چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

رژیم صهیونیستی آیینه تمام نمای چهره غرب


رژیم صهیونیستی آیینه تمام نمای چهره غرب
مطالبی که برخی روزنامه های قومگرای عربی در تحلیل خود از سفر گوردن براون به اراضی اشغالی (اسرائیل) و اظهارات این مقام انگلیسی در کنست منتشر کردند، برای بنده تعجب آور بود.
یکی از روزنامه های مذکور که اتفاقا شعار مقاومت را نیز سر می دهد، ضمن ابراز تعجب از اظهارات نخست وزیر انگلستان در کنست تاکید کرد که وی خود را وقف حمایت و دفاع از رژیم صهیونیستی کرده است. (روزنامه السفیر لبنان، ۲۲/۷/۲۰۰۸)
گوردن براون در جمع نمایندگان پارلمان رژیم صهیونیستی گفته بود که در طول دوران حیاتم، خود را دوست اسرائیل می دانستم.
یکی دیگر از روزنامه ها نیز در تحلیل خود از سفر مذکور از اظهارات نخست وزیر انگلستان ابراز تعجب کرد، گویی منکر این مطلب است که کنست رژیم صهیونیستی امروز به کعبه سیاسی همپیمانان رژیم عبری در اروپا و آمریکا بدل شده است که از پشت تریبون آن سرسپردگی خود را به اسرائیل اعلام می کنند. (روزنامه الاخبار لبنان، ۲۲/۷/۲۰۰۸)
در جواب روزنامه های عربی مذکور باید گفت که نخست وزیر انگلستان هرگز خود را فدای دفاع از رژیم صهیونیستی نکرده است ؛ بلکه دفاع از این رژیم ماموریت او و دولت متبوعش و نیز تمامی دولت هایی بوده که از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ در انگلستان بر روی کار آمده بودند.
اگر بخواهیم موشکافانه تر به مسئله حمایت های انگلستان از رژیم صهیونیستی نگاه کنیم، تاریخ آغاز آن را در دوره پیش از تشکیل اسرائیل ، یعنی در زمانی می یابیم که هنوز صهیونیسم ابتدایی ترین مرحله تولد خود را پشت سر می گذارد و کشورهای غربی همچون انگلستان، فرانسه، آمریکا و آلمان مسئولیت حمایت و پرورش آن را بر عهده داشتند.
ریشه پروژه تاریخی تشکیل رژیم صهیونیستی به روزگار اولیور کرمویل یعنی سال ۱۶۴۹ (سه قرن پیش) باز می گردد. رژیم صهیونیستی در پایان جنگ جهانی اول ـ همان برنامه ای که انگلستان در آمریکا و استرالیا پیاده کرده بود ـ در فلسطین به اجرا در آورد که اساس آن نیز شهرک سازی بود.
این رژیم اشغالگر بود که در پایان جنگ جهانی دوم به خط مقدم مقابله غرب با عرب ها، مسلمانان، ملت های آفریقایی و آسیایی مبدل شد. آری! اسرائیل آیینه تمام نمای چهره غرب است که غربی ها از آن به عنوان ابزار در جنگ بی پایان خود علیه آسیایی ها و آفریقایی ها، به ویژه عرب ها و مسلمانان از آن سود می برند.
تا زمانی که گوردن براون در قبال انگلستان و سیاست های استراتژیک و تاریخی این سرزمین مخلصانه عمل کند، چگون می توان تصور کرد که خود را دوست مخلص رژیم صهیونیستی نداند؟
چگونه ممکن است فردی به نخست وزیری انگلستان برسد و حال آنکه از این نکته بی خبر باشد که اخلاص نسبت به پروژه صهیونیسم، اخلاص نسبت به کشورش است ؛ زیرا این صهیونیست ها هستند که سهم بسزایی را در مطیع ساختن آسیایی ها و آفریقایی ها جهت خدمت به منافع انگلیس و اقمارش ایفا می کنند؟
چگونه یک نخست وزیر می تواند از کشورش دفاع کند و در عین حال از توجه به مهم ترین پایگاه کشورش در مهم ترین منطقه از جهان غافل باشد؟
رئیس دولت انگلستان نه تنها دوستی مخلص برای رژیم صهیونیستی است ؛ بلکه یار، یاور، حامی و پشتیبان این رژیم است، زیرا با این کار علاوه بر آنکه از انگلستان و سیاست های ثابت بین المللی اش دفاع نموده، در واقع تداوم حاکمیت اروپایی ـ آمریکایی بر جهان که ۵ قرن از آغاز آن می گذرد، را تضمین کرده است.
البته وضعیتی که ذکر آن رفت، در خصوص روسای جمهور آمریکا، آلمان و فرانسه نیز صدق می کند. آنها نیز همچون نخست وزیر انگلستان برای طواف به دور کعبه سیاسی شان به اراضی اشغالی رفتند و در سخنرانی خود در کنست، ضمن اعلام حمایت از رژیم صهیونیستی، بر تضمین امنیت این رژیم تاکید کردند و گفتند که تمام کمک های لازم را در اختیار تل آویو می گذارند تا به وظیفه تمدنی خود در مقابله با بربرها جامه عمل بپوشاند.
آنها (مسئولان غربی) می خواهند رژیم صهیونیستی همچون آینه تمام نمایی باشد که غرب میزان قدرت و ضعف خود در مقابله با عرب ها و مسلمانان را در آن می بیند.
اگر حقیقت های تاریخی فوق و نتایج مترتب بر آن را نمی پذیرید، تنها کافی است جنگ جهانی که دو سال پیش علیه لبنان ترتیب داده شد، را به خاطر آورید. آیا جنگ مذکور را از یاد برده اید؟ فراموش کرد که چگونه چهار کشور قدرتمند جهان در عرصه امور نظامی و سیاسی علیه مقاومت اسلامی لبنان بسیج شدند؟
مگر این ناتو و کشورهای اروپایی نبودند که در جریان جنگ لبنان به حمایت همه جانبه از اسرائیل پرداختند؟ مگر نه این است که صهیونیست ها در جنگ اخیر خود علاوه بر جهان غرب، از اتباع خود در تمام جهان از جمله کشورهای عربی کمک گرفتند؟
اگر شکست صهیونیست ها در جنگ لبنان را در کنار حضور گسترده مقامات غربی در کنست قرار دهیم، می فهمیم که در واقع نوعی نگرانی غرب نسبت به وضعیت اسرائیل، در واقع نگرانی یک فرمانده نظامی به وضعیت پایگاه تحت فرمانش می باشد.
با توجه به آنچه که ذکرش رفت، آیا باعث تعجب نیست که روزنامه های وزین و قومگرای عرب که انتظار می رود نویسندگانش از حقایق مسلم تاریخی باخبر باشند، اینگونه راه را اشتباه بروند؟ بی تردید، دانستن این حقایق مسلم نیمی از راه نجات و رهایی است و اگر روزی مشاهده شود که پایگاه های مهم اطلاع رسانی نسبت به سفر براون و همقطارانش به رژیم صهیونیستی و نیز سخنرانی شان در مقابل کنست ابراز تعجب می کنند و به محکوم کردن این اقدامات مبادرت می ورزند، این مسئله نشان می دهد که ما راه زیادی تا لحظه رهایی و دست یابی به اهداف مان داریم ؛ زیرا این چنین تحلیل هایی حکایت از توهم پرستی و انتظار بیهوده ای دارد که از غرب برای اتخاذ یک موضع عادلانه و بی طرف داریم.
نکته عجیبی که در این میان وجود دارد، آن است که روزنامه های مذکور فراموش کرده اند که خود در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ اظهارات ابراهام بورگ، رئیس اسبق کنست در خصوص پایان عمر صهیونیسم یهودی در فلسطین و دست و پنجه نرم کردن اسرائیل با بحران موجودیت را منتشر کردند. این رسانه های نوشتاری فراموش کردند که جنگ دوم لبنان چه نتایجی را برای صهیونیست ها به دنبال داشت، نتایجی که در واقع بر اظهارات ابراهام بورگ در خصوص خاتمه عمر صهیونیسم صحه می گذارد. آری! بعد از جنگ دوم لبنان صهیونیست های غیر یهودی از مناطق مختلف عالم از واشنگتن و برلین گرفته تا پاریس و لندن به اراضی اشغالی آمدند تا به حمایت از صهیونیست ها بپردازند و مراقب درختی که اجدادشان کاشته اند، باشند.
امروز غربی ها با حضور خود در تل آویو به آینه تمام نمای چهره خود می نگرند تا اینکه از وضعیت و جایگاه خود در خاورمیانه اطمینان حاصل کنند و آینده کشورشان را در جهان امپریالیستی تضمین نمایند.
نویسنده: نصر شمالی
منبع : مرکز اطلاع رسانی فلسطین