پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جعبه ابزار شمپانزه ها


جعبه ابزار شمپانزه ها
شمپانزه های موریانه گیر گومبه در تانزانیا از وقتی از رفتار ابتكاری شان فیلمبرداری شده مشهور بوده اند. گرفتن موریانه ها عمل بسیار ظریفی است. شمپانزه ساقه بلند و باریكی را در ورودی لانه موریانه ها فرو می كند، چند لحظه آن را به اطراف می چرخاند و سپس ذره ذره بیرون می كشد درحالی كه كاملاً مراقب است محموله گرانبهای موریانه های سربازی كه با سماجت به آن چسبیده اند بین راه جدا نشوند. موریانه ها وقتی بیرون آمدند به سرعت به دهان برده می شوند و شمپانزه از عصرانه شیرین و مغذی اش لذت می برد.
شمپانزه ها از جمله معدود گونه های جانوری هستند كه از این غذای خوشمزه می خورند چرا كه موریانه ها در اعماق پشته های گلی بتون مانندشان سنگر می گیرند تا دچار چنین سرنوشتی نشوند. بیشتر جانوران آنقدر قوی نیستند كه بتوانند دژ موریانه ها را فتح كنند. حتی انسان هم كه مانند هرگونه دیگری عاشق مزه موریانه است باید صبر كند تا موریانه ها برای جفت گیری، بیرون از لانه ازدحام كنند و تازه آن هم بیشتر از چند روز در سال نیست.
شمپانزه ها این مسئله را با استفاده از قلاب موریانه گیری حل كرده اند، كاری كه نیاز به حوصله و مهارت بسیار دارد.
در سرتاسر آفریقای مركزی شمپانزه هایی را می توان یافت كه با جدیت مشغول استفاده از ابزار برای تهیه غذا هستند. آنها علاوه بر چوب های موریانه گیری، شماری از ابزارهای ساده دیگر را نیز به كار می برند. در گومبه شمپانزه ها برای بیرون كشیدن آب به دام افتاده در عمق حفره های موجود در تنه درختان از مقدار زیادی برگ جویده شده به شكل اسفنج استفاده می كنند. گاهی از برگ برای پاك كردن خون و مخاط از روی موهای بدن نیز استفاده می شود، درست همان طور كه ما از دستمال كاغذی استفاده می كنیم. یك بازی روی هم رفته ماجراجویانه تر صید مورچه ها است. شمپانزه ها انتهای نازك شاخه ها و تركه های جویده را درون ستون های قدم روی مورچه های سافاری آفریقا فرو می كنند.
به محض آنكه مورچه های سرباز وسیله متجاوز را با آرواره های نیرومندشان محكم گرفتند، تركه بیرون كشیده و به سرعت از دست انداخته می شود تا مورچه ها جمع آوری شوند. شمپانزه مورچه گیر این مورچه های جدا شده را به سرعت به دهان برده و زود می جود- با تاكید بر كلمه زود. برخلاف موریانه های سرباز كه تسلیحات ساده و ناچیزی دارند، سربازان بدنام مورچه های سافاری می توانند با آرواره های ترسناك خود گازهای وحشتناكی بگیرند، از این رو اگر شمپانزه نخواهد مورچه ها جاهای حساسش را گاز بگیرند باید عملكرد سریعی داشته باشد. هر چوبی كه زیادی در ستون مورچه ها فرو برده شود یا هر پایی كه بیش از حد به آن نزدیك شود، سبب خواهد شد كه مورچه ها به سمت شمپانزه هجوم آورده و دنبالش بگذارند. مورچه گیری مهارتی است كه یا خیلی زود آموخته می شود یا اصلاً آموخته نمی شود.
● فندق شكن ها
در جنگل تایی در ساحل عاج سنت محلی كاملاً متفاوتی در میان شمپانزه ها پدید آمده و آن شكستن میوه های آجیلی است. درخت نخل روغنی در سرتاسر آفریقای استوایی یافته می شود و میوه ای بسیار مغذی می آورد كه به خاطر گوشت روغنی اش در میان مردم آنجا از ارزش بسیار زیادی برخوردار است. اما گوشت این میوه در پوسته ای محصور شده كه به طرزی غیرعادی سخت است. بیشتر جانوران صرفاً به خاطر همین محافظت خوبی كه از میوه های نخل روغنی می شود نمی توانند آنها را بخورند. استثناها انسان و شمپانزه هستند و هر دو این مسئله را به یك شكل حل كرده اند یعنی برای شكستن این میوه از چكش استفاده می كنند.
هنگامی كه یكی از شمپانزه های جنگل تایی تصمیم می گیرد كمی میوه نخل روغنی بشكند، دنبال یك چكش مناسب می گردد. این چكش غالباً سنگی به شكل خاص و وزنی معین است كه می توان آن را محكم در دست گرفت، اما گاهی یك قطعه چوب نیز به این منظور به كار می رود. آنگاه شمپانزه مقداری میوه جمع می كند و به سویی می رود كه در آنجا می توان از چیزی به عنوان یك سندان استفاده كرد. این سندان ممكن است سنگ بزرگی باشد كه در زمین فرو رفته یا ریشه پشتیبان یك درخت یا حتی فقط یك شاخه. به آنجا كه رسید میوه را روی سندان می نشاند و آنقدر با چكش روی آن می كوبد تا بشكند.
این كار ممكن است خیلی پردردسر باشد زیرا هر میوه آجیلی نخل روغنی را باید به دقت میان شست و انگشت اشاره تثبیت و درست پیش از فرود آمدن چكش رها كرد، در غیر این صورت از روی سندان غلتیده و می افتد. گاهی ممكن است خود سندان لق و لازم باشد كه با سنگی دیگر محكم شود.چكش های خوب كمیاب و فاصله میان آنها زیاد است و شمپانزه های تایی دقیقاً می دانند كه چكش هایشان را از كجا باید بیاورند. البته جای سندان ها ثابت است چرا كه معمولاً یا درخت هستند یا سنگ های بزرگ. مسئله آن است كه چكش ها ممكن است جابه جا شوند- یا دست كم شمپانزه های دیگر می توانند آنها را از جایی به جای دیگر تا صدها متر دورتر جابه جا كنند. ظاهراً وقتی شمپانزه ها اتفاقاً از كنار سندانی می گذرند از چكش هایی كه آن اطراف هست یادداشت برمی دارند و آن را به خاطر می سپارند.
اینكه آنها جای چكش ها را می دانند از روی این واقعیت نیز معلوم می شود كه هر گاه به یك درخت آجیلی می رسند، غالباً نزدیكترین چكش مناسب را سر راه برمی دارند حتی اگر برای این كار لازم باشد كمی راهشان را دور كنند.
دانشمندان به منظور بررسی دقیق تر این رفتار در یك بخش از جنگل تایی روی تمام چكش های سنگی با رنگ شماره گذاشتند و سپس جای آنها را هر روز با دقت روی نقشه مشخص كردند. همزمان ثبت كردند كه شمپانزه ها وقتی به جمع آوری میوه های آجیلی می روند كدام چكش ها را جمع می كنند. دانشمندان با اندازه گیری فاصله میان درخت آجیلی و تمام چكش های موجود توانستند نشان دهند كه شمپانزه ها میان اندازه چكش و فاصله ای كه باید آن را حمل كنند تعادل دقیقی ایجاد می كنند. به عبارت دیگر چكش های سنگین نسبت به چكش های سبك تر مسافت كوتاه تری حمل می شوند. گفته شده است كه شمپانزه ها طرز استفاده از این چكش ها را با مشاهده دقیق مادرشان یاد می گیرند. در واقع حتی گفته شده كه مادران تكنیك درست را با دادن قطعات آسان میوه برای اتمام كار شكستن.
یا نگه داشتن دست كوچكترها به شیوه صحیح، عملاً به فرزندانشان آموزش می دهند. اما به هیچ وجه معلوم نیست كه شمپانزه های نابالغ غیر از آنكه خودشان این تكنیك را كشف می كنند كار دیگری انجام دهند. شاید محرك آنها دیدن این است كه افراد بالغ كار جالبی می كنند كه هر از گاهی لقمه های چربی از آن به بار می آید. این واقعیت كه شمپانزه ها در آموختن نحوه شكستن میوه های آجیلی بسیار كند هستند این دیدگاه را تا حدی تایید می كند. استاد شدن در این كار ممكن است به سه سال آزمون و خطا با صبر و حوصله نیاز داشته باشد. در صورتی كه اگر آموزش می دیدند باید خیلی زودتر این مهارت را كسب می كردند.
● شعبده بازی با موز
بدیهی است كه كاربرد ابزار و ابزارسازی شمپانزه ها دست كم به خاطر پرسش هایی كه درباره مهارت های نیاكان ابزارساز خود ما مطرح می كند، به طرز چشمگیری مورد علاقه واقع شده است. ابزار دریچه ای به ذهن شمپانزه به روی ما می گشاید.یكی از نخستین پژوهش ها درباره كاربرد ابزار توسط روانشناس آلمانی، ولفگانگ كوهلر (W.Kohler) انجام شد. در اوج جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ كوهلر اتفاقاً در جزایر قناری نزدیك ساحل غربی آفریقا بود. از آنجا كه این جزایر به اسپانیا تعلق داشتند، كوهلر به عنوان دشمن بیگانه بازداشت شد و تحت نظر قرار گرفت. اما اسارت وی به تناسب آن زمان بسیار محترمانه بود و به كوهلر اجازه داده شد خود را به فعالیت های بی ضرر در باغ وحش محلی مشغول كند. در اینجا بود كه مهارت های فكری شمپانزه ها كنجكاوی وی را برانگیخت.
كوهلر یك سری آزمایش با شمپانزه ها ترتیب داد از جمله آنكه چگونه باید با استفاده از دو چوب كه هیچ كدام به تنهایی به اندازه كافی بلند نیستند به موزی كه خارج از قفس گذاشته شده دسترسی یافت. شمپانزه نر جوانی به نام سلطان، وقتی به او نشان داده شد كه با فرو كردن دو تكه چوب در هم می توان یك چوب بلند ساخت مسئله را حل كرد- دستاوردی مهم كه حیرت حاضران را برانگیخت. این آزمایش تا سال ها كلاسیك باقی ماند هر چند اكنون كه به آنها فكر می كنیم شاید برای ما به اندازه كوهلر و معاصرانش رضایت بخش نباشد.
عملكرد انسانریخت های كوهلر هر چند قابل ملاحظه بودند اما به هیچ وجه نمی توان حل مسئله در آنها را خودجوش دانست. مشاهدات كوهلر امروزه دیگر شواهد قاطعی برای رفتار كاربرد واقعاً حاكی از تفكر ابزار به حساب نمی آیند. با این همه انسانر یخت ها می توانند به شیوه ای ظاهراً خردمندانه از ابزار استفاده كنند. كانزی، بونوبویی كه آموزش زبان دیده می تواند كباب پز را روشن كرده و سوسیس هایش را روی آن كباب كند.
منبع : روزنامه شرق