شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نقدی بر پژوهش محتوای وبلاگستان فارسی


نقدی بر پژوهش محتوای وبلاگستان فارسی
اخیرا نتایج تحقیقی درباره وضعیت وبلاگستان فارسی در شش ماهه دوم سال ۱۳۸۵در سایت اطلاع رسانی دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها وابسته به وزارت ارشاد به آدرس rasaneh.org منتشر شده است که به بررسی آن پرداختم.
نکات زیر برخی از یادداشتهای من در این باره است که امید وارم مورد توجه و استفاده علاقمندان قرار بگیرد.
● نمونه برداری غیر تصادفی
روش استفاده شده برای نمونه برداری در این پژوهش شیوه غیر احتمالی و غیر تصادفی گزینشی یا هدفدار است که به روش Purposive Sampling شناخته می شود. در این روش محقق بر اساس سلیقه خود به انتخاب نمونه ها می پردازد و از شیوه نمونه برداری تصادفی استفاده نمی کند.
عدم استفاده از شیوه تصادفی باعث می شود تا نتوانیم از شیوه های مرسوم در نمونه برداری تصادفی و فرمول های شیوه احتمالی در مقایسه و بررسی روندها و ارایه استنتاجها استفاده کنیم.
● نمونه های نامعتبر
نمونه برداری در گزارش مذکور مبتنی برسلیقه محقق در انتخاب صد وبلاگ سیاسی و اجتماعی از میان وبلاگهای فارسی بوده است و جای بسیاری از وبلاگهای پر بیننده و اثر گذار خالی است و در مقابل برخی وبلاگهای متوقف شده یا کم اثر در این مجموعه دیده می شوند
محقق نمونه های خود را برای شش ماهه دوم تغییر داده است و این عدم پایبندی به ثابت نگه داشتن نمونه های انتخاب شده بین دوره ها هر گونه مقایسه و تعمیم آنها یا استنتاج در مورد روند تغییرات را از اعتبار می اندازد و با این شیوه بخش عمده ای از نتایج پژوهش که به مقایسه و ارایه روند تغییرات می پردازد مخدوش می شود.
باید این نکته را نیز اضافه کرد که پژوهش فرض را بر صحت نتایج دوره های قبلی گذاشته و بدون توجه به اصلاح اسنتتاج ها یا اشتباهات دوره های قبلی به مقایسه تغییرات می پردازد.
● عدم تکرار پذیری پژوهش
تکرار پذیری یک تحقیق علمی و امکان به دست آوردن نتایج مشابه از اهمیت بالایی در تایید صحت نتایج تحقیقات علمی برخوردار است ولیکن با توجه به شیوه پژوهش و تحلیلهای به کار رفته امکان تکرار نتایج این تحقیق وجود ندارد.
● عدم تعمیم پذیری استنتاجها
جامعه آماری کل در این پژوهش، وبلاگهای سیاسی و اجتماعی فارسی است که بخشی از وبلاگستان فارسی را در بر دارد و این در حالی است که نتایج تحقیق به کل فضای وبلاگستان تعمیم داده می شود.
در صورت پذیرش روش گزینشی یا هدفدار در انتخاب نمونه ها باز هم تعداد نمونه های انتخاب شده در جامعه آماری کم است و نتایج آماری غیر قابل تعمیم به فضای وبلاگستان است و در بهترین حالت فقط میتوان نتایج را به مجموعه ای از صد وبلاگ اجتماعی – سیاسی در یک دوره تعمیم داد.
با این حال اگر بخواهیم به مقایسه دوره های شش ماهه بپردازیم. با توجه به تعداد کم نمونه ها اعتبار بسیاری از استنتاجها زیر سوال میرود و مواردی که به کاهش یا افزایش نسبی، ملایم،محسوس یا تغییر روند یا گرایش وبلاگ نویسان اشاره می شود عمدتا وارد محدوده خطا پذیر با تعداد نمونه کم و فاقد اعتبار می شوند.
● واضح نبودن معیارهای مقایسه
استفاده از این روش برای تحقیق نیازمند معرفی معیار های دقیق و واضح و مبتنی بر واقعیت است که در گزارش مواردی ارایه نشده است. برای مثال مرز بین وبلاگ صرفا سیاسی یا صرفا اجتماعی و وبلاگ سیاسی-اجتماعی و وبلاگهای غیر سیاسی یا غیر اجتماعی و تعریف آنها مشخص نمی باشد.
در گزارش سعی شده انتخاب نسبت مساوی ۲۵ وبلاگ از وبلاگهای اصول گرا ، اصلاح طلب ، بی طرف و منتقد را پایه ای برای بی طرفی پژوهش قرار دهد ولیکن معیار و تعریف مشخص و دقیقی برای این تمایزات معرفی نشده و برخی از وبلاگهای اصولگرا، اصلاح طلب ، منتقد و یا حتی معاند تحت گروه دیگری قرار گرفته اند.
● نقش دانش و احاطه پژوهشگر
پرسشهای اصلی و اهداف پژوهش به طور دقیق معرفی نشده و به طور کلی به بررسی شکلی و محتوایی وبلاگهای سیاسی و اجتماعی و فرآیندهای آن اشاره شده است.
نقش دانش و تجربه پژوهشگر در انجام تحقیق با این روش بسیار کلیدی است ولیکن از معرفی شخص یا گروه پژوهشگر و تجربیات و تخصصشان در بررسی فضای وبلاگهای سیاسی و اجتماعی خودداری شده و نمی توان در این مورد اظهار نظر کرد.
استنتاج های به دست آمده بیشتر به عنوان نظرات و سلایق شخصی پذیرفتنی است و در بعضی موارد پژوهشگر در جستجوی توجیهی برای پیش بینی ها یا حدسیات خود از لابلای ارقام و آمار است و در مواردی به تضاد می رسد.
● عدم استفاده از معیار های فنی فضای وب
نا آشنایی پژوهشگر با مباحث فنی وب و معیارها و روشهای فنی سنجش اهمیت و محبوبیت و اثرگذاری وبلاگها در فضای وب و همچنین فقدان روشهای نرم افزاری و عددی تحلیل محتوا و داده کاوی بر کل گزارش سایه انداخته است.
صرف نظر از سلیقه محقق ، دو معیار قدمت و سابقه وبلاگ و میزان بازدید کننده آن مورد استفاده بوده است در حالی که طبق گزارش میزان بازدید کننده ۵۷ درصد این وبلاگها از دید پژوهشگر نامعلوم بوده است.
● بازه زمانی نامناسب
با توجه به ماهیت سیال و اثر پذیر وبلاگهای سیاسی و اجتماعی از اخبار، وقایع و رخدادها انتخاب بازه زمانی شش ماهه مناسب نیست و انتخاب بازه های زمانی کوتاه تر و متناسب با وقایع و رخداد های مختلف و افزایش نمونه ها برای کسب نتایج صحیح بهتر است.
● معیار های فراموش شده
نقش جایگاه اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی نویسنده مطلب و تبلیغات و معرفی و حمایتهای مختلف از یک وبلاگ و همچنین توزیع سنی و جنسی بازدید کنندگان و میزان تحصیلات ، ملیت، محل اقامت و زمینه های حزبی آنها در تعامل با نویسنده نادیده گرفته شده است.
● جمع بندی
با توجه به موارد فوق گزارش مذکور را برای ارایه یک رویکرد علمی و پژوهشی به تغییر و تحولات فضای وبلاگها و ارایه دیدگاههای مختلف در مورد انواع روند ها و تغییرات قابل بررسی در این فضا ارزشمند می دانم ولیکن یافته های آن را مورد بحث و تردید می دانم. امیدوارم با بکارگیری شیوه های صحیح علمی و نظرات کارشناسان پژوهشهای بهتری در این زمینه انجام شود.
رضا هاشمی
منبع : پایگاه اطلاع رسانی ITanalyze


همچنین مشاهده کنید