پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

من ومبلی هستم


من ومبلی هستم
ستون هایم بر اثر ضربات پتك به زمین نیفتاد ؛ شاید تحمل صد سال ارتعاش نعره های شادمانی و نم اشك های ناراحتی، طاقتم را طاق و پایه هایم را سست كرده بود كه به عنوان نماد سرمایه ملی انگلستان آنقدر راحت تسلیم سرنوشت خود شدم. «امیلین هیوز» كاپیتان وقت لیورپول سرطان گرفت و فوت كرد، دانكن ادواردز درست و حسابی طعم بازی فوتبال را نچشید و از هواپیما به زمین افتاد، این اواخر مایكل اوون هم عاقبت بخیر نشد.
بكهام با لگد كردن من به همه جا رسید و... وقتی این اتفاقات را دیدم به خودم گفتم سرنوشت بازیكنان زود عوض می شود اما من ، ورزشگاه ومبلی خواهم ماند. چه خیال خامی! هنگامی كه گفتند دیگر فقط میزبان بازی های ملی نخواهم بود و باید خانه آرسنال هم باشم، از اسب افتادم و هنگام قطعی شدن پروژه بازسازی، از اصل. این گونه ۲ ، ۳ سالی به جای فوتبالیست ها ،مهندس ها سراغم می آمدند. بوی تند ادوكلن با شامه من سازگار نبود. یك عمر كنار بازیكن فوتبال ،روزگار سپری كرده بودم، با اشك ها، لبخندها و بوی پیراهنش!
او را می خواستم. به همین خاطر وقتی اعلام شد در طرح جدید از برج های دوقلو خبری نیست، خم به ابرو نیاوردم. شوق شنیدن دوباره فریاد هواداران بر صبرم افزود. سرانجام حدود یك ماه پیش انتظار بسر رسید. بازیكنان چلسی و منچستریونایتد پاهای خود را روی قلب من گذاشتند و آن را به طپش واداشتند.
دلتنگی و جراحت قلب ، بهبود یافت اما كوررنگی نه! لباس سفید تیم ملی انگلستان بر قدرت بینایی ام می افزود. عجب! دانشمندان می گویند نور سبز قدرت چشم را دوبرابر می كند، با این حال من... آخرین مشكل بزرگ رفع شد. شیرهای جزیره چند روز پیش اینجا مقابل برزیل ایستادند. بله! بازگشتم. باز هم زیر این سقف (كه دیگر مدرن شده) عده ای می خندند و می گریند. چقدر زیبا!
● در قلب تاریخ
سال ،۱۸۸۰ ومبلی پاركی مختص فوتبال و كریكت محسوب می شد. ۹ سال بعد با گسترش خطوط راه آهن لندن، «سر ادوارد واتكین» رییس خط آهن مركزی پایتخت انگلستان تصمیم گرفت یك مركز تفریحی برای مسافران پرشمار آن زمان ایجاد كند. او اقدامات اولیه را انجام داد، با این حال كمبود سرمایه اجازه نداد ایده اش را عملی كند.
سال ۱۹۱۸ اندكی پس از پایان جنگ جهانی اول، مقامات سیاسی بریتانیا طی بیانیه ای به یك نكته قابل تعمق اشاره كردند؛ ما برای نشان دادن قدرت كشور نیازمند احداث یك ورزشگاه ملی هستیم. ابتدا ۱۸ زمین گلف ساخته شد و در ادامه «سرجان سیمپسون» همراه مكسول آیرتون و اوون ویلیامز پس از ۳۰۰ روز كار طاقت فرسا و صرف ۷۵۰ هزار پوند، ۲۵۰ هزار تن آهن، ۱۰۰۰ تن فولاد و نیم میلیون مصالح دیگر، كار ساخت را به پایان بردند.
جالب آنكه آرشیتكت های كشورهای مختلف سعی داشتند طرح سازه های كشور خود را اعمال كنند. اتفاق بزرگ، سال ۱۹۲۷ به وقوع پیوست. ومبلی به طور رسمی افتتاح شد، حال آنكه ۳ سال قبل تر، رقابت های اسب سواری در این ورزشگاه به انجام رسید. سرانجام در سال ۱۹۶۳ اسكوربوردی از جنس آلومینیوم، بر زیبایی استادیوم ملی انگلیسی افزود. آخرین اتفاق مهم نیز تخریب ومبلی قدیمی در سال ۲۰۰۰ محسوب می شود.
● آن لحظه های به یادماندنی
۱) انگلستان ۴- آلمان غربی ۲ (فینال جام جهانی ۱۹۶۶)
«سرالف رمزی» سرمربی وقت تیم ملی انگلستان گفته بود، چنانچه ملی پوشان جزیره با قدرت تمام روی چمن ومبلی لگد كنند، پرارزش ترین مقام دنیای فوتبال را تصاحب خواهند كرد. برخلاف انتظار، یك ژرمن در دقایق ابتدایی به جست و خیز و شادی پرداخت اما جف هورست طلایی از ضربه آزاد زیبای بابی مور نهایت استفاده را برده و كار را به تساوی كشاند.
مارتین چیفرر گل برتری سرخپوشان را به ثمر رساند. شمارش معكوس هواداران، قلب ها را از جا می كند. چمن ورزشگاه باید مقاومت می كرد تا قهرمانان بی هیچ دغدغه جشن شادی برپا كنند، ۳ ، ۲ ، ۱ و... نه! «هالر» حال انگلستان را گرفت. بازی به تساوی و وقت اضافه كشیده شد. بازیكنان انگلستان تن خسته خود را به ومبلی تكیه داده بودند. سرمربی به آنها گفت بروید و دوباره ببرید! انگلیسی ها بلند شدند و سرود پیروزی سر دادند. می خواهید بدانید گل برتری میزبان از خط رد شد یا نه؟
«توفیق بهرام اف» تشخیص داد توپ از خط گذشته است. فریاد كركننده هواداران دل انگیزتر از آن بود كه ماكت سبز، ضربات دردناك استوك كفش های «كاپیتان مور» را احساس كند. سرانجام لحظه جادویی فرا رسید. هورست گل سوم خود و چهارم شیرها را به ثمر رساند. اشك شوق پسر نوجوان (مشتری همیشگی ومبلی) گویای همه چیز بود.
بله! فقط از طریق ضربه زدن به تمام چمن های بینوا، چنین هیجانی تولید می شود. استادیوم ملی انگلستان از این بابت سراپا غرور است. سوت داور، مقام قهرمانی آنگلو ساكسون ها را قطعی كرد. بابی چارلتون در آغوش همتیمی خود اشك می ریخت؛ مهم نبود به یاد درگذشته های فاجعه هوایی مونیخ (بازیكنان منچستریونایتد) یا به خاطر قهرمانی انگلستان. اشك های او چمن ومبلی را مرطوب كرد.
۲) مجارستان ۶- انگلستان ۲ ( یك بازی رسمی)
آن روز معبد فوتبال (لقب ومبلی) معنای تلخ شكستن غرور را متوجه شد. انگلستان هرگز مقابل تیمی خارج از بریتانیا نباخته بود و قصد داشت در روز افزایش گنجایش استادیوم، قهرمان فوتبال المپیك را خرد كند اما در شبی خاكستری «هید كوتی» در یك دقیقه، ۲ گل زد و در ادامه سومی را هم به ثمر رساند. پوشكاش هم ۲ بار دروازه میزبان را لرزاند و در ادامه «بوژیك» كار را تمام كرد تا درد ضربات ساق های پرتوان تیم شرقی تا سال ها گنجینه ملی جزیره نشینان را بیازارد.
۳) اولین فینال جام حذفی جزیره در ومبلی (سال ۱۹۲۳)
روز ۲۸ آوریل ۱۹۲۳ ، بیرون از ورزشگاه غوغایی به پا بود. هواداران فوتبال برای دریافت بلیت بازی ،هر كسی مقابلشان سبز می شد را به باد ناسزا می گرفتند. سرانجام با سخنرانی جورج اسكوری ملقب به «بیلی» بازی پس از ۴۵ دقیقه تأخیر آغاز شد. دیوید جك در دومین دقیقه نخستین گل فینال ومبلی را به ثمر رساند و در نهایت بولتون با یك گل دیگر وستهام را جلوی چشم ۲۰۰ هزار نفر به زانو درآورد.
۴) فینال ماتیوس (بازی نهایی جام حذفی انگلستان در سال ۱۹۵۳)
فریاد تمسخر هواداران بولتون به وضوح شنیده می شد. تیم آنها تا دقایق پایانی با نتیجه ۳ بر یك از بلكپول پیش بود. استنلی ماتیوس اصلاً دوست نداشت در ۳۸ سالگی با ناراحتی از كنار جام بگذرد پس دست به كار شد. بله! او با استفاده از پاس طلایی دوست صمیمی خود «استن مورتنسن» گل زد و در ادامه «بیل پری» را راه انداخت تا این بازیكن در ثانیه های پایانی برتری دراماتیك ۴ بر ۳ بلكپول را رقم بزند. یك آقا، خرامان، خرامان روی چمن ومبلی لگد كرد و بر جام (آنچه استحقاقش را داشت) بوسه زد.
۵) منچستریونایتد ۴- بنفیكا ۱ (فینال لیگ قهرمانان فصل ۱۹۶۸-۱۹۶۷)
درست كه ۶۰ هزار هوادار از منچستر به لندن آمدند اما آن شب تمام انگستان با شیاطین سرخ بود. فتح این جام آرزوی دیرینه «سرمت بازبی» مربی افسانه ای محسوب می شد و به نوعی آخرین فرصت برای بازمانده های فاجعه هوایی یك دهه پیش باشگاه منچستریونایتد هم به نظر می رسید. بابی چارلتون گل اول را زد اما گارسیا بازی را به وقت اضافه كشاند و آنجا بود كه برایان كید و جورج بست خواسته سرمربی (بروید فوتبال بازی كنید) را به زیباترین نحو اجرا كردند.
۶) ساندرلند ۱- لیدزیونایتد صفر
تیم دسته دومی و بدون ملی پوش ساندرلند در پنجاهمین سالگرد اولین میزبانی ورزشگاه، چنان بلایی بر سر لیدزیونایتد آورد كه باورنكردنی به نظر می رسید. «جیم مونته گومری» دروازه بان گربه های سیاه ۲ بار به شكلی استثنایی ضربات «جری» و لوبومیر از لیدزیونایتد را برگشت داد. استاكوئس، سرمربی تیم فاتح در كنفرانس خبری پایان بازی مقداری از چمن ومبلی را به سنگربان قهرمان باشگاهش داد. به هرحال لیدزیونایتد آنقدر موقعیت از خراب كرد تا «ایان پورترفیلد» در سی امین دقیقه با ضربه ای تماشایی درام فینال را به تصویر بكشد.
۷) چارلتون ۴- ساندرلند ۴ (بازی پلی آف برای صعود به لیگ برتر)
چارلتون در یكی از زیباترین بازی های تاریخ استادیوم لندن طی ضربات پنالتی با نتیجه ۷ بر ۶ بر ساندرلند غلبه كرده و پس از ۸ سال دوری به سطح اول فوتبال جزیره بازگشت. «كلایو مندونكا»ی جنگ زده اولین هت تریك تاریخ بازی های پلی آف ورزشگاه قدیمی انگلستان را رقم زد و ریچارد رفوس نیز نخستین گل دوران حرفه ای خود را برای چارلتون به ثمر رساند. در ضیافت پنالتی ها «مایكل گری» كه بعدها ملی پوش شد، ضربه سرنوشت را هدر داد تا ساندرلند
۱۰ میلیون پوند متضرر شود.
۸) كنسرتی با یك میلیارد و ۴ میلیون بیننده
فقط بحث فوتبال در میان نبود. وقتی «سرباب گلدوف» مطرح ترین ستاره دهه ۸۰ موزیك انگلستان در ومبلی برنامه اجرا كرد، یك میلیارد و ۴ میلیون نفر از ۱۷۰ كشور دنیا پای گیرنده ها میخكوب شدند. در نهایت تمام سود حاصل از بلیت فروشی، صرف كمك به كودكان فقیر قاره آفریقا شد.
۹) ۵۰ سال بعد!
در سال ۲۰۰۳ «گویلا گروسیس» دروازه بان تیم طلایی دهه ۵۰ مجارستان و جورج راب، بازیكن همان سال های فوتبال انگلستان به یاد پنجاهمین سالگرد بازی تاریخی ۲ تیم كه در روز ۲۵ نوامبر ۱۹۵۳ به برتری ۶ بر ۳ مجارها انجامید، در ومبلی حاضر شده و از شب سیاه فوتبال جزیره گفتند.
گروسیس در این باره گفت: «تصویر این ورزشگاه را در خانه همراه دارم. نمی دانم ومبلی جدید چگونه خواهد بود. بی صبرانه منتظر دیدنش هستم.»
راب نیز اظهار داشت: «همیشه باید به آینده بنگرید. ومبلی قدیمی خاطره انگیز بود اما طرح جدید این ورزشگاه نیز جالب توجه به نظر می رسد.»
۱۰) انگلستان صفر- آلمان ۱ (مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲)
آخرین بازی جزیره نشینان در ومبلی قدیمی مقابل دشمن دیرینه انجام شد و قرار بود با برتری شیرهای میزبان خاتمه یابد. همه می پرسیدند كدام انگلیسی خوشبخت آخرین گل را به ثمر می رسا ند و جاودانه می شود. آنها مدت زیادی منتظر نماندند اما آنكه گل زد، «دیدی هامان» ملی پوش آلمان نام داشت. دنیا و ومبلی با هم روی سر انگلستان خراب شدند!
منبع : روزنامه ابرار ورزشی