جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

روزه آن روز


روزه آن روز
آن روز ظهر خسته و تشنه از راه مدرسه به خانه رسیدم. گرمم شده بود و دلم می خواست شلنگ آب را روی صورتم بگیرم تا حسابی خنک شوم و احساس گرما نکنم. آخر نمی شد مثل همیشه سریع خودم را به آشپزخانه برسانم و یک لیوان پر از آب یا شربت خنکی که مامان از قبل تدارک دیده بود بنوشم و یاحسین شهید هم بگویم و به مامان بگویم مامان جون الهی بری کربلا!- نه نمی شد. ماه رمضان بود و همین لحظه هایش که گرسنه و تشنه می شدی و هنگام اذان مغرب که صدای الله اکبر را می شنیدی به یاد ظهر و عصر می افتادی که چقدر منتظر این لحظه شیرین ثانیه ها را می شمردی. کیفم را بر روی سکوی حیات گذاشتم و به طرف شیلنگ آب رفتم. شیر آب را باز کردم و شروع کردم مشت مشت آب به صورتم زدم.ناگهان یک لحظه یادم رفت که روزه ام! با خود گفتم عجب! چه آب سرد و گوارایی! و یادم رفت لحظه زیبا و شیرین اذان مغرب را. شروع کردم به آب خوردن! ناگهان خواهرم را دیدم که داشت با تعجب مرا صدا می کرد! او آمده بود ببیند چرا بعد از اینکه در را به رویم باز کرده به داخل خانه نرفته ام و دیده بود که: به به! عجب خواهر حواس جمعی! ماه رمضان توی روز روشن- از روی فراموشی- دارم...
حسابی ناراحت شده بودم و دلم می خواست گریه کنم. ممکن بود اگر خواهرم این حالت من را ببیند- به شوخی یا جدی- بگوید: رفته آبش را خورده، تشنگی اش را برطرف کرده حالا هم دو قورت و نیمش باقیه.اما هنگامی که به رساله آیت الله العظمی مکارم شیرازی نگاه کردم نور امید در دلم روشن شد. و فهمیدم چه دین کاملی است اسلام. در بخش احکام روزه مسئله ۱۳۳۸ نوشته بود: خوردن و آشامیدن از روی سهو و فراموشی روزه را باطل نمی کند.
این خاطره باعث شد که من در روزه گرفتنم بیشتر دقت کنم تا خدایی نکرده دفعه بعد روزه ام باطل نشود.
در آخر ازخدا می خواهم که روزه های مان قبول درگاهش شود و قدر لحظه لحظه ماه مبارک رمضان را بدانیم و استفاده و بهره کامل را از آن ببریم. از شما خوبان هم التماس دعا دارم.
دست حق یارتان خدا نگهدارتان

فاطمه پرنیان
۱۸ ساله. جهرم
منبع : روزنامه کیهان