چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

خوشبختی کجاست؟!


خوشبختی قطره شبنمی است که هر روز صبح بر برگ گل سرخ می‌نشیند و گاهی آن‌را نمی‌بینیم و بی‌تفاوت از کنارش می‌گذریم، و یا شاید جوانه کوچکی است که مدت‌هاست در خاک باغچه‌مان روئیده است و ما بی‌توجه به آن هرگز رستن آن‌را احساس نکرده‌ایم.
خوشبختی همان کبوتری است که از ابتدای پائیز به تمنای گرمای دست‌هایمان در پشت پنجره اتاقمان لانه گزیده و هر روز صبح با صدایش از خواب برمی‌خیزیم اما هرگز آن‌را ندیده‌ایم.
خوشبختی به همین سادگی، همین قدر نزدیک و دست یافتنی و همین قدر دور از چشم‌ ماست.
اکثر ما درزندگی خوشبختیم ولی چون آن‌را در جائی بیرون از زندگی خود جست‌وجو می‌کنیم هرگز آن‌را نخواهیم یافت. وقتی به خانه باز می‌گردیم و خسته از تلاش روزانه به‌دنبال لحظه‌ای آرامش و آسایش هستیم و همسرمان بی‌صبرانه و با اشتیاق در را به رویمان باز می‌کند یا فرزندمان با لبخند کودکانه‌اش دنیائی از نشاط و شادی را به ارمغان می‌آورد، خوشبختی در دست‌های ماست.
وقتی سالم و سرشار از انرژی، برای امرار معاش، کسب درآمد، تأمین خانواده و پر کردن سفره دل‌هایمان به بیرون از خانه می‌رویم و شب با دستانی پر از مهر، سالم و فارغ بال به خانه باز می‌گردیم این معنای خوشبخت بودن است. وقتی بی‌هیچ دغدغه‌ای سر را بر بالش می‌گذاریم و در حساب چرتکه اعمال روزمره‌مان صبح را به شب آورده‌ایم بی‌آن‌که بنده‌ای را آزرده باشیم و شاید هم بالاتر دلی را به‌دست آورده‌ایم، و لبی را خندان کرده‌ایم یا دستی را به نوازشی از سرما به گرمای مهر رسانده‌ایم، این خوشبختی است.
خوشبختی نه در تسخیر فلک‌الافلاک است و نه در حساب‌های بانکی غیرقابل شمارش بلکه در دستان ماست دستانی که می‌تواند دنیائی را به مهر بسازد، شاد کند و خود نیز شاد باشد. دستانی‌که جوانه‌ای را به شاخه‌ای پیوند می‌دهد و هر دو را زندگی می‌بخشد و چراغ امید را در کوچه و پس‌کوچه شهرمان روشن می‌کند.
و من خوشبختم چون تو هستی و تمام داشته‌های دنیا در تو معنا می‌شود ای خدای مهربان.

مژگان محمدی
منبع : مجله موفقیت