جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سوخت مناسب آینده چیست


هنوز باید قیمت نفت خام در بازارهای جهانی به ارقام بسیار بالاتری صعود پیدا كند تا ما بتوانیم انتظار داشته باشیم كه استحصال منابع انرژی تجدیدپذیر - از قبیل انرژی های خورشیدی و باد - به لحاظ اقتصادی كاملاً مقرون به صرفه جلوه كند. این بدان معنا است كه آینده تجدیدپذیرها (Renewables) لزوماً با سلیقه مصرف كنندگان یا به عبارتی شرایط بازار مصرف سازگار نخواهد شد، مگر اینكه شاهد سیاستگزاری جدیدی از سوی حكومت ها به منظور توسعه و ترویج بهره برداری از این قبیل منابع باشیم.در اینجا واقعیت های متعددی وجود دارند كه برای دستیابی به یك نتیجه قابل قبول باید مد نظر قرار داده شوند. هر كمپانی نفتی برای تحقق منافع اقتصادی بیشینه خود یقیناً از هر منبع انرژی ای كه سودآوری لازم را برایش به ارمغان بیاورد بهره برداری خواهد كرد، زیرا ماموریت اصلی این قبیل كمپانی ها پمپاژ نفت خام نیست، بلكه ایجاد ارزش افزوده بیشتر است. در حال حاضر، قیمت تمام شده هر كیلو وات برق در نیروگاه های موسوم به «خورشیدی فتوولتائیك» لااقل پنج برابر قیمت آن در نیروگاه های متداول نفت سوز برآورد می شود؛ تازه این در شرایطی است كه قیمت هر بشكه نفت خام در بازارهای جهانی طی ماه های اخیر به ارقام ركوردی بیش از ۵۰ دلار افزایش یافته است و البته ما انتظار نداریم كه این قیمت ها برای مدتی طولانی دوام داشته باشند. وضعیت برق خورشیدی در برابر سایر انواع ارزانتر سوخت های فسیلی از قبیل زغال سنگ و گاز طبیعی نیز روشن است، ضمن اینكه فناوری مورد نیاز برای تاسیس و راه اندازی نیروگاه های فتوولتائیك بسیار پیچیده تر است.شاید ظهور یك فناوری فوق العاده پیشرفته - نظیر جانشین سازی پلیمر به جای سیلیكون مورد استفاده در ساخت پیل های فتوولتائیك (Photovoltaic Cells) لازم باشد تا بتوان به تعدیل قیمت ها و در نتیجه كارآمدسازی توان الكتریكی خورشیدی امیدوار بود. تا آن روز لااقل ۲۰ سال دیگر باقی مانده است. انرژی هایی همچون باد (Wind Power) و بایوماس (Biomass) بیش از همتای خورشیدی خود به رقابت پذیری اقتصادی با انواع سوخت های فسیلی نزدیكند، اما ظرفیت واقعی آنها برای تامین مقادیر بزرگ انرژی محدود است و حتی جدیدترین مدل های توربین بادی هرگز نتوانسته اند رضایت مخاطبان خود را به لحاظ جنبه های زیباشناسانه تحصیل كنند.
بسیاری از فعالان صنعت انرژی بر این باورند كه انرژی هسته ای می تواند پاسخ مناسبی برای نیاز همه نسل ها باشد، اما آنها به طور كلی در مورد ابعاد مختلف رقابت پذیری اقتصادی آن با سایر گزینه های موجود به تحلیل گمراه كننده ای متكی هستند. حتی اگر شما چشم خود را بر روی دغدغه های سیاسی موجود در اطراف موضوع دفن زباله های هسته ای ببندید، در آن صورت باز هم شاهد خواهید بود كه تولیدكنندگان انرژی غالباً از محاسبه دقیق قیمت واقعی الكتریسیته تولیدی در نیروگاه های هسته ای عاجزند. هزینه تقریبی تعطیل سازی یك نیروگاه هسته ای معادل هزینه تاسیس و راه اندازی یك نیروگاه جدید است، و اساساً به همین علت نیز هست كه كمپانی های تولیدكننده برق هسته ای در سراسر جهان همواره از به تعویق افتادن طرح های از پیش تعیین شده برای تعطیلی این قبیل نیروگاه ها حمایت كرده اند.همچنین اخبار ضد و نقیض فراوانی پیرامون سطح پیشرفت های به عمل آمده در زمینه موضوعاتی از قبیل منازل و اتومبیل های هیبریدی (Hybrid Homes & Cars) به گوش می رسد. بسیاری از تحلیلگران بازار انرژی بر این عقیده صحه می گذارند كه در حالی كه خریداران خودروهای هیبریدی بسیار بیشتر از آنچه كه می توانند با صرفه جویی در مصرف گاز به بهره برداری بهینه از منابع انرژی بپردازند پول صرف خرید این خودروها می كنند، اما شكاف موجود در حال پُر شدن است. در این میان، چیزی كه بیش از هر چیز منطقی جلوه می كند این است كه هیچ فناوری شناخته شده ای دست از رقابت با انواع فناوری های دیگر برنمی دارد و بنابراین می توان انتظار داشت كه موتورهای احتراق داخلی نیز با سرعت زاید الوصفی در حال رشد باشند. هجوم علاقه مندان برای استفاده از نوآوری های به عمل آمده در صنعت انرژی بیش از هر چیز تحت تاثیر فناوری موتورهای دیزلی قرار دارد: موتورهایی كه تقریباً با راندمان موتورهای گازسوز هیبریدی هماوردی می كنند، اما قیمت شان بسیار ارزان تر از قیمت آنها است. موتورهای دیزلی همچنین در مقایسه با موتورهای گازسوز ۳۰ تا ۴۰ درصد گازهای گلخانه ای كمتر تولید می كنند.نتیجه اینكه حتی با وجود قیمت های ركوردی فعلی در بازارهای جهانی مصرف نفت خام، هیچ منبع انرژی جایگزینی قادر به رقابت با سوخت های فسیلی در حدی نیست كه بتواند حاكمیت فعلی آنها را در بازار دچار خدشه سازد. با علم به این موضوع، فشارهای وارده بر بازار مصرف انرژی هرگز نخواهد توانست جامعه را از نفت، گاز طبیعی و زغال سنگ جدا سازد. فقط حكومت ها در سراسر جهان قادر به تحقق بخشیدن به این رویای ظاهراً دست نیافتنی خواهند بود. در اینجا لازم به ذكر است كه از اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ تاكنون شاهد كاهش حجم سرمایه گذاری های عمومی در امر تحقیق و توسعه در بخش انرژی در ایالات متحده آمریكا و اروپا به نصف بوده ایم. تخصیص سوبسیدها و انواع محرك های تجاری با هدف ترویج منابع انرژی جایگزین در سراسر جهان توسعه یافته به جز چند كشور - شامل ژاپن، آلمان، دانمارك و چند كشور دیگر - با كاهش قابل ملاحظه ای همراه بوده است. درست به همین دلیل، حجم عمده ای از تجهیزات مورد نیاز برای ساخت نیروگاه های خورشیدی امروزه از ایالات متحده به آلمان و ژاپن صادر می شود.در آمریكا، سیاست های دولتی قدیمی در راستای حمایت از علاقه وصف ناپذیر مردم این كشور به استفاده از خودروهای اسپورت غول پیكر همچنان پیگیری و اجرا می شود و این در حالی است كه به زعم اكثریت قریب به اتفاق كارشناسان انرژی، عامل اصلی رشد مداوم تقاضای نفت در بازار آمریكا همین اشتیاق بسیار بیهوده و افراطی است. یك مفر قانونی بسیار باریك و در عین حال پوچ به سازندگان خودروهای یاد شده كه در بازار به SUV (مخفف Sport Utility Vehicle) معروفند اجازه می دهد تا تولیدات خود را در كلاس خودروهای باربری سبك معرفی و عرضه كنند و بدین ترتیب با به كار بردن حیله خاصی خود را از مواجه شدن با تبعاتی كه همواره تولیدكنندگان خودروهای مسافرتی را به لحاظ رعایت استانداردهای زیست محیطی تهدید می كند خلاصی بخشند. میانگین مجموع مالیات های در نظر گرفته شده برای گاز طبیعی (شامل مالیات دولت های فدرال و محلی) در آمریكا ۲۵ درصد است؛ این رقم در ژاپن ۵۰ درصد و در ممالك اروپای غربی بیش از ۷۰ درصد است. به دلیل همین تفاوت فاحش در اخذ مالیات های متعارف از سوخت مصرفی است كه هم اینك برآورد می شود كه هر شهروند آمریكایی به طور میانگین دو برابر هر شهروند اروپایی انرژی مصرف می كند. با این حال، هر نوع اقدامی برای تغییر و اصلاح این ساختار اقتصادی غلط به عنوان تهاجمی نامشروع به شیوه مرسوم زندگی آمریكایی ها تعبیر و تفسیر می شود كه به نظر می رسد هیچ سیاستمداری در ایالات متحده جرات دست زدن به یك چنین انتحار سیاسی خطرناكی را ندارد.اروپایی ها نیز با یكسری موانع و محدودیت های بزرگ، اما در عین حال متفاوت با آمریكایی ها، در مسیر بهره برداری از منابع جدید انرژی مواجهند. به عنوان مثال، اخذ مالیات های سنگین از گازوئیل بیش از هر چیز مشوق محافظه كاری در مصرف این قبیل سوخت های گرانبها است؛ از طرفی، همین درآمدهای مالیاتی به عنوان سومین یا چهارمین منبع بزرگ درآمدی در بیشتر ممالك اروپایی محسوب می شوند. این دو موضوع ظاهراً متفاوت اما بسیار مرتبط این امكان را در اختیار سیاستگزاران اروپایی قرار می دهد تا بیش از هر چیز درصدد حفظ وضع موجود در بازار مصرف سوخت های فسیلی برآیند، زیرا گذار واقعی به مرحله بهره برداری بهینه از انرژی های پاك جایگزین باعث خواهد شد تا درآمد مالیاتی كشورهای یاد شده شدیداً كاهش پیدا كند و در عین حال بر میزان هزینه های اجتناب ناپذیر آنان بابت سوبسید منابع جدید افزوده شود.با تمام این اوصاف، جاده منتهی به جامعه كمتر وابسته به نفت هموار است. چنانچه سیاستمداران ممالك مختلف دنیا درباره تحقق این قبیل اهداف واقعاً جدی می اندیشیدند، آنگاه می شد راه حل جامعی را به شكل زیر ارائه و تدوین كرد: افزایش دادن درصدهای مالیاتی اخذ شده از انواع فرآورده های نفتی مصرفی، تفهیم استانداردهای سختگیرانه تر در مورد آلایندگی خودروها به صاحبان شركت های خودروساز و بهره گیری هوشمندانه از ابزارها و ابتكارات تشویق آمیز به منظور روی گردان ساختن مردم از سوار شدن بر خودروهای قدیمی و در عوض خرید خودروهای جدیدتر و پاكیزه تر. بخش حمل ونقل مهمترین بخش بازار مصرف انرژی است كه باید بهینه سازی اساسی در آن صورت پذیرد، زیرا طبق پیش بینی های به عمل آمده این بخش به تنهایی حدود ۸۰ درصد رشد مصرف جهانی نفت را طی ۲۵ سال آینده به خود اختصاص خواهد داد. مجموعه این اقدامات، بی تردید، موجبات تشویق خودروسازان را به برداشتن گام های مطمئن تر در امر تحقیقات، توسعه و تولید خودروهای جدیدتر و پاكیزه تر و همچنین موجبات ترغیب مصرف كنندگان را به خرید این قبیل خودروها فراهم خواهد ساخت. اما شناخت بهترین راه هرگز تضمین كننده پذیرش ذهنی جامعه و حركت گام به گام آن به سوی اهداف متعالی یاد شده نخواهد بود.
منبع : باشگاه اندیشه