یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مثبت نگری به رفتار دیگران از دیدگاه قرآن


مثبت نگری به رفتار دیگران از دیدگاه قرآن
آدمی همواره نسبت به كارهای خود خوش بین است و با توجه به نیت و آگاهی از خود به آسانی با رفتارها و كردارهایش كنار می آید. اگر اصل توجیه گری و عذرتراشی را نادیده بگیریم كه هركسی می كوشد رفتار ناهنجار خویش را توجیه كند، شخص، خود را متهم نمی سازد و هیچ گمان بد به خود نمی برد.
اما هنگامی كه به دیگری می رسد این نگرش به كلی متفاوت می شود. هر كار دیگری با هزاران اما و اگر روبه رو می شود و او به آسانی درستی كار دیگران را نمی پذیرد. با آن كه بسیار گفته و شنیده است كه آن چه بر خود نمی پسندی بر دیگران مپسند؛ ولی در مقام عمل به این دستور وقعی نمی نهند و گوش دل بدان نمی سپارد.
در آموزه های وحیانی كه بر پایه فطرت سالم قرار داده شده است به این مسئله از زوایای مختلف و ابعاد متنوع آن پرداخته شده است. از این رو قاعده ای در آموزه های وحیانی اسلام پدیدار شده كه به اصل صحت یا حمل بر صحت شهرت یافته است.
اصل صحت در حوزه قانون گذاری و حقوق فردی و اجتماعی مورد توجه قانونگذار اسلامی بوده است. چنان كه در حوزه اخلاق و هنجارهای شخصی و اجتماعی نیز به عنوان اصل حاكم مورد تایید و تأكید قرار گرفته است. در این نوشتار تلاش شده است نگرش اسلام و آموزه های وحیانی نسبت به این اصل واكاوی شده و مباحث و مسایل آن از جهات مختلف بازخوانی شود.
● گسترش معنایی اصالت صحت
اصل صحت از قواعدی است كه در كتاب های اصول فقه كه مبانی و روش استنباط احكام دینی را از منابع اصلی كتاب و سنت بیان می كند، مورد بحث قرارگرفته است. این اصل به نوع برخورد و قضاوت انسان درباره گفتار و كردار و عقاید دیگران (بدون توجه به دین آنان) مربوط می شود.
برخی از اصولی ها بر این باورند كه این اصل در دو معنا و اصطلاح مختلف به كار می رود:
۱) به معنای حمل فعل مؤمن بر وجه صحیح و جایز در مقابل قبیح (حرام و ممنوع). به این معنا كه هرگاه مردی مسلمان با زنی در خلوتگاهی دیده شد، بر این حمل می كنیم كه وی به جهتی درست و شرعی با وی خلوت كرده است و گناه و حرامی را مرتكب نشده است. مثلا شاید وی از محارم اوست و یا به هر عنوان درست دیگری این امكان را داشته است تا با او خلوت كند؛ زیرا شخص مسلمان با نامحرم خلوت نمی كند.
۲) معنای دیگر این است كه كار دیگران را به تمام و كامل بودن حمل كنیم و بگوییم كه آنان كاری را به درستی انجام داده اند. مانند زمانی كه از فردی مسلمان و متشرع بخواهیم نمازی بر میت بخواند و او چنین كند. ما در این زمان رفتارش را به درستی حمل كرده و می گوییم وی نماز میت را به درستی و تام و كامل خوانده و چیزی را فروگذار نكرده است.
تفاوت دو معنا در این است كه معنای نخست مختص مسلمانان و از احكام خاص اسلامی است و تنها نسبت به خودی یعنی مسلمانان به كار می رود و درباره اعمال و رفتار غیرمسلمانان چنین حكم و قضاوتی نخواهیم كرد.
اما معنای دوم اختصاصی به مسلمانان نداشته و نسبت به هر شخص دیگری از مسلمان و غیرمسلمان به كار می رود. به این معنا كه وقتی مالی را در دست شخصی حتی كافر می بینیم و یا او معامله ای را انجام می دهد در مقام داوری حكم می كنیم كه این معامله به صورت كامل انجام شده و نقص ندارد. (مصباح الاصول؛ ج ۳ ص ۳۲۲)
بر این اساس دو برداشت درباره اصل صحت وجود دارد كه برداشت نخست بر پایه حسن ظن و گمان نیكو بناگذاری شده و اصلی از اصول اخلاقی شمرده می شود. بدین معنا كه اگر در عمل مسلمان یا مؤمنی به لحاظ حكم تكلیفی، تردید حاصل شد كه آن چه از گفتار و كردار و عقیده نمود می كند، حلال و مشروع و یا حرام و قبیح است، باید عمل و كار وی را بر وجه مباح و جایز حمل كرد؛ به عنوان نمونه اگر كسی از دور سخنی گفت و شنونده شك كرد آیا سلام می كند و یا ناسزا می گوید یا شخصی مایعی می نوشد و مشخص نیست آب است یا نوشیدنی حرام، یا مردی به همراه زنی مشاهده شد و هر دو به زوجیت خود اقرار كردند، در این موارد و نظایر آن كه در جامعه فراوان اتفاق می افتد و می بایست اصل را مورد ملاحظه قرار داده و به اقتضای آن، فعل را بر امر مباح و جایز حمل كرد و گفتار و كردار و عقیده وی را بر شكل درست و نیكوی آن بار نمود.
ولی بنا به برداشت دوم، اصل صحت تنها قاعده ای فقهی است كه در كتاب های علم اصول از آن بحث می شود و به مسلمانان اختصاص ندارد.
از این رو اگر در فعل و كار كسی به لحاظ حكم وضعی، تردید شد كه آیا آن را به صورت درست و صحیح انجام داده یا نه، باید عملش را بر درستی بار كرد. به عنوان نمونه اگر معامله ای چون خرید و فروش، ازدوج و طلاق انجام دهد همه این موارد بر صحت حمل می شود و آثار عقود یا ایقاعات بر آن مترتب می گردد.
● قرآن و اصالت صحت
اصل صحت به عنوان یك اصل اخلاقی، اصلی عقلایی است. به این معنا كه جوامع انسانی بر پایه اصول عقلایی نسبت به رفتار دیگران چنین برخوردی را به كار می گیرد. بنابراین اگر سخن از اصل صحت در قرآن و آموزه های آن به میان می آید به معنای حكمی امضایی و تاییدی است و این گونه نیست كه اسلام آن را به عنوان یك اصل تأسیسی ابداع كرده و برای نخستین بار به مردم سفارش داده باشد.
سیره عقلایی مردمان بر این است كه در رفتار خویش نسبت به دیگران این گونه رفتار كنند و اصل را بر صحت قرار دهند. این گونه است كه در بسیاری از دستورها و ضرب المثل های اقوام مختلف با دستورهای مشابه اصل صحت مواجه می شویم.
در دستوری از كنفوسیوس به این مطلب برمی خوریم كه می گوید آن چه را به خود نمی پسندی بر دیگران مپسند و آن چه را برای خود می خواهی برای دیگران نیز بخواه.
قرآن نیز این اصل را به شیوه های مختلف تایید كرده است. در این جا به برخی از شواهد اشاره می شود.
خداوند در آیه ۸۳ سوره بقره دستور می دهد كه در برخورد گفتاری با دیگران اصل را بر گفتار نیكو و پسندیده قرار دهید: قولوا للناس حسنا. هرچند كه ظاهر این آیه آن است كه با مردم به نیكی سخن بگویید و گفتارتان سبب بغض و عداوت نگردد؛ ولی می توان با توجه به روایتی از امام صادق(ع) در تفسیر آیه، آن را به عنوان شاهدی بر تأیید اصل عقلایی دانست.
امام صادق با اشاره به آیه می فرماید: تا زمانی كه یقین ندارید كار دیگران شر و قبیح و ناپسند است درباره آن جز داوری خیر و نیكو نداشته باشید. (كافی ج ۲ ص ۱۶۴)
شیخ انصاری نیز در توضیح آن می نویسد: شاید مراد از قول در آیه و روایت همان ظن و اعتقاد باشد؛ بدین ترتیب آیه كریمه به كمك روایت، به حسن ظن و گمان نیكو در حق دیگران بردن ترغیب و تشویق می كند و بدگمانی را نسبت به مردم ناپسند می شمارد. (فرائدالاصول ج ۲ ص۷۱۵)
بدگمانی گناه است
در سوره حجرات آیه ۱۲ می فرماید: یا ایهاالذین آمنوا اجتنبوا كثیراً من الظن ان بعض الظن اثم؛ ای كسانی كه ایمان آورده اید از گمان بسیار پرهیز كنید؛ زیرا برخی از گمانها گناه هستند. در این آیه مؤمنان از بسیاری از گمان ها درباره دیگران منع شده اند كه مراد، گمان سوء است؛ نه گمان خیر؛ زیرا در آیه ۱۲ سوره نور قرآن به گمان خیر كه همان حسن ظن و گمان نیكو است، تشویق كرده است.
در این آیه سخن از گمان بد نكردن درباره دیگری است و هرچند كه گمان یكی از حالات چهارگانه یقین و گمان و شك و وهم است كه به طور غیر اختیاری بر انسان عارض می شود و نمی تواند مورد امر و نهی قرار گیرد ولی مراد آن است كه انسان آثار گمان را نباید بر آن بار كند و به چنین گمانی ترتیب اثر دهد و به گمان بدی كه در حق دیگران می كند اعتنایی كند.
بنابراین اگر گمانی بد در دل وی خطور كرد اشكالی ندارد ولی نباید بدان توجه كند و آثارش را بر آن مترتب سازد. در روایات آمده است كه یكی از چیزهایی كه برای مؤمن نیكوست و راه خلاصی آن را دارد سوءظن است كه راه رهایی از آن بی توجهی و جامه عمل نپوشاندن به آن است. (وسائل الشیعه ج ۸ ص ۲۶۳)
هدف از این كار آن است كه آبروی مؤمن حفظ شود؛ زیرا مؤمن در پیشگاه خداوند از منزلت و جایگاه والا برخوردار است و آبروی او از جمله سه گانه هایی است كه نمی توان متعرض آن شد، مؤمن جان و مال و عرضش در امان است و آبرو و حفظ آن یكی از مهم ترین مسایلی است كه نمی توان آن را بی ارزش كرد و با تعرض به آن شخص را به خطر انداخت.
قرآن پیامبر(ص) را به علت آبروداری مؤمنان ستوده است. آن حضرت (ص) چنان عمل می كرد كه منافقان وی را متهم به سادگی می كردند و می گفتند او شخص خوش باوری است. قرآن بیان می كند كه خوش باوری آن حضرت به نفع شماست كه حفظ آبروی شما را می كند و آن چه در دل دارید آشكار نمی سازد. (توبه آیه ۶۱)
زیرا اگر پیامبر(ص) می خواست، بی درنگ پرده ها را كنار می زد و شما را رسوا می ساخت و مشكلات فراوانی برای شما پدید می آمد.امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: كارهای برادر دینی ات را بر بهترین وجه حمل كن و در سخن وی براساس بدگمانی داوری نكن، مگر آن كه یقین به خلاف آن پیدا كنی. (كافی؛ ج ۲ص ۳۶۱)
منصور جواهری
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید