جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حزب ایرانی


حزب ایرانی
آنچه به مثابه عاملی مشخص در تفکیک میان تشکل‌های ایرانی و احزاب غربی می‌تواند مطرح شود، تقدم «عمل سیاسی» و حضور در عرصه‌های «عمل سیاست‌ورزانه» بر ساختار حزبی و الزامات آن از جمله برخورداری از شاکله رسمی و ... بوده است.
حزب از جمله دستاوردهای جدی سیاست عملی در عصر حاضر است. بسیاری از صاحب‌نظران و اهالی فکر و فن در این عرصه، بر آن‌اند که بدون برخورداری از احزاب، شکل‌گیری نظامی کارآمد در عرصة سیاست ناممکن است.
نگاهی به تجربه‌های سیاسی در کشورهای مختلف نیز گویای اهمیت این مسئله است. حزب به معنای امروزی آن در حقیقت، محصول وضعیت جدید زندگی اجتماعی و سیاست‌ورزی مدرن در جامعة مدنی، برای دخالت مؤثر در قدرت و مشارکت در انتقال مسالمت‌آمیز قدرت در نظام سیاسی جامعه است.
جامعة ما نیز از قریب به یک قرن گذشته و در حول و حوش انقلاب مشروطه، با احزاب و کارکرد آنها آشنا شد. به طوری که در دوران کوتاهی شاهد شکل‌گیری و رشد و توسعة فراوان احزاب در جامعة سیاسی ایران بودیم.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، همپای تحولاتی که در حوزه‌های گوناگون جامعه رخ داد، عرصة حضور و مشارکت احزاب سیاسی نیز دستخوش تحولات اساسی و بنیادین شد.
هر چند همان‌گونه که ذکر شد، پیش از انقلاب نیز سخن از حزب و تحزب کم نبود، اما این تنها بعد از این حادثة مهم تاریخی بود که ضرورت‌های شکل‌گیری حزب به مثابة مکانیزم تخصیص قدرت به شیوه‌ای کارآمد و مردمی در جامعه احساس شد. شکل‌گیری گروه‌بندی‌ها و طیف‌بندی‌های سیاسی در کشور، حاصل این وضعیت و محصول این نیاز بود.
شناسایی سرشت و ماهیت رویکردهای تحزبی در ایران، به مطالعه‌ای شگرف و ژرف نیاز دارد که طبعاً جای آن در این نوشتار کوتاه نیست. با این حال، یادآوری این نکته مهم می‌نماید که بسیاری از صاحب‌نظران عرصه‌های نظریة سیاسی، طیف‌بندی‌های شکل گرفته در ایران بعد از انقلاب را حاوی رویکردی حزبی شناسایی کرده‌اند که به رغم تفاوت‌های ظاهری با احزاب مصطلح در غرب، بخش چشمگیری از کارویژه‌های مورد انتظار از هر حزب سیاسی را ایفا می‌کردند.
با این حال، آنچه به مثابة عاملی مشخص در تفکیک میان تشکل‌های ایرانی و احزاب غربی می‌تواند مطرح شود، تقدم «عمل سیاسی» و حضور در عرصه‌های «عمل سیاست‌ورزانه» بر ساختار حزبی و الزامات آن از جمله برخورداری از شاکلة رسمی و ... بوده است. به عبارت بهتر، نوع ایرانی تحزب عمدتاً، خصلتی عملی داشته است تا ساختاری و تشکیلاتی.
برخی از منتقدان در حوزة نظریه‌های سیاسی بر آن هستند که وضعیت پیش‌گفته، بیان کنندة وجود مشکل و معضلی مهم در تحزب ایرانی است. اما برخی دیگر ذیل نگاهی مثبت و خوش‌بینانه، شکل‌گیری این شرایط را تابعی از نیازهای متفاوت سیاست‌ورزی در ایران و برآیند ویژگی‌های فرهنگ سیاسی ایرانیان می‌دانند.
به هر حال، آنچه مهم است و در عمل اتفاق می‌افتد، آن است که تجربة موفق حزبی در ایران، بیش از آنکه مقید به ساختار باشد، به عمل حزبی و فعالیت‌های عملی در عرصة سیاست وابسته است. به عبارت بهتر، اقتضای سیاست در ایران، همیشه تقدم سیاست‌ورزی عملی بر تشکل‌گرایی سیاسی بوده است.
ساختارهای سنتی اجتماعی در ایران نیز به گونه‌ای بوده است که همواره، زمینة فعالیت نیروهای خودجوش، اما غیرمنضبط و نامنظم را در عرصه‌های گوناگون اجتماعی فراهم آورده است. احزاب سیاسی نیز از این زمینة عام اجتماعی مستثنا نیستند.
یک چنین سنت ریشه‌دار اجتماعی، مانند سایر سنن و عادات بومی، دارای مزایا و معایب خاص خود است. از مزایای غلبة این سنت در سیاست‌ورزی ایرانی، حفظ استقلال فردی کنشگران در عرصة سیاسی و رهایی ایشان از نظام بوروکراتیک آهنین حزبی (قانون آهنین اولیگارشی) و به تبع آن اصلت یافتن کنش و و سلیقه و دیدگاه فردی در برابر نگاه سیستماتیک است، که از مزایای آن می‌توان از حفظ هویت فردی کنشگر و نیز انعطاف‌پذیری بالاتر فعالیت سیاسی نسبت به مسائل روز نام برد.
از معایب این سنت نیز می‌توان به ضعف در وحدت عملی و نظری به دلیل فقدان چارچوب و خط مشی ثابت و تأیید شده و به تبع آن، ایجاد هرج و مرج و فردگرایی افراطی در عرصة سیاست‌ورزی اشاره کرد که در نتیجه، امکان به اجماع رسیدن و مصالحه را به علت تعدد سلایق و افراد با مشکل مواجه خواهد کرد.
در عرصة سیاست‌ورزی امروز ایران، شاهد حضور هر دو نوع فعالیت سیاسی، چه در قالب احزاب رسمی و شناسنامه‌دار و چه در قالب فعالیت‌های گروهی خودجوش و غیررسمی اما دارای سلیقه و خط مشی مشخص بوده‌ایم.
فعالیت سیاسی در قالب احزاب مشخص رسمی نیازمند حضور تمام‌وقت و به‌کارگیری منابع و سرمایه‌های عظیم مادی در این عرصه است که برای بسیاری از دلسوزان و علاقه‌مندان نظام و انقلاب که در عرصه‌های گوناگون مشغول فعالیت و خدمت شبانه‌روزی هستند، چنین امری امکان‌پذیر نخواهد بود؛ اما از آنجا که حضور فعال و مؤثر در عرصة سیاسی نیز از وظایف مهم انقلابی به شمار می‌رود، چاره‌ای به غیر از حضور در قالب تشکل‌ها و گروه‌های پیشاحزبی برای مشارکت فعال در عرصة سیاسی جامعه و نظام برای ایشان وجود ندارد.
جایگاه احزاب از هر نوعی که باشند، در نظام مردم‌سالاری دینی همواره باید در جهت افزایش کارآمدی نظام باشد. هنگامی‌ که فعالیت در قالب تشکل‌های رسمی سخت و دشوار می‌شود، می‌بایست با حضور فعال در قالب گروه‌های خودجوش، اما مسئول و شفاف، برای اثبات کارآمدی نظام اسلامی تلاش کرد.
با افزایش امکانات رسانه‌ای و نرم‌افزاری امکان تبیین و ترویج دیدگاه‌ها و نظریات سلایق مختلف بیش از گذشته فراهم شده است. با حضور در این عرصه‌ها می‌توان سیاست‌ورزی در نظام اسلامی را وارد ابعاد جدید و وسیع‌تری کرد که امکان مشارکت فعال برای افراد و سلایق مختلف را بیش از گذشته فراهم می‌کند.
اما حضور اینچنینی در عرصة سیاست‌ورزی تعهدات فراوانی را از کنشگران این عرصه طلب می‌کند. برای افرادی که در قالب چنین گروه‌هایی عمل می‌کنند نیز کارآمدی جریان متبوع خود و اثبات حقانیت و مطلوبیت خط مشی و سلیقة گروه جزء اهداف اصلی به شمار می‌رود. بدین منظور، لازم است تا به تبیین دقیق و اصولی اهداف و خط مشی‌های خود در رابطه با مسائل مختلف بپردازیم و در چارچوبی شفاف و منطبق با اصول و آرمان‌های نظام اسلامی حرکت کنیم.
منبع : امید