پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

واپسین نفس‌های طبیعت


واپسین نفس‌های طبیعت
شاید با خود فكر كرده باشید جغد با این ظاهر شومش به چه كار می آید! گراز با این شكل نازیبا برای چه منظور خلق شده است!؟ یا مار با آن وجهه ترسناكش... چرا؟ واقعاً چرا این همه موجود زنده متفاوت یافت می شود؟ دلیل این تنوع زیستی چیست؟
اگر از دیدگاه علم جانورشناسی به آنها نظر كنیم، راز خلقت و همزیستی آنها را در طبیعت بیشتر درك می كنیم. مثلاً سنجاب ها با جمع آوری و زیر خاك كردن بذرها، نقش مهمی در تولیدمثل گیاهان به عهده دارند. گرازها با زیر و رو كردن خاك محیط را برای رویش گیاه آماده می كنند. مورچه ها رفتگران محیط هستند. حشرات گرده افشانی می كنند. علفخوارانی مثل آهو با خوردن ساقه های گیاهان آنها را وادار به رشد مجدد كرده و در واقع باعث احیای چراگاه ها می شوند. از طرف دیگر گوشتخواران هم تعادل طبیعت را حفظ می كنند. جغدها از جوندگان تغذیه می كنند. عنكبوت ها حشرات را شكار می كنند. یوزپلنگ ها مرال و آهو را شكار می كنند و... جانوران و گیاهان در ارتباط تنگاتنگ با یكدیگر هستند و با هم چرخه زیستی را تشكیل می دهند. ولی با از بین رفتن جنگل ها دیگر نباید امید داشته باشیم چرخه زیستی در تعادل باشد. ما برای ایجاد خانه های مسكونی، مزارع و چراگاه ها و برای ساخت ابزارهای زندگی و تامین سوخت اقدام به قطع درختان كردیم و خوش بینانه فكر كردیم طبیعت آنقدر غنی است كه هرچه از آن برداشت كنیم باز هم ما را بی نصیب نخواهد گذاشت. حتی به طبیعت فرصت ندادیم تا خود را احیا كند. بر طبق آمار موجود سالانه در ایران ۱۴۲ هزار هكتار جنگل نابود می شود. حدود دوماه پیش هم بیش از ۳۰ هكتار از جنگل های شمال كشور در آتش سوخت. با توجه به اینكه وضعیت آب و هوایی جنگل های ایران مستعد بروز آتش سوزی نیست پس به طور یقین عوامل انسانی در آتش سوزی دخیل بوده اند. چرا كسی نمی پرسد عامل بروز این آتش سوزی كیست؟ اگر جنگل های آمازون را شش زمین نامیده اند، بی شك جنگل های شمال كشور هم شش ایران هستند. وقتی زیستگاه حیوانات را تخریب كنیم، وقتی با شكار جمعیت شان را تهدید كنیم آنها مجبور می شوند به حومه شهرها پناه بیاورند و از زباله های انسانی تغذیه كنند و این خود باعث بروز بیماری‌های مشترك بین انسان و حیوان می شود.
حتی وقتی زباله های انسانی را به آب ها وارد می كنیم باید منتظر عواقب بی شمار آنها باشیم. زباله ها باعث آلودگی آب ها می شوند و در نتیجه مواد سمی به داخل بدن موجودات دریایی نفوذ می كند. پس دیگر اطمینانی به خوردن غذاهای دریایی نیست.
شاید شگفت آور باشد كه بگویم در منطقه مراكان واقع در آذربایجان غربی، در فصل تابستان غذای اصلی گرگ ها را هندوانه تشكیل می دهد. حال چه اتفاقی افتاده است كه یك حیوان گوشتخوار به گیاه خواری روی آورده است؟! بی گمان در شرایط كمبود شكار، گرگ ها به حیوانات اهلی كه هیچ، به هندوانه هم رحم نمی كنند! در منطقه زاگرس هم با مشكلی مشابه روبه رو هستیم. درست از هنگامی كه تعداد پلنگ ها در منطقه زاگرس كم شده است بر تعداد تشی ها كه نوعی جونده بزرگ هستند، افزوده شده است. این جوندگان در رشته كوه های زاگرس از پوست درختان بادام كوهی تغذیه می كنند و به مرور درختان را می خشكانند و بدین ترتیب محیط زیست زاگرس نیز در حال نابودی است. تمام این مشكلات به خاطر دخالت انسان در محیط زیست ایجاد می شود. در بازدید از موزه تنوع زیستی واقع در پارك پردیسان با حیرت و تاثر به تابلویی از پوست یك ببر برمی خوریم كه زیر آن نوشته شده است: «آخرین ببر ایرانی، شكار شده در ۵۰ سال پیش در جنگل های مازندران.»
به راستی وظیفه ما چیست؟ آیا باید به راه خطای خود ادامه دهیم یا با طبیعت مهربان تر باشیم؟ آیا فرزندان ما باید حیات وحش را تنها در پشت شیشه موزه ها جست وجو كنند؟

سپند ریاحی
منبع : روزنامه شرق