پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


اگر طراحی نتواند تغییر کند، از بین می رود


اگر طراحی نتواند تغییر کند، از بین می رود
با مجید عباسی در زمان برگزاری نمایشگاهش "اعلانهای یک نمایشگاه"؛ در نگارخانه ی ویژه گفتگویی ترتیب دادیم و در این گفتگو سعی کردیم تا به آثار حاضر در این نمایشگاه بپردازیم.
مجید عباسی در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۴ در تهران به دنیا آمد. از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ به عنوان طراح گرافیک آزاد مشغول کار حرفه ای شد. در سال ۱۳۶۸ شرکت گرافیک دید را با همکاری فیروز شافعی بنیاد نهاد. او از دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران و در رشته ی ارتباط تصویری فارغ التحصیل شد و به دعوت مرتضی ممیز از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ به تدریس دردانشکده ی هنرهای زیبا اشتغال داشت. وی هم اکنون استاد مدعو دانشگاه سوره می باشد.
مجید عباسی ازسال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۵ عضو هیئت مدیره و خزانه دار انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران بود و از بدو پیدایش انجمن، مدیریت وب سایت انجمن را نیز به عهده داشت. او همچنین عضو هیئت مؤسس و هیئت تحریریه مجله ی نشان، اولین مجله ی حرفه ای طراحی گرافیک ایران، نویسنده ی مقالات مختلف در نشان و مجلات بین المللی طراحی گرافیک، عضو هیئت داوران هفتمین دوسالانه، هیئت انتخاب و عضو شورای طرح و برنامه ی هشتمین و نهمین دوسالانه ی جهانی پوستر تهران بوده است. او در سال ۱۳۸۱ به همراه چهار تن دیگر از طراحان گرافیک «رنگ پنجم» را بنیاد نهاد.
مجید عباسی برنده ی چندین جایزه ی ملی و بین المللی است و برگزارکننده ی چندین سخنرانی و کارگاه تخصصی در نقاط مختلف جهان از جمله شومون، پالرمو،استانبول، دوحه و بازل است.
کارهای او در شناخته شده ترین نشریات مانند گرافیس و پرینت(نیویورک)، اتپ و کریسیون نومریک (پاریس)، تیپوگرافیکا(بئونس آیرس)، ۲+۳دی (کراکف)، دموس (میلان)، تیپو (پراگ)، نووم (مونیخ) و کک (مسکو) به چاپ رسیده است و به علاوه از همین ایام در بسیاری از نمایشگاه های طراحی گرافیک در ایران و نقاط مختلف جهان شرکت داشته است.
او هم اکنون مشغول آماده سازی کارهایش برای نمایش و برگزاری کارگاهی در دپارتمان دیزاین، دانشگاه یورک در تورنتو است.
▪ این نمایشگاه، محصول کارهای فرهنگی است. آیا شما اساسآ به تقسیم بندی گرافیک فرهنگی و تجاری اعتقادی دارید؟
ـ نه! سفارش گرافیک سفارش گرافیک است. شغل یک طراح گرافیک مانند یک پزشک است، پزشک کارش را انجام میدهد و بیمارش را معالجه می کند. در این حرفه هم فرقی نمیکند، مهم این است که طراح گرافیک بتواند در هر سفارشی موفق بیرون بیاید.
▪ اما تمام آثار این نمایشگاه مربوط به همان بخش فرهنگی است . . . .
ـ بله مربوط به سفارشات فرهنگی است. من پوسترهای تجاری هم کار کرده ام ولی نمی خواستم آنها را دراین نمایشگاه نمایش بدهم .اتفاقآ سال آینده، بیستمین سالگرد تأسیس استودیوی گرافیک دید است و در پی برگزاری نمایشگاهی از مجموعه ی کارهایی در زمینه طراحی هویت بصری، بسته بندی،موارد چاپی مثل کاتالوگ، بروشور، کتاب...هستم، به همراه چاپ کتابی برای آن. در آنجا شما می توانید بخش دیگری از طراحی ها ی بنده را در زمینه ی تجاری ببینید.
▪ قصد داشتید به چه صورت نمایشگاه را برگزار کنید؟
ـ آثار این نمایشگاه، انتخاب شده از بین مجموعه پوستر هایم در این چند سال است که سفارش دهندگان آنان موزه ها،سازمان های دولتی و خصوصی،گالری ها،گروه های هنری و...هستند. دوست داشتم کارها به ترتیب زمان طراحی چیده شوند تا شما بتوانید ببینید که من چه تغییراتی در طول این چند سال در کارهایم داشته ام . من در این مدت تحت تاثیر چیزهای مختلفی بودم و این مهم است که این آثار به چه شکل دیده شوند تا بیننده بتواند آنها را مورد قضاوت قرار دهد.
به دلیل گرفتاری های کاری که داشتم نتوانستم این نمایشگاه راآنطور که می خواستم برگزار کنم و از طرفی محل برگزاری هم قابلیت مناسبی نداشت.هدف اصلی من این بود که فرآیند طراحی هر پوستر و مجموعۀ عواملی که در شکل گیری آنها مؤثر بوده را نشان دهم. مثلاً بگویم که چگونه یک نقاشی از آیدین آغداشلو در یکی از کارهایم نقش عمده ای را ایفاء کرد و نیز یک پوستر ازسال باس، کلاویه ی سیاه و سفید پیانو و یک نقاشی از پسرم بردیا. می خواستم همه ی آنها را صریحاً برای بازدیدکنندگان پوسترهایم بازگو کنم. شاید روزی این کار را کردم!
▪ راه حل تصویری شما، بخصوص برای روی جلد کتابهای نشر چشمه عکس است و لی اوتی که روی عکس انجام می شود، چرا این شیوه ی کاری را انتخاب کرده اید؟ شیوه ای که در برخی پوسترهایتان هم دیده می شود.
ـ البته روی جلدهایی هم دارم که تایپوگرافی محض است، ولی یکی از راه حل هایم برای یک سفارش، قطعآ تصویری است که انتخاب می کنم. بیشتر به قواعدی که بتواند یک اثر را به یک تعادل خوب برای دیدن برساند معتقدم، می تواند عکس باشد، می تواند تایپ باشد، می تواند ترکیب این دو باشد، می تواند تنها باشد... . به عنوان مثال شما در پوستر ادیان توحیدی، نور را می بینید من در این فکر بودم که همه این نور را ببینند، نمی خواستم نوشته را ببینند در نتیجه این تعادل برقرار شد و به چیزی رسیدم که در این پوسترمی خواستم. اما به طور کلی من اساس را بر استفاده ازعکس نمیگذارم، در واقع از چیزی که در جریان کار به آن برسم استفاده می کنم.
شما اینجا پوسترهای تایپوگرافی را هم می بینید. نگاهی که من به تایپوگرافی دارم با هم نسل های من متفاوت است، من دوست دارم با آن بسیار ساده وشفاف برخورد کنم. علاقه دارم بدون هیچ گونه به هم ریختگی در تایپ کار کنم و این چیزی است که شما در بقیه کارهای من هم می بینید. این شاید عکس العملی نا خواسته علیه آن چیزی است که سال های اخیر اتفاق افتاده و شاید هم منعکس کنندۀ شخصیت من در کارهایم است.
▪ در خیلی از موارد، برخورد شما با تایپ لاتین و فارسی مشابه است: یعنی از آنها ساده و به همان شکلی که فونت طراحی شده در ترکیب بندی کار کردید...
ـ بله. من فکر نمی کنم که تایپوگرافی یعنی این که باید تایپ را به هم ریخت. این شاید یک نوع نگاه باشد، ولی قطعاً قاعده ای اصلی نیست. برای تایپوگرافی شناخت تایپ فیس خیلی مهم است ما متاسفانه تعداد تایپ فارسی خوب مان به ده تا نمی رسد و ادعای بزرگی است که بگوییم کار تایپوگرافی می کنیم. وقتی در غرب از تایپ و تایپوگرافی صحبت می شود بر اساس پیشینه ی عظیمی است از مجموعه ی تایپ فیس های طراحی شده. تایپ فیس هایی که طراحان این رشته طراحی کرده اند نه طراحان گرافیک. تایپوگرافی در غرب فراز و نشیب های بسیاری داشته، متجاوز از یک قرن تاریخ تایپوگرافی در غرب وجود دارد. ما این پیشینه را نداریم و بیشتر تکیه مان بر خوشنویسی و ترکیباتی است که در این زمینه هست، ما می توانیم گرایش خاص خودمان را درتایپوگرافی ایجاد کنیم. بیشتر از آن که بدانیم و سوادش را داشته باشیم، کار تولید می کنیم.
▪ اشاره کردید به خوشنویسی و عناصر تصویری آن، آیا هیچ وقت این دغدغه ی شما بوده که برداشت های تصویری از گرافیک سنتی داشته باشید؟
ـ گاهی اوقات بله ولی به طور عمده خیر. چیزی که برای من مهم است داشتن اطلاعات کافی راجع به سفارشی است که انجام می دهم. مثلآ اگر بخواهید یک پوستر برای یک طراح کار کنید، باید شناخت کافی نسبت به آن طراح داشته باشید و این شناخت خوب، باعث می شود که شما بتوانید روایت تازه ای از کار او ارائه دهید. من معتقد به این نیستم که اگر قرار است طراح یا نقاش یا مجسمه سازی را معرفی کنی کاملآ او را کنار بزنی و خودت را ابراز کنی. به هر حال این یک سفارش است. ولی وظیفه ی طراح گرافیک فرقی نمی کند. حاصل هر چه باشد دست خط شما بر آن دیده می شود در نهایت سفارش باید طوری ارائه داده بشود که بتواند با بیننده ارتباط برقرار کند. این مهم ترین وظیفه یک طراح است.
کارهایی هستند که تولید می شوند، دیده می شوند و بعد در طول زمان فراموش می شوند، کارهای من هم ممکن است فراموش شوند. شاید بتوان گفت هر طراح در طول زندگی حرفه ای خودش چند کار خیلی خوب بیشتر ندارد و بقیه کارهایش بر اساس دست و نحوه ی تفکرش می چرخد .
▪ عده ای از طراحان گرافیک در پی جستجو و برداشت تصویری از پیشینۀ تصویری فرهنگ خود مثل نسخ دستی و ...هستند، منظور من از سوال قبل این بود که این موضوع برای شما چقدر مهم است؟
ـ من نمی خواهم بگویم که این کار یا آن کارم را بر اساس فلان نسخه ی قدیمی و یا خطی ساخته ام. من در ایران متولد شده ام و با یک روحیه ی ایرانی کار می کنم، خوشبختانه یا متاسفانه! به هر حال سعی می کنم که این عناصر را بفهمم ولی درگیر شدن با آن و اینکه بخواهی خودت را مجبورکنی که با سنت چیزی را بیان کنی از نظر من چیز جذابی نیست .
پوستر این نمایشگاه می تواند این حرفم را ثابت کند. من علاقه ای ندارم که این پوستر رامانند پوستر نمایشگاه عکس های صادق هدایت که هفت سال پیش کار کردم کار کنم، به نظرم آن کار کهنه و تمام شده است. برای پوستراین نمایشگاه تصویر استفاده شده ی صادق هدایت را نگاتیو کردم، خط خطی کردم. خیلی ها معتقدند که این پوسترهدایت پوستر خیلی خوبی است و خیلی ها نه، یادم هست یکی از استادان بزرگ که همیشه دغدغه ی گرافیک ایرانی را دارد!، می گفت که این پوستر یعنی چه؟! من هم می گویم مثل باقی پوسترهایم است، نمیدانم خوب است یا نه.
▪ با توجه به تغییر نگرش شما نسبت به بکارگیری بافت های تصویری در پوسترهایتان، هیچ وقت خواسته اید در قطع پوسترهایتان هم تغییراتی بدهید؟
ـ قطع پوستر در دیده شدن آن بسیار مهم است ولی قطعا باید فکر محل چسباندن آن را هم کرد. فرانسوی ها بزرگ ترین پوستر ها را طراحی و تولید می کنند. آلمانی ها و سوییسی ها به شکلی دیگر، و ... ولی من هم مثل بقیه طراحان ایرانی علاقه به بزرگترین اندازه ی چاپ ممکن در ایران، یعنی اندازه ی ۱۰۰ در ۷۰ سانتیمتر دارم. فکر می کنم اگر شما پوستر را از این حالت عمودی و از این اندازه ی طلایی خارج کنید یک کارد فرو کرده اید در شکم پوستر.
البته این فقط نظر من است، ساعد مشکی بر عکس فکر می کند و واقعاً با پوستر افقی کیف می کند!! تنها پوستری که کار کردم و افقی است، پوستر انسانم آرزوست است که در ستایش امانوئل ملیک اصلانیان، پیانیست و آهنگساز ایرانی است که برای آن هم دلیل دارم. من می خواستم انسانم آرزوست به بیشترین حد ممکن بزرگ شود و هر کسی که اصلانیان را می شناخت می دانست که چه انسان بزرگی بود. در این پوستر من به این نتیجه رسیدم که این افقی بودن در خدمت محتوا است. برای اصلانیان چیزی که مهم بود معیارهای والای انسانی بود. شعر مولانا را با فوگ باخ، آهنگساز آلمانی ربط می داد. به همین اندازۀ سفید و سیاه، و به همین سادگی. او انسانی ساده بود.
▪ در همین رابطه، برخی از پوسترهای این نمایشگاه، پیشتر در اندازه ی ۵۰ در ۷۰ چاپ شده اند و در اینجا همه ی آنها به صورت ۱۰۰ در ۷۰ هستند. آیا دلیل خاصی داشته؟
ـ من می خواستم یک کانسپت خاص تر برای این نمایشگاه درست کنم که کمبود امکانات اجازه آن را نمی داد و به همین حد که قطع آثار یکی باشد اکتفا کردم. در تولید مجدد، اینها را هم اندازه کردم. با اینکه خود من اصلاً علاقه ای به این کار ندارم و به نظرم یک پوستر همان طوری که چاپ می شود، باید دیده شود .
یک توضیح هم راجع به اسم نمایشگاه بدهم. اسم این نمایشگاه « اعلان های یک نمایشگاه » است که از یک قطعۀ موسیقی به نام «تابلوهای یک نمایشگاه» ازآهنگساز بزرگ روس، مودست موسورسگی برداشته شده، قطعه ای که آهنگساز تحت تأثیر یک سری تصاویر آن را ساخته است. این همان ایده ای است که قبلاً توضیح دادم، می خواستم فرآیند طراحی هر پوستر وعوامل تأثیر گذار آن را نشان دهم.
▪ در بین طراحان گرافیک ایرانی و یا خارجی در روند کاریتان بیشتر کدام طراحان تاثیر گذار بوده اند، کدام را بیشتر ستایش می کنید؟
ـ من از همه چیزتأثیر می گیرم. از هر چیز که در اطرافم است، خانواده ام، دوستان، طراحان، اشیایی که با آن ها سرو کار دارم و... طراحان بزرگ را ستایش می کنم و برای آنانی که بخشی از تاریخ طراحی گرافیک جهان ما را ساخته اند و می سازند، احترامی خاص قائلم . ولی سعی می کنم که تحت تأثیر طراح مشخصی نباشم، بلکه از او یاد بگیرم.
▪ مجید عباسی سال ۷۹ و یا ۸۰ با مجید عباسی حال حاظر با توجه به جو خاص آن دوران و جو نسبتآ آرام امروز گرافیک چه تعبیراتی کرده است ؟
ـ اول برگردیم به آن دوران . در آن دوران به خاطر جو خاص سیاسی و اجتماعی کشور، خب طبیعتآ خیلی اتفاقات افتاد. تقریبآ از بینال ششم که نسل ما کارهایش بیشتر دیده شد و جوایزی گرفت و... این حرکت موجب برپایی نمایشگاه های فردی، تشکیل رنگ پنجم، تشکیل گروه های دیگر طراحان جوان، برگزاری نمایشگاه های خارج از ایران و غیره شد. در این مدت بیشتر تجربه کردم، مطالعه کردم و یاد گرفتم، اما دقیقاً نمی توانم بگویم چه تغیراتی کرده ام. این را باید بیننده هایی که از بیرون شاهد روند کاری من هستند، بگویند. اما فکر می کنم که فرق کرده ام، نه من بلکه دیگران هم فرق کرده اند و اگر طراحی نتواند تغییر کند، از بین می رود. این واقعیت زندگی است.
شهاب تندر/ مانی نیلچیانی
منبع : مجله رنگ