شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

درس‌های رویارویی کوبا و کره شمالی با بحران عرضه نفت


درس‌های رویارویی کوبا و کره شمالی با بحران عرضه نفت
تقریباً همه ما پذیرفته‌ایم که به پایان عصر نفت نزدیک شده‌ایم، اما سؤال اصلی این است که عرضه نفت، سرانجام در چه زمانی به پایان خواهد رسید. سال هاست که سیستم جهانی غذای ما، خود را به عرضه انرژی ارزان و حمل و نقل طولانی مواد غذایی وابسته کرده است. هم اینک مواد غذایی مصرف شده توسط شهروندان آمریکایی، به طور میانگین مسافت ۱۴۰۰ مایلی را از محل تولید تا مصرف طی می‌نماید. آیا پایان عصر نفت، به منزله رویارویی ما با قحطی و گرسنگی نخواهد بود؟ البته دو کشور بزرگ دنیا، چند سال پیش با این مشکل روبه‌رو شده بودند و رویارویی یکی از آنها با قحطی و دیگری با خودکفایی، می‌تواند به عنوان یک مدل و یک هشدار مهم، برای کارشناسان و دولتمردان ما به شمار آید. دو کشور کره شمالی و کوبا، کشورهایی هستند که با وجود آب و هواهای مختلف، هر دو به شدت به کشاورزی وابسته بوده‌اند، ولی سرنوشت آنها، بیش از هر چیز به سیاست گذاری‌های کلان مرتبط بوده است.
دولت کره شمالی از دیرباز سیستم کشاورزی مکانیزه و تجارت مدرن مواد غذایی را در دستور کار خویش قرار داده بود، اما در مقابل، دولتمردان ‌هاوانا، به دنبال مطالعات و پژوهش‌های مختلف دریافته بودند که باید با بهره‌گیری از سیاست‌های پایدار و طبیعی (ارگانیک) در کشاورزی، به سوی خودکفایی و استقلال پایدار در این بخش حرکت نمایند.
وقوع قحطی فاجعه‌آمیز در کره شمالی در سال‌های دهه نود میلادی، یکی از بحران‌هایی است که عموم مردم دنیا، اطلاع اندکی از نتایج آن دارند. البته بسیاری از کارشناسان، وقوع این قحطی را با افول دولت کیم ایل سونگ مرتبط می‌دانند؛ اما نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد، این است: در یک رژیم کمونیستی که دولت مسئول کنترل همه چیز است، در معضل کمبود مواد غذایی هم باید دولت را مسئول آن دانست؛ اما من معتقدم که بحران‌های غذایی و انسانی و اقتصادی روی داده در کره شمالی را باید شکست کشاورزی صنعتی مبتنی بر مواد شیمیایی دانست. من و بسیاری دیگر از کارشناسان معتقدیم که سرنوشت غم‌انگیز مردم و دولت کره شمالی، سرنوشت آینده اکثر کشورهای دنیا در عرصه پایان نفت خواهد بود.
کره شمالی سیستم کشاورزی خود را براساس مدل انقلاب سبز بنیان نهاده است. این شیوه زراعت و کشاورزی، وابستگی زیادی به تکنولوژی، ماشین‌آلات وارداتی،‌ نفت و مشتقات مختلف آن، کودهای شیمیایی و انواع آفت‌کش‌ها و علف‌کش‌ها و حشره کش‌های شیمیایی دارد. از سوی دیگر، از بین رفتن باروری و نابودی خاک، از نتایج پذیرفته شده این مدل است و سال‌هاست که ما پذیرفته‌ایم، تنها با این روش‌ها می‌توان غذای مورد نیاز برای همه مردم دنیا را تأمین نمود. به دنبال فروپاشی ابرقدرت شوروی در سال ۱۹۸۹ میلادی،‌ عرضه نفت، تجهیزات و ماشین‌های کشاورزی، کودهای شیمیایی و آفت‌کش‌های اهدایی بلوک شرقی به این دو کشور پایان یافت و قحطی گسترده‌ای در کره شمالی به وجود آمد.
مسأله اصلی این است که دولت کره شمالی نتوانست در مقابله با این بحران، تغییرات و اصلاحات لازم و مورد نیاز را در پیش گیرد. مردم کره شمالی پس از گذشت حدود دو دهه، همچنان با آثار آن بحران، دست و پنجه نرم می‌کنند. در مقابل، چالش فراروی دولت و مردم کوبا، بسیار عمیق‌تر بوده است. مثلاً تا پیش از سال ۱۹۸۹ میلادی، دولت کره شمالی در تولید غلات مورد نیاز خود کاملاً خودکفا بود، اما دولت کوبا ۵۷ % از موادغذایی خود را از کشورهای دیگر وارد می کرد. اصولاً دولت کوبا، استراتژی کشاورزی خود را بر کشت گسترده نیشکر و تولید انبوه شکر برای صادرات قرار داده بود.
پس از فروپاشی شوروی و تشدید تحریم‌های ایالات متحده علیه کوبا، تجارت خارجی این کشور به ۱۵ % حجم گذشته کاهش یافت. به علاوه، در بخش‌هایی که در تولیدات خود از مواد مشتق از نفت بهره می‌بردند، حجم تولید به ۵۰ % مقدار گذشته رسید. در سال‌های اوج بحران مواد غذایی، در بسیاری از بخش‌های کوبا، غذای روزانه مردم تنها یک عدد موز و دو تکه کوچک نان بود. اما دولتمردان کوبایی برای مقابله با این شرایط چه کردند؟ تلاش ملی برای تجدید ساختار در حوزه کشاورزی.
امروزه در این کشور، می توان دامنه‌ای گسترده از تولیدات کشاورزی را مشاهده کرد که با استفاده از روش‌های ارگانیک و پایدار و در مزارع خانگی و حومه‌ای، با استفاده از نیروی حیوانات و کودهای زیستی و کنترل حشرات وآفات تولید می‌گردند. در یک سطح ملی، باید دانست که کوبای امروز، با اطمینان کامل، طبیعی‌ترین، پایدارترین و مسئولیت‌پذیرترین شیوه کشاورزی دنیا را در اختیار دارد. در سال ۱۹۹۹ میلادی، پارلمان سوئد جایزه جهانی زندگی سالم با عنوان «جایزه نوبل زندگی جایگزین» را به دلیل همین اقدامات به کوبا اهدا نمود.
البته باید یادآوری نمایم که پیش از بحران سال ۱۹۹۰ میلادی و به دنبال بحران انرژی دهه هفتاد میلادی که به دلیل جنگ اعراب و اسراییل روی داده بود، دولتمردان کوبایی، دانشمندان و کارشناسان خود را ترغیب نموده بودند که آفت‌کش‌ها و کودهایی زیستی را بسازند تا به عنوان جایگزین محصولات شیمیایی به کار گرفته شوند. در یک برنامه دو مرحله‌ای، ابتدا آنان از روش‌های تولید محلی و کوچک و فن آوری‌های مرتبط با آن بهره بردند. در دومین گام هم، تکنولوژی‌های نیمه صنعتی و صنعتی مرتبط با این شرایط جدید، مطالعه، طراحی و ساخته شد. همین تجربیات و اقدامات باعث شد که به دنبال بحران دهه نود میلادی،‌ این روش‌های جایگزین، به سرعت مورد استفاده قرار گیرد: مثلاً از سال ۱۹۹۱ میلادی، ۲۸۰ مرکز برای ساخت محصولات زیستی منطبق با شرایط جغرافیایی مناطق مختلف کوبا تأسیس شده است.
کارشناسان مستقل معتقدند که بسیاری از روش‌ها و فن آوری‌های ایجاد شده برای مقابله با بحران‌های به وجود آمده، به دلیل عدم دسترسی به نفت و مشتقات آن، اینک به روش‌هایی اثربخش و دائمی تبدیل گردیده‌اند که تعادلی پایدار با فرهنگ محلی و نهادهای موجود دارند.
این رویکردها که در نقطه مقابل راه‌حل‌های انقلاب سبز قرار دارد، شرایط محلی و جغرافیایی و فرهنگی را در کانون توجه خود قرار می‌دهد. مثلاً توجه به کشت محصولات محلی و بومی که از قرن‌ها پیش مورد کاشت قرار می‌گرفتند، مطالعه ویژگی‌های خاک، بررسی‌های دقیق جغرافیایی و حفظ و نه نابودی خاک، جزو اصول بنیادین این روش‌های پایدار به شمار می‌رود.
امروزه در کوبا ما با روشی انسانی و دوست با محیط زیست روبه‌رو هستیم که علوم محیط زیست، اقتصاد، زراعت، اخلاق، جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی را با هم تلفیق نموده و به خدمت گرفته است. آموزش‌های تجربی و علمی، همراه با توجه به استفاده ۵۰ درصدی از نیروی انسانی، این شیوه را در سراسر جهان به عنوان روشی قابل توجه درآورده که چالشی مهم در برابر روش‌های انقلاب سبز به شمار می‌رود.
امروزه تعدادی از شرکت‌های بزرگ کشاورزی در آستانه تغییری بزرگ قرار گرفته‌اند که تقسیم مزارع بسیار عظیم به واحدهایی کوچک‌تر، تنوع محصولات کشت شده، استفاده بیشتر از نیروی کار و توجه به روش‌های دیرپای بومی، از نتایج این تغییر است. در این راستا، کارگران شاغل مهارت‌های بیشتری می‌آموزند که هر چند این کار یک شبه روی نخواهد داد، اما در کوتاه مدت هم آثار آن قابل مشاهده خواهد بود.
البته در این راه، بخش‌های آموزشی و پژوهشی کوبا نقش مهمی را ایفا نموده‌اند تا کشورشان از روش‌هایی سبزتر بهره گیرد. تمرکز بر موضوع حوزه توسعه انسانی در این کشور، سال‌هاست که به رخت بر بستن بی‌سوادی منجر شده است. در آمریکای لاتین، کارگران بخش کشاورزی کوبا از بیشترین سطح تحصیلات دبیرستانی برخوردارند. و به همین دلیل، مدل کشاورزی پایدار آنها، دانش محورتر، کاراتر و بهینه‌تر از بسیاری دیگر از نقاط دنیا می‌باشد.
در سال‌های دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی، تقریباً کلیه آموزش‌های کشاروزی کوبا براساس تکنولوژی‌های انقلاب سبز ارائه می‌گردید. ولی به دنبال ایجاد بحران نفت در دهه نود میلادی، قریب به اتفاق متخصصان کشاورزی صنعتی، با کمبود نفت و مواد شیمیایی و ناتوانی در تأمین قطعات ماشین‌های کشاورزی و سوخت مورد نیاز خود روبه‌رو شدند. در نتیجه، دانشکده‌های کشاورزی کوبا، به سرعت آموزش دوره‌های کشاورزی طبیعی را آغاز نمودند. یک مرکز ملی هم در راستای حمایت از پژوهش‌های نوین و نیازمندی‌های آموزشی بخش کشاورزی تأسیس گردید. اینک،‌این دوره‌ها، گردهمایی‌ها، کارگروه‌ها، کارگاه‌های عملی، گفت وگوها و تبادل تجارب، به صورتی ساختار یافته برای کشاورزان اجرا می‌گردد. این روابط رودررو، این آموزش‌ها را بهینه‌تر نموده است. و اینک، در قرن بیست و یکم، قرنی که آخرین ذخایر نفت دنیای ما به پایان خواهد رسید، بنیان‌های سیستم جهانی غذای ما در معرض چالشی بنیادین قرار گرفته است. تجارب سخت کوبا و کره شمالی در دهه ۹۰ میلادی، شاید به صورتی کامل و همه‌جانبه بتواند آینده این بخش را نشان دهد. هم اینک نیز بسیاری از کشورهای جهان سوم با مشکلات ساختاری زیادی روبه‌رو هستند و در مقابل، بقای کشاورزی کشورهای پیشرفته، در گروی تداوم پرداخت یارانه‌های سنگین به این بخش می‌باشد. تجربه دولت کوبا نشان می‌دهد که یک گزینه دیگر وجود دارد: «افزایش برداشت محصولاتی باکیفیت، همراه با کاهش مصرف مواد شیمیایی مختلف، و تجدید ساختار سیستم کنونی کشاورزی و غذایی ما.»
به دنبال رشد غیرمنتظره قیمت نفت در بازارهای جهانی، ممکن است آثار نابودی کشاورزی صنعتی، بسیار زودتر از زمانی که پیش‌بینی می‌شد، هویدا گردد.
نه تنها سیاست مداران، که افراد عادی هم باید این سؤال کلیدی را مورد توجه و دقت قرار دهند: «آیا همچنان ما نیازمند تداوم سیستم نفت محور کنونی هستیم؟ و یا اینکه باید تا بیشترین حد ممکن، از روش‌ها و سیاست‌های پیش گیرانه برای جلوگیری از وقوع یک بحران جهانی در همه حوزه‌های اقتصادی و انسانی و سیاسی بهره ببریم؟»
پاسخ به این سؤال می‌تواند معین نماید که آیا سرنوشت ما همانند تجربه کوبا به یک سیستم کشاورزی پایدار و یا همانند تجربه تلخ و فاجعه‌آمیز کره شمالی به قحطی و گرسنگی و مرگ انسان‌ها منجر خواهد شد. پس انتخاب با خود ما خواهد بود. هر چند شاید هم اینک نیز دیر شده باشد.
دیل جیاجون وین
مترجم:محسن داوری
منبع: www.YesMagazine.org
Dale Jiajun Wen: کارشناس چینی مجمع بین‌المللی جهانی‌سازی. خانم وین در حوزه‌های جهانی‌سازی و چین صاحب نظر است.
منبع:ماهنامه سیاحت غرب(ماهنامه داخلی مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما) شماره ۶۲-شهریورماه ۱۳۸۷


همچنین مشاهده کنید