسی و ایرانی خواهی نوین خود، عرصه را بر اصلاح طلبان واقعی و تحقق جامعه مدنی تنگ و تنگتر کنند، به طوری که در تمام سطوح مدیریتی کلا ن جامعه قدرت را در دست گرفته و نبض حیاتی اصلاحات راکه حضور مردم، قشر تحصیل کرده و روشن فکر جامعه و حضور فعال دانشجویان است، قطع کند.
اگر جناح اصلا ح طلب برای آگاهی مردم و به صحنه کشاندن مجدد آنها برنامه منسجمی نداشته باشد به طور قطع این موج سوم آنها را حتی از حالت منتقد نیمه فعال فعلی خارج خواهد کرد و به گوشه نشینی و انزوا می کشاند مگر آن که با ارائه راهبردی تازه در تداوم جنبش اصلاحات و پیشرفت و دموکراسی و عدالت اجتماعی و از همه مهمتر پیدا کردن حلقه مفقوده بین سران اصلاحات و مردم دوباره به صحنه باز گردند.
فکر تاسیس نهاد جمهوری خواهی یکی از راهکارهای جبهه اصلاحات بود که می توان به موفقیت آن امید داشت. روزنه امید دیگری که اصلا ح طلبان را برای باز پس گیری جایگاه از دست رفته امیدوارتر می کند، هرج و مرج و پراکندگی است که در گروه مقابل به وجود آمده است. جناح اصولگرا و حاکم همان طور که اغلب تئوریسین ها و اقتصاددانان و جامعه شناسان پیش بینی کرده بودند هرگز نتوانستند به شعارهای اقتصادی، اجتماعی و رفاهی خود جامه عمل بپوشانند.
افزایش بی رویه قیمت ها، افزایش تورم، بی کاری، رکود در بازار و تجارت، افزایش قیمت مسکن، همه و همه به همراه نبود انسجام کافی در برنامه های اقتصادی دولت در حالی که قیمت نفت در بازارهای جهانی به بالا ترین حد ممکن رسیده است، چندان منطقی به نظر نمی رسد و از منظر اجتماعی نیز با توجه به تحولا ت ایجاد شده به نظر می رسد، نگاهها دوباره به جنبش اصلاحات معطوف خواهد شد.
در این میان سوال اساسی در ذهن مردم شکل می گیرد که پاسخ گویی اصولی و منطقی اصلا ح طلبان می تواند پیروزی آنها را تا حدود زیادی تضمین کند.
آیا شرایط به سود جریان اصلاح‌طلب تغییرات کیفی کرده است؟
مردم اگر در جمع بندی خود از حرکت اصلاحات بپذیرند که حرکت جدید اصلاح طلبان آغاز شده و آنها اشتباهات گذشته خود را یافته و اصلا ح کرده اند و پل ارتباطی بین مردم و سران اصلا ح طلب شکننده نیست بار دیگر به صحنه خواهند آمد تا از ۲۴ اسفند دوم خردادی دیگر بسازند.
نویسنده : هوشنگ احمدی
منبع : روزنامه مردم سالاری