شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نگاه بالا به پایین


نگاه بالا به پایین
▪ تاریخ تولد؛ ۱۷ آبان ماه ۱۳۵۷
▪ محل تولد؛ کرج
▪ باشگاه فعلی؛ نامشخص
▪ باشگاه های قبلی؛ فتح تهران (۱۹۹۸-۱۹۹۶)، پرسپولیس (۲۰۰۱-۱۹۹۸)، الاهلی امارات (۲۰۰۵-۲۰۰۱) و بایرن مونیخ (۲۰۰۷-۲۰۰۵)
▪ تعداد بازی ملی؛ ۹۸ بازی
▪ تعداد گل ملی؛ ۳۵ گل
▪ اولین بازی ملی؛ ۱۳ اکتبر ۱۹۹۸ در برابر کویت
▪ اولین گل ملی؛ ۱۹ سپتامبر ۱۹۹۸ مقابل کویت
▪ تعداد بازی در بوندس لیگا؛ ۳۳ بازی و سه گل
● افتحارات باشگاهی
▪ قهرمان لیگ ایران در فصول ۷۸- ۷۷ ، ۷۹-۷۸
▪ قهرمان جام حذفی امارات در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴
▪ قهرمان بوندس لیگا در فصل ۲۰۰۶- ۲۰۰۵
▪ قهرمان جام حذفی آلمان در سال ۲۰۰۶
● افتخارات ملی
▪ قهرمان بازی های آسیایی ۱۹۹۸
▪ حضور در جام جهانی ۲۰۰۶
● افتخارات شخصی
▪ بهترین بازیکن آسیا در سال ۲۰۰۴
▪ بهترین بازیکن لیگ امارات در فصول ۲۰۰۲- ۲۰۰۱ ، ۲۰۰۴- ۲۰۰۳
▪ بهترین گلزن لیگ امارات در فصل ۲۰۰۴- ۲۰۰۳
● نکته
علی کریمی عادت دارد به عنوان بازیکن آزاد به تیم های بعدی اش برود. او در سال ۱۳۸۰ در حالی که قراردادش با پرسپولیس به پایان رسیده بود با مبلغی قابل توجه به الاهلی رفت و چهار سال در امارات فرمانروایی کرد. در سال ۲۰۰۵ کریمی یک بار دیگر تیمش را عوض کرد و این بار هم بدون اینکه یک ریال به تیم قبلی اش پول برسد روانه بایرن مونیخ شد. کریمی در بایرن بسیار خوب شروع کرد اما مصدومیت او در نیم فصل دوم و عدم آمادگی اش در فصل ۲۰۰۷- ۲۰۰۶ موجب شد که عمر حضور او در مونیخ بیشتر از دو سال نشود.
این بار هم کریمی بازیکن آزاد است و با چند پیشنهاد وسوسه کننده از کشورهای عربی روبه رو است. او تصمیم خود را گرفته و دیگر قصد ندارد در اروپا بازی کند و می خواهد در آسیا حرفه خود را ادامه دهد. الغرافه و الوحده قطر، الوحده و الاهلی امارات مشتریان اصلی این هافبک تکنیکی هستند. او باز هم به عنوان بازیکن آزاد به تیم جدیدش می رود تا تمام مبلغ قراردادش به جیب خودش برود.
۱) شاید او را با ضربه ای که به کیف پزشکان تیم ملی در جام جهانی ۲۰۰۶ در آلمان زد، به خاطر بیاورید، لحظه ای که خشمگین از تعویض در نیمه دوم بازی ایران - پرتغال، در اعتراض به برانکو ایوانکوویچ حرکتی از خود نشان داد که به روحیه غالباً خونسرد او نمی خورد. کریمی در آن لحظه خسته از ناکامی بود؛ شماره هشت تیم ملی که قرار بود ستاره ایران در جام جهانی باشد اما پس از مصدومیتی نابهنگام به دشواری به شرایط مسابقه رسید و پایین تر از انتظار وحشتناک مردم ایران بازی کرد. او در بازی مکزیک آنچه که باید نبود و حالا در مسابقه پرتغال در اواسط نیمه دوم بیرون رفت. خب، شاید برای او راه حل دیگری وجود نداشت. چراکه بزرگ ترین رویای زندگی او به پایان رسیده بود.
۲) شاید علی کریمی را با درخشش بی حد و حصرش در جام ملت های ۲۰۰۴ در چین به خاطر بیاورید. زمانی که او به همراه مهدی مهدوی کیا و حسین کعبی، عامل اصلی موفقیت های تیم ملی ایران در آن رقابت ها شدند. رقابتی که با شکست ناسزاوارانه ایران در نیمه نهایی و قهرمانی ژاپن به پایان رسید.
روز آخر زمانی که ایرانیان منتظر بودند کریمی جایزه MVP (باارزش ترین بازیکن تورنمنت) را به خود اختصاص بدهد، برگزارکنندگان ایناموتوی ژاپنی را شایسته این عنوان دانستند. کریمی البته چندی بعد توپ طلای فوتبال آسیا را برد و ناکامی را جبران کرد. اما اگر آن جام با قهرمانی ایران به پایان رسیده بود، یک کاپ MVP در گنجه افتخارات کریمی چشمک می زد.
۳) علی کریمی را با بی تفاوتی اش به افتخار و فاصله همیشگی اش با آنچه در تصور ما است، به خاطر می آوریم. او بعد از دو سال حضور در بایرن به ایران برگشته و در تمرینات ملی حاضر است. آیا آسیای ۲۰۰۷ طلسم را می شکند؟
ساده ترین کار این است که بازگشت کریمی از اروپا به کشورهای عربی را به حساب بی تفاوت بودن و دل ندادن او به تمرینات سخت گذاشت و از او انتقاد کنیم چرا ایستادگی نکرد و اجازه نداد که اروپایی ها هم متوجه شوند که او چه بازیکن باکیفیت و هنرمندی است.
حضور کریمی در بایرن یک اتفاق خوب برای همه علاقه مندان به فوتبال بود و هنگامی که در روزهای ابتدایی بازی های کریمی را در بایرن می دیدیم مو بر تنمان سیخ می شد. شاید اگر آن بازی های آخر سال ۲۰۰۵ کریمی با پیراهن بایرن نبود الان اینقدر حسرت نمی خوردیم که چرا این بازیکن قید اروپا را زد و هوای بازگشت به تیم های عربی را دارد.
او آنقدر خوب شروع کرد که زی روبرتو ملی پوش تیم ملی برزیل را نیمکت نشین کرده بود و به همین دلیل به دفعات از او انتقاد شد که چرا مثل علی دایی، مهدی مهدوی کیا و وحید هاشمیان در فوتبال اروپا با اراده و با پشتکار کار نکرد و دوام نیاورد. درست است که خود کریمی در دوام نیاوردنش در اروپا مقصر اصلی است. او اگر بااراده تر و جاه طلب بود می ماند تا خیلی چیزها را ثابت کند اما نباید این نکته را هم فراموش کرد که او برای اینکه به یک ستاره اروپایی تبدیل می شد باید در چند جبهه می جنگید که نتوانست.
مسلماً فوتبال اروپا خیلی سخت می تواند با خودش کنار بیاید که ستاره یکی از تیم های بزرگش یک آسیایی به ویژه یک ایرانی باشد. هنگامی که تیم های اروپایی با یک بازیکن شرق آسیا قرارداد می بندند نیم نگاهی به بازارهای تجاری این کشورها دارند و در واقع حضور این بازیکنان برای تیم هایشان منافع اقتصادی قابل توجهی هم دارد.
اما حضور ایرانی ها در تیم های اروپایی یک ریال هم برای آنها سود ندارد. با توجه به وجود نداشتن حق «کپی رایت» در ایران اروپایی ها نمی توانند از بازار ایران کسب درآمد کنند و این اولین موردی است که باعث می شود ستاره های شرق آسیا برای حضور موفق در اروپا از شرایط مناسب تری از ایرانی ها برخوردار باشند. اما نکته اصلی این است که برای اروپایی ها دشوار است که بپذیرند یک ایرانی ستاره تیم شان باشند و در واقع خود بازیکنان ایرانی هم هرگز دارای چنین اعتمادبه نفسی در تیم هایشان نبودند و این نگاه آنها را آزار می دهد.
مارک فن بومل هنگامی که به بایرن آمد با برچسب بازیکن تیم ملی هلند و بارسا وارد این تیم شد و خیلی زود خود را به «یکه بزن» مونیخی ها تبدیل کرد آنقدر به خودش اعتماد داشت که توپ را از هر نقطه ای می گرفت به سمت دروازه حریف «شوت» می زد اما مطمئناً کریمی هیچ وقت چنین اعتمادبه نفسی را پیدا نکرد که نیمی از توانایی هایش را حتی در تمرینات به رخ هم تیمی هایش بکشد.
«جادوگر» جرات نمی کرد دریبل بزند و برای اینکه خود را به بازیکن مفیدی برای بایرن تبدیل کند تغییر ماهیت داد و به جای اینکه دریبل هایش به چشم بیاید قدرت توپ گیری و تکل هایش تحسین برانگیز بود. مطمئناً اگر کریمی اعتماد به نفس فن بومل را داشت در بایرن همان کارهایی را می کرد که در الاهلی یا در بازی دوستانه ایران- آلمان انجام داده بود.
اما همان نگاه «بالا به پایین» جلوی شکوفا شدن بهترین بازیکن آسیا در سال ۲۰۰۴ را گرفت. این نگاه بالا به پایین کار بازیکنانی از جنس کریمی را در اروپا بسیار سخت می کند. دیگر ایرانی های حاضر در اروپا هم چنین مشکلاتی را تجربه کرده اند. انصافاً علی دایی بدتر از کاستن یانکر مهاجم بی استعداد بایرن نبود که نیمکت نشین مهاجم غول پیکر ژرمن ها شده بود؟
یا برخوردی که در این سال ها با مهدی مهدوی کیا شده در شأن قدیمی ترین بازیکن هامبورگ نبود. هنوز فراموش نکردیم که توماس دال چگونه می خواست با بی احترامی محبوب ترین بازیکن هامبورگ را بیرون بیندازد. آیا باشگاه هامبورگ به خودش اجازه می دهد که با رافائل فن درفارت هم چنین برخوردی کند. ایرانی های شاغل در اروپا اگر می خواهند موفق باشند ابتدا باید با این نگاه بالا به پایین بجنگند که در این میان دایی، مهدوی کیا و هاشمیان توانستند با این مشکل کنار بیایند اما کریمی موفق نشد با این شرایط کنار بیاید. به هرحال او بازیکنی بود که چهار سال در امارات فرمانروایی کرده. تمام تلاش سران باشگاه الاهلی صرف این می شد که ناز او را بکشند و او بود که تصمیم اول و آخر را برای همه می گرفت.
این بازیکن از آن جایگاه جدا شد و به بایرن رفت و به بازیکنی تبدیل شد که هنگام یک اشتباه کوچک مورد «چشم غره» هم تیم های اروپایی اش قرار می گرفت. شاید اگر عده ای دیگر هم جای کریمی بودند در آلمان دوام نمی آوردند و زندگی در رفاه را به زندگی در شرایط سخت مونیخ ترجیح می دادند اما با این حال ای کاش کریمی جاه طلب و مبارزه جو بود.
مهدی زعیم زاده
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید