سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


محمد احصایی


محمد احصایی
محمد احصایی، خوشنویس، طراح گرافیك
متولد سال ۱۳۱۸ تهران
فارغ التحصیل دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران
همكاری با مؤسسه پارس
همكاری با سازمان شیر و خورشید سرخ جوانان ایران
همكاری با سازمان كتاب های درسی (نقاش كتاب های درسی دبستان و دوره سه ساله راهنمایی و كتاب هنر - قسمت خط و خوشنویسی) در سال های قبل از انقلاب استاد دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشگاه الزهرا
آموزش گرافیسم خط در دانشكده هنرهای زیبا برای نخستین بار
نقاش برگزیده نمایشگاه وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۵۱
دریافت جایزه اول نمایشگاه كانی سورمر در سال ۱۳۵۵
برگزاری نمایشگاه های انفرادی در ایران و كشورهای دیگر
شركت در بسیاری از نمایشگاه های گروهی قبل و بعد از انقلاب
شركت در نمایشگاه سالانه بال سوئیس
عضو فرهنگستان هنر
طراحی چندین وچند پوستر، نشانه نوشته و ...
طراحی و اجرای نقش برجسته تالار دانشكده الهیات و دیوار سفارت ایران در ابوظبی
محمد شمخانی: نكته ای كه «محمد احصایی» به عنوان یك خوشنویس همواره روی آن تأكید دارد این است كه همه آثار و آفریده های چند دهه گذشته اش در متن و بطن خود تكرار آیه شریفه «لااله الاا...» است. این موضوع نه فقط یك استنباط ساده، كه خبر از یك استحاله عمیق در وجود و سجود این هنرمند پرآوازه كشورمان می دهد. استحاله ای كه نوع و نمونه آن را در هنرمندان شاخص دیگری چون آیدین آغداشلو و مرتضی ممیز و غلامحسین نامی و ... می بینیم و همین حكایت از تولد وتبلوری دیگر دارد كه در همه هنرمندان با سابقه و معاصر ما به یك اندازه رخ نداده است.احصایی پیش از آنكه نقاش باشد، یك خوشنویس موفق می نماید كه هنرش را ابتدا در حضور سرمشق های كهن و الگوهای شناخته شده هنر سنتی ما به دست آورده است و بعد از طریق آموزه های مدرن هنر غرب كه سرایت آن را در آثارش چندان بارز و مشهود نمی بینیم و شاید همین هم باعث می شود كه او در گفت وگوهای اخیرش، خود را از نقاشان سقاخانه به «سنت» و آنگاه «خط» و از همه مهم تر «خوشنویسی» نزدیك تر بداند و بنمایاند و دلیل آن را وفاداری به سنت های خوشنویسی و اتصال به شكل واقعی حروف شمارد. هر چند او خود بهتر می داند رویكردش حركت از خوشنویسی به سوی نقاشی است و استفاده از عناصر و آرایه های بصری و مفهومی نقاشی در خوشنویسی هایش كاری كه این هنرمند چند سال بعد از نقاشان سقاخانه انجام داده بود و ابتدا با مخالفت و سپس با سیلی از تقلید خوشنویسان روبرو شده بود. محمد احصایی كارش را به صورت حرفه ای با مجله جوانان سازمان شیر و خورشید سابق آغاز می كند و بعد جذب سازمان كتاب های درسی می شود و آنجا با صفحه بندی و سپس سرپرستی آتلیه گرافیك و سپس با كارشناسی كتاب های هنر سال سوم پی می گیرد. تجربه هایی كه در ادامه همكاری او با مؤسسه هنری پارس و همراهی او با كسانی چون ممیز و آغداشلو و معصومی و محلاتی و ... قرار می گیرد. اینها روی هم رفته باعث می شود كه این هنرمند بخت خود را در گرافیك بیازماید و به عنوان یك دغدغه برای همیشه فصل های زندگی خود برگزیند. آنقدر كه حالا و همه حضور او را در عرصه هنر گرافیك و به ویژه حروف نگاری و بازی زیبایی شناسانه با حروف ایرانی و اسلامی بیشتر حس می كنند تا در عرصه های دیگری چون نقاشی. همین تجربه دامنه دار او در گرافیك است كه باعث می شود در راه اندازی رشته گرافیك در دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران سهمی اساسی را به عهده بگیرد و در كنار تحصیل به تدریس عملی و بعدها نظری بپردازد. كار احصایی در عرصه طراحی گرافیك نیز شمایی خوشنویسانه دارد و از پوستر گرفته تا نشان نوشته ها او همه ابتدا در حروف و بازی های ساختاری و سنجیده با تركیب حروف خلاصه می شود و در نهایت نقشی گرافیكی ایفا می كند. این موضوع برای هنرمند هم معتقدان و هم منتقدانی را در صنف طراحان گرافیك به همراه آورده است. آن قدر كه برخی آثار او را كه به ویژه درنشان هایش تحمیل بی چون وچرای خوشنویسی برطرح می انگارند وبسیاری بازیابی عنصری سنتی و تزئینی در رسانه ای نوین. با تمام این حرف ها ، اما، مخاطبان عمومی تر هنر معاصر با كارهای این هنرمند ارتباط خوبی برقرار می كنند و با تكیه بر شمای آشنا و دلنشین آثارش، كه هم حرف از سنت دارد وهم هدف نوآوری، زود انس می گیرند وبه ذهن می سپارند . و این یعنی همان تبادل وتداخل دیده ودل، كه یكی از معیارهای اصیل سنجش مردمی هنر است.
نكته ای كه شاید در وهله نخست باعث اقبال رسمی آثار احصایی درسال های قبل وبعداز انقلاب شده است. اقبالی كه درحال حاضر وبه صورت همزمان هم موزه هنرهای معاصر وهم فرهنگستان هنر به او و آثارش نشان داده اند. به طوری كه تقریباً درتمام نمایشگاه های تجمعی این دو مركز تابلویی از او به چشم می خورد وهمین تكلیف بیننده را با چیستی رویكرد و گرایش او درجایی به تعلیق و درجایی به تأخیر می اندازد.محمد احصایی تجربه هایی هم درنقش برجسته دارد، كه معروفترین ومحبوبترین آنها «نقش برجسته تالار دانشكده الهیات» (سال ۱۳۵۶) دانشگاه تهران است. واینجا كه درقالب شعر و حرف و شكل بازنمایی شده سیمرغ و درفراز و فرود آن نمود یافته باشد.
اثر دیگری كه احصایی دراین قالب آفریده نقش برجسته نمای سفارت ایران درابوظبی (عربستان) است كه آنجا ماجرا به كلی با تالار دانشكده الهیات فرق دارد وحروف تك رنگ برزمینه ای به ظاهر كهنه وهندسی وانتزاعی آمده اند. درنقش برجسته نیز سرنمون كارهای هنرمند همچنان خوشنویسی وبازی خلاقانه با حروف است. حروفی كه هنرخوشنویسی ما را درخطوطی چون ثلث ، هم رخداد وهم روزگار با اعراب می كند و علاقه آنها را نیز بر می انگیزد. احصایی در ورای ویژگی های آثارش،اما، شخصیت بسیار متواضعی دارد كه اجازه می دهد در ردیف اولین منتقدان هنر خود باشد. آن قدر كه وقتی پرسشگر نشریه گرافیكی «نشان» لب به تعریف وتمجید از آفرینه هایش می گشاید واو را مورد ستایش قرار می دهد، پاسخ او خواندنی است: «عرض كنم لطف زیادی می فرمایید. به این ترتیب هم نیست. من واقعاً كاری نكرده ام كه چنین شامل محبت شما باشم. خیلی فروتنی نمی كنم كه كارهایم ضعیف است ، ولی چندان دندان گیر هم نیست. اما به هر حال بسیاری از اعمال انسان بر می گردد به شخصیت یاكاراكتر خودش، بعضی ها دركارهایشان اهل پیله كردن هستند یا به اصطلاح بچه ها گیر می دهند كه بیشترین نیرویشان را بگذارند، یا كاری را انجام نمی دهند یا درانجامش چنان می روند كه به قول خودشان بهترین باشند. البته به قول خودشان . من دست كم درمورد خودم خیلی سخت گیرم. البته این عادت خوبی نیست. همیشه از كارهای خودم ناراضی هستم. برای مثال در خوشنویسی، از حضرت میر سوره حمدی مانده است كه قبله آمال مهارت و ذوق نمایی و هنرمندی در ساختار آن است و خوشنویسان چه در ابتدا و در میانه كار، تا آخر هر بار سوره حمد را می نویسند و نوشته اند. معاصرین كه زیاد. من تا شصت سالگی جسارت نوشتن آن را به خود ندیدم. خب هركس یك جور است دیگر. من فكر می كنم زیاد از حد احساس مسؤولیت دارم. به وجدان حرفه ای این قدر چسبیدن آدم را از تولید و كار كردن باز می دارد. فقر می آورد. به غیر از آن چه در ارتباط من با مخاطبم و دیگران است، در مورد خودم و كارهای شخصی به كلی خودم را رها می كنم. تا یك جوری تعادل برقرار شود.»
* و اما از تمام این حرف ها گذشته، پرسشی كه اغلب برای بینندگان آثار احصایی و اغلب آنها پیش آمده و می آید، تعین این هنرمند به نقاشی است و اینكه آیا می توان او را یك نقاش هم به حساب آورد یا نه؟ و اگر این طور است و آثار او ماهیت نقاشانه نیز دارند، چرا در نمایشگاه های خوشنویسی هم ارائه می شوند و برای مثال همین نمایشگاه «مروری بر گرایش های نوین خوشنویسی» . وقتی از احصایی درباره واكنش خوشنویسان به آثارش پرسیده می شود، او با پیش كشیدن بحث امپرسیونیست ها و نوآوری آنها و اینكه چه مخالفت هایی را تحمل كرده بودند، خود را هم سرنوشت با امپرسیونیست ها می شمارد و می گوید: «... من همچنان كار خوشنویسان معاصر را بدلی می دانم. به هرحال چنان كه عرض كردم، من كاربرد خصوصی تری از خط نوشته گرفتم. می خواستم نوعی نقاشی انتزاعی با بهره گیری از علامات شناخته شده ای به نام حروف به وجود بیاورم. نوعی كارهای آبستره از خطاطی. ولی اعتقاد من در نقاشیخط بر ویران كردن گذشته نبود و نیست. من فكر می كنم باید كارهای نویی كه خیال می كنیم خالقش هستیم به گذشته مان وفادار و به نوعی متصل باشد. نوعی روایت شخصی كه البته چالشی را بیشتر با خود گذرانده باشیم. از اینجا به بعد باز می گردد به سهم صاحب اثر در نوآوری و بدعت كه چقدر و در چه عیاری است. از محافظه كاری شدید بگیرید تا خطر كردن زیاد. و نیز فكر می كنم در كارم كه با خط است باید هویتی باشد، چیزی در آنها جریان داشته باشد تا واسطه ای گردد بین من صاحب اثر با بیننده ها و یا دارنده های بعدی. چه در شكل و چه در محتوا.» (شماره دوم نشریه گرافیكی نشان) با این حال همان طور كه خود هنرمند می گوید و اذعان می دارد، اعتقادش بر ویران كردن گذشته نبوده و نیست و به همین خاطر هم هیچگاه آثارش - مگر این اواخر - به انتزاع نزدیك نشده و همواره خط را با همان شما و شاكله همیشگی اش در ساختاری گشوده، تصویر یا تداعی كرده است و این درست خلاف حركتی است كه نقاشان سقاخانه در بهره گیری انتزاعی از بن مایه های خط ایرانی و اسلامی داشته اند.
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید