پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


قانونی برای شوفرها و اتول‌ها


قانونی برای شوفرها و اتول‌ها
رضاخان بی‌خبر از آن كه تنها ۲ سال از عمر سلطنتش باقی است، دفترچه قوانین راهنمایی و رانندگی را كه به تازگی، مجلسی‌ها تصویبش كرده بودند، ورق می‌زد.
«سید مهدی عماد‌السلطنه» یا همان «مشیرفاطمی» كه آن سال‌ها بلدیه‌چی تهران بود، خوشحال از نظمی كه با اجرای قوانین راهنمایی و رانندگی بر خیابان‌های تحت‌ اختیارش حاكم می‌شد، روزها را می‌گذراند.
همه از مجلسی‌ها گرفته تا اهل بلدیه و رضاخان پیشاپیش گروه، باورشان شده بود كه فیل هوا كرده‌اند. همان كاری كه سال‌ها قبل در میدان مشق سابق اجنبی‌ها كرده بودند و...
قوانین در ۱۳ فصل بود و می‌توان مادر قوانین امروز نامیدش با شباهت‌هایی بسیار.
شباهت‌هایی شبیه سن گرفتن گواهینامه پایه یك و پایه دو و شرایط آن، سلامت كلیه چراغ‌ها، آئینه، برف پاك‌كن و... در این دفترچه قانون اتول سواری آمده بود كه رانندگان اتوبوس و تاكسی باید لباس ویژه‌ای كه شهربانی تعیین كرده بود بپوشند و كارت رانندگی را سمت راست سینه خود بچسبانند.
قانون لباس و كارت مدتی رعایت شد، نه آن قدر كوتاه كه به چشم نیاید و نه آن قدر بلند كه جزو آداب و عادات تهرانی‌ها شود و بعد هم در میان حجم قانون‌های دیگر و بی‌قانونی‌های پایتخت گم شد.
۲ سال بعد رضاخان فرار كرد و پسرش نشست بر تخت سلطنت و بلدیه‌چی و رئیس شهربانی جدید از راه رسیدند تا بشوند پرچم‌دار نظم و امورات تهرانی‌ها و اصلاً ایران بیفتد به دستشان.
● قوانین برای شوفرها
هرانی‌ها، حدود ۲۳ مرداد ۱۳۰۵ خبری خواندند در روزنامه‌های آن دوره، كه در متنش آمده بود، با توجه به دستورات آقای رئیس نظمیه و تأكیدات بلدیه‌چی «بوذرجمهری» مأمورینی در سطح شهر گماشته شده تا از تصادفات و تخلفات شوفرها جلوگیری شود و به همین دلیل در چند روز اخیر تعداد شكایات و راپرت‌های حاصله از تصادفات در تهران و شمیران كاهش یافته است. تهرانی‌ها خیال‌شان راحت شد.
چند وقت بعد اولین خیابان‌های یك طرفه شهر اعلام شد. قرار شده بود اتومبیل‌های كرایه كه به سمت شمیران می‌رفتند و هر بار راهی را امتحان می‌كردند، تنها از لاله‌زار بروند و از علاءالدوله برگردند. اصلاً هر دو خیابان بشود یك طرفه كه مدام شوفرهای ناشی اتول‌هایشان را نكوبند به هم. تهرانی‌ها نمی‌دانستند كه حدود ۸۰ سال بعد، بیشتر خیابان‌های شهر یك طرفه می‌شوند.
هنوز چند روز از ماجرای قانون خیابان یك طرفه نگذشته بود كه اداره تشكیلات نظمیه پیشنهاد داد و وزارت داخله تصویب كرد تا نظام‌نامه دوچرخه‌سواری در شهر در ۲۰ ماده منتشر شود. طبق قوانین زیر ۱۳ ساله‌ها حق دوچرخه‌سواری نداشتند و افراد ۱۳ تا ۱۸ سال هم باید حتماً مالك می‌بودند تا مجوز دوچرخه‌سواری به آنها داده می‌شد.
آدم‌ها باید به دوچرخه‌هایشان بوقی وصل می‌كردند كه صدایش تا۵۰ ذرع دورتر برود و نمی‌توانستند همراه با دوستانشان جمع شوند برای دوچرخه‌سواری. باید از غروب آفتاب به بعد هم چراغی با نور سفید كه ۱۰ ذرع جلو را روشن كند وچراغ‌ها با نور قرمز برای پشت، روی دوچرخه‌شان دیده می‌شد. دوچرخه سوارها بی‌خبر بودند كه در اواخر سال ۱۳۰۹، وقتی بوذرجمهری شروع می‌كرد به سنگفروش و آسفالت خیابان‌های شهر تشكیلات كل نظمیه مملكتی هم دوچرخه‌سواری در پیاده‌روها را ممنوع كرده و ۳ چرخه‌های دستی از شهر جمع شدند.
● این علائم غریب
یك پایه آهنی و بالایش یك صفحه گرد و چند تا تصویر كه كوچك و بزرگ را مات خودش كرده بود. آدم‌های شهر كه دیگر داشتند عادت می‌كردند به تعجب كردن و حیران ماندن از اتفاقات و خیلی‌هاشان بعد از چند بار به فرنگ رفتن و آمدن و كتاب و روزنامه خواندن، برای مات مانده‌ها تعریف می‌كردند كه قرار است این علائم و نشانه‌ها بشوند ابزار رانندگی. یعنی با دیدن هر علامت بفهمی كه چه باید بكنی و... .
اداره كل تشكیلات نظمیه مملكتی كه همراه با قزاق دیروز و بلدیه‌چی آن روز، یعنی بوذرجمهری، سعی در برقراری نظم داشت، اطلاعیه داده بود و اعلام كرده بود كه «به خاطر مخاطرات متصوره و حسن تنظیم ایاب و ذهاب وسایل نقلیه تابلوهای راهنما از طرف این اداره در گوشه و كنار معابر نصب می‌شود. شوفرها هم باید بروند نظمیه و قوانین و اسلوب عبور و مرور را بخوانند تا زمانی كه قوانین و نظام‌نامه تدوین شود و بتوانند بروند شعبه تأمین عبور و مرور در میدان سپه كه دفترچه را بخرند و اطلاعات كسب كنند.» اوایل خرداد سال ۱۳۰۷، شوفرها دفترچه نظام‌نامه را خریدند و خواندند و... .
۲ سال بعد، اواخر دی ماه، وقتی تعداد اتول‌ها آن‌قدر زیاد شد كه آدم‌ها در روزنامه‌ گلایه بنویسند از تعدادشان، مقررات جدیدی در ۳۲ ماده تنظیم شد. در این قوانین آمده بود كه باید اوراق ۴ گانه، یعنی تصدیق نظمیه، مالكیت، مالیات و معاینه اگر تاكسی است، همیشه همراه شوفر باشد. ۵ پلاك ماشین با روشنایی عقب‌ماشین روشن شوند و در عین حال چراغ نور قرمز پشتی و ۲ چراغ جلو، بعد غروب آفتاب روشن باشند. صدای بوق‌شان هم تا ۱۰۰ متر دورتر شنیده شود. آن روزها شهر پر بود از دست‌های بیرون آمده از ماشین‌ها كه به هم علامت می‌دادند می‌خواهیم ترمز كنیم، كنار برویم، پارك كنیم ، دور بزنیم و... .
● اتول‌ها زیاد شدند
ماجرا از ناصرالدین شاه شروع شد. از فرنگ ماشین دودی را آورد برای تهرانی‌ها كه تا سال‌های سال بانك شاهنشاهی به خاطرش بدهكار اجنبی جماعت باشد.سال ۱۳۰۵، بوذرجمهری بلدیه‌چی اطلاعیه داد و تعداد اتول‌های كوچك و بزرگ را كه فرنگی‌ها سوار بودند ۴۳۲ تا اعلام كرد. ۱۰۸ تا هم مخصوص دیپلمات‌ها بود. طبق آمار گفته بود كه ۳۶ موتور شخصی و ۴۳ دوچرخه هم هست . در كل ۶۱۵ اتول شخصی كه به همراه اتومبیل‌های قشونی و وزارت عالیه تعدادشان می‌رسید به ۱۱۴۰ اتول درشهر.
۳ سال بعد تعداد ماشین‌ها زیاد شد و خیلی از آن‌ها كه دست‌شان به دهن‌شان می‌رسید، ماشینی خریدند برای همراه شدن با متجددهای تهرانی. ازدیاد اتومبیل ادامه داشت تا آخر دی ماه ۱۳۰۸ كه بلدیه تعداد اتومبیل‌های سواری شهر را ۱۵۲۲تا اعلام كرد و وارد شده از ۱۵۴ كارخانه دنیا. در آن زمان ۷ تا سواری هم بود برای بزرگان شهر كه قیمت‌شان به بالای ۳۰ هزار تومان می‌رسید و متعلق به ۶ كارخانه معروف همان وقت بود. تعداد كامیون سوار ۱۰۱۵ دستگاه بود و در این میان فورد، اتول محبوب ایرانی- تهرانی‌ها محسوب می‌شد.
ماجرا همین‌طور ادامه پیدا كرد. ابتدا سال به سال و بعد ماه به ماه تعداد ماشین‌ها و ماشین‌سوارها زیادتر شد، بی‌هیچ قاعده و قانونی.
● تهران امروز
تیرماه سال ۱۳۸۶ از نزدیك‌ مامور راهنمایی و رانندگی كه رد شوی، اگر یادت رفته باشد كه چند وقتی است دائم دارند تبلیغ می‌كنند برای عبور از میان خطوط و همین طور بروی، مامور كف ۲ دستش را روبه‌روی هم نگه می‌دارد و تكان می‌دهد كه یعنی از میان خطوط رانندگی كن و تو اصلاً فكر نمی‌كنی چه‌قدر قوانین راهنمایی و رانندگی جدید خوبند كه تو و بقیه آن ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار راننده دیگر مجبور نیستید دست‌های‌تان را توی هوا تكان دهید، هر بار به نشانه‌ای.
این تهران امروز است، پر از ماشین و شهرداری هر روز در حال طراحی و ساخت پلی، زیرگذری، اتوبانی و... .چند وقتی آدم‌ها برای آن كه راننده بشوند باید كتابچه‌ای قطورتر بخوانند و برای دوره‌ای گواهینامه موقت بگیرند اگر تصادفی نداشتند و... بروند برای گرفتن گواهینامه اصلی.
این تهران امروز است كه حتی بعد سهمیه‌بندی بنزین ترافیك دست از سر آن برنمی‌دارد و شهروندانش مدام منتظر اتوبوس و تاكسی و... می‌مانند و اگر سری هم به زیرزمینش بزنی، در میان راهروهای تو در تو و تاریك مترو، ازدحام آدم‌ها راه بر نفس می‌بندد و هنوز این شهر دراندشت چشم‌انتظار قانونی تازه است تا شاید انضباط را بیشتر به خود ببیند.
حدیث نبی‌زاده
منبع : روزنامه همشهری