شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


ریشه در گذشته


ریشه در گذشته
برخی از موسیقی دانان و کارشناسان موسیقی استان فارس، موسیقی سنتی را رویکردی باپشتوانه فکرو اندیشه و انتخابی از روی آگاهی می دانند و معتقدند: زمینه سازی برای ترویج این نوع موسیقی و رفع چالش ها و تنگناهای توسعه آن می تواند به تعالی فکر و اندیشه منجر شود.
این کارشناسان خواستار توجه مسوولان و آحاد مردم به این هنر به ویژه در زمینه ملی شدند و یاد آور شدند: موسیقی سنتی نشان فرهنگ دیرین و غنی ایران است و شناساندن بیشتر این نوع موسیقی از طریق رسانه های جمعی گامی در جهت ترویج و تعالی فرهنگ ایرانی است.
به گفته این افراد، موسیقی سنتی ایرانی و سازهای اصیل ایرانی باید به مردم شناسانده شود تاعلاقه مندان به موسیقی بتوانند در مقایسه آن با سازهای غیر ایرانی انتخابی از روی آگاهی داشته باشند.
این کارشناسان همچنین بر حمایت از گروه های موسیقی سنتی در برگزاری کنسرت ها در کنار دیگر انواع موسیقی و اینکه اجحافی در حق دیگر انواع موسیقی صورت نگیرد، تاکید کردند و افزودند: برگزاری نشست ها، همایش ها و جشنواره ها در سطح گسترده تر می تواند موسیقی سنتی را بهتر به مخاطبان بشناساند.
دکتر سعید نیاکوثری، موسیقی دان، نوازنده برجسته سنتور و مدیر آموزشگاه موسیقی صبا در شیراز گفت: مراجعه کنندگان برای فراگیری سازهایی چون کمانچه و نی، تنبک و سایر سازهای سنتی و ایرانی در آموزشگاه ها کم شده است در حالی که مراجعه برای سازهای غربی بیشتر است.
وی اظهار داشت: این در حالی است که ما نوازندگان و استادان برجسته ای در تمام رشته های موسیقی سنتی داریم.
این موسیقی دان وهنرمنداستان فارس گفت: برای تغییر این وضعیت، رسانه های جمعی مابایدبه موسیقی سنتی وایرانی که نشانگرفرهنگ ملی ماست بیشتر بپردازند.
نیاکوثری افزود: موسیقی نیاز یک جامعه است، توجه نکردن به موسیقی سنتی باعث می شود که علاقه مندان به موسیقی، به سمت سازهای غربی بروند که به طور مرتب از شبکه های تلویزیونی خارجی پخش می شود و این باعث تضعیف حقوق ملی می گردد.
به گفته وی ما از معدود کشورهایی هستیم که تمدن دیرین و سابقه فرهنگی غنی داریم و بخشی از این تمدن هم در خصوص موسیقی است ولی اکنون به آن مجالی برای پیشرفت داده نمی شود.
وی پرسید: چرا ملودی گوشی های موبایل نباید متناسب با فرهنگ خودمان باشد و در این ملودی ها طیف گسترده ای از موسیقی غربی ترویج می شود؟
امیرحسین نوژن از استادان سه تار و تار در شیراز نیزبر لزوم زمینه سازی برای ترویج فرهنگ موسیقی سنتی تاکید کرد و گفت: شیرازازمهمترین خاستگاه های شعر و موسیقی ایران و صاحب سبک هایی در زمینه موسیقی بوده است و می تواند کانونی برای ترویج موسیقی ایرانی و سنتی باشد.
این هنرمند شیرازی گفت: به ویژه در زمانی که شیراز پایتخت کشور بوده و در زمان زندیه این شهر، محل تجمع و گردآمدن موسیقی دانان برجسته کشور بوده است .
وی افزود: شیراز در زمینه موسیقی سنتی ایرانی در کنار شهرهایی چون اصفهان، تبریز و تهران قرار دارد و هم اکنون نیز در زمینه موسیقی فعال می باشد و این چیزی است که استادان مطرح کشور به آن معتقدند و نشان می دهد که فرهنگ تمایل به موسیقی سنتی در شیراز بالا است.
جلال بردبارازدیگر استادان مجرب تارنیز موسیقی را با ذات انسان ها همراه می داند و معتقد است: وضعیت موسیقی شیراز رادر وجود پتانسیل هایی چون حجم زیادعلاقه مندان و مراجعین به آموزشگاه ها و همچنین ارتباطات زیاد استادان و شاگردان باید دید.
جهانبخش رستمی ازنوازندگان برترتنبور در ایران گفت: مردم شیرازبه موسیقی اهمیت زیادی می دهند و این در روزافزون شدن آموزشگاه هانمایان است ومی تواند توانی برای رشد موسیقی سنتی باشد .
وی پیشنهاد داد: خانواده های شیرازی حتما زمانی را برای آموزش موسیقی سنتی به فرزندان خود اختصاص دهند تا علاقه مندی به موسیقی از دوران کودکی در آنان شکوفا شود.
روزبه تابنده رهبر و سرپرست گروه موسیقی هنگام وازفعالان موسیقی در شیراز گفت: در ۲۰ سال گذشته ما هرگاه واژه سنتی را به چیزی دادیم آن مقوله خراب شده است ، زیرا سنت به گونه ای تعبیر شده که مربوط به گذشته ها و دور از نسل امروز است.
وی افزود: در حالی که اینگونه نیست، واژه سنت فی نفسه بار مثبت دارد و مجموعه دارایی ها و میراثهای فرهنگی گذشته است و چیزی است که از نسل های گذشته وجود داشته و بین نسل های مختلف تکرار شده است.
این هنرمند موسیقی دان گفت: سنت در بین نسل ها باقی مانده و این تکرار باقی ماندن به معنی ثابت بودن نیست بلکه در ادوار تاریخ تغییریافته و رشد کرده است، هیچ سنتی بدون تغییر باقی نمی ماند و نابود می شود.
وی گفت: این تصور در موسیقی سنتی نیز هست که گاهی موسیقی را همان موسیقی دوران گذشته می دانند یعنی بدون هیچ گونه تغییر و گاهی تعبیری چون اینکه چیزی که فلان استاد گفته قابل تغییر نیست در حالی که این قضاوت درستی درباره موسیقی سنتی نیست.
تابنده اضافه کرد: ما در قرنی زندگی می کنیم که چیزهای ثابت محکوم به فنا هستند بنابراین لازمه پیشرفت و زنده ماندن سنت به روز شدن آن است و موسیقی هم از این قضیه مستثنی نیست و از آن پیروی می کند.
وی گفت: من واژه ملی را فعلا جایگزین سنتی می کنم به خاطر تعبیرات غلط از واژه سنتی ترجیح می دهم از این واژه برای موسیقی استفاده نکنم.
از جمله مسایلی که در زمینه ترویج موسیقی ملی یا موسیقی سنتی ممکن است با آن رو برو شویم و از چالش های این نوع موسیقی بشمار می آید دسترسی به ساز مناسب است.
امیر حسین نوژن در این باره گفت: از نظر وجود ساز و در دسترس بودن آن در شیراز مشکلی نداریم و سال هاست که تعداد سازندگان و علاقه مندان به موسیقی زیاد شده اند و در خصوص برخی سازها که کمتر مورد توجه هستند همچون کمانچه و بربط (عود) استادانی از تهران برای آموزش می آیند که امید به پیشرفت است.
جلال بردبار هم دراین باره گفت: در بخش ساز ایرانی مراجعه کننده خوب است اما از این مجموعه چه تعداد نوازنده خوب بیرون آید بسته به حوصله هنرجو دارد و دقت و توجه و حوصله استاد را هم می طلبد.
وی از سازهایی که در شیراز کمتر مورد توجه هستند،کمانچه را برشمرد و دلیل آن را این دانست که این ساز کمتر در رسانه ها دیده می شود و تبلیغات کمی در رابطه با آن صورت می گیرد و نوازندگان آن نیز کم هستند.
این نوازنده تار افزود: زمانی که سازی نشان فرهنگی ماست و از تلویزیون نشان داده نمی شود، چگونه می تواند با سازهای غیر بومی که به وفور در سایر رسانه ها دیده می شود مقابله کند.
جهانبخش رستمی کمبودهای ساز را در بخش کمانچه و بربط می داند و مهمتر از همه در زمینه موسیقی سنتی در شیراز کمبود خوانندگان سنتی، خواننده ای که با نوازندگی و موسیقی به طور نسبتا گسترده آشنایی داشته باشد را مورد تاکید قرار می دهد.
رستمی گفت: بایدتعصب ها و قوانین دست و پاگیر را برداشت تا بتوان موسیقی اصیل ایرانی را که نشان از فرهنگ غنی ایران است، نشان داده شود.
وی با طرح سوالی افزود: چرا کار من باید توسط یک شرکت خارجی به صرف آنکه نوازندگان خانم دارد و ساز در آن نشان داده شده در اروپا و آمریکا منتشر شود ولی اجازه انتشار آن در خاستگاه همین سازها وجود نداشته باشد؟
بردبار نیز گفت: مسلما زمانی که تبلیغاتی برای ساز سنتی صورت نمی گیرد فردی که می خواهدسازی را انتخاب کند آن را انتخاب می کند که بیشتر دیده و در دسترس است و توجه کمتری به ساز سنتی می شود.
از موسیقی دانان شیراز این سوال را پرسیدیم که آیا ممکن است تضادی بین دین و موسیقی در بین مردم احساس شود و در حالی که شریعت استفاده از موسیقی در چارچوبی خاص را منع نکرده این حس مردم چگونه ارزیابی می شود.
امیرحسین نوژن در این باره گفت: این حس در بین اقشاری از مردم وجود دارد اجحاف و کم مهری درباره ساز ایرانی به حدی است که حتی برخی چاپخانه ها نیز چاپ تبلیغات گروهای موسیقی را نمی پذیرند و مدعی هستند این به دلیل اعتقاد بر حرام بودن موسیقی است.
سعید نیاکوثری هم گفت: ما جامعه ای به شدت مذهبی داریم و اصولا هر چیزی که با مذهب مغایرت داشته باشد در جامعه پذیرفته شده نیست بنابراین اگر حرکتی باید شود این است که اقدامی صورت گیرد که شرع و عرف نسبت به موسیقی نظری صریح اعلام کنند.
وی گفت: موسیقی ما اکنون به نوعی در زندان موقت است و در بلاتکلیفی به سر می برد و رادمردی می طلبد که نظری قطعی و شرعی و عرفی نسبت به این قضیه بدهد.
نوازنده برجسته سنتور در شیراز گفت: سالیان سال است که راجع به این موضوع صحبت می شود ولی هیچ ارگانی به آن رسیدگی نمی کند و هیچ تصمیم قاطعی گرفته نمی شود و معلوم نیست این دوگانگی به کجا می خواهد کشیده شود.
نیاکوثری اضافه کرد: به همین خاطرزمانی که حمایت ازموسیقی به ضررارگان های فرهنگی تمام شود، این حمایت نیز از بین خواهد رفت.
از جمله مواردی که می تواند به ترویج موسیقی کمک کند برپایی کنسرت ها و نشست های تخصصی تحلیل موسیقی سنتی است، موسیقی دانان شیراز در این باره نیز نقطه نظرات مختلفی ارائه دادند.
جهانبخش رستمی دراین باره گفت: تعداد کنسرت ها در شیرازدست کمی از تهران ندارد فقط بحث کیفیت هاست، کارهای بسیار خوبی در شیراز در زمینه برگزاری کنسرت انجام شده ولی گروه های بسیار خوبی نیز وجود دارد که با وجود مشکلات و محدودیت ها و عدم حمایت ها کار آنان به مرحله اجرا و کنسرت نمی رسد.
وی افزود: اما در خصوص برگزاری جشنواره ها و دعوت از استادان برجسته کشوری و اطلاع رسانی گسترده درباره برگزاری کنسرت ها با مشکل مواجه ایم گاهی نیز اگر جشنواره ای برگزار می شود به دلیل مشکلات اطلاع رسانی خبر آن به گوش همگان نمی رسد.
بردبارنیزگروه های شیرازی را در صورت فراهم شدن شرایط در سطح بهترین ها می داند و مشکل را در این می داندکه در کنسرت ها نوازندگان خوب در کنار هم جمع نمی شوند و بیشتر گروه هاترجیح می دهند همکاری استادان با هنرجویان ادامه یابد.
وی افزود: برای برگزاری کنسرت ها مشکل داریم، بخشی از این مشکل به دلیل عدم حمایت ها است ، بخشی نیز به این بر می گردد که عوایدی به دست برگزارکنندگان کنسرت نمی رسد و برگزاری کنسرت بازگشت اقتصادی ندارد.
این موسیقی دان شیرازی افزود: تنها انگیزه کسانی که کنسرت می گذارند عشق و علاقه می باشد.
وی درباره استقبال مردم از کنسرت ها گفت: با توجه به عدم آشنایی با موسیقی ایرانی، استقبال ازموسیقی پاپ بیشتراست و مخاطبین ما بیشتر آن هایی هستند که در این زمینه کار می کنند یا از خانواده های آن ها هستند یا عده ای که آگاهی دارند.
امیر حسین نوژن بر لزوم حمایت ارگان های فرهنگی دولتی از برگزارکنندگان کنسرت تاکید کرد و گفت: سازمان های دولتی باید در حد توان خود از برگزاری کنسرت ها حمایت کنند، کارهایی همچون پیش خرید کردن بلیت ها می تواند به برگزاری بهتر کنسرت کمک کند.
● موسیقی سنتی ریشه در گذشته افق های آینده
▪ چالش ها و دیدگاه ها
ازدیگر مسایل مطرح درزمینه موسیقی سنتی، ایجاد نوآوری در این نوع موسیقی و خارج شدن از پوسته یکجانشینی و رکود است، نوآوری در موسیقی سنتی شاید بتواند رونق بیشتری به این هنر ایرانی بدهد; در این زمینه کارشناسان نظر می دهند.
روزبه تابنده در این باره گفت: تلفیق هایی برای ایجاد نوآوری در موسیقی سنتی صورت گرفته است، تلفیق به معنای ازمیان رفتن هیچ حوزه ای نیست و مجموع نکات مثبت حوزه ها است و باید آگاهانه صورت پذیرد و موفقیت تلفیق در این است که بتواند به اجماع برسد.
وی افزود:البته نوآوری فقط تلفیق نیست، نوآوری از زاویه جدید نگاه کردن است، حقیقت وجود دارد ولی نوع نگاه به حقیقت میزان نوآوری را مشخص می کند; راه های زیادی باید مطرح شود تا از میان آنها راه هایی که خلوص بیشتری دارد باقی بمانند.
این نوازنده برجسته تار گفت: ما سلسله ارزشهایی را داریم و فرهنگ های نانوشته ای که مواردی که خارج از چارچوب باشند راازمحدوده خود خارج می کنند و مواردی که با حال همراه باشند را می پذیرند; این قاعده در موسیقی هم کارکرد دارد.
وی افزود: من فیلتر کردن در نوآوری را توهین به شخصیت انسانی می دانم دلیل موفقیت شهرهای بزرگی چون تهران همین تعدد دیدگاهها و کمتر بودن فیلتر است، وقتی که بار فرهنگی بیشتر می شود جنبههای مختلف هنر نمایان می شود.
جلال بردبار هم در این زمینه گفت: برای نوآوری در موسیقی سنتی باید قدری تامل کرد; اگر ما رنگ صوتی را عوض کنیم، اگر بخواهیم موسیقی ایرانی را با هارمونی غربی بنوازیم دیگر موسیقی ایرانی نیست و حس ایرانی بودن آن از میان می رود;همین تفاوتهاست که به موسیقی ایرانی موجودیت و هویت می بخشد جهانبخش رستمی نیز تلفیقها را زمانی که همخوانی داشته باشند و از روی آگاهی انجام شوند; می پذیرد ومی گوید: در زمینه موسیقی ایرانی نوآوریهایی را شاهد بوده ایم که این روندهمچنان ادامه دارد و در صورت حمایت از استادان می تواند روند سریع تری داشته باشد.
وی افزود: تا زمانی که حرمت ساز نگه داشته شود و کاری با آگاهی انجام شود و ضرر و زیانی به موسیقی وارد نیاید; نوآوری خوب است.
امیرحسین نوژن هم به تجددگرایی در موسیقی سنتی اشاره کرد و گفت: از زمان کلنل وزیری کسی که پایه گذار هنرستان و دانشگاه موسیقی در ایران بوده است تجددگرایی در موسیقی سنتی مطرح بوده است.
وی افزود: تلفیق موسیقی کلاسیک با سه تار یک طعم جدید و متفاوت است، هر هنری باید از مرحله کلاسیکش عبور کند و بعد به مراحل جدید برسد تا بتواند با آگاهی دست به تغییر بزند.
این هنرمند شیرازی گفت: باید گروه هایی باشند که متعصبانه موسیقی خود را دنبال کنند و در کنار اینها افرادی نیز به نوآوری بپردازند تا موسیقی سنتی رشد بیشتر کند.
سعید نیاکوثری نوازنده سنتور نیز بر لزوم حفظ شاکله اصلی موسیقی سنتی تاکید می کند و می گوید: موسیقی نیاز جامعه است و در زمان تغییر می یابد; تکنیک ها و متدهای آموزشی ما نیز در زمینه موسیقی تغییر کرده است و آنچه مهم است این است که رگههای اصلی فرهنگ در موسیقی حفظ شود.
وی افزود:در موسیقی خودمان یک سری رگههای ناب داریم، آنچه که رگه های ناب هنری است می ماند; آنهایی که کورکورانه با این رگهها برخورد کنند محکوم به فنا هستند.
نیاکوثری گفت: مثلا ردیف ساخته و پرداخته استادان گذشته ماست آن بخشی که به دل نشسته مانده و آن قسمتی که مورد توجه نبوده از بین رفته است.
وی همچنین می افزاید: ما دو نوع موسیقی داریم، موسیقی هنری و موسیقی غیرهنری، اگر موسیقی هنری بخواهد گسترش یابد نیازمند مراکز آموزشی آکادمیک است، یک شهر همان گونه که نیازمند کارخانه، کشت و صنعت است به نهادهای آموزشی هنری نیز نیاز دارد و در غیر این صورت هرقدر هم استعداد و توانایی داشته باشد در صورتی که روی آنها کار نشود با شکست مواجه می شود.
ترویج موسیقی سنتی ایرانی به ایران و به امکانات موجوددر کشورمان محدود نمی شود;کسانی بوده اند که فراتر از مرزهای کشور به ترویج این نوع موسیقی پرداخته اند.
روزبه تابنده درباره این موضوع گفت: جهانی شدن در دهه نود به اوج رسید و پس از مدتی افول کرد چراکه آن نیز باعث می شد که حتی شخصیتهایمان را نیز از دست بدهیم اما امروز جهانی شدن مبتنی بر حفظ ارزشها و فرهنگ های ملی، منطقه ای و جغرافیایی است و وسیع تر شده است و مطرح شدن موسیقی در سطح جهانی بدین معنا نیست که یک موسیقی خصوصیات فرهنگی خود را از دست بدهد چرا که یک موسیقی ملی نشان دهنده فرهنگ است.
وی افزود: اگر بخواهیم موسیقی ایرانی را جهانی کنیم این نیست که یک گروه سمفونیک را به جهان عرضه کنیم زیرا این نوع به بهترین نحو در دسترس جهانیان است اما موسیقی ایرانی و فرهنگی ما اگر درسطح خوبی باشد موردتوجه جهانیان قرار می گیرد.
سعید نیاکوثری درباره ارائه موسیقی سنتی در ابعاد جهانی می گوید: اگر بخواهیم چیزی فراگیر شود باید در دسترس همگان باشد; ما چند استاد درجه اول داریم که در سطح دنیا می گردند و برنامه اجرا می کنند تا موسیقی ما را بشناسانند؟ امکانات در این زمینه محدود است و تا حال فعالیتهای آن چنانی نبوده است اما موسیقی ما توانایی جهانی شدن را دارد به شرط آن که به آن میدان داده شود.
جهانبخش رستمی معتقد است: موسیقی ما در جهان شناخته شده و استقبال خوبی در سطح جهانی از کارها شده است چرا که نشان فرهنگ فرانسه به شهرام ناظری تعلق گرفته، نشان پیکاسو به شجریان داده شده و در بزرگترین جشنواره های موسیقی جهان کارهایی از ایران مقام آورده است اما پوشش خبری خوب در این زمینه ها وجود ندارد و اینها حتی به خود ایرانیان نیز نشان داده نمی شود.
امیر حسین نوژن می گوید: استقبال از موسیقی ایرانی در جهان خوب است تا جایی که رادیو فرانسه روزی یک ساعت موسیقی ایرانی پخش می کند و حتی در رستوران آن کشور موسیقی ایرانی پخش می شود.
جلال بردبار نیز گفت: برای این که بتوانیم در موسیقی با جهان همگام شویم موسیقی سنتی باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد و شرایط برای حضور آن فراهم شود.
موسیقی دانان شیراز همچنین خواستار حفظ استانداردها در سطح موسیقی سنتی شدند و نظارت بیشتر براجرای دقیق موسیقی راراهی برای حفظ اصالت در موسیقی ایرانی بر شمردند.
جهانبخش رستمی در رابطه با پایین آمدن سطوح موسیقی می گوید: یکی از دلایل آن می تواند این باشد که متاسفانه تعدادی براین باورند که می توانند همه سازها را بنوازند و تدریس کنند و چون نظارتی در این خصوص صورت نمی گیرد هر کس به خودش اجازه می دهد که تدریس کند بدون توجه به این که به درجه ای رسیده باشد که بتواند تجربیاتش را به طور صحیح در اختیار دیگران قرار دهد.
رستمی برای بهبود وضعیت موسیقی در شیراز پیشنهاد می کند که نشست و رای گیری برای شورای موسیقی صورت پذیرد به طوری که از انواع حوزههای موسیقی بتوانند نمایندهای در این شورا داشته باشند و همچنین جلساتی با حضور موسیقی دانان و مسوولان تشکیل و مسائل و مشکلات در آن جا به صورت مستقیم بررسی شود و یک بودجه ومدیریت خوب در زمینه موسیقی ارائه گردد تا پشتوانه و تشویقی برای هنرمندان قرار گیرد.
امیرحسین نوژن نیز پیشنهاد می کند که توجه بیشتری به مراکز حفظ و ترویج موسیقی ایران شود تا این مراکز به صورت گسترده تری عمل کنند و حمایت هایی در خصوص استادان مطرح در شیراز صورت پذیرد.
سعید نیاکوثری هم گفت: ما در آینده حتما دچار یک خلا» در زمینه موسیقی می شویم واین اقدام عاجلی در زمینه سیاست گذاری های کلان می طلبد و همچنین آنهایی که دلشان برای فرهنگ ملی می سوزد باید این را مد نظر داشته باشند که موسیقی ایران الان دارد حقش ضایع می شود.
وی افزود: از هنرمندان شیرازی که سعی در اجرای کنسرت دارند حمایت شود به خصوص کنسرتهای سنتی، اکنون برای کنسرتهای خارجی بلیتهایی با قیمت های زیاد گذاشته می شود و این در حالی است که برای یک گروه مثلا ۴۰ نفره سنتی ایرانی قیمت بلیتها بسیار پایین است.
روزبه تابنده نیز گفت: باید مسائل اخلاقی را در هنر مد نظر داشت چرا که امروزه شاهد هستیم که عدهای تصور می کنند با نواختن موسیقی بالاتر از بقیه هستند در حالی که شان انسانی این نیست و این باعث دافعه می شود و مردم را دچار یاس می کند.
وی افزود: ما در موسیقی با فقر دیدگاه و بسته بودن محدوده نظر روبه رو هستیم اما راه تلاش باز است و باید در این راه تلاشهای بسیار صورت گیرد.
گزیده کلام هواداران و دست اندرکاران موسیقی سنتی ایرانی این است که با همه فراز و نشیبهایی که این نوع موسیقی داشته است از عمق اعصار و ادوار مختلف عبور کرده تا به نسل امروز رسیده است این موسیقی ریشه در فکر و اندیشه والای انسانی دارد; نگذاریم موسیقی سنتی در یورش فرهنگ نا متجانس غرب و در کوران آواهای هزل و هجو که از هر سو بر آن می تازد به فراموشی سپرده شود.
پرسش هایی که دراین میان بی پاسخ مانده این است که موسیقی سنتی چه تعریفی دارد؟ یعنی سنت ایرانی متشکل از چه مولفههایی است که در موسیقی سنتی با این شاکله که به دست ما رسیده، تبلور یافته است؟
آیا سنت ما فقط برگرفته از عقاید چند نفر یا چند گروه است که این عقاید باید در موسیقی رعایت شود و دیگر اقوام ایرانی که موسیقی منحصر به فرد و ویژه دارند; در موسیقی سنتی یا موسیقی ملی جایگاه ندارند؟
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید