جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


پویایی‏های اخلاق تجاری؛ تابعی از زمان و فرهنگ


پویایی‏های اخلاق تجاری؛ تابعی از زمان و فرهنگ
در این مطالعه‏، مفهوم اخلاق را به طور كلی و اخلاق تجاری را به طور ویژه مورد بررسی قرار می‏دهیم و بحثی مفهومی را در خصوص پویایی اخلاق در جامعه و پویایی اخلاق تجاری در بازار ارائه خواهیم كرد. فرهنگ و زمان دو پارامتر تأثیرگذار بر اخلاق و اخلاق تجاری به شمار می‏آیند. آنچه از اخلاق و اخلاق تجاری مستفاد می‏شود، همان چیزی است كه در زمانی خاص و در شرایط فرهنگی ویژه‏ای، ملاك مقبولیت و یا عدم مقبولیت موضوعی تلقی می‎شود. آنچه در گذشته اخلاقی تلقی می‎شد، معلوم نیست امروزه نیز همان وضعیت را داشته باشد و آنچه در ارزیابی‏های گذشته غیراخلاقی می‎نمود، ممكن است در حال حاضر اخلاقی تلقی شود. به علاوه، چه بسا دیدگاه توأمان تولید كننده و جامعه درخصوص موضوعی تعیین كننده پذیرش و یا پذیرفته نشدن آن در اخلاق تجاری باشد. اخلاق تجاری مفهومی اجتماعی است كه احتمالاً در بین گروه‏های درگیر در یك حیطه و زمینه خاص نیز درك متفاوتی از آن وجود داشته باشد. در ادامه بحث، دو نمونه متفاوت و متضاد در صنعت خودروسازی مطرح و در نهایت نیز مدل جامع برای ارزیابی و آزمون پویایی‏های اخلاق تجاری ارائه خواهد شد.
●مقدمه و اهداف مطالعه
اخلاق مفهوم پیچیده‏ای است كه در میان فرهنگ‎های مختلف، به تبادل نظرات و عقاید افراد درخصوص نظام‎های اعتقادی و ارزشی اطلاق می‎شود. ریشه‎های واژه «اخلاق» به كلمه «اتیكوس» در یونان قدیم به معنی «قدرت و نفوذ رسوم و سنن» بر می‎گردد. Grace و Cohen در سال ۱۹۹۸ طی مناظره جالبی پیشنهاد كردند كه می‎توان هر دو واژه moral و ethical را به معنای «اخلاقی» و مترادف با همدیگر در نظر گرفت. نویسندگان دیگری هم سعی كرده‎اند كه از اخلاق تعاریف مستقلی ارائه كنند.
تعریف De George از اخلاق، تلاشی است نظام‎مند برای درك و فهم تجارب اخلاقی فردی و اجتماعی كه تعیین كننده قواعد هدایت انسان به سوی ارزش‎های رفتاری و خصایص ویژه‎ای است كه استحقاق بسط و گسترش را داشته باشند.
While Solomon در سال ۱۹۹۴ اخلاق را نخستین و ضروری‎ترین چیزی می‎داند كه همه در پی آن بوده‎اند و اولین درك آنان از یك زندگی خوب است؛ خوب زیستن و یا به عبارتی، زندگی ارزشمند. این همان دیدگاهی است كه به دنبال قرار گرفتن هر كار و هدفی در جای خویش است و می‎گوید چه كاری ارزش انجام دادن را دارد و چه عملی ندارد، چه چیزی به خواستن و داشتنش می‎ارزد و چه چیزی ارزش خواستن و داشتن را ندارد.
Velasquez نیز در سال ۱۹۹۸ اخلاق را محكی برای استانداردهای ارزشی جامعه و افراد آن و پرسش از چگونگی اعمال این استانداردها در زندگی و نیز عقلایی یا غیرعقلایی بودن آنها تعریف می‎كند.
همه این تعاریف حول محور مفاهیم، ارزش‎ها و خلقیاتی دور می‎زنند كه در پی فهم و درك حیطه‎های مختلفی از احساسات و تعاملات انسانی‎اند. بدیهی است كه ارائه تعریفی قابل قبول و جهان‏شمول از اخلاق غیرممكن است بلكه عقاید فلسفی درباره اجزای سازنده اخلاق نیز بسیار متنوع و گوناگون هستند.
اخلاق، مفهومی نیست كه جهان مدرن وضع كرده باشد. این موضوع در طول قرون و اعصار و در بین فرهنگ‎های گوناگون محل توجه متفكران بوده است. مفهوم خوشبختی كه در آرای ارسطو به كار رفته است، بر زیستنی خوب و انسانی و فضایلی كه بر آن مترتب است، دلالت دارد؛ در حالی كه آرای دستوری كانت در قرن هجدهم و لزوم پرداختن به آنها نزد وی، به خاطر نفس این اعمال است و نه ارزش جانبی‎ای كه انجام آنها در پی خواهد داشت. در قرون ۱۸ و ۱۹ شماری از فلاسفه و از جمله برجسته‎ترین آنها بنتهام و میل، از مفهوم نفع‏گرایی، تفسیر «خیر كثیر برای عده كثیر» را ارائه كردند. مباحثات شدیدی درباره فلسفه‎ها و دیدگاه‎های اخلاقی در طول زمان صورت گرفته است تا اجماع قانع كننده‎ای در برخی مسائل حاصل شود. واقعیت این است كه اخلاق، بسیاری از مبانی خود را مدیون افكار سقراط و ارسطو و دیگر فلاسفه‎ای است كه این گفتمان را در گذر تاریخ زنده نگه داشته‎اند.
هر فرهنگی در انتخاب منش و سلوك خویش از آداب و رسوم خاص خود برخوردار است؛ كما این كه در برخورد با نقض هنجارهای اجتماعی نیز شیوه‎های خاص خود را داشته و دارد؛ هنجارهایی كه رعایت درك آنها از سوی جامعه برای افزایش و بهبود نظم اجتماعی ضروری است. كسی نمی‎تواند و نباید پیش از كاوش عمیق در كلیت و تمامیت یك جامعه، راجع به هنجارهای آن قضاوت‎های ارزشی كند؛ همچنین باید هنگام داوری در خصوص ارزش‎های گذشته برمبنای استانداردهای كنونی با احتیاط عمل كرد.
هدف عمده از این بررسی و آزمون آن در مطالعه حاضر، توصیف پویایی‎های اخلاقی تجاری به عنوان تابعی از زمان و فرهنگ است. از این رو بیشتر بر ابعاد بیرونی اخلاق تجاری تكیه شده است.
●چارچوب مرجع
محتوای زندگی فرد و شیوه‎های مطلوب وی برای زیستن، موضوع و نحوه انتخاب‎های او را تشكیل می‎دهد. این ارزش‎های شخصی، خود متأثر از محیط و به عبارتی زمینه‎های فرهنگی است. Hofstede در سال ۱۹۸۰ چهارگونه از ارزش‎های فرهنگی را برشمرد: پرهیز همراه با تردید، دوری از قدرت، فردگرایی در برابر جمع‏گرایی و مردگرایی در مقابل طرفداری از زنان. وی فرهنگ را مجموعه ذهنیاتی جمعی معرفی می‎كند كه باعث تشخیص و تمییز گروه‎های انسانی از یكدیگر می‎شود. از آنجا كه فعالیت‎های تجاری توسط افراد انسانی صورت می‎گیرد، ارزش‎های فرهنگی در اخلاق تجاری دخیل هستند و خود نیز از گذشت زمان تأثیر می‎پذیرند و دچار تحول می‎شوند اما این ارزش‎ها بر مقوله زمان تأثیری ندارند و به عبارتی، تأثیر زمان بر فرهنگ تأثیری یكسویه است.
گرچه این مطالعه در عنوان خود، فقط رابطه بین اخلاق تجاری با مقوله‎های زمان و فرهنگ را شامل می‎شود اما روابط و مفاهیم دیگری نیز در ادبیات آن بررسی شده است. برای مثال Stainer در سال ۱۹۹۵ موضوع اخلاق و رابطه آن با بهره‎وری و كیفیت را بررسی كرده و نشان داده است كه این سه مفهوم، هم از بعد اقتصادی و هم به لحاظ ارزشی رابطه تنگاتنگی با یكدیگر دارند و ‎در نتیجه تركیبی از بهره‏‎وری، كیفیت و اخلاق، سنگ بنای فرهنگ مدیریت آینده به حساب می‎آید. Winten در سال ۱۹۹۸ در مطالعه خود اخلاق تجاری را با مقولاتی مانند اقتصاد، كارایی، بهره‎وری، محیط و اخلاق مرتبط می‎داند. در گذشته ارزیابی‎های اخلاقی به عنوان ابزاری بیرون سازمانی و در اختیار گروه‎های فشار برای كنترل فعالیت‎های تجاری و اصول مدیریتی مطرح بود اما امروزه بیشتر شركت‎ها و سازمان‎های مسؤول به ضرورت این موضوع پی برده‏‎اند.
در این مقاله نیز اخلاق به عنوان تابعی از زمان و فرهنگ تعریف شده است. این تابع دربرگیرنده دو عامل تأثیرگذار بیرونی عام است كه آن را در میان شركت‎های مختلف قابل استفاده می‎كند و همین نكته بررسی و بسط یك چارچوب مفهومی كلی و عام درباره آنها را در بازار و جامعه موجه می‎نماید.
●اخلاق تجاری؛ تابعی از فرهنگ
با در نظر گرفتن اخلاق تجاری به عنوان تابعی از فرهنگ، تحولات فرهنگی محیط تجاری، بر پذیرش و اقبال فعالیت‎های تجاری و اصول مدیریتی از سوی بازار و جامعه تأثیری قطعی خواهد داشت. تاكنون مطالعات متنوعی در میان كشورها و حتی در سطح بین‎المللی در حوزه اخلاق صورت گرفته است. Singhapakdi از اهمیت محوری اخلاق شركتی در تجارت جهانی سخن به میان آورده است و نقش آن را به مثابه تأثیر فرهنگ افراد در تصمیم‎گیری‎های اخلاقی آنها می‎داند. كشورهای مختلف گاه تفاوت‎های معنی‎داری با یكدیگر دارند كه عدم دقت در تشخیص و توجه به آنها ممكن است موفقیت بازار را تحت تأثیر قرار دهد.
Fisher و همكاران او در سال ۲۰۰۱ هشت موقعیت مختلف را كه در آنها تیمی از مدیران هندی و انگلیسی ملاحظات اخلاقی را در كار خود مد نظر داشتند، مورد مطالعه قرار دادند. در همه این موقعیت‎ها، دو وجه درجه و میزان ملاحظات اخلاقی و منطقی بودن مقاصد اخلاقی مد نظر بود. در نتیجه این مطالعه، برخوردهای اخلاقی مدیران هندی و انگلیسی، مشابه ارزیابی شد؛ با این تفاوت كه مدیران هندی بیشتر مایل به تجربه تنش‎های اخلاقی در بین كاركنان خود بودند؛ در حالی كه همتایان انگلیسی آنها تنش‎های اخلاقی را به موضوعات كاری ارجاع می‎دادند.
در مجموع و برمبنای چارچوب‎های تئوریك می‎توان اخلاق تجاری را تابعی از فرهنگ در نظر گرفت اما به طور خاص، به عنوان تابعی بین فردی، بین سازمانی و فراسازمانی از فرهنگ مطرح است.
●اخلاق تجاری؛ تابعی از زمان
با در نظر گرفتن اخلاق تجاری به عنوان تابعی از زمان بعد زمانی محیط‏‎های تجاری بر قابل قبول بودن یا نبودن فعالیت‎های تجاری و اصول مدیریتی در جامعه و بازار تأثیر قاطعی خواهد داشت. در ادبیات موجود در این زمینه معمولاً از زمان به عنوان تابعی از اخلاق تجاری چندان صحبتی به میان نمی‎آید.
Orwig در سال ۲۰۰۲ نقش و كاركرد سنت‎ها، ارزش‏‎ها و علایق مذهبی افراد را در اطمینان از اخلاقی عمل كردن آنها، نه تنها در محیط كار بلكه در همه جوانب زندگی یادآور شد. Pava در سال ۱۹۹۸ نوشت كه بسیاری از كارگزاران تجاری و افراد تحصیلكرده برای پاسخگویی به مشكلات مربوط به اخلاق تجاری، به منابع مذهبی متوسل می‎شوند. لازم به ذكر است كه اخلاق مذهبی نیز متأثر از زمان است؛ گرچه ممكن است این تحولات در نتیجه كاركرد عناصر قدیمی مذهب، بسیار كند صورت گیرد.
Yamaji نیز در سال ۱۹۹۷ معتقد بود اخلاق تجاری نباید تنها به صورت یك قانون شركتی باشد بلكه اجرای آن باید به عنوان یك فلسفه شركتی درآید. وی بر آن بود تا نشان دهد این گونه فعالیت‎ها، موفقیت‎ها و كامیابی‎های بزرگی را در طول زمان برای شركت در پی خواهد داشت. بنابر عقیده Mc Donald و Zepp در سال ۱۹۸۹ استراتژی‎های سازمانی نیز در گذر زمان می‎توانند بر رفتارهای اخلاقی كاركنان تأثیر بگذارند.
امروزه بسیاری از سازمان‎ها زمانی را به آموزش اخلاق تجاری اختصاص می‎دهند. چارچوب‎های تئوریك نیز عموماً نشان دهنده اهمیت ضمنی و تلویحی اخلاق تجاری به عنوان تابعی از زمان است.
●چارچوب‏های عام مفهومی اخلاق و اخلاق تجاری
این بخش از مقاله به معرفی چارچوب‎های عامی كه ساختار دو پارامتر اصلی اخلاق یعنی زمان و فرهنگ را در بازار و جامعه تبیین می‎كنند، می‎پردازد و در ادامه نیز مفاهیم نظری اخلاق تجاری بر مبنای این دو متغیر مورد بحث قرار می‎گیرد.●پویایی‎های اخلاق
دو پارامتر اصلی بر پویایی اخلاق در بازار و جامعه تأثیر می‎گذارند كه عبارتند از: زمان و فرهنگ. با گذشت زمان، فرهنگ متحول می‎شود و متعاقب آن، استانداردهای اخلاقی نیز تغییر می‎یابند. تعامل و اقتران این دو پارامتر دركنار یكدیگر، یك چارچوب مفهومی عام را فراهم می‎كند و همچنین به توصیف پویایی‎های اخلاق و به طور گسترده اخلاق تجاری می‏‎پردازد.
بسیاری از كارها و تجربیاتی كه زمانی قابل قبول و پذیرفته شده بودند، به مرور زمان مورد تردید قرار می‎گیرند و سپس به تدریج مطلوبیت و مقبولیت خود را در افكار عمومی از دست می‎دهند و در نهایت از صورت یك قلمروی اخلاقی به چارچوبی قانونی در فرهنگ بدل می‎شوند؛ به گونه‎ای كه حكومت‎ها قوانینی را علیه آنها وضع می‎كنند. به این ترتیب و با گذشت زمان، از یك هنجار پذیرفته شده، به رفتارهایی مردود تبدیل می‎شوند و كم كم از بین می‎روند. مثال‎های فراوانی از این گونه رفتارها را می‎توان در دموكراسی غربی یافت. بهره‎كشی از كودكان، تنبیهات بدنی و باده نوشی نمونه‎هایی از آن به شمار می‎آیند.
با این حال در جامعه رفتارهایی نیز وجود دارد كه در ابتدا مورد قبول نبوده‎اند ولی با گذشت زمان نه تنها پذیرفته شده‎اند بلكه قانون نیز آنها را به رسمیت شناخته و مورد حمایت قرار داده است. آزادی بیان، آزادی تجمعات، آزادی‎های دینی و مذهبی، كنترل زاد و ولد، به دنیا آوردن فرزندان از راه ازدواج‎های غیرمتعارف و خارج از عرف و نیز طلاق نمونه‎هایی از این هنجارها محسوب می‎شوند. با گذشت زمان و پیشرفت‎های مادی جامعه، ساختارهای ایدئولوژیكی جدید در اذهان جامعه شكل می‎گیرد. با رشد آموزش در جوامع صنعتی، مردم با مطالبه آنچه پیرامون خود می‎یابند و با بیان دیدگاه‎های خویش، آگاهی و ادراك جامعه را به چالش می‎كشند. گذشت زمان، تحول فرهنگ و پیچیدگی بیشتر آن، بازنگری و ارزیابی مجدد ساختارهای اجتماعی مؤید و مدافع آداب، سنن و ارزش‎های گروه‎های غالب جامعه را در پی خواهد داشت.
در نتیجه اخلاق، برآمده و برساخته از ارزش‎ها، هنجارها و اعتقادات حاكم بر جامعه در هر مقطعی از زمان است بنابراین می‎توان اخلاق را بازتابی از دانسته‎های جامعه و اخلاق تجاری را انعكاسی از بازار و سازوكارهای آن در هر مقطع زمانی برشمرد.
ادامه این بحث، به اخلاق تجاری در محدوده بازار منحصر می‎شود زیرا بررسی عام اخلاق در این مقال نمی‎گنجد. گرچه عنوان این مطالعه درباره اخلاق تجاری است اما بخش‎هایی از مباحث مفهومی آن برای اخلاق در جامعه نیز به كار می‎رود.
●شكاف در اخلاق تجاری
اخلاق تجاری ریشه در مفاهیم و ادراكات فلسفی علم اخلاق دارد و تأكید این شاخه از اخلاق نیز بر همان مسائل فلسفی است؛ با این تفاوت كه در اینجا فعالیت‎های تجاری به عنوان واسطه تعامل بین اخلاق و جامعه قرار می‎گیرند.
نگاه شركت‎ها به مقوله اخلاق دست كم باید با دیدگاه جامعه همخوانی و همگرایی داشته باشد؛ در غیر این صورت به ناهنجاری منجر خواهد شد. این ناهنجاری همان چیزی است كه شكاف در اخلاق تجاری نامیده می‎شود (شكل ۵). این شكاف ترجیحاً باید یك شكاف مثبت (برتری) باشد؛ به این معنی كه دید شركت‎ها یك گام از سطح متعارف ارزش‏‎ها، هنجارها و اعتقادات بازار و یا به طور كلی جامعه جلوتر باشد؛ وگرنه ممكن است به موقعیت‎‏هایی غیراخلاقی بینجامد. شكاف منفی در اخلاق تجاری هنگامی روی می‎دهد كه دیدگاه شركت‎ها به مقوله اخلاق، یك گام عقبتر از ارزش‎ها، هنجارها و اعتقادات فعلی بازار یا جامعه باشد.
اخلاق تجاری پدیده‏ای ادراكی و با ماهیتی دوگانه است كه از سویی با سپری شدن زمان، دستخوش تغییر می‎شود و از سوی دیگر، از ارزش‎ها، هنجارها و اعتقادات موجود جوامع متأثر است. به عبارتی، اخلاق تجاری چیزی است كه رفتار تجاری را در یك مقطع زمانی خاص و براساس اوضاع فرهنگی، قابل قبول یا غیرقابل قبول می‎كند. ملاك این مقبولیت یا عدم مقبولیت را هم دیدگاه شركت‎ها و هم دیدگاه جامعه تعیین می‎كند و بنابراین بازتاب نظرات گروه‎های مختلف مرتبط با آن در جامعه است. مسائل اخلاقی وقتی برای شركت‎ها دردسرساز می‎شوند كه یك گام از ارزش‎ها، هنجارها و اعتقادات بازار و در مجموع جامعه عقبتر باشند و در مواقع خاص نیز ممكن است این شرایط بر فعالیت‎ تجاری شركت‎ها اثرات جدی بگذارد.
●سناریوهای پویایی اخلاق تجاری
ساخت‏های اجتماعی، مشتمل بر دیدگاه شركت‎ها یا دیدگاه‎های سایر اقشار جامعه، با توجه به گذشت زمان و تغییرات فرهنگی دستخوش تغییر و تحول می‎شوند و در سایه این پویایی، به حیات اجتماعی خود ادامه خواهند داد. برمبنای این دو دیدگاه و آنچه هركدام از آنها قابل قبول یا غیرقابل قبول می‎دانند، سه سناریوی مختلف برای اخلاق تجاری می‎توان در نظر گرفت :
▪اخلاق تجاری متجانس و همگرا: هر دو دیدگاه‏های فوق، مسئله‎ای را به طور یكسان، قابل قبول (اخلاقی) یا غیرقابل قبول (غیراخلاقی) ارزیابی می‎كنند.
▪شكاف مثبت در اخلاق تجاری: دیدگاه شركت‎ها یك گام از دیدگاه جامعه جلوتر است و به عبارتی، اخلاق تجاری برتر از دیدگاه غالب جامعه است.
▪شكاف منفی یا تأخیر در اخلاق تجاری: دیدگاه شركت‎ها یك گام از دیدگاه جامعه عقبتر است و به عبارتی، اخلاق تجاری در برابر دیدگاه غالب جامعه دچار نارسایی است.
سناریوی سوم و یا ناهنجاری اخیر باعث بروز مشكلاتی در كار بازار می‎شود؛ در حالی كه ناهماهنگی نخست ممكن است منافع بلندمدتی را برای بازار در پی داشته باشد.براساس سناریوهای پیشگفته و از دیدگاهی عملی، اخلاق تجاری را می‎توان ماحصل رویارویی دیدگاه شركت‎ها با دیدگاه دیگر اقشار جامعه دانست كه در صورت عدم اختلاف و یا برتری دیدگاه اول، اخلاقی و در صورت نارسایی یا برتری دیدگاه دوم، غیراخلاقی تلقی می‎شود.
●مدل پویای اخلاق تجاری
پویایی اخلاق تجاری به چهار پارامتر اصلی زیر وابسته است كه در قالب «مدل اخلاق تجاری پویا» نشان داده شده است:
▪زمان: به تحولات اخلاق تجاری در بازار در رابطه با عنصر زمان اشاره می‎كند.
▪فرهنگ: به مباحث تغییر و تحولات اخلاق تجاری در بازار در رابطه با عنصر فرهنگ می‏پردازد.
▪دیدگاه شركت‎ها در مقابل دیدگاه جامعه: به دوگانگی و ادراكی بودن پدیده اخلاق تجاری در خلال زمان و فرهنگ اشاره می‎كند.
▪قابل قبول یا غیرقابل قبول بودن اخلاق تجاری: دوگانگی و ادراكی بودن این پدیده را در گذر زمان و فرهنگ بیان می‎كند. آنچه قابل قبول ارزیابی شود، ‌فعلی «اخلاقی» و در غیر این صورت «غیراخلاقی» تلقی می‎شود.
شایان ذكر است كه این چهار پارامتر دارای وابستگی‎های متقابل هستند. برای مثال، زمان و فرهنگ بر دو متغیر دیگر تأثیر می‎گذارند؛ در حالی كه خود فرهنگ نیز به زمان وابسته است.
به عنوان شاهدی بر كاربردی بودن پویایی مدل اخلاق تجاری، دو مورد زیر را در صنعت خودروسازی خاطرنشان می‎كنیم: یكی به ناهماهنگی مثبت و برتری شركت ولوو در درك مطلوب آن از اخلاق تجاری در بازار مربوط می‎شود كه ایمنی از خودروهایش را در دهه ۱۹۶۰ پیشگویی و تضمین كرد و امروزه در اوایل قرن ۲۰ صحت آن را شاهدیم و مورد دیگر نیز به ناهماهنگی منفی و نارسایی شركت فورد در درك نادرستش از اخلاق تجاری در بازار و بدبینی و پیش‎بینی خلاف واقع این شركت در رابطه با ایمنی محصولاتش برمی‎گردد.
▪شركت فورد: كوتاهی در مسؤولیت‏پذیری و تعهد در قبال مشتریان
فورد نخستین شركت امریكایی بود كه در سال ۱۹۷۹ از سوی كشور هند به دلیل وقوع حادثه منجر به قتل اتومبیل مدل Pinto و آتش گرفتن مخزن سوخت آن به علت جایگیری نامناسب، از سوی اولیای دم به اتهام بی‎توجهی و عدم رعایت استانداردهای ایمنی، تحت پیگیرد قانونی قرار گرفت.
حادثه احتراق مخزن سوخت خودروی پینتو و مرگ راننده آن بر اثر برخورد (به طور اختصار: ماجرای Ford pinto) نمونه كلاسیكی را از بی‎توجهی یك شركت به استانداردهای ایمنی و همچنین انتظارات مردم به وجود آورد كه با تعقیب سیاست‎های خود به امنیت سرنشینان كمتر توجه می‎كند.Lee Iacocca یكی از مسؤولان فورد در آن زمان، درخصوص این ماجرا اظهار داشت: «امنیت و ایمنی فروختنی نیست.»
Gioia در سال ۱۹۹۲ نگرش یادشده را ناشی از این اندیشه در فورد دانست كه تلاش‎های قبلی شركت در «فراهم آوردن ایمنی برای مشتریان، ضررهای ملال آوری را برایش به ارمغان آورده است».
ماجرای Ford pinto نخستین بار با انتشار مقاله تحقیقی Mark Dowie در مجله
Mother Jones در سال ۱۹۷۷ و مقاله بعدی او در مجله «تجارت و جامعه» در همان سال در اذهان عمومی مطرح شد. این مقالات Ford pinto و سیاست‎های فورد را برملا كرد و حساسیت جامعه را برانگیخت. این كه یكی از بزرگترین تولیدكنندگان خودرو در امریكا در تحلیل‎های هزینه فایده خود، به جای رعایت ایمنی بیشتر، متوجه عایدی خود از عدم تعمیر مجدد خودروهایش بوده است، حیرت‏آور بود.
Dowie با محاسبات خود در سال ۱۹۷۷، نشان داد كه از دیدگاه مسؤولان فورد، شركت در جلسات دادگاه و اقامه دعوی، برایشان ارزانتر از تعمیر خودروهای خراب تمام می‎شود و به همین دلیل ترجیح می‎دهند با وجود شكایات مكرر خریداران، همچنان رویه پیشین خود را ادامه دهند. تأمل در این قضیه، واقعیت تلخ و خشن نبود اخلاق و تعهدات اخلاقی در اصول تجاری حاكم بر جامعه را نشان می‎دهد. منطق سودجویی فورد، فقط تأمین ایمنی و سلامت راننده را توجیه می‎كرد؛ در حالی كه بر مبنای رعایت اصول ایمنی، تضمین سلامت راننده و تمامی سرنشینان و حتی بدنه خودرو نیز مورد نظر است. این در حالی است كه فورد، خود نیز در دفاعیاتش، به لزوم بیمه بدنه اتومبیل از نظر اداره ملی ایمنی تردد بزرگراه‎ها اشاره كرده است.
گذشت زمان و اطلاعات بیشتر، مؤسسه فورد را در این ماجرا از چند جنبه مقصر شناخت:
عدم رعایت اصول ایمنی در مراحل قبل از تولید و تعبیه كردن مخزن پینتو در منتهی‏‎الیه عقب خودرو كه در نتیجه برخورد، به آتش گرفتن اتومبیل منجر شده بود.فورد امتیاز مخزن‎های سوخت ایمنتر را داشت اما در طراحی پینتو، فضا و محل مناسبی برای مخازن سوخت در نظر نگرفته بود.
تبلیغ مؤسسه فورد علیه قوانین فدرال مبنی بر اتمام هر چه سریع‎تر مسئله پینتو و تأخیر در اجرای این قوانین.
مؤسسه فورد درصدد یافتن دلایل دیگری برای توجیه مرگ سرنشینان خودرو و تبرئه خود در این ماجرا برآمده بود.
فورد برای آزمایش دقت فنی، به دلیل بالاتر بودن استانداردهای كانادا از استانداردهای امریكا، مدل‎های ساخت كانادا را ارائه كرده بود؛ بدون این كه هیچ‎گونه اشاره‎ای به این مطلب كرده باشد.فورد واقعاً بر این عقیده بود كه هیئت منصفه دادگاه باید دلایلش را بپذیرد و هنگامی كه غرامت‎های كلانی از طرف دادگاه برای این شركت مقرر شد، برای تبرئه خویش، با طرح ادعاهایی درصدد اثبات غفلت و اهمال راننده در بروز حادثه مذكور برآمد.
با وقوع ماجرای پینتو، فورد در معرض شماتت عموم قرار گرفت و زیان‎های مدنی كلانی را متحمل شد. تبعات این مسئله فقط به سرزنش فورد از سوی رسانه‎ها ختم نشد و نگرش این شركت، «شخصی كردن ضرر و پذیرش اندك انحراف اخلاقی» را نیز برای آن در پی داشت. در این مورد، نگرش و عملكرد شركت فورد به موضوع ایمنی، با دیدگاه حاكم بر جامعه مغایرت داشت.
بسیار طبیعی به نظر می‎رسید كه فورد با افزایش حساسیت‎ها و پس از تحمل چنین ضربه روانی مهلكی، درصدد بهبود ایمنی خودروهایش برآید اما دوباره در سال ۱۹۸۰ به دلیل وجود نقص در سیستم انتقال حركت اتومبیل‎هایش، زیر ذره‎بین انتقاد جامعه قرار گرفت. گفتنی است به دلیل این اشكالات، بعضی مواقع هنگام هرز كار كردن موتور، خودرو از حالت توقف خارج می‎شد و به سمت عقب حركت می‎كرد. این بار، فورد به علت كاستی‎های موجود از خودروهایش از طرح دعاوی خود در دادگاه صرف‎نظر كرد اما باز هم درصدد رفع این معایب و اقرار به كاستی‎ها و اشتباهات خود برنیامد.
در ژانویه سال ۱۹۹۶ باز هم علیه فورد به دلیل عدم رعایت ایمنی در اتومبیل‎هایش اقامه دعوی شد. دادگاه عالی امریكا به خانواده Rebecca Tebbet اجازه داد كه پرونده قتل او را كه بر اثر برخورد با درخت در حین تصادف روی داده و علت آن نیز مجهز نبودن اتومبیل فورد اسكورت وی به بالن‎های هوا بود، پیگیری كنند. در حالی كه این تجهیزات ایمنی از سال ۱۹۸۰ به بعد در بازار وجود داشت، فورد بنابر سنت دیرینه‎اش، با تبلیغات منفی از نصب آنها روی خودروهایش شانه خالی كرده بود. نكته جالب این است كه تجهیزات یادشده را روی خودروی Lincoln، به عنوان گرانقیمت‎ترین محصول خود نصب كرده بود. اتومبیل Tabbet نیز به جدیدترین سیستم‎های صوتی مجهز بود ولی این بالن‎های هوا را نداشت چون از نظر شركت فورد، نصب این تجهیزات به دلیل هزینه ۲۲۵ دلاری برای هر خودرو، منطقی به نظر نمی‎رسید. (مجله دعاوی قضایی در تجارت بین‎الملل ۱۹۹۶)
فورد مجدداً در همان سال بزرگترین فراخوان را برای تعمیر سیستم‎های جرقه اعلام كرده بود. شركت بیمه نیز به همین علت فورد را تحت فشار قرار داده بود زیرا از نقص و خرابی سوئیچ‎های سیستم‎های جرقه خود از سال‎ها قبل اطلاع داشت اما به فكر اصلاح آنها نیفتاده بود.
فورد پس از ماجرای پینتو با هر اتهام و یا مطالبه‎ای در زمینه ایمنی اتومبیل‎هایش به مقابله برمی‎خاست.
پس از گذشت زمانی طولانی، چنین به نظر می‎رسد كه شركت فورد از ابراز بی‎اعتنایی در برابر مطالبات ایمنی مشتریان ابایی ندارد و این موضوع برایش عادی شده است. به این ترتیب آیا افراد هنوز باید در اندیشه ایمنی آنچه برایش هزینه می‎پردازند، باشند و یا باید از آن چشم‎پوشی كنند؟ شواهد حاكی است كه شركت فورد دیگر قادر به كاستن شكاف منفی‎ای كه در اخلاق تجاری خود ایجاد كرده، نیست زیرا تعداد پرشماری از اتومبیل‎هایش را با همان سطح نازل استانداردهای ایمنی به فروش رسانده است. به هر حال، این قبیل سوداگری‎ها نیز همواره در عالم كسب و كار و تجارت وجود دارد.
●ولوو: اعتبار بخشیدن و تضمین بقای خود با بها دادن به دیگران
چنین مطالبی درباره شركت ولوو ـ چه در ادبیات علمی و چه در مطبوعات عمومی ـ در مقایسه با شركت فورد بسیار كمتر است. دلایل آن نیز روشن است. در مقایسه با فورد كه یك شركت امریكایی و نمادی از قرن بیستم در امریكا محسوب می‎شود، ولوو یك مؤسسه مستقل اروپایی است از سوی دیگر معروفیت ولوو بیشتر مرهون عملكرد مثبت آن در حیطه مسائل ایمنی بوده است و مطبوعات عامه پسند اغلب به دنبال نشر اخبار منفی هستند تا مثبت.
●فلسفه ایمنی در ولوو
توجه به ایمنی خودرو، سنت دیرینه ولوو محسوب می‎شود. این شركت در سال ۱۹۲۷ به اهمیت و لزوم رعایت ایمنی در اتومبیل‎هایش پی برد و بازتاب آن را در اندیشه مؤسسان خود این گونه نشان داد:
▪ولوو ۲۰۰۲: «اتومبیل‎ها توسط انسان‎ها به حركت در می‎آیند. در شركت ولوو قواعد و اصول راهنمایی و رانندگی پس از اقدامات ایمنی قرار دارد و در درجه دوم اهمیت است بنابراین بی آن كه این كار را به عهده قواعد راهنمایی و رانندگی بگذاریم، باید ایمنی را رعایت كنیم».
فلسفه ایمنی در ولوو را می‎توان «رویكردی همه جانبه‎نگر» دانست كه اهداف آن این گونه عنوان شده است:
▪ولوو ۲۰۰۲: «طراحی اتومبیل‎ها، به گونه‎ای كه در هنگام رانندگی با آنها بتوان با جلوگیری از تصادفات جاده‎ای، سرقت و حوادث انسانی دیگر كه هر آن ممكن است پیش آیند، جان سرنشینان را حفظ كرد. البته برخی از این حوادث نیز غیرقابل اجتناب هستند.»
از نظر مدیران ولوو، ایمنی فقط به جزئیات كار مربوط نمی‎شود و در آن ملاحظات كلی نیز مدنظر بوده است. برای مثال، تكنولوژی به كار رفته در یك اتومبیل باید امكان رانندگی مطمئن و جلوگیری از تصادفات احتمالی را برای راننده فراهم آورد و امنیت سرنشینان آن را تضمین كند؛ مگر این كه وقوع حادثه‎ای غیرقابل اجتناب باشد. با روند رو به افزایش سرقت وسایل نقلیه، نیاز به فناوری‎های مؤثر و مفید برای حفاظت خودروها از دستبرد سارقان اهمیت ویژه‎ای یافته است. همچنین ترفندهای لازم برای محافظت افراد در برابر تهدیدات جانی رو به رشد مزاحمان را نیز باید به فوریت‎های پیشگفته اضافه كرد.
در نتیجه اقدامات لازم برای تكمیل و به انجام رساندن فلسفه ایمنی در خودرو شامل موارد زیر است:
▪ایمنی حركت (ایمنی در هنگام رانندگی): ویژگی‎ها و تجهیزاتی كه به یاری راننده می‎آید تا وی از هر گونه حادثه‎ای جلوگیری كند.
▪ایمنی غیرحركتی (ایمنی در صورت بروز حادثه): شامل تمامی ملاحظات و طراحی‎های مربوط به بدنه، اتاق و فضای داخل اتومبیل برای محافظت سرنشینان به هنگام بروز تصادف.محافظت فیزیكی افراد و اموال در برابر سرقت و دستبرد. (ولوو ۲۰۰۲)
●شیوه كار
ولوو یكی از معدود تولیدكنندگان خودرو در جهان است كه تیم مستقلی برای تحقیق در مورد تصادفات اتومبیل‎هایش دارد. پس از سال ۱۹۷۰ (هنگامی كه مؤسسه فورد، خودروهای Pinto تولید می‎كرد)، حدود ۳۰ هزار تصادف رخ داده با خودروهای ولوو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. استانداردهای ایمنی ولوو به مراتب جامعتر از استانداردهای قانونی بود. در حقیقت مسؤولان ولوو از ملزومات قانونی فراتر رفته و درك عمومی مردم از استانداردهای ایمنی خودرو را تا حد ممكن بالاتر برده بودند. هدف آنها از این كار، ایجاد امنیت برای مردم، با كاهش تأثیر تصادفات و خسارات وارده و ترجیحاً جلوگیری از بروز این گونه حوادث بود (ولوو ۲۰۰۰). مركز مطالعات ایمنی ولوو بیش از ۱۰۰ كارمند دارد و بخش‎هایی نظیر تیم تحقیق درباره تصادفات، توسعه تكنولوژی، تست خودرو، طراحی و محاسبه را شامل می‎شود. حالات و چگونگی رفتارهای واقعی را به روش‎های مختلف می‎توان شبیه سازی كرد. قبل از آن كه دو خودرو در یك صحنه واقعی با همدیگر برخورد كنند، باید برخورد سیستم‎های آنها از جوانب مختلف، توسط ابررایانه‎ها و در محفظه‎های مخصوصی به دقت مورد آزمایش قرار گیرد و بررسی شود.
ولوو روش نظام‎مندی را برای بهبود و افزایش مستمر سطح ایمنی خودروهایش در قالب فرایندی بی‎انتها و دایره‎وار در پیش گرفته است كه شروع و پایانش به محیط واقعی ترابری و نقلیه برمی‎گردد. نقطه آغاز این اقدامات، مراجعه به رفتار و حالات واقعی خودروها در ضمن حركت در جاده‎هاست. نیازها و استانداردهای درونی سیستم ایمنی، برآمده از ویژگی‎ها، نیازها و خطراتی است كه در محیط واقعی نقلیه و عبور و مرور وجود دارد. این اقدامات نیز وقتی عملی می‎شود كه بین متخصصان ایمنی و متخصصان تولید، همكاری و تشریك مساعی صمیمانه‎ای وجود داشته باشد. هنگام توسعه و تولید مدلی جدید، به تست‎ها و ارزیابی‎های مربوطه نیاز است كه در واقع پیش‎نیاز تولید محسوب می‎شود. به این ترتیب خودروهای تولید شده، فرایند تولید را به نقطه آغازین آن یعنی وضعیت جاده‎ها و دیدگاه‎های مشتریان برمی‎گردانند و با خاتمه یك سیكل، چرخه دیگری آغاز می‎شود.
بنابراین، مسیر دایره‎ای فوق فرایندی است شامل انسان‎ها، خودروها، و محیط (جاده‎ها) یعنی همه آنچه كه قبل از تصادف، در حین تصادف و بعد از آن حضور دارند.●روش‏های تست كردن
تست‏‎ و ارزیابی نقشی كلیدی در فرایندهای تولید دارد. هنگام برنامه‎ریزی و تولید مدلی جدید، تلاش ولوو بر آن است كه این مدل با استانداردها و نیازهای داخلی حداكثر تطابق را داشته باشد. روش‎های چندی نیز برای اطمینان از حصول ایمنی مورد نظر مشتری وجود دارد. در هر كدام از زمینه‎های ایمنی حركت، ایمنی تصادفات و همچنین محافظت فیزیكی خودرو و صاحب آن در برابر اشرار، تست‎هایی روی اتومبیل‎های تازه تولید شده صورت می‎گیرد. سه تست مختلف از این میان عبارتند از:
تست‎هایی كه هم با وجود راننده و هم بدون حضور وی در داخل اتومبیل، به لحاظ علمی انجام می‎شوند. (تست اهداف)
تست‎هایی كه نتیجه آنها مبتنی بر ارزیابی راننده است. (تست انتظارات)
شبیه سازی رایانه‎ای؛ تست‎هایی كه بر روی رایانه و با استفاده از محاسبات ریاضی صورت می‎گیرد.
برای تولید خودرویی كه قرار است در شرایط محیط واقعی نقلیه جاده‎ها تردد كند، شبیه‏سازی شیوه‎های مختلف تصادف، به كمك تست‎های واقعی بر روی آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. برخی از انواع تست‎های تصادف در خودروها عبارتند از:
▪شبیه‏سازی‎های رایانه‎ای: تست‎هایی كه بر روی رایانه و به كمك محاسبات ریاضی انجام می‎شود.
▪تست اجزا: بر روی سیستم‎ها و قطعاتی كه بیشتر در معرض نیروها و تنش‎های واقعی هستند،· صورت می‎گیرد.
▪تست تمام عیار خودرو: كل خودرو در شرایطی كنترل شده و با دقت بسیار در معرض برخورد یا تصادف قرار می‎گیرد.
در مورد محافظت فیزیكی خودرو و صاحب آن، مانند قفل درها، شیشه‎های ضدسرقت و سیستم‎های دزدگیر نیز ولوو از دو نوع تست قابل دستكاری (بدون استفاده از نیروی فیزیكی) و مخرب (با اعمال نیروهای فیزیكی نظیر پیچش و خمش) سود جسته است.
●ملاحظات مدیریتی
نكته ظریفی در مورد دو سناریوی تشریح شده وجود دارد و آن این است كه فورد با خرید محصولات ولوو در سال ۱۹۹۹ و حفظ رابطه خود با آن شركت از آن تاریخ به بعد، با تمسك به این ارتباط و بهره‎برداری از وجهه جهانی ولوو، درصدد برآمد تا وجهه مخدوش خود در زمینه «ایمنی» را التیام بخشد (Memmer, ۲۰۰۱). به راستی چرا فورد به این اقدام دست زد؟ ممكن است با امیدواری و از روی حسن نیت، علت آن را تلاشی نوع دوستانه در خصوص «ایمنی» تلقی كرد اما جالب است بدانید كه Memmer در سال ۲۰۰۱ در ارزیابی خود از این موضوع، آن را «خرید و فروش ایمنی» خواند و از سر تمسخر آن را طنزی اخلاقی برشمرد كه به تازگی در تجارت خودرو باب شده است.
دقت در احوال این دو شركت، دلالت‎ها و اشارت‎های روشن و هشداردهنده‎ای برای مدیران در پی خواهد داشت. یك مدیر باید از نگرش‎های اجتماعی حاكم بر بازار آگاهی داشته باشد. هرگز تصور نكنید كه مردم نیز همان گونه می‎اندیشند كه شما تصور می‎كنید. با اطلاع دائمی از بازار و دستیابی به نوآوری‎های حیطه كاری خود، نه فقط برای مصالح شركت خود كه برای پیشرفت جامعه، متفاوت با رقبای خود در بازار ظاهر شوید. به فراتر از نیازهای خود و شركت خویش بنگرید و در سطحی وسیع‎تر نیازهای كل جامعه و مشتریان خود را نیز در برنامه‎ریزی‎هایتان بگنجانید. به جای توجه و تأكید بر سودآوری شركت در كوتاه مدت، به دید خود وسعت و عمق بیشتری ببخشید و بلندمدت‏‎تر فكر كنید. خودتان را به ایده‎ها و روش‎هایی كه قبلاً در تجارت موفقیت‎آمیز بوده‎اند، محدود نكنید و خود و تیم اجرایی‎تان را برای پیش قراولی بازاریابی آتی كالاهای خود ـ مطابق با خواست جامعه ـ مهیا سازید.
همیشه بنا نهادن یك اخلاق تجاری مترقی‎تر از جامعه (ایجاد شكاف مثبت در اخلاق تجاری)، بسیار ارزشمندتر و در نتیجه حسادت برانگیزتر از اقدامات تدافعی و تلافی‎جویانه‎ای است كه به علت عقب ماندن از نگرش‎ها و انتظارات حاكم بر جامعه صورت می‎گیرد. مقبولیت یك كالای تجاری جدید به لحاظ اخلاقی و فرهنگی، باید فراتر از مقبولیت آن صرفاً به لحاظ كارآمدی‎اش برای مصرف كننده، در اذهان مدیران و متولیان تولید آن مطرح باشد. عملكرد یك شركت نباید به گونه‎ای باشد كه به اتهام سودجویی و غفلت از ملاحظات اخلاقی در رویه خود، مورد شماتت جامعه واقع شود و باب انتقاد و نكوهش را بر روی خود بگشاید.
تولید یك كالای نامرغوب و معرفی و عرضه آن به جامعه دقیقاً به چنین موضوعی دامن می‎زند و به مثابه بمبی عمل می‎كند كه باید هر آن منتظر انفجار آن در مقابل خود باشیم. قدر مسلم چنین شرایطی نه به نفع مصرف كننده است و نه به نفع تولید كننده و هیچ كدام در این بازی بدفرجام برنده نخواهند بود.
●●نتیجه‏‎گیری
نتیجه اصلی و محوی مباحث مطرح شده آن است كه بسط و توسعه اخلاق در تجارت نیز درست مانند كلیت اخلاق در جامعه، تابعی است از فرهنگ و زمان. با گذشت زمان و تحولات فرهنگی جامعه، دیدگاه‎های رفتاری، ارزش‎ها و اخلاقیات افراد نیز دچار تحول می‎شود. آداب و رسوم جاافتاده پیشین به تدریج متزلزل می‎شود و آنچه مورد قبول جامعه بود، شاید دیگر پشتوانه‎های قبلی را نداشته باشد. همچنین مواردی كه در جامعه مورد قبول نبود، پذیرفته می‎شود. به این ترتیب بازنگری در رفتارها، عادات و وجوه فرهنگی، رسم دیرینه‎ای در میان جوامع انسانی به شمار می‎آید.
معتبرترین نقدی كه تاكنون درباره ماجرای اتومبیل‎های پینتوی شركت فورد (یا به طور مختصر: Ford Pinto) صورت گرفته، مقاله پروفسور D.A.Gioia، استاد دانشگاه پنسیلوانیای امریكاست. این مقاله در واقع تلاشی است برای بازنگری و مداقه منطقی درباره حادثه و درس گرفتن از آن.
Gioia پژوهشگری اجتماعی بود كه در تحلیل و نقد حادثه Ford pinto و حل مشكلات ناشی از آن نقشی اساسی ایفا كرد. وی یكی از منتقدان جدی جنگ ویتنام و همچنین از مخالفان اقدامات نامناسب و غیرمتعهدانه در تجارت بود. او كه با تخصص مهندسی صنایع به شركت فورد وارد شده بود و در آن زمان مدیریت یكی از بخش‎های این شركت را برعهده داشت، با اظهار صریح دیدگاه‎های اخلاقی خود درخصوص این ماجرا، برای حل مشكلات ناشی از آن اهتمام ویژه‎ای ورزید. به اعتقاد وی، به جای اعتراض‎های پراكنده باید مانند یك سرباز با مداخله مستقیم و منطقی در كارها، روند تغییرات را بهبود بخشید و آنها را به سوی فرجام بهتر و متعادل‎تر هدایت كرد.
وی در مقاله‎اش با تأكید بر جدایی‏ناپذیری دو عنصر فرهنگ و زمان، به این مطلب اشاره می‎كند كه تعامل این دو با یكدیگر باعث تحول در اخلاق و شكل‎گیری «واقعیت‏های اخلاقی» در یك مقطع زمانی می‎شود.
چالش‏‎ اصلی شركت‎ها و نهادهای تولیدی یك جامعه، هماهنگ شدن و همراهی با ارزش‎ها و نگرش‎های غالب جامعه است. شركت‎ها و اشخاصی كه در شكل‎گیری و تكوین قالب‎های مطرح پذیرفته شده حاكم، نقش و عملكرد مثبت و فعالی داشته‎اند، پیوسته در نظر جامعه ارزشمندتر و بالطبع مقبول‏‎تر از آنهایی تلقی می‎شوند كه باید با ریشخند و نوازش و یا توسل به اهرم‎های قانونی، با ارزش‎های جامعه همراه و هماهنگ‎شان كرد. این است كه هر شركتی باید حداقل با دیدگاه‎های جامعه همگرایی و هماهنگی داشته باشد. عدم احراز این حداقل سطوح قابل قبول، به روگردانی مشتریان و حتی كاركنان آنها و به طور كلی مطرود و بی‎ارزش شدن در جامعه و از دست دادن پایگاه‎های اجتماعی آنها خواهد انجامید.
نوشته: گوران اسونسون، گرگ وود
ترجمه: جعفر قربانی
منبع: Management Decision ۲۰۰۳ [۳۵۰-۳۶۱]
منبع : اندیشه گستر سایپا