پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


مواجهه فرد با کالا ها


كار زیمل را به نحو انتقادی می توان چیزی میان انتزاعات فلسفی و بینش تجربی مشروح نسبت به جهان مادی روزمره قرار داد. با این وصف پدیده هایی چون مد، زندگی شهری و پول در مركز توجه زیمل قرار می گیرند. مقاله نمایشگاه برلین نیز به این دسته از ابژه های خاص مربوط است كه نشانگر ویژگی دیگر آثار او است. این مقاله نیز نظیر بسیاری از آثار وی به گونه ای بود كه دانشگاهیان پایان قرن پیش چندان وقعی بدان نمی گذاردند. در این مقاله نیز ارتباط روزمرگی و حیات روان و اعصاب مضمونی غالب است. مهم اینكه این نمایشگاه از نظر زیمل منعكس كننده فرهنگ مدرن و روابطی است كه افراد جامعه برمی سازند، ابژه های موجود در نمایشگاه نیز از یك سو به جانب فردیت و منحصربه فرد بودن قرار دارند و از سوی دیگر در دریایی از همگونی و یكپارچگی ادغام می شوند.کارل لمپرشت در اثر خویش «تاریخ آلمان» نقل می كند كه چگونه برخی از نظام های شوالیه ای در قرون وسطی به تدریج هدف عملی شان را از دست داده اما در مقام انجمن های اجتماعی به حیات خود ادامه دادند. این امر نوعی بسط و تحول جامعه شناختی است كه به همین نحو در گوناگون ترین حوزه ها تكرار می شود. معنای دوگانه نهفته در واژه «جامعه» نماد این وجه دوتایی است. به همراه نفس فرایند هم رفتاری (Sociation) ما در عین حال با معنای اجتماعی جامعه در مقام نوعی محصول فرعی سروكار داریم. این معنای جامعه همواره نوعی نقطه تلاقی برای متنوع ترین صورت بندی علایق و منافع گروه ها است. از این رو حتی زمانی كه دلایل اصلی و آغازین هم نوایی و همگامی (Consociation) اثرگذاری خود را از دست دادند، این معنا به مثابه یگانه نیروی وحدت بخش باقی می ماند. تاریخ نمایشگاه های جهانی كه از نمایشگاه های (Fairs) سالیانه ریشه گرفته اند، یكی از روشن ترین نمونه های این بنیادین ترین نوع هم رفتاری بشری است. دامنه و وسعتی كه این فرایند را می توان در نمایشگاه برلین برپا كرد، به تنهایی رخصت می دهد تا این نمایشگاه را در مقوله نمایشگاه های جهانی جای دهیم. در مواجهه با غنا و تنوع آنچه در نمایشگاه عرضه می شود، یگانه عامل وحدت بخش و سرزنده تفریح و سرگرمی است.
شیوه ای كه در آن نامتجانس ترین محصولات صنعتی در كنار یكدیگر انباشته می شوند، عقل و احساس را میخكوب و فلج می كند _ هیپنوتیزمی تمام عیار جایی كه تنها یك پیام به آگاهی آدمی راه می یابد: این ایده كه آدمی اینجا است تا خویش را سرگرم سازد. این تاثیر از طریق تكرار متناوب خود تاثیرات بی شمار و به همان اندازه ارزشمند را در خود فرو می برد، تاثیراتی كه به دلیل پراكندگی شان در آگاهی ثبت نمی شوند.در نتیجه نوعی تنظیم جزیی اما به لحاظ روان شناختی ظریف، حس سرگرمی در مقام یك مخرج مشترك پدیدار می شود: با هر چند قدمی كه برمی داری برای هر غرفه ویژه ورودیه اندكی پرداخت می شود. بدین سان با هر نمایش تازه كنجكاوی آدمی برانگیخته می شود و لذتی كه از هر نمایش خاص كسب می شود، به گونه ای تنظیم می شود كه عظیم تر و مهم تر به نظر رسد. اكثریت اشیا و امور كه باید از آنها گذر كرد این تاثیر را ایجاد می كند كه هنوز بسیاری از شگفتی ها و سرگرمی ها در راه است. در یك كلام در تقابل با اخذ یك ورودیه كلی بالاتر برای دسترسی نامحدود (كه تحریك مداوم و مرحله به مرحله را ناممكن می كند)، تحمیل یك فداكاری كوچك و اخذ بلیت برای هر غرفه (كه غلبه بر موانع درونی لذت بردن را تسهیل می كند) شیوه موثرتری در تحقق مضمون اصلی یعنی سرگرمی است.
لیكن تاثیر انبوه و كلی اجناس عرضه شده، ناقض تك تك عواطف ظریف و حساس است و ظاهراً این عواطف را گیج و منگ می كند، ولی از سوی دیگر نمی توان منكر این امر شد كه غنا و تنوع انبوه تاثیرات گذرا و لحظه ای راه مناسبی است برای ایجاد هیجان در اعصاب خسته و بیش از حد تحریك شده بازدیدكنندگان. در حالی كه افزایش تمدن منجر می شود به تخصصی شدن هر چه عظیم تر و به موارد بیشتری از یك سویه شدن كاركردها در حوزه هایی هر چه محدودتر، لیكن این تفكیك خاص قلمرو تولید به هیچ وجه به عرصه مصرف گسترش نمی یابد. بلكه كاملاً برعكس: چنان به نظر می رسد كه گویی مصرف و لذت به لطف فشار رو به رشد تاثیرات ناهمگون و تغییر هر چه سریع تر و سرزنده تر هیجانات جبرانی خواهند بود، برای نقش یك سویه و یكنواخت انسان مدرن در عرصه تقسیم كار. تفكیك سویه فعال حیات آشكارا به یاری تنوع وسیع سویه منفعل و گیرنده آن تكمیل می شود. فشار تناقضات، انگیزش های بسیار و تنوع مصرف و لذت شیوه هایی هستند كه در آنها روح و روان آدمی _ كه در غیر این صورت چیزی نیست مگر جریانی بی قرار از نیروها و از توسعه تمام و كمال توسط تفكیك های درون قلمرو كار مدرن سرباز می زند _ در پی آن است تا جانی دوباره گیرد. هیچ بخشی از حیات مدرن به وضوح نمایشگاه بزرگ این نیاز را عیان نمی كند. در هیچ جای دیگر چنین غنایی از تاثیرات مختلف یك جا جمع نمی شوند به نحوی كه آنجا سراسر یك وحدت بیرونی (Outward) به نظر رسد، در حالی كه در سطح زیرین این وحدت بیرونی نوعی تعامل سخت و پرشور موجد تقابل های دوجانبه، تمركز، فشردگی و فقدان پیوند و ارتباط شود.اكنون این وحدت كل تاثیری قوی تر ایجاد كرده و جذاب تر می شود، یعنی زمانی كه آدمی به امكان ناپذیر بودن تحقیق و بررسی درباره ابژه هایی می نگرد كه در یك شهر یكه و تنها تولید شده اند. تنها در مقام یك ایده روان شناختی متحرك و شناور است كه می توان این وحدت را درك كرد، زیرا در سرچشمه های این وحدت، سبك ها و رویه های نوظهور هیچ تجلی و بیان روشنی نمی یابند. این را می توان نوعی جذابیت خاص نمایشگاه های جهانی دانست كه آنها مركزی موقتی و گذرا از تمدن جهانی را شكل می دهند و محصولات كل جهان را در یك فضای محصور در هیئت یك تصویر گردهم می آورند.یك شهر یكه و تنها به كلیت تولید فرهنگی وسعت یافته است. در این شهر از هیچ محصول مهمی غفلت نمی شود و با اینكه بسیاری از مواد و مصالح و نمونه ها از سراسر جهان گردهم آورده شده اند، مع الوصف آنها شكلی قطعی و خاص یافته و به بخشی از یك كل بدل شده اند. از این رو روشن می شود كه منظور از یك «شهر جهانی» چیست و چرا برلین به یكی از این شهرها بدل شده است. شهر جهانی یعنی شهری كه كل جهان محصولاتش را بدان می فرستد و جایی كه همه سبك های مهم جهان فرهنگی حال حاضر به معرض نمایش گذاشته می شوند. در این وجه شاید نمایشگاه برلین موردی منحصر به فرد است، شاید پیش از این تا این اندازه آشكار نبوده است كه شكل فرهنگ مدرن تا چه حد تمركز در یك مكان را روا داشته است، آن هم نه فقط به لحاظ مجموع كالاهای عرضه شده در یك نمایشگاه جهانی، بلكه بدین لحاظ كه چگونه یك شهر از طریق تولید خودش می تواند خود را به مثابه یك نسخه بدل و یك نمونه از نیرو های تولیدی (Manufacturing) فرهنگ جهانی بازنمایی كند. پرداختن به این موضوع كه چگونه یك سبك خاص برای چنین نمایشگاه هایی بسط یافته است، موضوعی است مربوط به برخی علایق تاریخی - فرهنگی. سبك ویژه نمایشگاه را به بارز ترین نحو می توان در ساختمان ها دید. در ساختمان ها علاوه بر ساختار پنهان در معیار زیبایی شناسی نیز نسبتی كاملاً جدید میان تداوم و ثبات و بی ثباتی و گذرایی غالب است. چنین است كه مواد و مصالح و ویژگی های درونی و ذاتی آنها در سطح طراحی بیرونی به تناسبی كامل رسیده اند و از این رو یكی از بنیادی ترین خواسته های همه هنرها را ارضا می كنند. اكثریت ساختمان ها، به ویژه ساختمان های اصلی، چنان به نظر می رسد كه گویی برای اهداف موقتی اختصاص یافته اند؛ از آنجا كه این فقدان ثبات و تداوم امری بی چون و چراست آنها در مقام ساختمان های نامستحكم مطلقاً بی تاثیر و بی حاصل اند و تاثیر عدم استحكام تنها در جایی كارگر می افتد كه امر موقتی و گذرا می تواند دعوی ثبات و دوام پذیری داشته باشد. در سبك نمایشگاه تخیل معمار از قید و شرط ثبات و دوام رها می شود و اجازه می دهد تا جذبه و وقار بنابر معیار خاص خود تركیب شوند. انكار آگاهانه یك سبك ماندگار است كه عامل تولید نوعی تركیب و هیئت جدید و مثبت بوده است. در دیگر جاها این معنای هنر است كه ثبات و پایداری شكل را در مواد و مصالح بی ثبات و گذرا ادغام می كند و ایده آل معمار نیز آن است كه برای تجلی بخشیدن به این امر دائمی و با ثبات جد و جهد كند، حال آنكه در اینجا جذابیت امر بی ثبات و گذرا سبك خاص خود را شكل می بخشد و حتی به طور مشخص تر، این عمل را به یاری مواد و مصالحی انجام می دهد به نظر نمی رسد گویا برای كاربرد موقتی اختصاص یافته اند.
و در واقع معماران نمایشگاه ما در ایجاد نقطه مقابل ایده آل تاریخی معماری موفق شده اند به گونه ای كه در ورطه پوچی یا فقدان سبك درنغلتد. به بیان بهتر آنها نقطه ای را كه معماری در نهایت بدان رسیده است، به مثابه نقطه عزیمت خویش برگزیده اند، تو گویی فقط این آرایش و تركیب است كه رخصت می دهد تا معنای این معماری در برابر پس زمینه ای كاملاً متفاوت پدیدار شود و با این حال به منزله بخشی از یك سنت درك شود.در سویه معماری است كه این نمایشگاه به نقطه اوج خود می رسد و حاصل و بازده زیبا شناختی اصل نمایشگاه را تجلی می بخشد. از نقطه نظری دیگر زایا و مولد بودن این نمایشگاه نیز حداقل در سطحی بالا است: و من در اینجا به چیزی اشاره می كنم كه می توان آن را خصلت ویترینی (Shop window) اشیا نامید، یعنی همان خصلتی كه نمایشگاه آن را تشدید و برجسته می كند. تفوق عادی و طبیعی عرضه بر تقاضا و تولید كالاها تحت رژیم رقابت آزاد بدان جا منجر می شود كه كالاها باید علاوه بر فایده مندی ظاهری فریبنده را به نمایش گذارند. در جایی كه رقابت دیگر بر حسب مفید بودن و ویژگی های درونی و ذاتی عمل نمی كند، علاقه خریدار باید به یاری محرك (Stimulus) بیرونی ابژه و حتی شیوه عرضه و نمایش ابژه برانگیخته شود. ایده آل زیبا شناختی در نقطه ای به كار بسته می شود كه علایق مادی به بالاترین سطح خود رسیده اند و فشار رقابت در حد نهایی و افراط است. تلاش در جهت آنكه امری صرفاً مفید را به لحاظ بصری جذاب و برانگیزنده سازیم- چیزی كه برای شرقی ها و رومی ها امری كاملاً طبیعی بود- از نظر ما ناشی از منازعه برای شكیل نشان دادن امر زمخت برای مصرف كنندگان است.نمایشگاه با تاكید نهادن بر سرگرمی اقدام به تركیبی جدید میان اصول انگیزه و محرك بیرونی و كاركرد های عملی ابژه می كند و بدینسان این مازاد (Super additum) زیبا شناختی را به بالاترین سطح خود می رساند. تلاش پیش پا افتاده و بی لطف برای به رخ كشیدن اشیا تا حد ممكن، نظیر فریاد های كاسب خیابانی، به تلاش جذاب برای عطا كردن نوعی دلالت زیبا شناختی جدید از راه نمایش ابژه ها با یكدیگر تغییر می یابد - چیزی كه پیشتر در رابطه میان تبلیغات و هنر پوستر (Poster) رخ داده است.در واقع این امر مایه شگفتی آدمی است كه ابژه های مجزا از هم در یك نمایشگاه همان روابط و اصلاحاتی را به نمایش می گذارند كه توسط فرد در متن نظام جامعه ایجاد می شود.
از یك سو هم سطح شدن و یكپارچگی و همسانی در نتیجه محیطی یكسان و همانند از سوی دیگر فرد از طریق حاصل جمع تاثیرات بسیار حتی برجسته و بارزتر می شود؛ از یك سو فرد صرفاً عنصری از یك كل و عضوی از یك وحدت بالاتر و برتر است از سوی دیگر این دعوی كه همین فرد خود یك كل و یك وحدت است.بدین ترتیب رابطه عینی میان عناصر اجتماعی، یعنی رابطه ای كه در تاثیر آن اشیایی منعكس می شود كه در یك چارچوب در هماهنگی با هم به سر می برند در عین حال از نیروهای تحریك شده و برانگیخته (excited) برخوردار از تعامل و از تناقضات و نیز هم آمیزی و تلاقی آنها تشكیل یافته است.
همان طور كه در نمایشگاه شكل بیرونی اشیا و تاثیرات برخاسته از تعامل و پیوند آنها به لحاظ زیباشناختی به كار گرفته می شود در جامعه نیز الگوهای متناظر با آنها به كارگیری اخلاقی را ممكن می سازند.نمایشگاه های آلمان به ویژه شمال آلمان فقط به سختی می توانند با نمایشگاه های فرانسه رقابت كنند جایی كه توانایی برای تشدید محرك ظاهری و بیرونی به یاری همه وسایل ممكن تاریخی بسیار درازتر و كاربردپذیری وسیع تری دارد. با این وجود این نمایشگاه نشانگر تلاشی غالباً موفق است در جهت بسط فرصت ها و موقعیت های زیباشناختی كه از طریق نمایش می توانند در جذاب بودنشان سهیم شوند. بی تردید كیفیات و خصلت های مربوط به ذوق غالباً در عناصر فردی نمایشگاه غایبند. جدای از انگیزه عملی نمایشگاه برلین باید دست كم امید آن داشت كه انگیختار زیباشناختی ورای خود نمایشگاه مورد حمایت و تشویق قرار گیرد و به بخشی از آن شیوه ای بدل شود كه محصولات و كالاها عرضه می شوند.

ترجمه: جواد گنجی
منبع : روزنامه شرق