یکشنبه, ۲۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 9 June, 2024
مجله ویستا

ضروری ترین راهکار برای نجات آموزش و پرورش


ضروری ترین راهکار برای نجات آموزش و پرورش
سازمان مدیریت حتی در ریزترین مسائل و نكات آموزش و پرورش دخالت دارد و برای جزئی ترین امور، قانون صادر می كند. حوزه ستادی هم علاوه بر صدور بخشنامه و دستورالعمل به تبع سازمان، دستوراتی هم خود دارد كه به مناطق و مراكز تابعه ابلاغ می شود. از سویی، چون بازنگری اساسی و كلی صورت نمی گیرد، بخش بزرگی از این مقررات كه به هر دلیل، نابه جا و غیرضروری بوده و به تبع خود، علت پیدایی ادارات جورواجور و كاغذبازی گسترده می شود، جا خوش می كنند. جالب این است كه در اصل این مقررات و ادارات تردید روا نمی دارند چنان كه آنها هم كه دلسوزند تنها به فكر اجرای درست این مقرراتند، نه حذف آنها. در نتیجه، این مقررات مكرراً تبصره ها و ذیل هایی پیدا می كنند و دور و تسلسل و به جای حل مشكل، با هر بخشنامه و طرحی كه می دهند مشكلی بر مشكلات می افزایند، چنانكه عماد خراسان گفته است:
باده پیش آر كه رفتند از این مكتب راز اوستادان و فزودند معمای دگر
باری این بار دیوان سالاری بر دوش آموزش و پرورش سنگینی می كند و بنا به آن مثل معروف كه «سنگ بزرگ علامت نزدن است» ، معلم و كارمند وقتی بی ثمری این وضع را می بینند، «بی تفاوت» می شوند. از سوی دیگر این رویه چنان بودجه تلف می كند كه دیگر چیزی به مدرسه نمی رسد تا ماجرای شهریه و كمبود بودجه در صف، همچنان ادامه یابد.
با این وصف، اگر كاغذبازی و دیوان سالاری بیداد می كند و طرح دعاوی علیه آموزش و پرورش در دیوان عدالت اداری بسیار است و ارباب رجوع در اتاق ها و راهروهای ادارات آموزش و پرورش سرگردانند، آیا این همه ناشی از ضعف در اجراست؟ آیا این همه اداره كل و ادارات و واحدهای داخلی آن ضروری است و این همه آیین و مقررات به جا بوده و خوب اجرا نشده است؟ برای نمونه واحد «تحول اداری» تاكنون چه سود و ثمری داشته؟ نظام پیشنهادها چه كرده؟ طرح تكریم ارباب رجوع نتیجه اش چه بوده؟ نحوه ارزشیابی فعلی به چه هدفی رسیده؟ گروه های ممتاز در رشد معلم چه نقشی داشته؟ واحد آثار و تالیفات به جز تشویق به كتاب سازی به چه منظوری نائل شده و سرانجام این بساط فوق العاده ارشد و خبره و... جز تشتت و تفرقه و كاغذبازی چه ارمغانی با خود آورده است؟
اینها مشتی از خروار بود كه تنها بخشی از زواید یك اداره كل را تشكیل می دهد كه تازه این اداره بخش های ضروری هم دارد، چه رسد به اداراتی كه اساساً بودنشان توجیهی ندارد.
اگر این همه بخشنامه و اداره كارساز بود، آمار و نتایج پیشرفت در آموزش، بیشتر و بهتر از اینها می بود؛ در حالی كه نتیجه معكوس داده است. واقعیت این است كه چون جوانب امر را نسنجیده اند، طرح ها یا پیشنهادهایی كه البته در نظر اهلش، سودمند جلوه كرده، برای آموزش و پرورش ضرر به بار آورده است. تاكنون كمتر دیده شده كه مدیران در برابر این وضع عكس العمل نشان دهند و اگر هم بخواهند، قانوناً چندان اختیاری ندارند، زیرا اغلب این مقررات از سازمان مدیریت و برنامه ریزی می آید كه اوامرش را لازم الاتباع می دانند. به عبارت دیگر آموزش و پرورش در بسیاری از تصمیم گیری ها مستقل نیست و در نتیجه از «ستاد» در اغلب موارد تنها اسمی باقی مانده و به جای «كارشناس» بیشتر، كارگزینی هایی هستند كه اوامر سازمان مدیریت را اجرا می كنند و كارشناسی واقعی (كار ستادی) یعنی فكر و نقد و نظر و تصمیم گیری جای خود را به كار روتین و انجام فرامین سازمان كذا داده و ستاد را تا حد یك كارگزینی تنزل. هر روز اداره و واحد جدیدی برای اجرای دستورات سازمان برپا می شود و امكانات و عوامل جدیدی می طلبد كه مستلزم بودجه است و چنین است كه درصد بالای بودجه آموزش و پرورش تلف می شود و این درحالی است كه همواره با كمبود مدرسه و... مواجهیم. اما چیزی كه در این بوروكراسی كمتر بدان توجه می شود، كاغذ گرانبهاست كه بسیار كم ارزش و پیش پا افتاده شده است و با رشد قارچی و سرطانی كتاب «مجموعه قوانین و مقررات اداری و استخدامی» - كه روز به روز باد كرده و چاق شده است- كاغذ هم به همین میزان تلف می شود.
و اما در بخش آموزش، دانش آموز بی انگیزه است و معلم نگران گذران زندگی، مدرك گرایی بیداد می كند، سطح علمی تعلیم پایین است و آمار افت تحصیلی و مردودی بالا كه نتیجه، ۱۸۰ میلیون جلد كتاب درسی یك بار مصرف است كه به معنی سوخت سالانه بخش معتنابهی از بودجه و مانع بزرگ ترویج بازار كتاب و كتابخوانی است. این سیستم كتاب درسی محور، معلم را تا حد یك واسطه بین كتاب درسی و شاگرد تنزل می دهد و استقلال و ذوق و هنر معلمی و جوشش و ایجاد انگیزه در دانش آموز را از او می گیرد و از عوامل بزرگ مشكلات آموزشی است.
اگر این زواید حذف نگردد، چهره واقعی آموزش و پرورش نمایان نمی شود تا بتوان متناسب با اندامش قبایی دوخت، چه رسد به اینكه ادامه یابد و علاوه بر این طرح ها و پیشنهادهای جدید هم مزید بر علت شود و آموزش و پرورش عرصه خطا و آزمون باشد. كما اینكه در بخش آموزش هم با تغییرات كتاب درسی چنین است. در چنین وضعی با افزودن بر بودجه آموزش و پرورش هم چندان گشایشی حاصل نمی شود، زیرا زواید اداری، آن را می بلعد و هل من مزید می طلبد. پس آیا با ادامه این روند امید بهبود هست؟ با وضع موجود اگر ستاد و ادارات را تعطیل كنند و مدارس را به حال خود بگذارند، بی گمان بهتر از این خواهد بود. پس اولویت برنامه آموزش و پرورش باید یك خانه تكانی همه جانبه باشد و در غیر این صورت، موفقیتی حاصل نخواهد شد.
●پیشنهاد
اساساً در یك آموزش و پرورش در حال گذار، نخست به جای آنكه بدانیم چه می خواهیم، باید بدانیم كه چه نمی خواهیم. زیرا نكته بسیار مهم در حذف زواید و خانه تكانی در ساحت اداری و آموزشی آموزش و پرورش، تنها صرفه جویی و جلوگیری از اتلاف بودجه نیست؛ در این است كه بدون انجام این مهم به هیچ وجه به درستی نمی توان دانست كه آموزش و پرورش چه راهی را باید طی كند و چگونه برنامه ای داشته باشد. برای رسیدن به این مقصود، باید مدیرانی با این باور فرهنگی با دولتمردان و دست اندركاران سازمان مدیریت فراهم آیند و هرچه آیین نامه و مقررات و اداره كل و جزء و واحد اداری را با این دیدگاه از نظر بگذرانند كه با توجه به پیشینه و نتایج هر كدام و سود و زیان بودن یا نبودنشان، كدام یك عقلاً و منطقاً (و از حیث كار فرهنگی) ضروری و كدام حذف شدنی است. بدین شرط كه پیشتر، كارشناسان كارشناسی كرده باشند و به این گونه نباشد كه برخی كه منافع خود را در ابقای وضع موجود می دانند برای ماندن هر آیین و اداره زاید، وجهی بتراشند. دیگر اینكه مبنا را چنان بگذارند كه آموزش و پرورش در تصمیم گیری های كلان مستقل باشد تا كار با رویه ای درست پیش برود و از ناهماهنگی ها كاسته شود.
تنها در این صورت است كه آموزش و پرورش از زیر این بار سنگین قد می كشد و تكانی می خورد و پس از این همه اتلاف بودجه با این صرفه جویی بزرگ، می تواند بخش بیشتری از مخارج ضروری را تامین كند و از افزایش بودجه به درستی استفاده شود تا فرهنگیان جان تازه ای یابند و از سردرگمی بی تفاوتی به در آیند. با جایگزین كردن كتاب از بازار آزاد به جای كتاب های درسی یك بار مصرف، با استقلال معلم، جاذبیت كلاس درس و شوق به تحصیل فزونی می گیرد و انگیزه آموزش و كتابخوانی هم.

محمدتقی رادشهیدی
منبع : روزنامه همشهری