یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 19 May, 2024
مجله ویستا

کارهای ناشایست انسان را چگونه می توان با اراده وسیع خدا تو جیه کرد ؟


کارهای ناشایست انسان را چگونه می توان با اراده وسیع خدا تو جیه کرد ؟
اشكال دیگری كه برخی در این بحث مطرح كرده­اند این بود كه لازمه عمومیت و گستردگی اراده خدا نسبت به كارهای آنان، این است كه كارهای زشت و ناروا نیز ...
متعلق اراده خدا باشند، در حالی كه اراده كارهای قبیح مانند انجام آنها قبیح و مذموم است و ذات مقدس خداوند از هر صفت قبیحی منزه و پیراسته است.به نظر ما آنچه موجب این اشتباه شده است جدا نكردن اراده تكوینی و اراده تشریعی است. لذا لازم است توضیح مختصری در این مورد داده شود. گرچه اختلاف نظر در این مورد فراوان است.استاد مصباح یزدی در این زمینه می­فرماید: واژه اراده دست كم به دو معنی استعمال می­شود: یكی خواستن و دوست داشتن و دیگری تصمیم گرفتن بر انجام كار. چیزهایی كه متعلق خواست و محبت شخصی قرار می­گیرد ممكن است اشیاء عینی و حتی خارج از حیطه قدرت و فاعلیت وی باشد مانند محبتی كه انسان به اشیاء زیبا و لذت بخش دنیا دارد «تریدون عرض الدنیا» و ممكن است افعال اختیاری خودش باشد مانند دوست داشتن كارهای خوب و شایسته­ای كه انجام می­دهد. و ممكن است افعال اختیاری دیگران باشد، یعنی دوست داشته باشد كه فاعل مختار دیگری با اختیار خودش كاری را انجام بدهد و در این صورت آن را اراده تشریعی، می­نامند. چنانكه صورت دوم و نیز تصمیم گرفتن بر انجام كار خودش را اراده تكوینی می­نامند. ] مصباح، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج ۲، ص ۳۹۰، چاپ اول، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران: ۱۳۶۵. [پس معلوم شد كه دوست داشتن یا تصمیم گرفتن نسبت به انجام كار اختیاری خویش «ارادهٔ تكوینی» است. و نسبت به كارهای اختیاری فاعل دیگر «ارادهٔ تشریعی» است.استاد مصباح در ادامه می­فرماید: «اما اراده به معنای خواستن و دوست داشتن، در نفوس حیوانی و انسانی از قبیل كیفیات نفسانی است. ولی معنای تجرید شده آن كه حاكی از شئون وجود مجردات است قابل نسبت دادن به مجردات تام و به خدای متعال نیز می­باشد... بنابراین اراده را به همین معنی می­توان از صفات ذات دانست و حقیقت آن چیزی جز حب الهی نیست كه عین ذات وی می­باشد.
و اما اراده به معنای تصمیم گرفتن نفوس متعلق به ماده، كیفیتی انفعالی یا یكی از افعال نفسی است. بهرحال، امری حادث در نفس و مسبوق به تصور و تصدیق و شوق می­باشد و چنین امری را نمی­توان به مجردات تام ومخصوصاً به خدای متعال نسبت داد زیرا ساحت مقدس الهی از عروض اعراض و كیفیات نفسانی منزه و مبری است. ولی می­توان آن را ]بعد از تجرید و منزه كردن از صفات ممكنات و نقایص و ضعف ممكنات[ به عنوان صفت فعلی و اضافی (مانند خلق و ورزق و تدبیر و ...) برای خدای متعالی در نظر گرفت كه از مقایسه بین افعال و مخلوقات با ذات الهی از آن جهت كه دارای حب به خیر و كمالی است انتزاع می­شود و چون یكی از طرفین مقوله، دارای قیود زمانی و مكانی است می­توان چنین قیودی را برای اراده الهی هم به لحاظ متعلقش در نظر گرفت.» ] آموزش فلسفه، ج ۲، ص ۳۹۰.[حال با این مقدمه در پاسخ به این شبهه می گوئیم: طبق اراده تكوینی خدا همه موجودات و از آن جمله انسان و افعال انسانی اعم از انسانهای صالح و كافر و اعم از كارهای خیر و بد، همگی تحت اراده عمومی الهی قرار گرفته و اراده تكوینی خدا، مانند علم و قدرت او بر همه كارهای انسانها و موجودات شمول و گسترش دارد.
لكن از نظر تشریعی خدا، كارهای ارادی و اختیاری انسان را به دو دسته تقسیم می­شوند:
۱) كارهای نیك و پسندیده
۲) كارهای ناپسندیده و قبیح از نظر محبوبیت و مبغوضیّت كه ملاك اراده تشریعی خدا است، فقط دسته اول متعلق اراده تشریعی خدا است چون خداوند متعال برای انسان فقط طاعت و كارهای خیر و نیك را اراده كرده زیرا اینها موجب هدایت و صلاح و سعادت آدمی می­شوند و چنین انسان محبوب الهی است و دارای ثواب و پاداش.
اما كارهای قبیح و زشت و ناروا چون مبغوض خداوند هستند متعلق اراده تشریعی خداوند نیستند چون موجبات خسران و زیان و ضرر انسانی را فراهم می­كنند این اشكال را می­توان با بیان دیگری كه هم مطابق با قواعد فلسفی است و هم با آیات قرآن هماهنگ است، پاسخ داد، مرحوم علامه طباطبائی در این زمینه می­فرماید: وجود هستی امكانی همیشه و در همه جا مخلوق و آفریده خدا است «الله خالق كل شی» ] زمر/۶۲ [ و آنچه مخلوق و آفریده خداست حسن و زیبا است «الذی احسن كل شیء خلقه» ] سجده/۷ [ و كارهای شایسته و ناروا در اصل وجود، با یكدیگر تفاوتی ندارند. تصرف در مال دیگران با اذن مالك آن و تصرف غاصبانه از نظر واقعیت و اصل هستی یكی هستند. واقعیت عینی روابط مشروع و قانونی مرد و زن با روابط نامشروع و غیر قانونی آن دو هیچ تفاوتی ندارد.
زیرا هر دو، كار اختیاری فاعل آنها بوده و در واقعیت و هستی خود، مخلوق و آفریده خدا و متعلق اراده تكوینی او می­باشند و بنابراین ناروائی و ناپسندی در آن راه ندارد ]و این همان اراده تكوینی خداست به همه چیز[. اما شایستگی یا ناروایی كارهای اختیاری انسان به خاطر مطابقت و عدم مطابقت با اوامر و نواهی شرعی است، كه این اوامر و نواهی شرعی نیز بیانگر خشنودی و رضایت و یا ناخوشنودی و سخط خدا می­باشند و هرگز محور رضایت و سخط، اراده تكو ینی خدا نیست. ] علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۱۰۱ [ اتقأ در پاسخ به این شبهه روایات ائمه(ع) ساكت ننشسته­اند كه در اینجا به دو روایت اشاره می­كنیم:ابوبصیر گوید: به امام صادق(ع) عرض كردم: آیا خدا كفر كافران را اراده كرده است؟ فرمود آری. گفتم: آیا آن را دوست داشته و از آن راضی است؟ فرمود: خیر. گفتم: پس خدا كارهائی را اراده كرده ولی آنها را دوست نداشته و از آنها راضی نیست. فرمود: این مطالب به همین صورت از عالم غیب به ما رسیده است. ] بحارالانوار، ج ۵، باب قضاء و قدر، حدیث ۶۶ [رَوِیَ الصدوق - ره - بِسَنَدِهِ عن الرضا (ع) عن آبائه علیهم السلام – عن علی (ع) انه قال: اعمال به سه دسته تقسیم می­شوند:
۱) واجبات
۲) مستحبات
۳) معاصی. اما واجبات پس به امر خداوند عزوجل و به رضایت خداوند و قضاء الهی و به قدرت و به مشیت و به علم خداوند است. و اما فضائل و مستحبات به امر (وجوبی) خداوند نیستند لكن به رضایت و به قضاء و قدر و مشیت و به علم خداوند متعال هستند. و اما معاصی اینها به امر (و رضایت) خداوند نیستند اما به قضاء و قدر و مشیت و علم خداوند هستند سپس خداوند مردم عامی را عقاب می­كند. ] توحید صدوق، باب قضاء و قدر، حدیث ۹ [
محمد رضا بهدار
منبع : حلقه